برندن فودی ۲۲ ساله است و شرکتی به ارزش میلیاردها دلار را اداره میکند. اوت امسال، این مدیرعامل جوان را در یک اتاق کنفرانس شیشهای با چشمانداز خلیج سانفرانسیسکو ملاقات کردم. در حالی که همسنوسالانش به دنبال اولین شغل خود هستند، فودی در حال پیگیری «طرح اصلی» خود، همانطور که خودش آن را مینامد، برای دگرگون کردن بازار کار جهانی است. استارتاپ او، Mercor، یک پلتفرم استخدام مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه میدهد: رباتها رزومهها را بررسی کرده و حتی مصاحبه انجام میدهند. فودی به من گفت که در پنج سال آینده، هوش مصنوعی میتواند ۵۰ درصد از کارهایی را که امروز مردم انجام میدهند، خودکار کند. او گفت: «دیدن این اتفاق بسیار هیجانانگیز خواهد بود.» او فکر میکند که بشریت بسیار پربارتر خواهد شد و این امکان را به ما میدهد که سرطان را درمان کرده و روی مریخ فرود بیاییم.
اگرچه فودی تجربه کاری متعارف چندانی ندارد، اما او از قبل یک کارآفرین باسابقه است. به گفته خودش، در دوران راهنمایی یک تجارت فروش مجدد دوناتهای Safeway به همکلاسیهایش با سود ۴۰۰ درصد را اداره میکرد. موفقیت او در این کار مادرش را نگران کرد که شاید به سراغ کارهای مشکوکتر برود، بنابراین او را به یک مدرسه کاتولیک فرستاد. در آنجا، با بنیانگذاران Mercor آشنا شد. در دبیرستان، یک کسبوکار مشاوره برای فروشندگان مجدد آنلاین کفشهای کتانی راهاندازی کرد که به گفته او تا زمان فارغالتحصیلی صدها هزار دلار درآمد داشت. ChatGPT در سال دوم او در دانشگاه جرجتاون (Georgetown) منتشر شد و او به زودی از تحصیل دست کشید تا Mercor را بسازد. وقتی تابستان امسال ملاقات کردیم، Mercor دو میلیارد دلار ارزش داشت.
رونق هوش مصنوعی با چند شرکت غولپیکر مترادف شده است: OpenAI، Nvidia و Anthropic. همه اینها توسط مردانی میانسال رهبری میشوند که دوران حرفهای طولانی در سیلیکونولی داشتهاند. اما بسیاری از موفقترین استارتاپهای جدید هوش مصنوعی توسط افرادی تأسیس شدهاند که به سختی به سن قانونی رسیدهاند. برخلاف OpenAI یا Anthropic، شرکت Mercor در حال حاضر سودآور است. در همین حال، Cursor، یک ابزار برنامهنویسی هوش مصنوعی فوقالعاده محبوب که توسط مایکل ترول ۲۵ ساله اداره میشود، اخیراً نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار ارزشگذاری شده است – تقریباً معادل شرکت هواپیمایی United Airlines.
از بسیاری جهات، فودی، ترول و دیگران شبیه آنها، نمونه بارز الگوی دیرینه «بنیانگذار جوان سیلیکونولی» هستند: آنها به شدت اهل علم و جاهطلب هستند. (بیوگرافی فودی در X این است: «بازارهای کار مرا شیفته خود میکنند» و ضمایر او «میتواند/انجام میدهد» ذکر شده است.) اما این گروه در زمانی به بلوغ میرسد که اهداف صنعت فناوری — و احساس اهمیت به خود — به اوج وجودی خود رسیدهاند. آنها رویای ساخت رباتهای فوق هوشمند را در سر دارند که میتوانند طول عمر ما را به طرز چشمگیری افزایش دهند و شاید حتی خود کشف علمی را نیز خودکار کنند.
اگر موفق شوند، ممکن است قدرت بیشتری نسبت به غولهای فناوری پیش از خود به دست آورند. اگر شکست بخورند، بر اساس آنچه در یک هفته در سانفرانسیسکو دیدم، به نظر میرسد مصمم هستند تا زمانی که مهمانی ادامه دارد، از آن لذت ببرند.
