توکیو به مدت هفت دهه پرجمعیتترین شهر جهان محسوب میشد. بر اساس دادههای منتشر شده توسط سازمان ملل متحد در ماه گذشته، این عنوان ۱۵ سال بیشتر از واقعیت بود. تا همین اواخر، آمارگران این سازمان تعاریف دولتهای ملی را درباره حدود شهرها میپذیرفتند؛ اما گزارش اخیر آنها واقعیت گسترش شهری را به رسمیت میشناسد. بر اساس معیارهای جدید، جاکارتا (تصویر)، پایتخت اندونزی، با ۴۲ میلیون نفر جمعیت، تقریباً به اندازه کانادا، در صدر جدول قرار میگیرد. داکا، پایتخت بنگلادش، با ۳۷ میلیون نفر نیز از توکیو با ۳۳ میلیون نفر پیشی گرفته است. دهلی و شانگهای نیز هر کدام با حدود ۳۰ میلیون نفر، پنج شهر برتر را تکمیل میکنند.
آخرین آمار سازمان ملل متحد، شهرنشینی عظیم را برجسته میکند. امروزه ۴۵ درصد از بشریت در شهرها (با حداقل ۵۰ هزار نفر جمعیت) زندگی میکنند؛ و ۳۶ درصد دیگر در شهرکها (با حداقل ۵ هزار نفر جمعیت). این دادهها همچنین نشان میدهند که بخش عمدهای از این رشد در آسیا، در کشورهای با درآمد متوسط اتفاق میافتد. تنها یکی از ده شهر بزرگ جهان خارج از این قاره قرار دارد. و تنها هفت مورد از ۳۳ «کلانشهر» جهان (با بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت) در کشورهای ثروتمند هستند. تا سال ۲۰۵۰، جاکارتا و داکا در مجموع ۲۵ میلیون نفر دیگر به جمعیت خود اضافه خواهند کرد که تقریباً به اندازه جمعیت استرالیا است.
این مهاجرتها باید به بهبود زندگی مردم کمک کند. کلینتون چاکما، که در سال ۲۰۲۲ پس از مهاجرت از یک مزرعه به شهر، شغلی به عنوان پیشخدمت پیدا کرد، میگوید: «داکا زندگی من را تغییر داد و تحصیل فرزندانم را تضمین کرد.» با این حال، یک خطر بزرگ نیز وجود دارد: با گسترش شهرهای آسیا، فقر، آلودگی و ترافیک به طور فزایندهای مزایای اقتصادی که آنها فراهم میکنند را از بین میبرند. آلن برتاود از دانشگاه نیویورک میگوید: «مردم برای پیوستن به بازار کار به شهرها مهاجرت میکنند.» اما اگر بازار کار کارآمد نباشد، «شما یک دام فقر میسازید.»
بر اساس گزارش اکونومیست اینتلیجنس یونیت (شرکت خواهر ما)، جاکارتا، داکا و دهلی در حال حاضر جزو بدترین شهرهای جهان برای زندگی هستند. جاکارتا در رتبه ۱۳۲ از ۱۷۳ شهر قرار دارد؛ دهلی در رتبه ۱۴۵. داکا از آخر سوم است و تنها دمشق و طرابلس لیبی پشت سر آن قرار دارند. اگر کشورهای آسیایی میخواهند از تله درآمد متوسط رها شوند، باید مشکلاتی که شهرهایشان را درگیر کرده است، حل کنند. بهترین راه برای انجام این کار نه از طریق پروژههای پراکنده، بلکه با نگاهی جدی به روشهای ناکارآمد حکمرانی مناطق شهری است.
جاکارتا — که هیچ کس آن را شهری دوستداشتنی نمیداند — بهترین مکان برای مشاهده این مشکلات در عمل است. پس از سالها گسترش، این شهر اکنون شهرهای همسایه بوگور، دپوک، تانگهرانگ و بکاسی (به نقشه مراجعه کنید) را در بر میگیرد. با این حال، هماهنگی بسیار کمی بین این مقامات همسایه وجود دارد. یک سکونتگاه با جمعیت برابر برخی کشورها، با هماهنگی به اندازه یک گله گربه اداره میشود.
هزینه این حکمرانی پراکنده شاید در ترافیک بدنام جاکارتا بهترین شکل خود را نشان دهد. این شهر دوازدهمین شهر پرترافیک جهان است (داکا رتبه سوم و دهلی رتبه هفتم را دارد). بسیاری از جاکارتاییها به دلیل عدم توانایی در تامین مسکن نزدیک محل کار خود، در حومههای دورافتاده زندگی میکنند. یک سیستم حمل و نقل عمومی به شدت ناکافی آنها را تشویق میکند تا با موتور یا خودرو سفر کنند، که باعث انسداد جادهها و آلودگی هوا میشود. همه اینها بهرهوری را کاهش میدهد. دولت جاکارتا تخمین میزند که ترافیک سالانه ۶ میلیارد دلار به اقتصاد این شهر خسارت وارد میکند.
