عکس: الکس وانگ / گتی
عکس: الکس وانگ / گتی

سبک «در هم تنیده» ترامپ در مسئله گرانی

به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور نمی‌تواند روی موضوعی که بیش از همه برای رای‌دهندگان اهمیت دارد، متمرکز بماند.

سبک سخنرانی «در هم تنیده» ترامپ و عدم تمرکز بر اقتصاد

در طول کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال گذشته، دونالد ترامپ واژه‌ای را برای سبک سخنرانی پرجنب‌وجوش خود ابداع کرد: «بافت» (the weave). این سبک سه‌شنبه گذشته در پنسیلوانیا به نمایش گذاشته شد، در اظهاراتی که شامل موضوعاتی از جمله تعرفه‌ها، یواس استیل (U.S. Steel)، حفاری (fracking)، توربین‌های بادی، دستورات خودروهای برقی، مهاجرت، جرم و جنایت، سیاست‌های جنسیتی، اوباماکر (Obamacare)، فدرال رزرو (Fed)، پیروزی‌های انتخاباتی او، مذاکرات عناصر خاکی کمیاب، حمله تروریستی در واشنگتن دی‌سی، و «لب‌های بی‌وقفه» کارولاین لیویت، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید، بود، اما به این‌ها محدود نمی‌شد.

این الگوی پراکنده، امضای ترامپ است. طرفدارانش همیشه از این که او همه کلیدها را روشن می‌کند لذت می‌برند؛ این هرج‌ومرج، اصیل به نظر می‌رسد و شورشی علیه سیاستمداران تله‌پروژه‌ای است. این موضوع در پنسیلوانیا نیز صادق بود. مشکل اینجاست که اکنون موتور اقتصاد ایالات متحده دود می‌کند و مردم آمریکا به دنبال یک تکنسین هستند، نه یک کمدین بداهه‌پرداز. و نحوه سخنرانی گسترده ترامپ نه تنها پیام اقتصادی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ بلکه انتقادی را که او سعی در رد آن دارد، مجسم می‌کند—اینکه او بر موضوعی که رأی‌دهندگان بیش از همه به آن اهمیت می‌دهند، متمرکز نیست.

رئیس‌جمهور با دیواری از نارضایتی برخورد کرده است. در یک نظرسنجی اخیر پولیتیکو، تقریباً نیمی از رای‌دهندگان—از جمله ۳۷ درصد از ائتلاف ترامپ در سال ۲۰۲۴—گفته‌اند که هزینه‌های زندگی «بدترین چیزی است که در زندگی خود به یاد دارند.» این واقعیت درک‌شده، اعداد و ارقام او را در سراسر کشور کاهش می‌دهد: نظرسنجی جدید AP/NORC نشان داد که تنها ۳۱ درصد از بزرگسالان ایالات متحده اکنون عملکرد ترامپ در اقتصاد را تأیید می‌کنند، که از ۴۰ درصد در ماه مارس کاهش یافته است. این پایین‌ترین میزان تأیید اقتصادی است که AP/NORC در هر دو دوره ریاست‌جمهوری ترامپ ثبت کرده است. در نظرسنجی اخیر سی‌بی‌اس نیوز/یوگاو، اکثریت پاسخ‌دهندگان گفتند که سیاست‌های او قیمت مواد غذایی و خواربار را افزایش می‌دهد.

از لحاظ تاریخی، رؤسای جمهور به نارضایتی اقتصادی با تمرکز و نمایش هماهنگ آن واکنش نشان داده‌اند. فرانکلین دی. روزولت در ۱۰۰ روز ۱۵ لایحه مهم را تصویب کرد. رونالد ریگان، در بحبوحه بیکاری دو رقمی، هفته به هفته برای کاهش‌های گسترده مالیات تلاش کرد. بیل کلینتون حتی قبل از شروع به کار، یک «اتاق جنگ» اقتصادی تشکیل داد و تیمش آنچه را که اکنون به یک کلیشه سیاسی تبدیل شده است، معرفی کرد: تمرکز «مانند پرتو لیزر» بر اقتصاد. باراک اوباما یک جلسه توجیهی اقتصادی صبحگاهی را برقرار کرد که این موضوع را هم‌ردیف با امنیت ملی قرار داد. هر یک از آن‌ها یک اصل مشابه را به کار گرفتند: اگر نمی‌توانید مشکل را به سرعت حل کنید، حداقل نشان دهید که در تلاش هستید.

