در سپتامبر ۲۰۲۲، رافائل ماریانو گروسی، دیپلمات آرژانتینی خوشلباس با موهای جوگندمی نامرتب، کاروانی از کارشناسان هستهای را به سمت نیروگاه عظیم زاپوریژیا در جنوب شرقی اوکراین هدایت کرد؛ نیروگاهی که در روزهای اولیه تهاجم روسیه به تصرف آن درآمده بود. این نیروگاه بزرگترین تاسیسات هستهای در اروپا و اولین نیروگاهی است که در خط مقدم یک جنگ قرار گرفته است. خطرات یک فاجعه رادیواکتیو بیسابقه بود. انفجارها در نزدیکی این سایت پیش از این به یک خط انتقال برق فشار قوی آسیب رسانده بودند؛ اوکراین از شکست سیستمهای خنککننده که مانع از ذوب شدن سوخت هستهای میشوند، هراس داشت. نه اوکراین و نه روسیه دسترسی کامل به گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، نهاد نظارتی سازمان ملل که موظف به ایمنسازی نیروگاههای هستهای و گزارش دادن در مورد انحراف مواد آنها برای ساخت بمب است، را وعده نداده بودند. گروسی مجبور شد از پستهای بازرسی اوکراین که از عبور جلوگیری میکردند، با بحث و مجادله راه خود را باز کند. سپس، در منطقه بیطرف بین ارتشهای اوکراین و روسیه، تیم او — که کلاههای آبی و جلیقههای ضدگلوله با نشان "سازمان ملل" به تن داشتند — مورد تیراندازی قرار گرفتند. او مجبور شد بدون اینکه بداند کدام طرف تیراندازی میکند، تصمیمی فوری بگیرد. او اخیراً به من گفت: «از افراد امنیتی پرسیدم، "بدترین چیزی که ممکن است برای ما اتفاق بیفتد چیست؟"» او نمیخواست کارشناسانش گیر بیفتند یا کشته شوند، اما این ماموریت حق دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات هستهای در هر درگیری آینده را برقرار میکرد.
در حال حاضر حدود چهارصد نیروگاه هستهای در سراسر جهان، در بیش از سی کشور در پنج قاره، با شصت نیروگاه دیگر در حال ساخت هستند. سی کشور دیگر نیز در حال بررسی یا برنامهریزی برای ساخت نیروگاههای هستهای هستند، زیرا تقاضای جهانی برای انرژی به شدت افزایش یافته است، به ویژه برای تامین انرژی مراکز داده که از هوش مصنوعی پشتیبانی میکنند. سرگی پلوخی، مورخ دانشگاه هاروارد، در کتاب خود «عصر هستهای: مسابقهای حماسی برای تسلیحات، قدرت و بقا» مینویسد: «ما در آستانه رنسانسی در صنعت هستهای هستیم.» تصرف زاپوریژیا توسط روسیه نشان میدهد که راکتورها «میتوانند به عنوان سلاحهای جنگی مورد استفاده قرار گیرند.»
پلوخی و دیگر کارشناسان نگران دو نوع اشاعهی هستهای هستند. اشاعه عمودی زمانی است که کشورهایی که از قبل بمبهای هستهای دارند – که تعدادشان نه کشور است – به زرادخانههای خود اضافه میکنند، همانطور که اکنون چین در حال انجام آن است. در ماه اکتبر، پرزیدنت ترامپ متعهد شد که آزمایشهای تسلیحات هستهای را از سر بگیرد، که ایالات متحده از سال ۱۹۹۲ آنها را انجام نداده است، و این امر ترسها را دربارهی عصر جدیدی از رویاروییها عمیقتر میکند. اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیشتر نگران اشاعه افقی است، زیرا کشورهای دیگر، بازیگران غیردولتی یا گروههای تروریستی سلاحهای هستهای را توسعه میدهند – از طریق خرید، ساخت یا سرقت فناوری. گروسی هشدار داد: «با خطر تحریکآمیز بودن، اشاعه افقی بسیار بیثباتکنندهتر از اشاعه عمودی است.» طبق گفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حداقل سی کشور فراتر از آن نه کشور هستهای ممکن است ظرفیت توسعه سلاحهای هستهای را داشته باشند. پلوخی این عدد را نزدیک به چهل میداند.
