اوایل این ماه، دونالد ترامپ از برنامه کاری شلوغ خود شامل تماشای تلویزیون و نظارت بر بازسازی عمارتش که با پول مالیاتدهندگان اداره میشود، فاصله گرفت تا طرفدارانش را گرد هم آورد. رئیسجمهور به جمعیتی پرشور در پوکونوس گفت: "آنها همیشه یک حیله دارند – کلمه جدید 'مقرونبهصرفه بودن' است." وی افزود: "میتوانید مدادها را کنار بگذارید، زیرا طبق سیاست چین، میدانید که هر کودک میتواند ۳۷ مداد داشته باشد. آنها فقط یک یا دو مداد نیاز دارند." یک هفته بعد، در یک سخنرانی تلویزیونی، او استدلال جایگزینی را امتحان کرد: تورم تقصیر دموکراتها و مهاجران است. او گفت: "قیمتها اکنون به سرعت در حال کاهش هستند. هیچکس نمیتواند آنچه در حال وقوع است را باور کند."
البته، هیچکس نمیتواند باور کند که قیمتها به سرعت در حال کاهش هستند. هزینههای ضروری و گرانقیمت، از جمله مراقبتهای بهداشتی، مسکن، و مراقبت از کودک، در چند دهه گذشته به شدت غیرقابل دسترس شدند. سپس کووید-۱۹ منجر به افزایش عظیم تورم عمومی شد. پس از آن، هزینههای استقراض به شدت افزایش یافت و قبوض کارت اعتباری و وامهای خودرو را گرانتر کرد. سپس هزینههای خدمات رفاهی به طرز سرسامآوری بالا رفت، که بخشی از آن به دلیل ظهور مراکز داده هوش مصنوعی در همه جا بود. سپس جنگ تجاری باعث افزایش هزینه پوشاک، غذا و سایر کالاها شد. در ادامه، کنگره اجازه داد تا یک برنامه مهم یارانه بیمه درمانی منقضی شود، به این معنی که ۲۲ میلیون آمریکایی در ماه آینده شاهد افزایش شدید حق بیمه خود خواهند بود.
مقرونبهصرفه بودن، مهمترین موضوع برای رأیدهندگان است. این مسئله سال گذشته ترامپ را دوباره به قدرت رساند، همانطور که در سال جاری ظهرن ممدانی، میکی شریل و ابیگیل اسپنبرگر را به دفاترشان رساند. ترامپ ممکن است بیاحساس باشد، اما اظهارات او – "واقعی نیست، پس کمتر بخرید؛ واقعی است، اما در حال بهتر شدن است" – به معمای عمیقی اشاره دارد که همه سیاستمداران هنگام تلاش برای حل بحران هزینههای زندگی با آن روبرو هستند.
درک تامپسون: نفرین مقرونبهصرفه بودن
اولاً، مقرونبهصرفه بودن مفهومی گنگ و ذهنی است که بر اساس آنچه مردم فکر میکنند باید بتوانند بخرند و قیمتهایی که فکر میکنند باید بپردازند، شکل میگیرد. بر اساس سادهترین و عینیترین معیارها، ترامپ استدلال نسبتاً خوبی دارد که بحران مقرونبهصرفه بودن وجود ندارد. درآمد واقعی قابل تصرف در بالاترین سطح خود در تاریخ قرار دارد و آمریکاییها بیش از همیشه خرید میکنند. با این حال، رأیدهندگان میخواهند قیمتها به سطح چند سال پیش بازگردند، تغییری که احتمالاً هرگز خارج از زمینه یک رکود ویرانگر رخ نخواهد داد. (کاهش تورم (Deflation) به خودی خود باعث انقباض اقتصاد میشود: چرا امروز چیزی را بخریم وقتی فردا ارزانتر خواهد بود؟)
علاوه بر این، مقامات منتخب ابزارهای کمتری برای رسیدگی به قیمتها دارند تا مثلاً برای رفع افزایش بیکاری یا دستمزدهای ناچیز. جرد برنستین، مشاور ارشد اقتصادی جو بایدن، به من گفت: "قبلاً به جلوی دوربینهای چمن شمالی کاخ سفید میرفتم و درباره گزارش تورم و گزارش مشاغل صحبت میکردم. میگفتم، 'شما یک گزارش شغلی عالی داشتید، اما میدانیم که قیمتها هنوز خیلی بالا هستند، و ما در تلاشیم کمک کنیم.' و در ذهن من، وقتی درباره مواد غذایی صحبت میکردیم، همیشه میگفتم، 'خب، واقعاً، کار زیادی نمیتوانیم انجام دهیم.'"
