تیم میلر اخیراً به من گفت: «هرچه بیشتر با جوانان در ارتباط هستم، بیشتر وحشت میکنم.» میلر، مفسر برجسته ضد ترامپ، میزبان پادکست محبوب بولوارک (Bulwark) است و بهطور منظم در پردیسهای دانشگاهی با دانشجویان صحبت میکند. اخیراً، او شروع به مشاهده چیز نگرانکنندهای کرده است.
میلر در برنامهاش، در میان بحثی درباره افزایش یهودستیزی در جناح راست آمریکا، بازگو کرد: «سه هفته پیش داشتم با یک بچه، یک دانشجوی دانشگاه، بحث میکردم که داشت فکر میکرد یهودیان چارلی کرک را کشتند.» او خاطرنشان کرد که این دانشجو «بچهای چپگرا» بود.
میلر دلیل خوبی برای نگرانی داشت، زیرا مشکلی که او مشاهده کرد فراتر از حکایات بود. در اواخر سال ۲۰۲۴، دیوید شور، دانشمند داده دموکرات، به درخواست ستاد انتخاباتی کامالا هریس، نزدیک به ۱۳۰٬۰۰۰ رأیدهنده را مورد بررسی قرار داد. او دریافت که یک چهارم افراد زیر ۲۵ سال – با تفاوتهای ناچیز بین حامیان ترامپ و هریس – «نظر نامطلوبی» نسبت به «یهودیان» داشتند. (یهودیان – نه اسرائیلیها یا صهیونیستها.) در مقابل، هرچه سن فرد بالاتر بود، احتمال ابراز چنین احساساتی کمتر بود.
یک سال بعد، انبوهی از دادهها آنچه شور مشاهده کرده بود و محققان و خبرنگارانی مانند خودم سالهاست که مطرح کردهایم را تأیید کرد: یهودستیزی آمریکایی عمدتاً یک پدیده حزبی نیست، آنگونه که اغلب در گفتمان عامه بیان میشود، بلکه یک پدیده نسلی است. یهودیان تنها ۲ درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند، اما در تصورات جوانان این کشور، ابعاد بسیار بزرگتر و شومتری به خود گرفتهاند.
هفته گذشته، نظرسنجی جوانان ییل نتایج نظرسنجی پاییزی خود را منتشر کرد که نشان داد «رأیدهندگان جوانتر بیشتر از رأیدهندگان مسنتر دیدگاههای یهودستیزانه دارند.» وقتی از پاسخدهندگان خواسته شد تا انتخاب کنند که یهودیان چه تأثیر مثبت، خنثی یا منفی بر ایالات متحده داشتهاند، تنها ۸ درصد «منفی» را انتخاب کردند. اما در میان افراد ۱۸ تا ۲۲ ساله، این رقم ۱۸ درصد بود. بیست و هفت درصد از افراد ۱۸ تا ۲۲ ساله قویاً یا تا حدی موافق بودند که «یهودیان در ایالات متحده قدرت زیادی دارند»، در مقایسه با ۱۶ درصد در کل و تنها ۱۱ درصد از افراد بالای ۶۵ سال.
در اوایل همین ماه، موسسه محافظهکار منهتن یک نظرسنجی از جمهوریخواهان معاصر منتشر کرد و شکاف مشابهی یافت. یک چهارم افراد زیر ۵۰ سال گزارش دادند که «خودشان آشکارا» دیدگاههای یهودستیزانه ابراز میکنند، شش برابر بیشتر از افراد بالای ۵۰ سال که تنها ۴ درصدشان همین را گفتند. در اینجا نیز، مانند جاهای دیگر، سن یک شاخص کلیدی بود که آیا فرد دیدگاههای ضد یهودی را ترویج میدهد یا خیر. در سالهای اخیر، اتحادیه ضد افترا (Anti-Defamation League)، پروژه Nationscape UCLA، و نظرسنجیهای ملی انتخابات آمریکا همگی منحنی سنی مشابهی را در دادههای خود در مورد نگرشها نسبت به یهودیان یافتهاند.
به عبارت دیگر، تحقیقات بهطور جمعی نشان میدهد که آمریکا به دلیل یهودستیزتر شدن جوانانش، در حال یهودستیزتر شدن است. این یافته با خرد عامه که تعصب را میراث افراد مسن میداند و با آنها از بین میرود، مغایرت دارد. این ضربالمثل ممکن است در مورد برخی تعصبات صادق باشد، اما یهودستیزی یکی از آنها نیست. در عوض، در ایالات متحده، عکس این اتفاق میافتد: تعصب ضد یهودی دقیقاً به این دلیل در حال رشد است که قلمرو نسل بعدی است، نه نسل قبلی. همانطور که این گروه جوان جایگاه خود را در جامعه آمریکا مییابد، آن جامعه یهودستیزتر میشود، زیرا سیاستمداران، اینفلوئنسرها و نفوذگران در تلاشند تا حساسیتهای جوانان را منعکس کرده و به آنها پاسخ دهند.