نزدیک زاپوریژیا، گروسی کارشناسان خود — که همه داوطلب این ماموریت شده بودند — را تشویق کرد که به خانوادههای خود فکر کنند. گروسی به من گفت: «من همیشه این مرد را به یاد خواهم داشت. او اهل مولداوی بود — مردی کوتاه و تنومند، اما بسیار مصمم. گفت: "من با شما هستم."» کاروان شروع به عبور از منطقه بیطرف کرد. گروسی گفت: «در لحظات خاصی، باید کمی پیشروی کنید. مردم با فرش قرمز از شما استقبال نمیکنند. این یک جنگ است. کاری که ما انجام دادیم هرگز قبلاً انجام نشده بود.» او به یاد آورد که «لاشه ماشینها، آوارها، کفشهای کسی که منفجر شده بود، خوکهای گندیده، خانههای سوخته» را دیده بود. اعضای تیم وارد قلمرو تحت کنترل روسیه شدند و حضور خود را در زاپوریژیا تثبیت کردند. آنها از آن زمان تاکنون بر آن نظارت داشتهاند. در بحبوحه دیپلماسی دوباره ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ، گروسی تاکید کرده است که زاپوریژیا باید «وضعیت ویژه» در هر توافق صلح داشته باشد — و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که هر چند هفته یک بار تعویض میشوند، به تضمین ایمنی در نیروگاه ادامه دهند.
دانیل پونمن، معاون سابق وزیر انرژی، به من گفت: «او یک بوروکرات معمولی نیست.» گروسی «واقعاً با افراد سرسخت در هر دو طرف بحران رودررو میشود.» او به تعداد یکسانی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، ملاقات کرده است. زلنسکی در ابتدا تخصص هستهای محدودی داشت؛ او همچنین از اینکه گروسی در مورد زاپوریژیا، که اوکراین آن را قلمرو حاکمیتی خود میدانست، با روسیه مذاکره میکرد، عصبانی بود. گروسی گفت پوتین، که او با او در کرملین و پشت یک میز کوچک به صورت یک به یک صحبت کرده است، «سطح دانش فنی شگفتآوری بالایی» از خود نشان داده است. لورا هولگیت، سفیر سابق ایالات متحده در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به من گفت که گروسی «همیشه در ورود به حوزههای جدید بسیار مراقب است که بگوید 'این اختیاری است که بر اساس آن این کار را انجام میدهم.'» او افزود که سلف گروسی، یوکیا آمانو، «بسیار ناتوان» از مدیریت بحران زاپوریژیا بود. «او زیر میزش پنهان میشد.» آمانو، دیپلمات ژاپنی، در سال ۲۰۱۹ در حین خدمت درگذشت؛ گروسی، معاون او، توسط هیئت مدیره آژانس برای جانشینی او انتخاب شد. هولگیت خاطرنشان کرد که گروسی از آن زمان «جسورانه» ماموریت آژانس را بیش از هر کسی پیش از خود گسترش داده است.
دوایت آیزنهاور در سال ۱۹۵۳، در سخنرانی "اتم برای صلح" خود در سازمان ملل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پیشنهاد داد. در بحبوحه رقابت فزاینده برای تسلیحات هستهای، آیزنهاور به دنبال ترویج خلع سلاح جهانی بود؛ او خواستار این شد که دانش اتم در "فعالیتهای صلحآمیز" در پزشکی، کشاورزی، و انرژی الکتریکی در کشورهای "محروم از قدرت" خدمت کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی چهار سال بعد تاسیس شد و مقر آن در وین قرار گرفت. شروع پرآشوبی داشت، زیرا کشورهای عضو بر سر رهبری و ماموریت آن با هم نزاع میکردند. دیپلمات و برنده جایزه صلح نوبل، رالف بانچ، در بازدید خود در سال ۱۹۵۸ به نمایندگی از داگ هامرشولد، دبیرکل سازمان ملل، گزارش داد: «جنگ سرد در اتاق هیئت مدیره آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدیدتر از سالنهای سازمان ملل در جریان بود.»