بسیاری از سیاستهایی که قیمتها را به شیوهای پایدار کاهش میدهند (مانند یک حرکت بزرگ خانهسازی) در چند سال آینده هیچ تأثیری نخواهند داشت. بسیاری از سیاستهایی که قیمتها را در کوتاهمدت کاهش میدهند (مانند توقف اجارهبها) در طول زمان باعث کمبود و افزایش هزینهها خواهند شد. نیل ماهونی، اقتصاددان دانشگاه استنفورد، با اشاره به کاری که با بهارات رامامورتی، مشاور سیاستگذاری انجام داده بود، به من گفت: "ما آن را معمای مقرونبهصرفه بودن مینامیم." وی افزود: "مردم اکنون مقرونبهصرفه بودن را میخواهند، و ابزارهایی که در اختیار داریم فوراً یا در کوتاهمدت کار نمیکنند." حتی بدتر از آن، بسیاری از سیاستهایی که برای رأیدهندگان خوب به نظر میرسند (مانند چکهای حمایتی) تورم را افزایش میدهند، و بسیاری از سیاستهایی که میتوانند کمک زیادی بکنند (مانند حذف معافیت مالیاتی برای پوشش بهداشتی با حمایت کارفرما) تصویب و اجرایشان دشوار خواهد بود.
یک سیاستگذار چه باید بکند؟ سه چیز، من با صحبت با فعالان کمپین، نظرسنجها، اقتصاددانان، کارشناسان اندیشکدهها و بسیاری از رأیدهندگان ناراضی از طیفهای مختلف سیاسی، آموختم. اوضاع را بدتر نکنید. کمک فوری فراهم کنید. سپس کارهای دشوار را برای کاهش مهمترین قیمتها انجام دهید.
بحران مقرونبهصرفه بودن امروز در واقع یک بحران نیست. بلکه چندین بحران است که روی یکدیگر انباشته شدهاند. و اقدامات سیاستی اخیر چند مورد از آنها را بدتر کرده است.
هزینه کالاهای مصرفی در طول همهگیری ویروس کرونا سر به فلک کشید و رژیم تعرفهای کاخ سفید عملاً یک مالیات بر فروش واپسگرایانه به مبلغ ۱۴۰ میلیارد دلاری بر روی همان کالاها اعمال کرد. اقتصاد با رشد مناسبی پیش میرفت و تورم بالاتر از هدف فدرال رزرو بود که دولت ترامپ در تابستان امسال یک لایحه تورمزا و با کسری بودجه را تصویب کرد. آمریکاییها در حال حاضر دو برابر شهروندان سایر کشورهای ثروتمند برای مراقبتهای بهداشتی هزینه میکردند که کنگره نتوانست یارانههای مراقبتهای بهداشتی را بازگرداند.
سیاستمداران میتوانستند حداقل بخشی از بحران مقرونبهصرفه بودن کشور را با کمتر انجام دادن کارها تعدیل کنند. حذف تدابیر تجاری تقریباً ۱۸۰۰ دلار در سال را به جیب مصرفکنندگان باز میگرداند و همزمان باعث افزایش ایجاد شغل و سرعت رشد تولید ناخالص داخلی میشد. حفظ یارانهها به همین شکل از پرداخت متوسط ۱۰۰۰ دلار بیشتر در سال برای پوشش بیمه توسط ۲۲ میلیون آمریکایی جلوگیری میکرد. درو آلتمن، رئیس بنیاد کایزر فامیلی، درباره افزایش قیمت قریبالوقوع به من گفت: "این اتفاق واقعاً بد خواهد بود. ما بحث صادقانهای درباره آن نداریم." واشنگتن همچنین باید از افزودن به کسری بودجه خودداری کند، که تورم و نرخ بهره را بالا میبرد.
با این حال، جبران انتخابهای بد و خودداری از اتخاذ انتخابهای جدید، نه برای مردم و نه برای حسابهای بانکی آنها کافی نخواهد بود. رأیدهندگان سیاستهای رادیکال میخواهند که فوراً تسکین بیاورد. آنها میخواهند قیمتها کاهش یابند. در نظرسنجیها، آنها میگویند که ممنوعیت افزایش قیمتهای بیرویه، توقف اجارهبها و قبوض خدمات رفاهی، کاهش مالیات، چکهای حمایتی و کنترل قیمتها را میخواهند.