هر تغییر نسلی با این درام، بیش از یک علت دارد. در قرن بیستم، هولوکاست و جنگ جهانی دوم نگرشهای آمریکاییها نسبت به یهودیان را عمیقاً و مثبت بازسازی کردند، اما جوانان امروز هیچ خاطره دست اول یا دست دومی از آن تجربه ندارند. آمریکاییهای میانسال یا مسنتر معمولاً اطلاعات خود را از رسانههای سنتی دریافت میکنند که، با تمام نقصهایشان، معمولاً فرآیندهای ویراستاری دارند که از مطالب آشکارا نژادپرستانه دوری میکنند. در مقابل، جوانان آمریکایی احتمالاً به پلتفرمهای رسانههای اجتماعی که به میزان کمی تعدیل میشوند، اعتماد کرده و اخبار خود را از آنها دریافت میکنند، پلتفرمهایی که اغلب به نظرات افراطی، تئوریهای توطئه، و محتوای تفرقهافکنانه که باعث درگیری میشود، اولویت میدهند. این دوگانگی اطلاعات پیامدهایی دارد. برای مثال، فهمیدن اینکه چه کسی مسئول یک فاجعه ملی بوده است، زمان و تحقیق میطلبد. اما سرزنش یهودیان برای آن فاجعه اینطور نیست. رسانههایی که به سراغ توضیح دوم میروند، همانهایی هستند که در میان مخاطبان جوانتر نفوذ دارند.
جوانان همچنین نسبت به سالمندان خود تمایل بیشتری به انتقاد از اسرائیل دارند که باعث میشود اقلیتی از آنها اقدامات ضد یهودی در آمریکا را به نام فلسطین توجیه کرده یا حتی مرتکب شوند. این منتقدان احتمالاً محتوای ضد اسرائیلی را در برنامههای رسانههای اجتماعی مورد علاقه خود مصرف میکنند. سپس این پلتفرمها برخی از این کاربران را به سمت مطالب یهودستیزانه سوق میدهند – نوعی نردبان الگوریتمی که در نهایت درصدی از آنها را رادیکالیزه میکند.
پیامدهای این دادهها مسلماً افسردهکننده است، اما این یافتهها در واقع زمینهای برای خوشبینی عملگرایانه نیز فراهم میکنند. نظرسنجیها پشت سر هم نشان میدهند که یهودستیزی حتی در میان جوانان، که اقلیتی از آمریکاییها هستند، یک تعصب اقلیت باقی مانده است. نظرسنجی جوانان ییل نشان داد که ۴۳ درصد از رأیدهندگان زیر ۲۲ سال حداقل با یک گزارهای که معمولاً یهودستیزانه تلقی میشود، موافق بودند، اما ۵۷ درصد از همسالانشان موافق نبودند. در واقع، در تقریباً هر سناریوی مورد بررسی، نظرسنجی نشان داد که اکثر جوانان – نه فقط اکثر مردم – گزارههای ضد یهودی را رد میکنند.
آمریکا ممکن است در زمینه یهودستیزی دچار شکاف نسلی باشد، اما این کشور در برابر آن نیز یک اجماع گسترده دارد. ایدئولوگهای یهودستیز در گفتمان عمومی صدای بلندتری یافتهاند، اما ناراحتیای که هنوز ایجاد میکنند نشان میدهد که اکثریت آمریکاییها اصول ایدئولوژی ضد یهودی را رد میکنند. این واقعیت تنها توسط فرصتطلبان حزبی و اینفلوئنسرهایی پنهان شده است که بر گفتمان غالب هستند و دائماً مکالمه را از دیدگاههای اجماعی به سمت دیدگاههای بحثبرانگیز تغییر میدهند.
به جای افتادن در این تله، آمریکاییها باید به دنبال رهبرانی – سیاسی، فرهنگی و مذهبی – باشند که به اجماع میپردازند و در پی تقویت آن هستند، نه اینکه به کسانی قدرت دهند که به constituenciesهای افراطی دامن میزنند. روندهای خطی، خط پایان نیستند. این اعداد فراخوانی برای عمل هستند، نه ناامیدی.