هنگامی که اسرائیل حمله ۱۲ روزه خود را در ماه ژوئن به ایران آغاز کرد، شبکهای از مأموران مخفی در داخل خاک ایران نقش حیاتی در فلج کردن سیستم دفاعی تهران ایفا کردند. برخی از این مأموران بسیار مخفی، نه جاسوسان حرفهای بودند و نه کماندوهای با لباس نظامی. آنها افراد عادی محلی بودند که با ابزارهای پیشرفته اسرائیلی قدرتمند شده بودند.
آژانس اطلاعاتی اسرائیل، موساد، سالها را صرف شناسایی و پرورش نیرویی خاموش در داخل ایران کرده بود. این نیرو شامل قربانیان سرکوب ایران، اقلیتهای قومی به حاشیه رانده شده توسط سیاستهای رژیم، و افرادی از افغانستان و دیگر کشورهای همسایه بود که میتوانند به طور علنی در ایران زندگی و کار کنند. به گفته افراد مطلع از عملیات، اسرائیل نیروهای جذب شده خود را در اردوگاههای مخفی خارج از ایران برای کار با تجهیزات پیشرفته خودکار و کنترل از راه دور آموزش داده بود.
سپس موساد به آنها دستور داد تا روال زندگی روزمره خود را در سراسر ایران دنبال کنند، به عنوان بخشی از چیزی که آن را «عملیات کشویی» مینامد؛ عملیاتی که بیسر و صدا در حالت ذخیره باقی میماند تا زمانی که نیاز به باز شدن کشو باشد. آن روز ۱۳ ژوئن بود، زمانی که مأموران مستقر در نقاط استراتژیک از راکتها، پهپادها و دیگر سلاحهای قاچاق شده به ایران استفاده کردند تا سیستمهای دفاع هوایی و پرتابگرهای موشکی نزدیک را نابود کنند. این اطلاعات طبق بیانیههای اسرائیل و افراد مطلع از عملیات است.
هفتهها قبل، کییف از روشی مشابه برای حمله به ناوگان بمبافکن استراتژیک روسیه با پهپادهای انفجاری استفاده کرده بود. آرتیم تیموفیف، نسخه واقعی جیمز باند اوکراین، یک دیجی ریشدار است که در ساوندکلاد با نام «تیم» مطلب منتشر میکرد و در کارخانه آرد روسی پدرش کار کرده بود. تیموفیف و همسرش، یک هنرمند تاتو، طبق گفته مقامات روسی و اوکراینی، عملیات تار عنکبوت را به صورت مخفیانه از داخل انباری که در نزدیکی یک دفتر امنیت دولتی روسیه اجاره کرده بودند، آماده کردند.
تیموفیف و همسرش، مانند مأموران اسرائیل در ایران، افراد عادی بودند که به راحتی در جامعه روسیه ادغام شدند. اما آنها از فناوریهای پیشرفتهای استفاده کردند که توسط مدیران جاسوسی آنها در کییف تأمین شده بود.
در طول سال گذشته، اوکراین و اسرائیل ادغام قدرتمند و جدیدی از جاسوسی انسانی سنتی با تجهیزات پیشرفته را به نمایش گذاشتهاند که به عملیاتهای مخفیانه تأثیر بسیار زیادی بر درگیریهای با ریسک بالا بخشیده است. این تحول با الکترونیک، باتریها و مواد منفجرهای که به طور فزایندهای فشرده شدهاند، امکانپذیر شده است. کوچکسازی، به ویژه در منابع تغذیه، به سازمانهای جاسوسی اجازه میدهد تا مأموران میدانی را با قابلیتهایی تجهیز کنند که چند سال پیش غیرقابل تصور بود.
تا همین اواخر، دستیابی به تأثیر بزرگ در فاصله نزدیک در مناطق متخاصم، عموماً نیازمند اعزام نیروهای حرفهای زبده به خطر بود. اکنون، با ظهور دستگاههای قدرتمند کنترل از راه دور یا خودکار، افرادی که آنها را مستقر میکنند نیازی به حرفهایهای باتجربه ندارند. افراد غیرنظامی با حداقل آموزش میتوانند عناصر حیاتی را در مأموریتهای بزرگتر، مانند جاسازی دستگاهها یا کار با آنها در نزدیکی اهداف دشوار، اجرا کنند. از آنجا که آنها محلی هستند، میتوانند پنهان بمانند یا قبل از حمله فرار کنند.
