کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین با ناوچه‌های کانسلشن نیمه‌ساخته.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین با ناوچه‌های کانسلشن نیمه‌ساخته.

آمریکا نمی‌تواند آنچه ارتش نیاز دارد را بسازد

در سال ۲۰۲۰، نیروی دریایی طرحی ساده برای ساخت ناوگان بعدی کشتی‌های جنگی کوچک خود، کلاس کانسلشن (Constellation class)، داشت: یک طراحی اروپایی را بگیرد و آن را در آمریکا بسازد.

اما تغییرات مداوم نیروی دریایی پروژه را پیچیده کرد. کشتی‌سازان و زنجیره تأمین نتوانستند پا به پای این تغییرات پیش بروند.

تا سال ۲۰۲۵، نیروی دریایی ۸۵ درصد از طراحی اصلی را تغییر داده بود و هنوز هم نهایی نشده بود.

در ۲۵ نوامبر، ارتش پروژه کانسلشن را لغو کرد. این پروژه ۳.۵ میلیارد دلار هزینه داشت و هیچ کشتی‌ای تولید نکرد.

کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین با ناوچه‌های کانسلشن نیمه‌ساخته.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کلاس کانسلشن بودند.

پروژه کانسلشن تنها یکی از مجموعه‌ای از شکست‌های کشتی‌سازی آمریکا است. طی ۳۵ سال گذشته، نیروی دریایی بیش از نیم دوجین نوع جدید از کشتی‌ها، از کشتی‌های رزمی کوچک گرفته تا ناوشکن‌های بزرگ، را سفارش داده است. تقریباً همه آن‌ها شکست خورده‌اند، میلیاردها دلار فراتر از بودجه و سال‌ها عقب‌تر از برنامه حرکت کرده و نتوانسته‌اند آن‌گونه که وعده داده شده بود عمل کنند، که ارتش را متکی به ناوگانی کرده است که عمدتاً در دوران ریگان طراحی شده‌اند.

تلاش‌های اخیر برای ساخت هواپیماهای جنگنده و بمب‌افکن نیز به همین ترتیب ناامیدکننده بوده‌اند. به طور متوسط ۱۲ سال طول می‌کشد تا یک جت، کشتی یا تانک آماده جنگ تولید شود، و نیروی هوایی هواپیماها را سریع‌تر از آنکه بتواند جایگزین کند، از رده خارج می‌کند. صنعت دفاعی آمریکا، مانند بسیاری از بخش‌های اقتصاد، توانایی ساخت سریع و مؤثر را از دست داده است.

این وضعیت ایالات متحده را در معرض خطر عقب افتادن از چین قرار داده است، کشوری که یکی از بزرگترین توسعه‌های نظامی زمان صلح در تاریخ را آغاز کرده است. پکن اکنون با بیش از ۳۷۰ کشتی جنگی در مقایسه با ۲۹۶ کشتی آمریکا، بزرگترین نیروی دریایی جهان را اداره می‌کند. این کشور چندین نوع موشک مافوق صوت ضد کشتی دارد، در حالی که ایالات متحده هیچ یک را مستقر نکرده است. مهمتر از همه، چین همه اینها را با سرعت می‌سازد: در حال حاضر بیش از سه کشتی جنگی به ازای هر یک کشتی که ایالات متحده می‌سازد، و تقریباً ۲۰۰ کشتی تجاری به ازای هر قایق آمریکایی تولید می‌کند.

بازسازی پایه صنعتی دفاعی آمریکا برای جلوگیری از آغاز جنگ‌ها و پیروزی در صورت وقوع آنها حیاتی است. اگر ایالات متحده نتواند آنچه را برای پیروزی در یک جنگ طولانی – جنگی که ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد – نیاز دارد تولید کند، دشمنان آن احتمال بیشتری برای حمله خواهند داشت. همانطور که ضرب‌المثل نظامی می‌گوید: قدرت صنعتی، بازدارندگی است.

کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کانسلشن بودند.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کانسلشن بودند.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کانسلشن بودند.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کانسلشن بودند.
کارگران در کارخانه کشتی‌سازی فینکانتیری مارینت مارین مشغول ساخت اولین دو ناوچه کلاس کانسلشن بودند که نیروی دریایی ایالات متحده برنامه را لغو کرد.

آمریکا باید در ساخت سخت‌افزارهای نظامی سرمایه‌گذاری مجدد کند. ایالات متحده حدود ۳.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع می‌کند، که این رقم از تقریباً ۵ درصد در سال ۲۰۱۰ و ۹.۴ درصد در سال ۱۹۶۷ کمتر است. تنها نیم درصد بیشتر، یا حدود ۱۵۰ میلیارد دلار، که صرف ظرفیت تولید شود، تلاشی بزرگ برای بازسازی پایه صنعتی ما خواهد بود.

با این حال، مهم‌تر این است که وزارت دفاع از چه کسانی اسلحه می‌خرد.

این بخشی از سری مقالات "بیش از حد توان" هیئت تحریریه است که به دلایل نیاز ارتش آمریکا به بازآفرینی خود می‌پردازد.

صنعت دفاعی از ۵۱ بازیگر اصلی در اوایل دهه ۱۹۹۰ به پنج شرکت امروزی ادغام شده است: لاکهید مارتین (Lockheed Martin)، آر‌تی‌اکس (RTX) (قبلاً ریتون Raytheon)، جنرال داینامیکس (General Dynamics)، نورثروپ گرامن (Northrop Grumman) و بوئینگ (Boeing). تا حدی در نتیجه این ادغام، زنجیره تأمین داخلی ایالات متحده تحلیل رفته است زیرا کارگاه‌های کوچک‌تری که قطعات کلیدی برای کشتی‌ها، زیردریایی‌ها و هواپیماها می‌ساختند، از کار افتاده‌اند.

این پنج پیمانکار بزرگ، که به عنوان «اصلی‌ها» شناخته می‌شوند، کسب‌وکارهای خود را حول قراردادهای دولتی ساخته‌اند. آنها استاد بوروکراسی شده‌اند اما قادر به تولید سریع تسلیحات نیستند، که یک نیاز اساسی در جنگ‌های مدرن است. همانطور که در اوکراین دیدیم، تولید انبوه پهپادهای آماده به مقابله با تسلیحات گران‌قیمت مانند تانک‌ها و هلیکوپترها پرداخته است. اوکراین ناوگان قدرتمند دریای سیاه روسیه را تا حدی با قایق‌های تندرو کنترل از راه دور مملو از مواد منفجره از کار انداخت.

انحصار ارتش

ادغام‌ها را نقطه به نقطه دنبال کنید. هر خط نشان‌دهنده یک پیمانکار بزرگ آمریکایی است.

در اوج جنگ سرد، ده‌ها شرکت آمریکایی برای ساخت تسلیحات برای پنتاگون رقابت می‌کردند.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مقامات پنتاگون جلسه‌ای معروف به «شام آخر» برگزار کردند و به شرکت‌ها دستور دادند که ادغام شوند یا شکست بخورند.

اکنون تنها پنج پیمانکار بزرگ دفاعی باقی مانده‌اند. کسب‌وکار آنها به ارتش وابسته است و ارتش نیز به آنها وابسته است.

با محافظت از رقابت، این شرکت‌ها انگیزه کمی برای نوآوری یا کاهش هزینه‌ها دارند.

در سال ۱۹۸۱، ۷۴ پیمانکار دفاعی اصلی وجود داشت.

منبع: ناسا

شرکت‌های بزرگ‌تر باید با سرعت درگیری‌های مدرن سازگار شوند، در حالی که شرکت‌های کوچک‌تر به فرصتی برای ورود به این عرصه نیاز دارند. دولت باید به جای تکیه بر «اصلی‌های» کند و پرهزینه، روی استارت‌آپ‌های نوآور سرمایه‌گذاری کند.

