نمایشگاهی از دستاوردهای موشکی و پهپادی در تهران، ۱۲ نوامبر. عطا کناره/خبرگزاری فرانسه/گتی ایمیجز
نمایشگاهی از دستاوردهای موشکی و پهپادی در تهران، ۱۲ نوامبر. عطا کناره/خبرگزاری فرانسه/گتی ایمیجز

ایران و نیروهای نیابتی تروریستی‌اش: نقشه‌ای برای بازگشت

آتش‌بس غزه توجه غرب را از تهدید واقعی — تهران و نیروهای نیابتی‌اش — منحرف کرده است.

ایران و متحدان تروریستی‌اش در تلاشند تا از ویرانی‌هایی که در پی حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بر سر خود آوردند، رهایی یابند. آنها می‌خواهند توانایی‌های هسته‌ای و تروریستی خود را بازگردانند و چنین وانمود کنند که قبلاً این کار را انجام داده‌اند. اگرچه کار بازسازی هنوز کامل نشده است، اما با وجود بی‌ثباتی و سرکوب‌های داخلی ایران و همچنین کمبود آب که ممکن است مقامات را مجبور به ترک تهران به عنوان پایتخت کند، در حال پیشرفت است. اگر اسرائیل، کشورهای عربی خلیج فارس و ایالات متحده بازگشت ایران را جدی نگیرند، اشتباهات گذشته را تکرار کرده و به احیای تهران کمک خواهند کرد.

خطرناک‌ترین مسئله، از سرگیری برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران است. تأسیسات فردو و نطنز، که ایالات متحده در ماه ژوئن با بمب‌های سنگرشکن به آنها حمله کرد، ممکن است غیرقابل بازسازی باشند. اما به نظر می‌رسد حفاری در «کوه پیکاکس» (Pickaxe Mountain) در نزدیکی نطنز، که ایران در سال ۲۰۲۰ آن را به عنوان سایتی برای ساخت سانتریفیوژها (که برای غنی‌سازی اورانیوم حیاتی هستند) اعلام کرده بود، در حال افزایش است. در اصفهان، که اسرائیل به آن حمله کرد، کار جدیدی در دست اقدام است، اگرچه وسعت آن نامشخص است. همچنین در مجموعه نظامی پارچین، ایران در حال بازسازی تأسیسات آزمایش مواد منفجره قوی است که برای تلاش‌های مربوط به تسلیحاتی کردن هسته‌ای حیاتی هستند.

پروژه‌های هسته‌ای تهران با روسیه، از جمله راکتورهای جدیدی که در بوشهر برنامه‌ریزی شده‌اند، به طور قابل توجهی در حال گسترش هستند. اهداف به ظاهر غیرنظامی — یعنی تولید انرژی پاک — پوششی برای فعالیت‌های مرتبط با تسلیحات فراهم می‌کند. حمایت هسته‌ای چین پنهان‌تر است و احتمالاً به عنوان «همکاری علمی و فناوری» پنهان شده و با افزایش خرید نفت ایران توسط چین تکمیل می‌شود. تهران همچنین بار دیگر به شدت در برابر نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر سایت‌های هسته‌ای خود مقاومت می‌کند.

ایران در حال بازسازی تولید موشک‌های بالستیک خود است که به آن امکان می‌دهد دوباره اسرائیل را تهدید کند. این کشور فناوری موشکی روسیه را به دست آورده و محموله‌های چینی از مواد شیمیایی حیاتی لازم برای تولید سوخت موشک را دریافت کرده است.

تهران همچنین در حال بازسازی جبهه نیروهای نیابتی تروریستی خود است. این کشور در حال تسلیح مجدد و تأمین مالی حماس است. این گروه تروریستی کوچک‌ترین تمایلی به خلع سلاح و غیرنظامی شدن نشان نداده است، که شواهد آن نقض‌های مکرر آتش‌بس و خشونت علیه هموطنان غزه است. یکی از رهبران غزه، آتش‌بس بی‌اثر را «بوسه حیات» برای حماس می‌خواند. بدون اقدام قاطع اسرائیل، احتمالاً تسلیح مجدد حماس اجتناب‌ناپذیر است.

آتش‌بس غزه توجه غرب را از تهدید واقعی — تهران و نیروهای نیابتی‌اش — منحرف می‌کند و به نفع این بازیگران بد است. تلاش‌ها برای برقراری صلح پایدار در غزه بدون مهار ایران بی‌ثمر خواهد بود.