اران لرمان، مقام ارشد سابق شورای امنیت ملی اسرائیل و افسر ارشد اطلاعات نظامی، گفت: «اپراتور تنها 007 چیزی نیست که ما اکنون به دنبال آن هستیم. اکنون، افراد در نوک یک عملیات بسیار پیچیده قرار دارند.»
سازمانهای جاسوسی از دیرباز استفاده نوآورانه از فناوری داشتهاند، از جمله دستگاههایی فانتزیتر از آنچه جیمز باند از Q، جادوگر ابزارهای خود، دریافت میکند. فناوری همچنین علیه جاسوسان نیز به کار گرفته میشود، و این تهدید دقیقاً همان دلیلی است که سازمانهای اطلاعاتی اکنون به دنبال مأموران محلی از خارج از ردههای خود هستند.
نظارت همهجانبه، ردیابی الکترونیکی و پروفایلسازی بیومتریک—که مجموعاً به عنوان «گرد و غبار دیجیتال» شناخته میشود—عملیاتهای مخفی سنتی را از بین برده است. ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ این را کشف کرد، زمانی که تیمی متشکل از تقریباً دو دوجین مأمور که یک روحانی مصری را در ایتالیا برای بازجویی مخفیانه ربوده بودند، با تحلیل سوابق تلفن همراه محلی خود افشا شدند.
موساد نیز در سال ۲۰۱۰ به همین ترتیب با فناوری مواجه شد، زمانی که یک تیم کامل که برای ترور یک مقام فلسطینی به دبی فرستاده شده بود، توسط دوربینهای امنیتی افشا شد. پلیس محلی عکسهایی از فیلم و تصاویر مأموران را از گذرنامههای جعلیشان منتشر کرد و پوشش آنها را فاش ساخت.
این فاجعه پس از یک تلاش نافرجام توسط مأموران موساد در سال ۱۹۹۷ برای ترور یک رهبر فلسطینی در اردن رخ داد که بحران دیپلماتیک ایجاد کرد و محدودیتهای توانایی عملیاتی اسرائیل در خارج از کشور را نشان داد.
دو شکست موساد سازمانی را که به عملیات بدون مجازات عادت داشت، شوکه کرد. مأموران آن در سال ۱۹۶۰ آدولف آیشمن، نازی را در آرژانتین ربوده و برای محاکمه به اسرائیل منتقل کرده بودند. پس از آنکه تروریستهای فلسطینی ۱۱ ورزشکار اسرائیلی را در بازیهای المپیک ۱۹۷۲ مونیخ کشتند، مأموران موساد سالها در سراسر جهان به دنبال شکار و کشتن مهاجمان بودند.
سازمانهای جاسوسی پیامدهای عمیقی را در این رسواییهای اخیر، فراتر از تحقیر عمومی، مشاهده کردند. ابزارها و روشهای جاسوسی سنتی—که در این حوزه به عنوان «مهارتهای جاسوسی» شناخته میشوند—ناگهان غیرقابل استفاده به نظر رسیدند. گذرنامههای جعلی به مدرک جرم تبدیل شدند. دادههای شبکه تلفن همراه از تماسهای مخفیانه، ردی از خردهریزهها برای بازرسان فراهم میکرد. نرمافزار تشخیص چهره و تحلیل DNA، کلاهگیسها و تغییر قیافهها را مضحک ساخت.
آلون کانتور، سرمایهگذار اسرائیلی متخصص در فناوری امنیتی، گفت: «تأثیر بیومتریکها بسیار زیاد بود.»
کانتور خاطرنشان کرد: چندی پیش، چند سند میتوانست هویت ساختگی ایجاد کند. در دنیای دیجیتالی که تقریباً هر کسی تا حدی حضور آنلاین دارد، نداشتن یک شخصیت اینترنتی مشکوک میشود.
مقامات اطلاعاتی سابق اسرائیل میگویند که آنها متوجه شدند که به جای فرستادن افراد خود به مأموریتهای خارجی، باید افراد محلی را پیدا کنند که عناصر حیاتی را به نمایندگی از اسرائیل اجرا کنند.