رئیس جمهور ترامپ طرح «ناوگان طلایی» را برای توسعه کلاس‌های جدیدی از کشتی‌های جنگی نیروی دریایی، به همراه ناوگانی از شناورهای بدون سرنشین، پیش می‌برد. در تلاشی برای تقلید از موفقیت‌های اوکراین، بودجه سال ۲۰۲۶ نیروی دریایی خواستار هزینه‌های تهاجمی برای سیستم‌های بدون سرنشین، از جمله میلیاردها دلار برای پهپادهای هوایی، سطحی و زیرآبی است. اینکه نیروی دریایی چگونه قصد دارد پس از یک شکست پشت سر هم به این اهداف دست یابد، حدس زدن آن دشوار است. تاکنون، تلاش‌های دولت برای تنوع‌بخشی و نوآوری عمدتاً نشان داده است که اوضاع چقدر بد شده است و چقدر راه در پیش داریم.

آمریکا در سال ۱۹۸۰ بیش از ۳۰۰ کارخانه کشتی‌سازی تجاری داشت و هر سال ده‌ها کشتی تولید می‌کرد. این تولید به یارانه‌های فدرال وابسته بود، که به صنعت اجازه می‌داد با کارخانه‌های کشتی‌سازی در کشورهایی با هزینه‌های تولید پایین‌تر رقابت کند. رئیس جمهور رونالد ریگان (Ronald Reagan)، در تلاش برای کاهش دولت، این یارانه‌ها را در اوایل دهه ۱۹۸۰ لغو کرد و کارخانه‌های کشتی‌سازی آمریکایی بسیاری از مشتریان بخش خصوصی خود را از دست دادند. ده‌ها هزار کارگر شغل خود را از دست دادند زیرا رقبای خارجی این تجارت را به دست گرفتند. کشتی‌سازی آمریکا فروپاشید.

چهل سال بعد، پروژه کانسلشن با این واقعیت مواجه شد. در ابتدا، رویکرد نیروی دریایی هوشمندانه به نظر می‌رسید. به جای ساخت یک کشتی جدید از ابتدا، قرار بود از یک طراحی اثبات‌شده برای ناوچه‌ای که قبلاً در خدمت نیروی دریایی فرانسه و ایتالیا بود، استفاده کند. برای ساخت آن، پنتاگون کارخانه کشتی‌سازی مارینت مارین (Marinette Marine) مستقر در ویسکانسین را که متعلق به شرکت ایتالیایی فینکانتیری (Fincantieri) است، انتخاب کرد. اما آنچه که به عنوان راهی سریع و کم‌خطر برای تأمین نیازهای نیروی دریایی آغاز شد، به زودی به نمونه‌ای غم‌انگیز دیگر از ناکارآمدی صنعتی آمریکا تبدیل گشت.

پنتاگون تسلیحات و تجهیزات جدیدی برای کشتی سفارش داد، از جمله موتور محرکه الکتریکی، پروانه و ژنراتور دیزلی متفاوت. فهرست رو به رشد تغییرات، نیازمند انعطاف‌پذیری نیروی کار و زنجیره تأمین بود. کمبود ماشین‌کاران، جوشکاران، لوله‌کش‌ها، برق‌کاران و سایر صنعتگران ماهر که برای ساخت قطعات و تنظیم طراحی همیشه در حال تغییر کشتی مورد نیاز بودند، به هزینه‌ها و تأخیرها افزود. با عدم مشاهده پایان کار، نیروی دریایی برنامه را در ماه نوامبر لغو کرد. نیروی دریایی می‌گوید دو کشتی را که در مراحل اولیه ساخت هستند، در صورت تکمیل، خریداری خواهد کرد؛ تحویل آنها حداقل سه سال دیگر خواهد بود. یک هفته پس از اعلام نیروی دریایی، فینکانتیری مارینت مارین ۹۳ کارگر را اخراج کرد.