استدلال اقتصادی استاندارد این است که رأیدهندگان نباید آنچه را که میخواهند به دست آورند، زیرا بسیاری از این پیشنهادات در بلندمدت تورم را افزایش داده یا بحران مقرونبهصرفه بودن کشور را بدتر میکنند. به عنوان مثال، وعده ممدانی برای ثابت نگه داشتن اجاره حدود ۱ میلیون آپارتمان در شهر نیویورک را در نظر بگیرید. ساکنان واحدهای واجد شرایط سود میبرند. اما افرادی که نرخ بازار را پرداخت میکنند یا به دنبال خرید خانه هستند، سودی نمیبرند، و این سیاست میتواند باعث اعیانیسازی (gentrification) شود و ساختوساز را کاهش دهد، و در بلندمدت هزینههای املاک و مستغلات را بالا ببرد. اما اگر توقف اجارهبها فقط موقتی باشد و به اندازهای طول بکشد که شهر زمان برای ساخت واحدهای مسکونی بیشتری داشته باشد، چه؟ شاید این معامله بدی نباشد.
محدود کردن هزینههای داروهای تجویزی — شاید محبوبترین ایده سیاستی موجود که مورد حمایت رأیدهندگان هر دو حزب قرار دارد — به نظر میرسد یک راهحل سریع منطقی برای بحران هزینههای مراقبتهای بهداشتی باشد. اما آلتمن گفت که تأثیر زیادی نخواهد داشت. داروهای تجویزی کمتر از ۱۰ درصد کل هزینههای بهداشتی را تشکیل میدهند. با این حال، اجرای محدودیتها ممکن است همچنان ارزشمند باشد، به بیماران نیازمندتر کمک کرده و به مصرفکنندگان تسکین فوری بخشد.
ثابت نگه داشتن نرخ قبوض خدمات رفاهی، به همین ترتیب، چیزی بیش از یک چسب زخم نیست. متوسط قبض ماهانه انرژی از سال ۲۰۲۲ تا کنون ۳۵ درصد و تنها در سال گذشته ۱۲ درصد افزایش یافته است. مایک پیرس، مدیر اجرایی گروه حمایتی Protect Borrowers، به من گفت: "یک گسست بین شرکتهای خصوصی که از بازارهای انرژی سود میبرند و مبارزات مردم برای روشن نگه داشتن چراغها وجود دارد." تغییرات اقلیمی، توسعه هوش مصنوعی، و فرسودگی سیستمهای خدمات رفاهی کشور نیز تهدید میکنند که در آینده هزینهها را افزایش دهند. کشور به نیروگاههای انرژی سبز، بهبود شبکه، و کنترل عمومی بر سیستمهای خدمات رفاهی نیاز دارد. اما در حال حاضر، جولیا مارگتا مورگان، رئیس بنیاد Century Foundation، به من گفت که راهحل ممکن است "جلوگیری از این شرکتها" در افزایش نرخها باشد.
ایالات متحده دوباره مقرونبهصرفه نخواهد شد مگر اینکه واشنگتن و مجلسهای ایالتی سه بازار ناکارآمد را حل کنند: مسکن، مراقبتهای بهداشتی و مراقبت از کودک.
کشور به دلیل مقررات بیش از حد منطقهبندی، ورودی بیش از حد جامعه، افزایش هزینههای تأمین مالی و افزایش هزینههای ورودی، تخمین زده میشود که با کمبود ۵ میلیون واحد مسکونی مواجه است. واشنگتن راهی آماده برای پر کردن این شکاف ندارد. دولتهای ایالتی و محلی تقریباً بر تمام قوانین مربوط به کاربری زمین کنترل دارند، در حالی که دولت فدرال تقریباً منحصراً از طریق یارانههای وام مسکن و اجاره عمل میکند. خبر خوب این است که ایالتها در حال سازماندهی خود هستند: فرماندار گاوین نیوسام بیش از ۶۰ لایحه مسکن را در کالیفرنیا سال گذشته امضا کرد؛ مونتانا بسته بزرگی از اصلاحات کاربری زمین را در سال ۲۰۲۳ تصویب کرد. و کنگره سرانجام در حال تدوین سیاستهایی برای ترغیب شهرها به ساختوساز است.
آیا خانهها واقعاً در آینده ارزانتر خواهند شد؟ آستین، تگزاس، نشان میدهد که چنین امکانی وجود دارد: طبق توضیح Redfin، اجارههای درخواستی از پایان سال ۲۰۲۳ تا پایان سال ۲۰۲۴ به لطف "ورود عرضه جدید" ۱۶ درصد کاهش یافتند.