وعده بازسازی جهان (و ثروتمند شدن در این فرآیند) موج جدیدی از دانشجویان ترک تحصیل کرده و فارغالتحصیلان جدید را به سانفرانسیسکو کشانده است. پس از انتشار ChatGPT، رایان کریشنان (Rayan Krishnan) از برنامههای خود برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا دست کشید و به جای آن یک استارتاپ هوش مصنوعی راهاندازی کرد. او به من گفت: «به نظر میرسید که فرصت همهجا وجود دارد.» یک بعدازظهر در سفرم به سانفرانسیسکو، با کریشنان، مدیرعامل ۲۴ ساله Vals AI، در دفترش، یک آبجوسازی بازسازیشده در محله سوما (SoMa)، ملاقات کردم. Vals که به ارزیابی عملکرد مدلهای هوش مصنوعی در وظایف واقعی کمک میکند، ۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است. او گفت: «سرمایهگذاران خطرپذیر اکنون بیشتر روی شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که توسط بنیانگذاران جوانتر تأسیس شدهاند.»
در طول سفرم شنیدم که بسیاری از سرمایهگذاران فناوری معتقدند که جوانانی که هرگز زمانی را در دفتر کار نگذراندهاند، بهترین موقعیت را برای ساختن آینده هوش مصنوعی ما دارند. در حالی که افراد ۳۰ ساله ظاهراً در پیچ و خمهای بوروکراسیهای محل کار گم شدهاند، افراد یک دهه جوانتر از آنها لوحهای سفیدی هستند. فودی داستان شام خوردن با آدام دنجلو (Adam D’Angelo) را برایم تعریف کرد که مدیرعامل Quora (و عضو هیئت مدیره OpenAI) در حال بررسی سرمایهگذاری در Mercor بود. دنجلو از فودی درباره تجربه کاریاش پرسید و این بنیانگذار جوان اعتراف کرد که هیچ تجربهای ندارد. دنجلو گفت: خوب، قبل از اینکه بعداً چکی برایش بفرستد. سرمایهگذاران Mercor همچنین شامل جک دورسی (Jack Dorsey) بنیانگذار توییتر، پیتر تیل (Peter Thiel) میلیاردر فناوری، و لری سامرز (Larry Summers) وزیر خزانهداری سابق هستند.
در تلاشی برای یافتن این زاکربرگهای آینده، شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر منطقه خلیج، شامهای مفصلی برای کارکنان جوان فناوری برگزار میکنند و پیشاهنگان دانشجویی را در کالجهای نخبه استخدام میکنند تا استعدادهای امیدوارکننده را زیر نظر داشته باشند. همان هفتهای که فودی و کریشنان را ملاقات کردم، در یک مهمانی مختلط در یک خانه هکر (Hacker House) تماماً زنانه — یک اقامتگاه و فضای کاری مشترک — در جنوب سانفرانسیسکو شرکت کردم. این زنان، که همگی در سنین دانشگاهی بودند، تابستان را به میزبانی مجموعهای از رویدادهای تحت حمایت سرمایهگذاران خطرپذیر گذرانده بودند. برای یکی از این گردهماییها، یک شرکت برجسته هزینه یک آشپز هیباچی (Hibachi Chef) را برای پخت شام در حیاط خلوت آنها پرداخت کرده بود. شبی که من از این خانه بازدید کردم، زنان میزبان سه سرمایهگذار برای یک سخنرانی بودند. در میان اعضای پنل، لیز وسل (Liz Wessel)، یکی از شرکای صندوق سرمایهگذاری First Round Capital، حضور داشت. وسل گفت که دو سوم پورتفولیوی او از بنیانگذاران «جوان» تشکیل شده است، برچسبی که او به افراد ۲۵ ساله و کمتر از آن اطلاق میکرد. با این حساب، حتی ۲۶ سالگی هم به عنوان پیری محسوب میشود.