مشکل قرار است بدتر شود. نیروی کار کشتی‌سازی در ایالات متحده تقریباً ۱۵۰,۰۰۰ نفر را شامل می‌شود. طبق اعتراف خود دولت، پیمانکاران فقط برای سفارشات جدید زیردریایی در ۱۰ سال آینده، به ۱۴۰,۰۰۰ نفر اضافی نیاز دارند. جذب نیرو برای این مشاغل پرزحمت وقتی دستمزد آنها قابل مقایسه با کار در صنعت خدمات است، دشوار است. جان فیلان (John Phelan)، وزیر نیروی دریایی ایالات متحده، در ۱۲ نوامبر در فورت وین، ایندیانا (Fort Wayne, Ind.) به جمعی گفت: «این واقعاً مسئله دستمزدهاست.»

حل مشکل افول صنعتی چند دهه‌ای آمریکا کار یک نسل است، اما ما در مورد امنیت ملی وقت برای انتظار نداریم. اضافه کردن مجدد یارانه‌های کشتی‌سازی یک شروع است، و دولت شروع به انجام این کار برای بازسازی نیروی کار تجاری کرده است. طی دهه گذشته، پنتاگون نزدیک به ۶ میلیارد دلار برای تقویت صنعت هزینه کرده است. شرکت‌ها با ایجاد شراکت با کالج‌های فنی و تأسیس آکادمی‌های آموزشی، گام‌هایی برای بازسازی نیروی کار خود برداشته‌اند. کارخانه‌های کشتی‌سازی پاداش ارائه می‌دهند.

کنگره باید به تأمین مالی این برنامه‌ها ادامه داده و آنها را گسترش دهد. همچنین باید قانون «زیرساخت کشتی‌سازی و بندر برای رفاه و امنیت آمریکا» را تصویب کند که هدف آن گسترش ناوگان تحت پرچم ایالات متحده تا ۲۵۰ کشتی در یک دهه با سرمایه‌گذاری در کارخانه‌ها و الزام به حمل‌ونقل بیشتر تجارت بین‌المللی با کشتی‌های آمریکایی است.

رکود آمریکا

توانایی کشتی‌سازی چین به این کشور کمک می‌کند تا طی دهه آینده بر اقیانوس آرام غربی تسلط یابد.

منبع: مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی

با این حال، یارانه‌های دولتی کافی نیستند. نیروی دریایی از اوایل دهه ۱۹۹۰ ۷۰۰ میلیارد دلار صرف کشتی‌سازی کرده است، با این حال اندازه ناوگان آن در این مدت ۴۵ درصد کاهش یافته است. پنتاگون باید از پویایی اقتصاد گسترده‌تر آمریکا فراتر از «اصلی‌ها» استفاده کند تا بتواند تسلیحات فردا را در مقیاس مورد نیاز تولید کند. تأمین‌کنندگان سنتی وزارت دفاع ۸۶ درصد از هزینه‌های برنامه‌های اصلی در سال ۲۰۲۴ را به خود اختصاص دادند.

تاکنون، تلاش‌های پنتاگون برای تنوع‌بخشی در محل خرید تسلیحات خود ناامیدکننده بوده است. برنامه «رپلیکیتور» (Replicator) که به دنبال خرید هزاران پهپاد ارزان‌قیمت هوایی و دریایی در عرض دو سال بود، نتوانست به اهداف اولیه خود دست یابد. این برنامه توسط واحد نوآوری دفاعی، یکی از چندین تلاش پنتاگون برای ساده‌سازی فناوری تجاری در نیروهای مسلح، هدایت می‌شود. این تلاش‌ها به دلیل قدرت تصمیم‌گیری محدود، بودجه نامنظم و مقررات پیچیده که موفقیت ورودکنندگان جدید را دشوار می‌کند، با مشکل مواجه شده‌اند.