گروسی پسر روشنفکران ایتالیایی است — مادرش مجسمهساز و پدرش روزنامهنگار بود — که به آرژانتین مهاجرت کردند. او در ژانویه ۱۹۶۱، اوایل عصر هستهای، متولد شد. در آن زمان خلع سلاح دور از دسترس به نظر میرسید. در اکتبر همان سال، اتحاد جماهیر شوروی بمب تزار (Tsar Bomba) را بر فراز قطب شمال منفجر کرد. این بمب هنوز هم به عنوان بزرگترین بمب منفجر شده رتبهبندی میشود — سه هزار برابر قدرتمندتر از بمبی که ایالات متحده در سال ۱۹۴۵ بر روی هیروشیما انداخت و تخمین زده میشود یکصد و چهل هزار نفر را کشت. به اصطلاح "باشگاه هستهای" شامل ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا و فرانسه بود؛ چین نیز به زودی به آن پیوست. تا پایان دهه ۱۹۶۰، این پنج کشور تقریباً چهل هزار کلاهک جنگی داشتند. علاقه به تسلیحات هستهای در کشورهای دیگر نیز افزایش یافت.
آرژانتین اولین کشور آمریکای لاتین بود که دارای راکتور تحقیقاتی هستهای شد، که محصول برنامه «اتم برای صلح» بود. به گفته سازمان سیا (C.I.A)، در دوران حکومت نظامی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، این کشور «بهطور آشکار» علاقه خود را به تولید سوختی که میتوانست برای ساخت بمب استفاده شود، نشان داد. سیستم نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی «شکافهای حسابداری» در سوخت پلوتونیوم بارگیری و تخلیه شده در نیروگاه هستهای آتوچا ۱ (Atucha I) در خارج از بوئنوس آیرس کشف کرد. پس از بازگشت آرژانتین به حکومت غیرنظامی در سال ۱۹۸۳، دولت برنامه پنهانی را به رسمیت شناخت و آن را رها کرد.
آدولفو ساراچو، یک دیپلمات ارشد و کارشناس تسلیحات، به زودی اداره امور هستهای و خلع سلاح را در وزارت امور خارجه آرژانتین ایجاد کرد. پونمن، کارشناس امنیت هستهای که در آن زمان در بوئنوس آیرس بود، به یاد آورد: «ساراچو مانند یک نینواز شهر هاملین بود که توسط جوانان باهوش و پرشور احاطه شده بود که او آنها را راهنمایی میکرد.» پونمن گفت که گروسی در آن زمان «یک دیپلمات تازهکار و بیتجربه» در حلقه ساراچو بود. «رافا همیشه نوعی دیدگاه داشت، حتی برای یک جوان در آن سالهای حساس، با هوشی سرزنده، از قبل کاریزماتیک، و با جدیتی واقعی. او متمایز بود.»
گروسی اکنون چهار دهه را صرف مسائلی کرده است که در سخنرانی آیزنهاور مطرح شد. در سال ۲۰۲۳، او از همان جایگاهی که آیزنهاور سخنرانی کرده بود، در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. او گفت: «اتم برای صلح از همیشه مرتبطتر است. هر روز در هر قاره، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از کشورها در غلبه بر چالشهایی مانند بیماری، فقر، گرسنگی، آلودگی و تغییرات آب و هوایی حمایت میکند، با بهرهگیری از فرصتهایی برای بهبود سیستمهای مراقبتهای بهداشتی، کشاورزی و انرژی از طریق قدرت علم و فناوری هستهای.»