جوانان این صنعت در حال ابداع روشهای جدیدی برای کسب سود هستند. در ادامه سفر، با واتسالیا ورما (Vatsalya Verma) ۲۳ ساله و جاسپر ویدا (Jasper Vyda) ۲۱ ساله در یک عمارت ویکتوریایی در Lower Pacific Heights که از طریق Airbnb اجاره کرده بودند، صحبت کردم. ورودی جلویی پر از قوطیهای له شده بود. شب قبل، ورما و ویدا یک مهمانی ۲۰۰ نفره برای جشن راهاندازی یک «شبکه خصوصی» به نام V11 برگزار کرده بودند، که آن را به عنوان یک جامعه انحصاری از «باهوشترین دوستان در سراسر کشور» توصیف کردند. ورما و ویدا معتقدند که این دوستان قرار است یونیکورنهای بعدی سیلیکونولی را راهاندازی کنند. ورما به من گفت که آنها با صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر در مراحل اولیه همکاری میکنند که سپس «از دوستیهای ما برای یافتن معاملات سرمایهگذاری استفاده میکنند.»
Airbnb محل برگزاری مهمانی بعد از رویداد اصلی بود، اما رویداد اصلی در مکانی که توسط Silicon Valley Bank اداره میشد، برگزار گردید، جایی که آنها یک اتاق پوکر در یک خزانه بانکی از کار افتاده سازماندهی کرده بودند. اگر Silicon Valley Bank برایتان آشنا به نظر میرسد، به این دلیل است که این بانک در سال ۲۰۲۳ به طور چشمگیری فروپاشید و بزرگترین هجوم بانکی یک روزه در تاریخ آمریکا را رقم زد.
مشاهده اینکه سیلیکونولی میلیاردرهایی را که تقریباً در زمان راهاندازی فیسبوک متولد شدهاند، خلق میکند، منظرهای دیدنی است. اما این موضوع برای من به دلیل نزدیکیام به این بنیانگذاران جوان، به ویژه جذاب بوده است. مانند فودی، من دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم که ChatGPT منتشر شد. من به استنفورد رفتم، جایی که این چتبات هیجانی عظیم به راه انداخت. استاد اقتصاد من میزبان دانشجویان در خانهاش برای شامهای پذیرایی شده با مدیران اجرایی عالیرتبه از گوگل و OpenAI بود. پیشخدمتها در کنار بودند و شامپاین سرو میکردند.
وقتی سال گذشته فارغالتحصیل شدم و به شرق نقل مکان کردم، به نظر میرسید تمام همسنوسالانم در منطقه خلیج ماندند تا در هوش مصنوعی کار کنند. با گذشت زمان، دیدم که برخی از آنها توسط هیاهوی هوش مصنوعی عمومی (AGI) رادیکالیزه شدهاند. (یکی از آنها اخیراً به من گفت: «فکر میکنم بیش از ۱۰۰۰ سال عمر خواهم کرد.») بسیاری از آنها شرکتهای خود را راهاندازی کردهاند. اوایل سفرم، یکی از دوستانم را در خیابان دیدم که منتظر یک Waymo خودران بود تا او را به یک رستوران سوشی گیاهی ببرد. او به من گفت که همین الان میلیونها دلار برای استارتاپ هوش مصنوعی خود جذب کرده و یک استاد یار محبوب استنفورد را برای پیوستن به تیمش استخدام کرده است.