در حالی که سازمانهای جاسوسی از دیرباز برای کارهایی که افراد خودی بهتر میتوانند انجام دهند—مانند باز کردن قفل درها، شکستن گاوصندوقها و جاسازی دستگاههای شنود—به مأموران محلی متکی بودهاند، مأموران جدید کارهایی بیش از کمک کردن انجام خواهند داد. و برخلاف مأموران «خفته» که مسکو در دوران جنگ سرد و پس از آن به غرب فرستاد، و سالها در زندگی مخفی عمیق منتظر دستوراتی بودند که ممکن بود هرگز نرسند، مأموران اسرائیل برای مأموریتهای خاص آموزش دیدهاند، به گفته مقامات سابق.
اسرائیل در سال ۲۰۱۸ از شبکه خود استفاده کرد تا به سرقت اسناد هستهای ایران و انتقال آنها به خارج از کشور کمک کند. مقامات اسرائیلی گفتند که این مجموعه شامل حدود ۵۰ هزار صفحه چاپی و ۱۸۳ دیسک کامپیوتری بود.
موساد در سال ۲۰۲۰ مأموران داخل ایران را به کار گرفت تا به قرار دادن یک مسلسل رباتیک، که در پشت یک وانت پارک شده پنهان شده بود، در مسیر رفتوآمد دانشمند هستهای ارشد ایران کمک کند. به گفته افراد مطلع از عملیات، هنگامی که اپراتورهای راه دور صدها مایل دورتر محسن فخریزاده را هدف قرار دادند، مأموران محلی اسرائیل قبلاً از صحنه دور شده بودند.
به گفته مقامات اطلاعاتی سابق اسرائیل که با عملیات آشنا هستند، در ماه ژوئن، مأموران محلی اسرائیل پدافند هوایی ایران را نابود کردند و اهداف باارزش را قبل و در طول حملات شناسایی کردند.
ایال تسیر کوهن، مقام ارشد سابق اطلاعاتی اسرائیل، گفت: «آنچه شما دارید نوعی بازوی توسعه یافته است که بهترینهای هر دو جهان را به شما میدهد. این به شما اجازه میدهد از راه دور عمل کنید اما به شما قابلیت انکار و بقای مأمورانتان را میدهد.»
فناوریهای مخفی جدید تنها مأموران محلی پنهان در دید عموم را توانمند نمیسازد. مأموران اطلاعاتی اسرائیل سال گذشته از راه دور مواد منفجرهای را که در پیجرها و بیسیمهای مورد استفاده اعضای گروه ستیزهجوی حزبالله مورد حمایت ایران در سراسر لبنان پنهان شده بود، منفجر کردند که خسارت شدیدی به این گروه وارد آورد و دستکم ۱۲ نفر را کشت. با این حال، نقشه پنهان کردن این دستگاههای مرگبار در دستان دشمن، بیشتر یک عملیات مخفی کلاسیک بود که توسط متخصصان اطلاعاتی و نه افراد غیرحرفهای انجام شد، به گفته افراد مطلع از پروژه.
دیگر سازمانهای جاسوسی از رویکرد جدید اسرائیل درس گرفتهاند و از ارتباطات دیجیتال و فناوری تصویربرداری در تلفنهای همراه و پهپادها برای محو کردن مرزهای بین جمعآوری اطلاعات و فعالیتهای مخفی استفاده میکنند.
یک مقام اطلاعاتی اروپایی گفت: «رهبران سیاسی به طور فزایندهای از سازمانهای اطلاعاتی میخواهند که نه تنها اطلاعات جمعآوری کنند بلکه وضعیت را در صحنه نیز تحت تأثیر قرار دهند. داشتن یک واحد نیروهای ویژه در داخل آژانس اطلاعاتی شما اهمیت فزایندهای پیدا کرده است.»
اقدام مخفیانه—محتوای تریلرها و فیلمهای هالیوودی—به طور سنتی هدفی با رنگ و لعاب کمتر را دنبال میکرد، جایی بین دیپلماسی و جنگ. شعار بخش عملیات مخفی آژانس اطلاعات مرکزی، یعنی مرکز فعالیتهای ویژه (Special Activities Center)، «tertia optio» یا گزینه سوم است، نه نبرد و نه مذاکره.