ترامپ اکنون تلاش می‌کند. البته، نوعی از تلاش. کاخ سفید رویداد سه‌شنبه را به عنوان آغاز «تور توان خرید» طراحی کرد که هدف آن اطمینان بخشیدن به رای‌دهندگان پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ بود. اما اگرچه رئیس‌جمهور اذعان کرد که قیمت‌ها بالا هستند، اما به نظر می‌رسید از کل این تمرین توضیح دادن برای خود خشمگین است. او روز سه‌شنبه با اشاره به دموکرات‌ها گفت: «آنها همیشه یک فریب دارند. کلمه جدید توان خرید است. بنابراین آنها به دوربین نگاه می‌کنند و می‌گویند، 'این انتخابات تماماً درباره توان خرید است.'» متمرکزترین پیام رئیس‌جمهور درباره توان خرید این است که نگرانی‌ها در مورد توان خرید یک فریب هستند. او این کلمه، یا معادل آن را، چندین بار در روز سه‌شنبه به کار برد، همانطور که در اظهاراتش در دفتر بیضی، در جلسه کابینه، و در شبکه‌های اجتماعی انجام داده است.

به جای مقابله و همدردی با نگرانی‌های رای‌دهندگان، به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور فکر می‌کند تنها کاری که برای نادیده گرفتن درد فعلی مردم نیاز دارد، این است که آنها را دوباره با احساسات منفی‌شان درباره اقتصاد در دوران جو بایدن آشنا کند. رئیس‌جمهور سابق نیز نسخه خود از این کار را پیش از کناره‌گیری از رقابت ریاست‌جمهوری در سال گذشته امتحان کرد: مردم را به یاد چیزهایی بیندازید که در دوره اول ترامپ تأیید نکردند، و امیدوار باشید که دوباره از آن منزجر شوند. اما ترامپ رای‌دهندگان را متقاعد کرد که به احساسات کنونی خود بیش از نگرانی‌های گذشته‌شان اعتماد کنند.

سه‌شنبه گذشته، در فیلادلفیا، رئیس‌جمهور بر گذشته تمرکز کرد: «آنها قیمت‌های بالا را به شما دادند. آنها بالاترین تورم تاریخ را به شما دادند. و ما در حال پایین آوردن سریع این قیمت‌ها هستیم.» او ادامه داد: «ما تورم را مهار می‌کنیم، و شما دستمزدهای بسیار بالاتری دریافت می‌کنید.»

داده‌ها داستانی کمتر دوگانه را روایت می‌کنند. تورم در دوران بایدن بالا بود، در حدود ۹ درصد، اما نه ۱۲ تا ۱۵ درصدی دهه‌های ۱۹۷۰ و اوایل ۸۰. وقتی بایدن دفتر را ترک کرد، تورم ۳ درصد بود، تقریباً همانند اکنون. سیاست‌های تعرفه‌ای خود ترامپ قیمت‌ها را برای مصرف‌کنندگان افزایش می‌دهد و ادعای او مبنی بر کاهش هزینه‌ها را تضعیف می‌کند، در حالی که افزایش دستمزدها در دوره دوم او را نیز از بین می‌برد. و طبق تحلیل داده‌های فدرال رزرو آتلانتا، دستمزدها برای کمی بیش از نیمی از نیروی کار سریع‌تر از تورم رشد می‌کنند، به همین دلیل بسیاری از مردم ممکن است احساس بهتری نداشته باشند.

اقتصاد تحت برنامه تعرفه‌ای ترامپ، آنطور که بسیاری پیش‌بینی می‌کردند، فرو نریخته است. بیکاری همچنان پایین است، بازار سهام قوی است و شغل ایجاد می‌شود. مشکل این است که این دستاوردهای کلی، توزیع نامتوازن را پنهان می‌کنند و بسیاری از کارگران واقعاً شاهد کاهش قدرت خرید خود هستند.

ترامپ به سختی اولین رئیس‌جمهوری است که اعداد را گلچین کرده و جنبه‌های مثبت را برجسته می‌کند. اما استدلال او ضعیف است زیرا باید بر تجربه زندگی مردم غلبه کند. برای جلب دوباره تأیید رای‌دهندگان در این زمینه، او نه تنها باید نشان دهد که می‌تواند اقتصاد را دگرگون کند – که برای هر رئیس‌جمهوری تقریباً غیرممکن است – بلکه باید قوانین سیاسی را نیز معکوس کند که می‌گویند موجودی حساب بانکی و وضعیت مالی بر سخنان ریاست‌جمهوری برتری دارد. این یک حقیقت اجتناب‌ناپذیر است، فرقی نمی‌کند چقدر پیچیده صحبت کنید.