افرادی که من از زادگاهم نزدیک سیاتل میشناسم نیز به سانفرانسیسکو نقل مکان کردهاند تا به صحنه هوش مصنوعی بپیوندند. یکی از آنها به راهاندازی خانه هکر تماماً زنانه کمک کرد. دیگری Friend را راهاندازی کرد، شرکتی که یک گردنبند هوش مصنوعی ۱۳۰ دلاری میفروشد. Friend اوایل امسال به دلیل نصب بیش از ۱۰ هزار پوستر در متروی شهر نیویورک برای ترویج فضایل دوستی انسان و هوش مصنوعی، بسیار پرطرفدار شد. (یکی از تبلیغات میگفت: «من هرگز ظرفهای کثیف را در سینک نمیگذارم.») اوی شیفمن (Avi Schiffmann)، مدیرعامل ۲۳ ساله این شرکت، به عنوان یک بنیانگذار فناوری بدبین و نمادی از مشکلات سیلیکونولی معرفی شده است. من شیفمن را به عنوان همان بچه درسخوان دبیرستان میشناسم که یکی از محبوبترین وبسایتهای ردیابی COVID-19 در جهان را اداره میکرد. ما قبلاً در کتابخانه عمومی محلی خود جمع میشدیم و درباره ایدههای استارتاپی (مثلاً OnlyFans برای لیستهای نظارت بر بازار سهام) طوفان فکری میکردیم. با گذشت زمان، از هم دور شدیم. من مدرکم را به پایان رساندم. او از هاروارد انصراف داد و با موتورسیکلتش در امتداد سواحل کالیفرنیا سفر کرد.
در اوت، شیفمن چند شب میزبان من در خانهاش در محله Lower Haight بود. برای کسی که یک استارتاپ همراهی هوش مصنوعی میسازد، شیفمن زندگی به شدت آفلاینی دارد. به رغم ناراحتی من، او Wi-Fi نداشت. در عوض، وقت زیادی را صرف نقاشی میکرد. او به من گفت: «این زندگی پس از AGI است. این مذهبی است که من آن را زندگیمحوری (life-maxxing) مینامم.» یک روز، شیفمن و من به پارکی نزدیک رفتیم و از بعدازظهر باشکوه سانفرانسیسکو شگفتزده شدیم. او اعلام کرد: «خداوند خلیج را تراشیده است.» اکنون خلیج در حال تراشیدن خداست. یا حداقل، یک دسته از افراد ۲۰ و چند ساله دیگر در سانفرانسیسکو چنین فکر میکنند.
در آخرین شب، من در یک مهمانی با تم باربی علمی-تخیلی در نمایشگاه تسلا در سانفرانسیسکو به سر بردم. این مهمانی توسط مجموعهای از شرکتهای سرمایهگذاری و استارتاپهایی با نامهایی مانند CodeRabbit و Bubble Computing حمایت مالی میشد. دعوتنامه میگفت: «فضای مهمانی به طور آشکارا زنانه و سرگرمکننده است» و هشدار میداد که هر کسی که ژاکت Patagonia بپوشد، از در ورودی برگردانده خواهد شد. با وجود اینکه این یک رویداد رسمی تسلا نبود، شرکت در حال نمایش جدیدترین فناوری خودرو خود بود. من — بدون پاتاگونیا — رسیدم و به گروه کوچکی برای یک دور با سایبرتراک (Cybertruck) پیوستم.
در فضای نمایشگاه، صفی طولانی به سمت بار کشیده شده بود، جایی که مردم در حال سفارش جیمز دامور (James Damore) بودند، یک کوکتل که به نام کارمند گوگل که در سال ۲۰۱۷ پس از نوشتن یادداشتی با این مضمون که زنان در این شرکت به دلیل تفاوتهای بیولوژیکی ذاتی کمتر در نقشهای فناوری و رهبری قرار میگیرند، به طرز مشهوری اخراج شد، نامگذاری شده بود. (میزبانان این مهمانی تعادل ۵۰/۵۰ بین مهمانان مرد و زن را اعمال کرده بودند، که صدها نفر از مردان را در لیست انتظار قرار داده بود.)
از بسیاری جهات، این صحنه پوچ بود. اما جدای از سواریهای سایبرتراک، تفاوت چندانی با مهمانیهایی که خودم در آپارتمان کوچک و تنگم میزبانی کردهام، نداشت. موسیقی بلند بود در حالی که مردم به طور ناشیانه صحبتهای کوچک رد و بدل میکردند و نوشیدنیهایشان را مینوشیدند. در کنارهها، برخی عشوه میآمدند در حالی که برخی دیگر میرقصیدند. برای لحظهای فراموش کردم که در محاصره جوانانی هستم که در کانون صنعتی قرار دارند که رشد مستمر آن اکنون اقتصاد آمریکا را سرپا نگه داشته است. سپس یک ربات انساننمای تسلا را دیدم که روی یک پایه ایستاده بود و با ستونهایی از بادکنکهای صورتی داغ احاطه شده بود.