در سال ۲۰۱۹، جاکارتا اولین خط متروی خود را راهاندازی کرد. اما این خط به طور ناگهانی در مرز رسمی اداری شهر، قبل از رسیدن به محلههای حومه، متوقف میشود. آدیکا آجی، رئیس تحقیقات و نوآوری در دولت شهری جاکارتا، میگوید که نیاز مبرمی به هماهنگی در داخل منطقه کلانشهری وجود دارد. «در غیر این صورت بیفایده است.» با این حال، یک مقام سابق در اداره شهر میگوید: «در طول مدت خدمت من، گفتگوی بسیار کمی با شهرداران دیگر شهرهای اطراف وجود داشت.»
مشکلات مشابهی کلانشهرهای دیگر در آسیا را نیز تحت تأثیر قرار داده است. داکا شهرهای اقماری را در بر گرفته است که هماهنگی کمی با آنها دارد. اما همچنین از این که توسط دو شرکت شهرداری، یک سازمان ملی توسعه، چندین وزارتخانه و دهها سازمان مختلف که به طور جداگانه مسئول کارهایی مانند آب، فاضلاب و حمل و نقل هستند، اداره میشود، رنج میبرد. یک شهردار شرکت شهر داکا شمالی یک بار شکایت کرد که برای رسیدگی به ۸۰ درصد از مشکلاتی که شهرش را تحت تأثیر قرار میدهد، از جمله ترافیک و سیل، فاقد اختیار است.
بخشهایی از هند، که اکنون میزبان پنج «کلانشهر» است، در وضعیت مشابهی قرار دارند. حکمرانی در دهلی بین نهادهای شهرداری، یک دولت ایالتی، دولت ملی و چندین نهاد که برای نظارت بر مسائلی مانند مسکن، برنامهریزی و مترو ایجاد شدهاند، تقسیم شده است. منطقه کلانشهری کلکته (نهمین منطقه بزرگ جهان) طبق گزارش بانک جهانی، شامل ۴۲۳ نهاد حکومتی مختلف است.
شهرهای موفق چگونه عمل میکنند؟ یکی از الگوها شانگهای است که توسط دولت مرکزی به عنوان یک استان و نه یک شهر اداره میشود. این شهر اقتدار قوی و متمرکزی بر تمام عملکردهای اصلی شهری، از برنامهریزی تا حملونقل، اعمال میکند. اما مدل حکمرانی چین منحصر به فرد است: فشار بر رهبران نه از طرف رأیدهندگان، بلکه از سوی مقامات پکن وارد میشود. رهبران حزب نمیتوانند اجازه دهند مناطق شهر بینظم شوند.
الگوی بهتر، توکیو است. دولت کلانشهری توکیو (TMG) مسئول خدمات عمومی عمدهای مانند آب، فاضلاب و بیمارستانهای عمومی است. زیر نظر آن، ۲۳ منطقه و مجموعهای از شهرها و شهرکهای حاشیهای قرار دارند. هر شهرداری شهردار و مجمع منتخب خود را دارد که مسئول خدماتی مانند مدارس، مدیریت پسماند و برنامهریزی جامعه هستند. TMG بین آنها هماهنگی ایجاد میکند. این یک تقسیمبندی منطقی است که در عین حال که اختیارات را به وضوح مشخص میکند، اطمینان میدهد که تصمیمگیریها به هم پیوسته هستند.
مانند کلانشهرهای آسیای با درآمد متوسط، توکیو نیز هیچ نهاد دولتی واحدی برای منطقه کلانشهری بزرگتر ندارد که شامل بخشهایی از استانهای همسایه کاناگاوا، چیبا و سایتاما میشود. اما دولت ملی نقش مهمی در هماهنگی بین آنها ایفا میکند. و یک شبکه متراکم مترو و قطار حومه، منطقه را به هم متصل میکند. بیش از ۹۰ درصد مردم در منطقه بزرگتر توکیو در فاصله ۲۰ دقیقه پیادهروی از یک ایستگاه زندگی میکنند.
البته کمک میکند که توکیو ثروتمندتر از سایر کلانشهرهای آسیایی است. هنگامی که در سال ۱۹۶۵ به یک شهر ۲۰ میلیونی تبدیل شد، تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه ژاپن ۹۵۰۰ دلار (به قیمتهای سال ۲۰۱۱) بود. هنگامی که داکا در سال ۲۰۰۵ به آن جمعیت رسید، درآمد سرانه در بنگلادش ۱۹۰۰ دلار بود. با این حال، قابل زندگیتر کردن جاکارتا، داکا، دهلی و سایر کلانشهرهای آسیایی میتواند با تغییرات در حکمرانی آغاز شود، نه با سرمایهگذاریهای عظیم. بازنگری ساختارهای قدرت دشوارتر از هزینه کردن برای پروژههای بزرگ است. اما پاداشهای بالقوه آن بسیار عظیم است.