امسال، گروسی بانک جهانی را متقاعد کرد تا ممنوعیت چند دههای خود را در مورد تامین مالی پروژههای انرژی هستهای پایان دهد؛ این توافق در ماه ژوئن امضا شد و راه را برای حمایت بانک از ابتکارات در کشورهای در حال توسعه هموار کرد. گروسی همچنین برنامه «پرتوهای امید» (Rays of Hope) را برای گسترش دسترسی جهانی به تشخیص و مراقبت از سرطان ایجاد کرد. او در سخنرانی خود در اتیوپی که این طرح را راهاندازی میکرد، گفت: «به عنوان یک درمان پزشکی، پرتودرمانی میلیونها نفر را با تبدیل سرطانهایی که حکم مرگ بودند به بیماریهای قابل درمان، نجات داده است. اما این پیشرفتهای نجاتبخش از نیمی از جهان دور مانده است.»
با این حال، گروسی در نقش خود به عنوان بازرس ناظر بر تقلبکنندگان – همانطور که آرژانتین زمانی بود – بیشتر خبرساز شده است. پیمان عدم اشاعه هستهای (N.P.T.)، که در سال ۱۹۷۰ اجرایی شد، به آژانس گروسی اجازه میدهد تا تاسیسات هستهای در تمام کشورهایی را که آن را امضا کردهاند، نظارت کند؛ آژانس میتواند دوربین مستقر کند، بازرسیهای حضوری انجام دهد و فعالیتهای مشکوک را بررسی کند. (این پیمان در حال حاضر ۱۹۱ امضاکننده دارد.)
ایران یکی از امضاکنندگان اصلی بود. اکنون این کشور به یک مورد بحرانی برای آژانس تبدیل شده است. یک سال پیش، گروسی از فردو، پیشرفتهترین تاسیسات هستهای در کشور، بازدید کرد. او به من گفت: «بسیار ساده و بیتکلف بود. آن را مانند یک پارکینگ زیرزمینی تصور کنید. تفاوت این بود که به جای ماشین، آزمایشگاهها و سالنهای سانتریفیوژ و مکانهای تحقیق و توسعه داشت. این یک اثر معماری بزرگ است.» کامیونها میتوانستند پرسنل و تجهیزات را به داخل این مجموعه منتقل کنند؛ تیم گروسی ترجیح دادند تا یک رمپ دایرهای شکل به عمق تقریباً سیصد فوت زیر زمین پیاده بروند. این تاسیسات در لبه کوههای البرز قرار دارد، رشتهکوهی که در دوران باستان محل خدایان اسطورهای و ورودی به جهان پس از مرگ تلقی میشد. در قرن بیست و یکم، این مکان، قلب برنامه هستهای بحثبرانگیز ایران را پنهان کرده است.
در ماه ژوئن، هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اولین بار در دو دهه اعلام کرد که ایران مفاد پادمانی که در پیمان عدم اشاعه هستهای (N.P.T.) آمده است را نقض کرده است. این هیئت، جمهوری اسلامی را به دلیل «بسیاری از کوتاهیها در انجام تعهدات خود از سال ۲۰۱۹» در مورد مواد و فعالیتهای هستهای در چندین مکان اعلامنشده در ایران، محکوم کرد. اعلامیههای آژانس بر اساس گزارشهای تهیه شده توسط گروسی است. گروسی به من گفت: «آن گزارش چیزی نگفته بود که قبلاً نگفته بودیم. البته، درباره عدم پاسخگویی و همکاری ایران در بسیاری جبههها صریح و جدی بود. در عین حال، من صراحتاً گفتم که هیچ برنامه سیستماتیک تسلیحات هستهای در ایران وجود ندارد.» (هیئت شامل نمایندگانی از پنج قدرت اصلی هستهای و سی عضو چرخشی دیگر است. نوزده کشور از قطعنامه ایران حمایت کردند، یازده کشور ممتنع بودند، دو کشور از رای دادن خودداری کردند، و سه کشور — چین، روسیه و بورکینافاسو — با آن مخالفت کردند.)