اغراق در مورد حجم پولی که در شهر در جریان است، دشوار است. تابستان امسال، متا (Meta) به یک جوان ۲۴ ساله یک بسته حقوقی ۲۵۰ میلیون دلاری پیشنهاد کرد. در سانفرانسیسکو، شایعاتی شنیدم که افراد در اوایل دهه ۲۰ زندگی خود در باری پنهان شدهاند و درباره استراتژیهای فرار مالیاتی بحث میکنند.
جریانهای سیلآسای پول فرهنگی از مقایسه مداوم را ایجاد کرده است. مردم با استفاده از آخرین اطلاعیههای سرمایهگذاری، ثروت دوستان خود را روی دستمال سفره محاسبه میکنند و نگران رد پیشنهادهای شغلی برای پیوستن به Anthropic یا OpenAI هستند. موفقترینها هدف شادنفروید (Schadenfreude) میشوند: پشت درهای بسته، مردم بحث میکنند که آیا Mercor سرپا خواهد ماند یا سقوط خواهد کرد. وقتی حباب هوش مصنوعی بترکد، و بسیاری میگویند که خواهد ترکید، ممکن است به کلی نابود شوند. فعلاً، همه چیز بوی گتسبی میدهد.
مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، کشور ممکن است دچار شوک شود. اگر پیشرفت هوش مصنوعی متوقف شود و پول تمام شود، هرجومرج اقتصادی به وجود خواهد آمد. اگر پیشرفت هوش مصنوعی ادامه یابد و منجر به موجهای عظیمی از اتوماسیون شود، باز هم هرجومرج اقتصادی به وجود خواهد آمد. در طول سفرم، مردم مدام از من میپرسیدند که آیا با میم «فرار از طبقه فرودست دائمی» آشنا هستم یا خیر. این میم دلالت بر آن دارد که حجم عظیمی از تولید اقتصادی به زودی توسط تعداد معدودی از شرکتهای هوش مصنوعی تولید خواهد شد. همه افراد دیگر به دلیل اتوماسیون به فراموشی سپرده خواهند شد. تنها راه فرار این است که وارد رونق هوش مصنوعی شوید. به عبارت دیگر: چمدانهایتان را ببندید و به سانفرانسیسکو نقل مکان کنید. این میم تا حدودی یک شوخی است، اما در عین حال جدی هم هست: در حالی که تعداد محدودی از افراد ۲۰ و چند ساله در منطقه خلیج مبالغ نجومی دریافت میکنند، فارغالتحصیلان جدید در سراسر کشور با مشکل یافتن شغل روبرو هستند، شاید به دلیل هوش مصنوعی. با این حال، در طول سفرم، به نظر میرسید مردم به طور منحصر به فردی نگران تأمین آینده خود بودند. تنها دستور کار این است که به ساخت و ساز ادامه دهند و ثروتمند شوند.
در اکتبر، Mercor دور سرمایهگذاری دیگری را تکمیل کرد که ارزش شرکت را ۱۰ میلیارد دلار تخمین زد – پنج برابر بیشتر از ارزش آن در زمان بازدید من در تابستان امسال. اکنون فودی و بنیانگذاران ۲۲ ساله او جوانترین میلیاردرهای خودساخته جهان هستند. به فودی پیام دادم تا از او بپرسم میلیاردر بودن چه حسی دارد. او اصرار کرد: «هاها، زیاد به آن فکر نمیکنم.» برای جشن گرفتن، این استارتاپ یک کلوپ شبانه را اجاره کرد. فودی به من گفت بیش از ۱۰۰۰ نفر حاضر شدند. آنها تا ساعت ۳ صبح مهمانی گرفتند.