پزشکان میگوینند: نمایش اینگونه تواناییها میتواند به یک طرف اجازه دهد تا قابلیتهای خود را به حریف نشان دهد—مانند آسیبی که میتواند وارد کند یا تا چه عمقی میتواند در رهبری نفوذ کند—با استفاده از اقداماتی که کمتر از جنگ تمامعیار هستند. اقدامات مخفیانه در واقع میتوانند با نشان دادن به دشمن که درگیری مسلحانه شکست خواهد خورد، به دیپلماسی کمک کرده و به طور متناقض، منجر به کاهش تنش شوند.
سث جونز، که قبلاً در فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده کار میکرد و اکنون ریاست دپارتمان دفاع و امنیت در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، یک اندیشکده در واشنگتن را بر عهده دارد، گفت: «شما ترکیبی از فعالیتهای مخفیانه و حملات هوایی را به کار میگیرید وقتی نمیخواهید نیروی زمینی اعزام کنید. آنها عموماً جنگ را برای شما نمیبرند، اما میتوانند از بسیاری جهات مؤثر باشند.»
این همان چیزی است که در سال ۲۰۰۷ پس از آن رخ داد که اسرائیل یک تأسیسات نامعلوم را در سوریه کشف کرد که تحلیلگران اطلاعاتی معتقد بودند یک برنامه هستهای غیرقانونی را در خود جای داده است. رهبران اسرائیل تصمیم گرفتند آن را با یک حمله هوایی مخفیانه نابود کنند که تنها بیش از یک دهه بعد به آن اعتراف کردند.
سوریه، که قادر به از سرگیری برنامهای که در نقض پیمان عدم اشاعه هستهای انجام داده بود، نبود، در آن زمان تنها گفت که یک حمله هوایی اسرائیل را خنثی کرده است. هیچ واکنش مستقیمی نشان نداد.
هیچ کشوری بیش از اوکراین، که برای بقای خود میجنگد و توانایی محدودی برای حمله عمیق به داخل روسیه دارد، فناوری جدید و درسهای اسرائیل را به طور فعال به کار نبرده است. پس از تهاجم گسترده مسکو در سال ۲۰۲۲، کییف از پهپادهای تجاری موجود برای شناسایی، هدفگیری و پرتاب مواد منفجره دستساز به شکلی نوآورانه استفاده کرد. نیروهای اوکراینی از اطلاعات جمعآوری شده از طریق جمعسپاری در مورد موقعیت نیروهای روسی، که از طریق نرمافزاری مشابه برنامههای اشتراک سفر جمعآوری شده بود، بهره بردند.
نقطه عطف در عملیاتهای مخفی کییف پس از آن رخ داد که نیروهای روسی در مارس ۲۰۲۲ غیرنظامیان را در بوچا، یک شهرک مسکونی آرام در نزدیکی کییف، قتل عام کردند. مقامات اطلاعاتی اوکراین به همتایان غربی خود گفتند که انتقام اسرائیل برای قتلهای المپیک مونیخ را تکرار خواهند کرد، به گفته افراد حاضر در جلسه.
اوکراین پاکسازی همدستان روسیه باقیمانده از آژانس اطلاعاتی خود، SBU، را تشدید کرد و برای حرفهای شدن بر اساس مدل موساد تلاش کرد.
کییف، که در زمینه تسلیحات از روسیه کمتوانتر بود، از مزایای اندک خود برای عملیاتهای مخفیانه به شدت بهرهبرداری کرد. مأموران آن در نزدیک شدن به اهداف خود ماهر بودند زیرا اکثر اوکراینیها روسی صحبت میکنند و بسیاری از آنها گذرنامههای روسی، خویشاوندان یا خانههایی دارند که به آنها اجازه میدهد در جامعه روسیه ادغام شوند. فساد گسترده در روسیه نیز به این معنی است که اطلاعات و دسترسی اغلب قابل خرید هستند.
اوکراین همچنین خطوط را در میدان نبرد محو کرد. یک افسر اطلاعاتی اوکراین با نام رمزی پاراگراف سال گذشته گفت که با استفاده از عکسهای تولید شده توسط هوش مصنوعی، یک حساب کاربری جعلی در یک برنامه دوستیابی روسی ایجاد کرده و با سربازان روسی ارتباط برقرار کرده است. با ارسال پاسخهای با دقت انتخاب شده که توسط ChatGPT تولید شده بود، او سربازان را وسوسه کرد تا عکسهای خود را به اشتراک بگذارند. همکاران پاراگراف سپس از جزئیات موجود در عکسها برای شناسایی موقعیت سربازان استفاده کردند و حملات هوایی را فراخواندند.