کمی پس از قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اسرائیل به مقرهای نظامی، هستهای و سیاسی در سراسر ایران، از جمله تاسیسات سطحی و جادههای دسترسی فردو، بمباران کرد. بعداً هواپیماهای رادارگریز B-2 ایالات متحده دوازده بمب سنگرشکن، هر کدام به وزن سی هزار پوند، را مستقیماً بر روی فردو انداختند. علی لاریجانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران، شخصاً گروسی را مقصر آنچه بعدها جنگ دوازدهروزه نامیده شد، دانست؛ او قول داد که ایران پس از پایان جنگ با مدیرکل آژانس «تسویهحساب» خواهد کرد. روزنامه کیهان، روزنامه تندرو که سخنگوی آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران، تلقی میشود، گروسی را که کاتولیک است، مامور موساد نامید. این روزنامه هشدار داد که اگر او به ایران بازگردد، محاکمه و اعدام خواهد شد. از آن زمان تهدیدات گرافیکیتری نیز صورت گرفته است.
وقتی از گروسی درباره همه اینها پرسیدم، با ناامیدی آهی کشید. او گفت: «ما در دنیای برداشتها زندگی میکنیم. افرادی که درباره گزارش من صحبت میکنند، در واقع هرگز آن را نخواندهاند. و بنابراین چیزهایی را منتشر میکنند. بنابراین آنها تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند.» در وین، گروسی اکنون تحت حفاظت شبانهروزی کوبرا (Cobra)، نیروی پلیس ضدتروریسم اتریش، قرار دارد.
گروسی همچنان با پیامدهای جنگ — و سوالات پابرجا درباره داراییهای هستهای ایران — دست و پنجه نرم میکند. رئیسجمهور ترامپ ادعا کرد که ایالات متحده فردو را «نابود» کرده است؛ حملات هوایی جداگانه ایالات متحده نیز به تاسیسات هستهای در اصفهان و نطنز اصابت کرده بود. گروسی، که در نگارش گزارشهایش بسیار دقیق است، به من گفت: «زبان سیاسی و زبان فنی وجود دارد، و اینها لزوماً متناقض نیستند.» او گفت که آسیب در فردو «بسیار جدی، اگر نگوییم کلی» بود. سانتریفیوژها برای جداسازی مایعات از جامدات، خون از پلاسما، چربی از شیر — یا مولکولهای سبکتر اورانیوم از مولکولهای سنگینتر برای تولید سوخت غنیشده — استفاده میشوند. او توضیح داد که آنها مانند «ماشینهای لباسشویی بسیار پیچیده» هستند که با سرعت دیوانهواری میچرخند. «بنابراین همه این سیستمها، وقتی چنین ضرباتی میبینید، ناپایدار و غیرقابل استفاده میشوند.»
ناشناخته بزرگ، سرنوشت ذخیره عظیم اورانیوم ایران است – حدود چهارصد کیلوگرم – که قبل از جنگ غنیسازی شده بود. تحت توافق هستهای قبلی بین ایران و ایالات متحده، فرانسه، بریتانیا، آلمان، چین و روسیه، تهران مجاز بود تا سیصد کیلوگرم اورانیوم با غلظت کمتر از چهار درصد داشته باشد، که استفاده از مواد را به مقاصد غیرنظامی و تحقیقات پزشکی محدود میکرد. (طبق N.P.T.، این کشور حق تولید انرژی هستهای را دارد.) اما در سال ۲۰۱۸، ترامپ این توافق را ترک کرد. ایران نیز در پاسخ، سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و سریعتری توسعه داد و اورانیوم را تا شصت درصد غنیسازی کرد – یک گام فنی کوتاه تا نود درصد که درجه بمبسازی است.