در مورد هزینههای بهداشتی، آلتمن گفت: "هرگز تلاش ملی معناداری" برای کاهش آنها صورت نگرفته است. (قانون مراقبت مقرونبهصرفه (ACA) پوشش بیمه را گسترش داد اما در مورد قیمتها کار زیادی نکرد.) در نتیجه، مراقبتهای بهداشتی سالانه نیم میلیون آمریکایی را ورشکسته میکند و هزینههای اضافی به عنوان یک مالیات آزاردهنده بر بودجه هر خانواده عمل میکند.
مشکل، ساختاری است. مردیث روزنتال از دانشکده بهداشت عمومی هاروارد تی. اچ. چان توضیح داد: "اکثر مردم مزایای درمانی را از طریق کارفرمای خود دریافت میکنند – از مالیات بر حقوق معاف هستند، از مالیات بر درآمد معاف هستند، و کارفرمایان میتوانند آنها را به عنوان هزینه انجام کسبوکار کسر کنند." او به من گفت که این وضعیت "باعث عدم مقرونبهصرفه بودن میشود." کارفرمایان انگیزه کمتری برای درخواست طرحهای کمهزینه دارند و اهرم فشار کمی دارند. کارمندان نمیتوانند به طور مؤثر انتخاب کنند. او و آلتمن همچنین ادغام بیمارستانها و عدم کنترل قیمتها را به عنوان مسائل اصلی مطرح کردند.
بخوانید: طرح مقرونبهصرفه بودن ترامپ
نه دموکراتها و نه جمهوریخواهان علاقه زیادی به خارج کردن پول از این سیستم نشان ندادهاند. تدوین چنین قانونی چالشبرانگیز خواهد بود، در میان سیستمهای بیمارستانی که بزرگترین کارفرمایان بسیاری از مناطق هستند، محبوبیت نخواهد داشت، و به طور بالقوه پوشش بیمهای آمریکاییها را مختل میکند. با این حال، این کار باعث افزایش دستمزدها، کاهش نابرابری و بهبود وضعیت مالی خانوادهها به گونهای میشد که هیچ چیز دیگری جز کاهش هزینههای مسکن نمیتوانست به آن دست یابد.
ترامپ، به نوبه خود، به نظر میرسد میخواهد به نوعی بیمه را در سطح مفهومی از بین ببرد. او گفت: "من میخواهم میلیاردها دلار مستقیماً به مردم بدهم. من میخواهم تمام آن پولی را که به شرکتهای بیمه بزرگ، چاق و ثروتمند میدهیم، به آنها ندهم." اما بدون بیمه، تنها ثروتمندترین آمریکاییها قادر به پرداخت هزینه درمان سرطان یا عمل سزارین خواهند بود. بیمارستانها تعطیل خواهند شد. بازار ناکارآمد از هم میپاشد.
در نهایت، مراقبت از کودک وجود دارد، یک هزینه ویرانگر، هرچند موقتی. والدین معادل یک وام مسکن دوم را پرداخت میکنند. مراکز نگهداری از کودکان، دستمزدهای ناچیزی به کارگران میدهند. تعداد بسیار کمی از خانوادهها مراقبت با کیفیت و مقرونبهصرفه دریافت میکنند، که میلیونها زن را از بازار کار خارج میکند. کانتیکت و نیومکزیکو در حال ایجاد سیستمهای مراقبت از کودک جهانی با بودجه عمومی هستند و دولت فدرال نیز باید همین کار را در سطح ملی در نظر بگیرد. لنا بیلیک از موسسه روزولت به من گفت: "این کارها گران خواهند بود. اما به تمام دستمزدهای از دست رفته و امنیت اقتصادی از دست رفته فکر کنید، زمانی که مردم مجبورند برای هر نوع مراقبت بدون دستمزد، از کار کنارهگیری کنند."
بحران مقرونبهصرفه بودن، همان مشکلی است که دههها با ما بوده و تا دههها با ما خواهد بود، مگر اینکه سیاستمداران به خود بیایند. این بحران در حال کاهش دستمزدها و به خطر انداختن امنیت مالی خانوادهها است. بیثباتی سیاسی و ناامیدی رأیدهندگان را به همراه دارد. این بحران مانع از بچهدار شدن، شروع کسبوکار، رفتن به دانشگاه، زندگی در جایی که مردم میخواهند و بازنشستگی در زمان نیازشان میشود.
ترامپ وعده داد که قیمتها "همگی در حال کاهش و به سرعت در حال کاهش هستند." این حقیقت ندارد. اما امیدواریم روزی چنین شود.