سیاست آمریکا شروع به یادآوری خانه به گری سوتانتو کرده است — نه به روشی خوب. او در جاکارتا، اندونزی بزرگ شد و به من گفت که برخی از اظهارات مسیحیان آمریکایی در مورد سیاست «بسیار شبیه به ملیگرایی اسلامی برای من است.» دکتر سوتانتو، که الهیات را در مدرسه علمیه اصلاحشده الهیات در واشنگتن تدریس میکند، افزود: «تنها دفعاتی که مجبور شدم از دموکراسی دفاع کنم در آمریکا بوده، نه در اندونزی.» اما او اضافه کرد که روزنامهنگاران سکولار معمولاً این داستان را اشتباه میفهمند. او گفت: «آنها هر تمایلی برای تأثیرگذاری بر جامعه از طریق ارزشهای مسیحی را با "ملیگرایی مسیحی" اشتباه میگیرند. اگر این تعریف شما باشد، پس هر کسی که مسیحی است یک ملیگرای مسیحی است.»
من در طول سال گذشته زمان زیادی را صرف صحبت با مسیحیان محافظهکار سرخورده کردهام. آنها از تمایل همکیشان خود به تبدیل قدرت سیاسی به بت شکایت میکنند. اما از تصویرسازیهای سادهانگارانه رسانهها نیز انتقاد میکنند، به ویژه در داستانها درباره ملیگرایی مسیحی و جنبشی که با نام اصلاحات رسولی جدید (New Apostolic Reformation) شناخته میشود. روزنامهنگاران و محققان تا همین اواخر به این جنبش توجه کمی داشتند، تا زمانی که متوجه شدند برخی از اعضای آن به حمایت از رئیسجمهور ترامپ برخاستهاند — و اینکه آنها مسیحیان کاریزماتیک با علاقه آشکار به امور فوقطبیعی هستند. رهبران این خردهفرهنگ به طور علنی جنگیری از کاپیتول هیل را به نمایش گذاشتهاند. چهار مورد از شش مجوز تظاهرات صادر شده در تجمع «سرقت را متوقف کنید» در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، به گروههای کاریزماتیک تعلق داشت. روزنامهنگاران هشدار دادهاند که امروز آنها «ارتش خدا» با «دهها میلیون» عضو هستند که هدفشان «نابودی دولت سکولار» است.
اما اگر این یک ارتش باشد، ارتشی ضعیف سازماندهی شده است که وقت زیادی را به درگیریهای داخلی خود میگذراند. اصطلاح «اصلاحات رسولی جدید» شبکههایی از کلیساها را توصیف میکند که همگی بر روحالقدس تأکید دارند و انتظار دارند خدا به شیوههای معجزهآسا عمل کند. اما آنها در مورد پیامدهای سیاسی عمیقاً اختلاف نظر دارند. بله، برخی از رهبران برجسته شیادان «انجیل رفاه» هستند که مخالفت سیاسی را به جادوگری نسبت میدهند. این خود دلیلی است تا به آن دسته از مسیحیان کاریزماتیک توجه کنیم که از اظهارات آتشافروز امرار معاش نمیکنند و بر عناصری از ایمان خود تکیه میکنند که ممکن است به نجات مسیحیت سنتی از تصاحب سیاسی حزبی کمک کند. چیزهای زیادی به این بستگی دارد که چه کسی در این بحث برنده میشود که منظور عیسی مسیح از اینکه گفت «تمامی قدرت در آسمان و زمین به من داده شده است» چه بوده است.
هنگامی که از کلیسای بینالمللی کینگز پارک در دورهام، کارولینای شمالی بازدید کردم، طعمی از این تنوع و اختلاف نظر را چشیدم. مسیحیان آنجا به دنبال شفای بیماران توسط خدا، افشای پیامهای نبوی و انجام سایر نشانهها و معجزات هستند. شاید عجیبتر این باشد که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها در آنجا حضور دارند. رگی رابرسون، کشیش کلیسا، به من گفت که ۱۲۰ بزرگ، شماس و کارمند کلیسا «تقریباً نصف به نصف، جمهوریخواه و دموکرات» هستند. چند صد نفر که در یک یکشنبه معمولی در کینگز پارک عبادت میکنند، ترکیبی از نژادها، پیشینههای ملی، سنین و سطوح درآمدی هستند. بومی رابرسون، همسر رگی و یکی از رهبران کلیسا، گفت که اینگونه باید باشد. او خوابی را به یاد آورد که در اوایل خدمتش دیده بود. او گفت: «بر روی دریایی از مردم از سراسر جهان پرواز میکردم که لباسهای محلی خود را از سراسر جهان بر تن داشتند.» «به یاد میآورم که بیدار شدم و احساس کردم خدا نگاهی از آنچه بهشت به نظر میرسد به من داده است.»
اصلاحات رسولی جدید (New Apostolic Reformation) جنبشی از شبکههای جهانی در حال رشد سریع است، نه یک سلسله مراتب واحد یا یک فرقه مذهبی سنتی. شبکه Every Nation کلیسای کینگز پارک، شامل بیش از ۷۰۰ کلیسا در ۸۴ کشور است. کلیساهای عضو بر بشارت جهانی و این اعتقاد تمرکز دارند که معجزاتی که در کتاب اعمال رسولان بازگو شدهاند، هنوز هم امروز رخ میدهند. (برچسب «کاریزماتیک» از واژه «کاریزما»، اصطلاح یونانی برای هدیه فیض خدا، میآید.)