در اکتبر، گروسی تخمین زد که اگر دولت تصمیم سیاسی برای تسلیحاتی کردن اورانیوم غنیشده به شصت درصد را بگیرد، ایران میتواند تا ده بمب را با این اورانیوم تغذیه کند. (برای پیوند دادن سوخت و کلاهکها با سیستمهای پرتاب، مراحل دیگری لازم است.) گروسی همچنان با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، درباره بازگشت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فردو، اصفهان و نطنز در ارتباط است. او میخواهد مشخص کند که آیا ایران به طور پنهانی از ذخایر خود استفاده میکند یا خیر. در ۲۹ اکتبر، گروسی گفت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نزدیکی محل نگهداری ذخایر، حرکتهایی را شناسایی کرده است. تصاویر ماهوارهای اخیر نیز نشان میدهند که ایران به حفاری عمیق در زیر کوههای زاگرس در تاسیسات دیگری به نام کوه کلنگ گاز لا (یا همان Pickaxe Mountain) در نزدیکی نطنز ادامه داده است. این تاسیسات در طول جنگ دوازده روزه مورد اصابت قرار نگرفت و کارشناسان ادعا میکنند که ممکن است فراتر از دسترس بمبهای سنگرشکن ایالات متحده باشد. گروسی برای توضیح و دسترسی به ایران فشار آورده، اما بارها با مخالفت روبرو شده است.
گروسی، که به هفت زبان صحبت میکند و به چندین زبان نیز رویا میبیند، برنامه منظمی دارد. او ساعت ۵ صبح بیدار میشود و دو ساعت میدود. یک قهوه در ساعت هشت مینوشد، سپس تا ساعت ۱ بعد از ظهر که چیزی که کارمندانش "برگ" مینامند میخورد، چیزی نمیخورد. وقتی در واشنگتن دی.سی. با او ملاقات کردم، سالاد کلمپیچ کوچکی میخورد. او ساعت ۵ عصر چای — با شکر فراوان — مینوشد و سپس یک شام دیرهنگام، تنها وعده غذایی کاملش را میخورد. او قبلاً در وین در فضای باز و در ماراتن سالانه شهر میدوید. اکنون، به دلیل نگرانیهای ایمنی، از تردمیل در یک گاراژ تبدیلشده استفاده میکند، جایی که به موسیقی جاز کلاسیک، مانند جان کولترین؛ پادکستهای تاریخ و فلسفه؛ یا، تحت تأثیر تنها پسرش، بنیامین، به موسیقی معاصر، مانند بد بانی، گوش میدهد.
در آخر هفتهها، گروسی اصرار دارد که در وین باشد، جایی که او دستیار مربی تیم فوتبال بنیامین پسرش است. گروسی خود را یک هوادار سرسخت فوتبال میداند و هنوز دو مچبند VIP جام جهانی ۲۰۲۲، که آرژانتین برنده آن شد، را به دست دارد. در بازیهای پسرش، او مسئول جلوگیری از درگیری والدین هر دو تیم است. ماریلا فوگانته، کارشناس تسلیحات که رئیس دفتر اوست، به من گفت: «بنابراین او نوعی محافظ امنیتی است. من همیشه میخندم، چون وای خدای من، او خیلی ظریف است.» گروسی اصرار دارد که فقط مربیگری میکند و آمار نگه میدارد. کارکنان آژانس میدانند که در طول بازیها او را تنها بگذارند.
گروسی همچنین هفت دختر دارد که اکنون بزرگسال هستند و بر برنامه کاری او تأثیر گذاشتهاند: یکی از تغییرات عمده در آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت رهبری گروسی، همانطور که هولگیت، سفیر سابق ایالات متحده، اشاره کرد، ایجاد فرصتهای جدید برای زنان بوده است. وقتی او به آژانس پیوست، رئیس منابع انسانی به گروسی گفت که بیست و هشت درصد از کارکنان زن هستند. او به یاد آورد: «گفتم، "این ممکن نیست." "مشکل چیست؟"» اکنون پنجاه و دو درصد از کارکنان زن هستند.