به نظر می‌رسد حزب‌الله حتی سریع‌تر از حماس در حال تسلیح مجدد و بازیابی قدرت است. ایران امسال بیش از ۱ میلیارد دلار به حزب‌الله منتقل کرده و این وجوه را از طریق کانال‌هایی که ردیابی یا مسدود کردنشان دشوار است، پولشویی کرده است. اسرائیل نگران احیای حزب‌الله است و همچنان رهبران کلیدی آن را هدف قرار می‌دهد.

تهران همچنین در تلاش است تا شبه‌نظامیان شیعه عراقی، که مجموعاً به عنوان نیروهای بسیج مردمی (PMF) شناخته می‌شوند، را در ساختارهای دولتی عراق تقویت کند. هدف آن ایجاد یک حزب‌الله عراقی مشابه لبنان است. سقوط رژیم اسد در سوریه تلاش آیت‌الله‌ها برای ایجاد یک «هلال شیعی» در منطقه را ناکام گذاشت، بنابراین تهران اکنون به دنبال آن است که PMF را قادر به حمله به اسرائیل و کشورهای عربی همسایه سازد. حملات مجدد به میادین نفتی تحت مدیریت شرکت‌های آمریکایی و سایر شرکت‌های خارجی در کردستان عراق، عزم تهران را برای قدرت‌نمایی در منطقه نشان می‌دهد.

در یمن، جناح‌های مخالف غیرحوثی اخیراً با یکدیگر درگیر شده‌اند؛ یکی با حمایت امارات متحده عربی و دیگری با روابط با عربستان سعودی. جنگ داخلی یمن پیچیده است، اما آخرین چیزی که کشورهای عربی خلیج فارس نیاز دارند، درگیری‌ای است که ممکن است دست ایران را در حمایت از نیروهای حوثی تقویت کند، نیروهایی که تهران برای اعمال مجدد کنترل بر آنها تلاش کرده است. حوثی‌ها اسرائیل و گذرگاه دریایی کانال سوئز-دریای سرخ را که یک منفعت حیاتی امنیت ملی ایالات متحده است، به خطر می‌اندازند. آنها همچنین تهدیدی برای کشورهای تولیدکننده نفت عرب در منطقه خود هستند. متأسفانه، به نظر می‌رسد کاخ سفید از زمانی که در ماه مه، تلاش‌های مختصر و بی‌نتیجه ایالات متحده برای خنثی کردن حملات حوثی‌ها به کشتی‌های تجاری در نزدیکی یمن را متوقف کرد، علاقه خود را به مشکل حوثی‌ها از دست داده است.

این تحولات نیازمند توجه فوری اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس است. اسرائیل خود با مشکلات داخلی دست و پنجه نرم می‌کند: بارهای اقتصادی ناشی از دو سال جنگ، نیاز مبرم به نیروی نظامی بیشتر که با مقاومت حریدی‌ها در برابر خدمت سربازی پیچیده شده، و شدت مخالفت با نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو حتی پس از بازگشت گروگان‌های اسرائیلی.

اما ایران بیکار ننشسته است. سازمان اطلاعات موساد اخیراً یک توطئه ایران برای حمله به مقامات اسرائیلی در آفریقا را خنثی کرد – شواهدی که نشان می‌دهد ایران در پشت صحنه فعال است. این وظیفه کسانی است که توسط ایران و نیروهای نیابتی‌اش تهدید می‌شوند تا اطمینان حاصل کنند که بازگشت آنها شکست می‌خورد.

«محور مقاومت» هنوز دوباره یک ماشین روانی نیست، اما اگر ایالات متحده بی‌توجه باشد، ممکن است به زودی اینطور شود. حواس‌پرتی‌های مکرر واشنگتن نباید مانع از توسعه یک استراتژی مؤثر بلندمدت شود. اکنون زمان مذاکره با آیت‌الله‌ها نیست، بلکه باید اجرای جدی تحریم‌های اقتصادی را از سر گرفت و تحریم‌های جدیدی را نیز اضافه کرد. هنگامی که رهبر معظم علی خامنه‌ای فوت کند، خلأ رهبری فرصتی حیاتی برای تغییر رژیم را برای مقاومت ایران فراهم خواهد کرد و مخالفان شایسته کمک ایالات متحده هستند. نادیده گرفتن ایران تا زمانی که کاملاً قدرت خود را باز یابد، تنها اوضاع را بدتر خواهد کرد.

آقای بولتون از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ به عنوان سفیر در سازمان ملل متحد و از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳ به عنوان دستیار وزیر امور خارجه در امور سازمان‌های بین‌المللی خدمت کرده است. او نویسنده کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید» است.