آنچه به «دره مرگ» بین مفهوم و تولید معروف است، مانعی بزرگ محسوب می‌شود. اغلب، بودجه اولیه وزارت دفاع برای تحقیق و توسعه قبل از اینکه پنتاگون تصمیم بگیرد خطر صرف پول واقعی برای یک برنامه را بپذیرد، خشک می‌شود. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶، حدود ۴۰ درصد از شرکت‌های جدیدی که برای قراردادهای دولتی رقابت می‌کردند، پس از سه سال از رقابت خارج شدند. پس از یک دهه، حدود ۸۰ درصد به طور کلی از تلاش برای همکاری با دولت دست کشیدند.

۲۰ هزار صفحه مقررات برای شرکت‌هایی که به دنبال قراردادهای فدرال هستند، به نفع «اصلی‌ها» است که ارتش‌های وکلا و خریداران سابق تسلیحات دولتی خود را دارند. شرکت‌هایی که برای رقابت در بازارهای پویا تجاری آمریکا ساخته شده‌اند، زمان یا منابع کافی برای تسلط بر هنر پیچیده خرید دولتی را ندارند. پنتاگون باید قوانین خود را برای خرید تسلیحات تسهیل کند تا راه را برای رقابت شرکت‌های جوان‌تر باز کند.

دولت ترامپ (Trump) به دلیل چندین اقدام در رفع کاستی‌های صنعت دفاعی شایسته تقدیر است. آقای ترامپ سرمایه‌گذاری‌های بزرگی را در کشتی‌سازی و تولید پهپادها اعلام کرده است، و در نوامبر، پیت هگسث (Pete Hegseth)، وزیر دفاع، دستور اصلاحات گسترده‌ای را در نحوه و از چه کسی پنتاگون تسلیحات خواهد خرید صادر کرد. آقای هگسث در ۷ نوامبر در کالج ملی جنگ در واشنگتن به سازندگان تسلیحات گفت: «یا شما – شرکت‌های ما، صنایع ما، پایه صنعتی دفاعی ما – تحویل می‌دهید، یا شکست می‌خوریم. این به معنای واقعی کلمه مرگ و زندگی است.»

پیام دولت درست است. اما اینکه آیا می‌تواند این طرح‌ها را دنبال کند – و تأیید کنگره را کسب کند – سؤال باز است. حتی اگر این اقدامات موفقیت‌آمیز باشند، ایالات متحده برای همگام شدن با چین به همکاری با کشورهای دیگر نیاز خواهد داشت. بزرگترین کشتی‌سازان دولتی پکن سال گذشته بیش از ۲۵۰ کشتی تحویل دادند. طبق گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (Center for Strategic and International Studies)، یک اندیشکده در واشنگتن، آنها در مجموع می‌توانند بیش از تمام کشتی‌هایی که کشتی‌سازان آمریکایی از پایان جنگ جهانی دوم تولید کرده‌اند، حمل کنند.

در موارد فوق‌العاده، دولت همچنین باید سازندگان تسلیحات را مجبور کند تا آنچه را که نیاز دارد – به ویژه مهمات، موشک‌های دوربرد و رهگیرهای پدافند هوایی – را از طریق اجرای قانون تولید دفاعی (Defense Production Act) بیشتر تولید کنند.

مزایای این تغییرات بسیار فراتر از دفاع ملی خواهد بود. تولید نظامی سابقه طولانی در ایجاد مزایای اقتصادی فرعی دارد. بسیاری از صنایع بزرگ آمریکایی امروزی – هوانوردی، ماهواره‌ها، رباتیک، رادار، فناوری مایکروویو و سیلیکون ولی (Silicon Valley) – حداقل تا حدی وجود خود را مدیون تحقیقات و تولید نظامی هستند. یک صنعت دفاعی بزرگتر، قوی‌تر و کارآمدتر می‌تواند آمریکا را هم ایمن‌تر و هم مرفه‌تر سازد.