در ۲۶ نوامبر، آرژانتین، گروسی را برای سمت دبیرکل بعدی سازمان ملل نامزد کرد. وزارت امور خارجه به «دانش عمیق او از سیستم چندجانبه» و «عملکرد اثبات شده» در مقابله با درگیریها و بحرانهای بینالمللی اشاره کرد. سمت دبیرکلی — که برای پنج سال با امکان انتخاب مجدد برای دوره دوم برگزار میشود — به صورت چرخشی بین مناطق است. این بار نوبت آمریکای لاتین و کارائیب است. انتخابات سال آینده برگزار خواهد شد. گروسی این سمت را میخواهد، حتی با وجود اینکه این نهاد بینالمللی به دلیل درگیریهای داخلی ناتوان شده و نتوانسته از نفوذ سیاسی برای جلوگیری یا پایان دادن به درگیریهای اخیر استفاده کند. او به من گفت: «این ایده گسترده وجود دارد که سازمان ملل دستوپاگیر شده و با هزاران کار، هیچ کدام را به خوبی انجام نمیدهد. نمیتواند اینطور باشد که از میان همه بحرانهایی که در جهان میبینید، سازمان ملل کاملاً غایب باشد.»
گروسی در "بیانیه چشمانداز" خود پس از نامزدی نوشت: «جهان به اعلامیههای بیشتری نیاز ندارد. به سازمان مللی نیاز دارد که قادر به پاسخگویی به مطالبات واقعی زمان ما باشد.» او افزود که از زمان تأسیس سازمان ملل، هشتاد سال پیش، «وظایف همپوشان و عملکردهای تکهتکه» ایجاد کرده است. اصلاحات طولانیمدت «در چرخههای بوروکراتیک خودخواهانه گیر کردهاند.» او گفت: «جهان هنوز به سازمان ملل نیاز دارد. اما این باید یک سازمان ملل کارآمد باشد.»
از برخی جهات، آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) یک نمونه کوچک از سازمان ملل است. هر دو به بحرانها در سراسر جهان رسیدگی میکنند، اما هیچ کدام ابزار نظامی برای اجرای تصمیمات ندارند. هر دو در میان قدرتهای رقیب با مواضع متضاد حرکت میکنند. هیئت مدیره آژانس بینالمللی انرژی اتمی شبیه به شورای امنیت پانزده عضوی سازمان ملل است؛ هر دو شامل پنج قدرت اصلی هستهای هستند. گروسی به من گفت: «چیزی به نام مشکل حلنشدنی وجود ندارد. نمیخواهم متکبرانه به نظر برسم، اما میدانم که این سازمان به چه چیزی نیاز دارد.» او میگوید: «آنچه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی کار میکند را میتوان به سازمان ملل تعمیم داد. من واقعاً به این باور دارم.»
ارنست مونیز، وزیر سابق انرژی ایالات متحده و مذاکرهکننده هستهای، گفت که گروسی «یک دیدگاه جدید و بسیار جالب» به سازمان ملل خواهد آورد. اسکات روکر، مدیر سابق کاهش تهدیدات هستهای در شورای امنیت ملی ایالات متحده، به «انرژی بیپایان و خوشبینی گروسی در حل برخی از دشوارترین مشکلات جهان» اشاره کرد. روکر گفت، با توجه به وضعیت فعلی سازمان ملل، «خون تازه با روحیه همکاری و توانایی تأثیر مثبت به شدت مورد نیاز است.» اما حتی همکاران قدیمی نیز نسبت به تأثیر احتمالی گروسی بدبین هستند. گری سامور، تزار سابق سلاحهای کشتار جمعی در شورای امنیت ملی در دولت اوباما، گفت: «فکر نمیکنم خود خدا هم بتواند اعتبار سازمان ملل را بازگرداند.» اختلافات بین قدرتهای بزرگ، که همگی حق وتو دارند، بسیار عمیق است. کمپین رسمی برای دبیرکلی تا سال آینده آغاز نمیشود، اما گروسی به من گفت که ستونهای اصلی سازمان ملل — صلح و امنیت، توسعه، و ماموریتهای بشردوستانه — را به چالش نخواهد کشید. او گفت: «لازم نیست سمفونی را تغییر دهید. نتها همانها هستند. اما نحوه تفسیر شما از موسیقی میتواند در نحوه اجرای آن تفاوت زیادی ایجاد کند.»