با ادامه جنگ، مأموران SBU در داخل روسیه حملات جسورانهتری را به صحنه آوردند، که اغلب با کمک روسهایی که از نقش خود بیخبر بودند، انجام میشد. اپراتورهای SBU یک ژنرال را در مسکو با استفاده از بمبی که در یک اسکوتر پنهان شده بود، ترور کردند و یک مبلغ را در سنت پترزبورگ با یک مجسمه انفجاری که توسط یک زن ناآگاه روسی در یک رویداد عمومی ارائه شده بود، کشتند. این حملات اطلاعات انسانی دقیق را با فناوریهای پیشرفته از راه دور ترکیب کردند که به بسیاری از مأموران اوکراین امکان فرار از دستگیری را میداد.
روسیه نیز از مأموران محلی در داخل اوکراین و اروپای غربی استفاده کرده است. مقامات هلندی در ماه سپتامبر، بر اساس اطلاعات سرویس اطلاعات و امنیت نظامی این کشور، سه مرد ۱۷ ساله هلندی را به اتهام دریافت پول از یک گروه هکری مرتبط با دولت روسیه دستگیر کردند. این سه نفر تجهیزاتی را برای نقشهبرداری و هک کردن سیستمهای Wi-Fi در ساختمانهای دولتی دریافت کرده بودند که به گفته دادستان عمومی هلند، به طور بالقوه «برای جاسوسی دیجیتال و حملات سایبری» بود. سخنگوی کرملین این اتهامات را بیاساس خواند.
متخصصان اطلاعاتی میگویند که تمایز بزرگی وجود دارد: مأموران محلی روسیه عموماً برای پول کار میکنند و بسیاری از آنها نمیدانند که برای مسکو کار میکنند. در مقابل، اسرائیل و اوکراین شبکههایی از مأموران را توسعه دادهاند که از روی اعتقاد عمل میکنند.
تیموفیف از عملیات تار عنکبوت، یکی از همان مأموران بود. او که تابعیت دوگانه اوکراینی-روسی داشت، طی سالهای اخیر در شهر صنعتی چلیابینسک روسیه، در حدود ۹۰۰ مایلی شرق مسکو، کار کرده بود.
کاترینا، همسر تیموفیف، که او نیز تابعیت دوگانه داشت، در سال ۲۰۱۸ با او به چلیابینسک نقل مکان کرد. رسانههای دولتی روسیه گزارش دادند که او در آنجا یک سالن تاتو را اداره میکرد که به گفته محلیها تا دیروقت شب باز بود.
زندگی عمومی قانونی این زوج به آنها اجازه داد تا به قدری آشکار عمل کنند که وقتی تیموفیف سال گذشته یک شرکت حمل و نقل جادهای را برای این عملیات تأسیس کرد، توانست یک انبار را در نزدیکی دفتر محلی سرویس امنیت دولتی روسیه (FSB) اجاره کند.
فناوری به اوکراین اجازه داد تا عملیات را از راه دور اداره کند، اما چالشهای مهندسی نیز ایجاد کرد زیرا حتی ارتباطات دیجیتال نیز برای طی مسافت به زمان نیاز دارند. پهپادها اهدافی را در فاصله تا ۳۰۰۰ مایلی از خلبانان خود مورد حمله قرار میدادند، بنابراین سیگنالهای ویدئویی کمی تأخیر داشتند، که به طور بالقوه باعث تأخیر تصویر معروف به «لاتنسی» میشد که میتوانست حملات را خراب کند. به گفته افراد درگیر در این کار، برنامهریزان اوکراینی نرمافزار و کانالهای ارتباطی را با دقت طراحی کردند تا لاتنسی را به حداقل برسانند.
به گفته فردی آشنا با حمله، اسرائیل اقدامات مشابهی را با مسلسل کنترل از راه دور خود که برای کشتن دانشمند هستهای ایران، فخریزاده، در سال ۲۰۲۰ استفاده کرد، انجام داد.
رویکرد فناورانه اوکراین در عملیات تار عنکبوت نه تنها به آن اجازه داد تا اهداف دوردست را هدف قرار دهد، بلکه مأموران خود را نیز محافظت کند. تیموفیفها چند روز قبل از حملات روسیه را ترک کردند. مقامات اوکراینی میگویند که این زوج اکنون در مکانی امن هستند.