آقای رابرسون «چیزهای خوب و چیزهای دشواری» را در اصلاحات رسولی جدید میبیند، اما تأکید کرد که شبکه خودش «با افراط و سوءاستفادههایی که از آن ناشی شده موافق نیست.» هدف، احیای جهانی است، نه سیاست داخلی. آقای رابرسون گفت: «ما معتقدیم اگر ما، به عنوان رهبران، خود را با یک حزب سیاسی هماهنگ کنیم، به احتمال زیاد صدای نبوی خود را از دست خواهیم داد.» کلیسای او سرنخی است برای اینکه چگونه مفسران این جنبش را اشتباه فهمیدهاند، به ویژه زمانی که آن را توطئهای متمرکز بر یک برنامه داخلی دستراستی و نژادپرستانه جلوه میدهند. بومی رابرسون گفت: «انجیل فقط برای یک گروه خاص از مردم نیست، بلکه برای همه است.»
در اوایل اولین کارزار انتخاباتی آقای ترامپ در سال ۲۰۱۶، زمانی که بسیاری از مسیحیان انجیلی سفیدپوست نسبت به او بدبین بودند، او حمایت رهبران کاریزماتیک را که خارج از فرقههای سنتی فعالیت میکردند، به دست آورد. برخی خود را رسولان دوران اخیر اعلام کردند که به طور ویژه توسط خدا مأمور شدهاند تا پیش از بازگشت مسیح، احیایی را در این روزهای پایانی رهبری کنند. از جمله این افراد پائولا وایت-کین، دوست دیرینه ترامپ بود که مجموعهای از کلیساهای بزرگ و ترکیبی از نژادها را در فلوریدا رهبری میکرد و از طریق ترکیبی از ترویج انجیل رفاه (Prosperity Gospel)، توصیههای سبک زندگی و خدمات بشردوستانه، پیروان متنوعی را در تلویزیون و اینترنت جذب کرد. این ترکیب از شارلاتانبازی و موعظه سر کوه، برای افراد ناآشنا گیجکننده است، اما در این گوشه از دین آمریکایی غیرعادی نیست — و سرنخ دیگری را ارائه میدهد که کلیساهای کاریزماتیک مستقل هم بهترین و هم بدترین جنبههای ایمان را در خود دارند.
یکی دیگر از حامیان اولیه ترامپ، چه آن، کلیسای هاروست راک (Harvest Rock Church) را در پاسادنا، کالیفرنیا، و یک شبکه رسولی به نام وزارت بینالمللی هاروست (Harvest International Ministry) را که فدراسیونی از کلیساها در سراسر جهان است، رهبری میکند. کلیساهای عضو برای کنفرانس سالانه گرد هم میآیند، از نظر مالی به شبکه دکتر آن کمک میکنند، و او را به عنوان رسول، راهنما و مرشد خود میبینند — اگرچه نحوه عملکرد اقتدار در این شبکهها بسیار متفاوت است. دکتر آن به من گفت: «من آنجا هستم تا به آنها خدمت کنم. احساس میکنم به همین دلیل هزاران کلیسا برای رهبری به من نگاه میکنند. من به کنترل اعتقادی ندارم. ما کلیساها را خودگردان نگه میداریم.»
مسیحیان قرنهاست که در سراسر مرزهای جغرافیایی با هم همکاری میکنند. اما مقیاس و نفوذ این شبکههای رسولی جدید است و این روند بازتاب تحولات در اقتصاد و ژئوپلیتیک است. در دو دهه گذشته، دانشمندان علوم اجتماعی رشد «دولتهای شبکهای» را دنبال کردهاند: جوامع پراکنده جهانی که به صورت آنلاین متصل میشوند، منابع را به اشتراک میگذارند و ممکن است در نهایت از دولت-ملتهای سنتی درخواست به رسمیت شناخته شدن کنند. به همین ترتیب، شبکههای کلیسایی کاریزماتیک از دهه ۱۹۷۰ به آرامی گسترش یافتهاند و برخی از آنها بزرگتر از فرقههای سنتی شدهاند. متیو تیلور در کتاب «خشونتورزان آن را به زور میگیرند» (The Violent Take It by Force)، مطالعه خود در مورد کلیساهای کاریزماتیک مستقل و ملیگرایی مسیحی، مینویسد: «وزارت بینالمللی هاروست (Harvest International Ministry) با بیش از ۲۵۰۰۰ کلیسا در ۷۲ کشور، ممکن است بزرگترین شبکه رسولی در جهان باشد، اما چون در بیشتر دستهبندیهای افراد جای نمیگیرد، خارج از دفاتر رسمی انجیلی عمل میکند.»
دکتر آن در کره به دنیا آمد. پدرش، که او نیز کشیش بود، مدتی را در اردوگاه زندان کره شمالی گذراند. او گفت: «همه یک مأموریت الهی دارند. من واقعاً احساس میکنم خدا میخواهد به دلیل پیشینهام صدایی باشم.» دکتر آن دهههاست در سیاست فعال بوده، اما فعالیتهای خود را در طول همهگیری کووید-۱۹ افزایش داد، زمانی که او و سایر کلیساها از فرماندار گاوین نیوزام کالیفرنیا به دلیل ممنوعیت ایالتی عبادت حضوری در طول قرنطینه شکایت کردند — و برنده شدند. او در تجمع «سرقت را متوقف کنید» در واشنگتن در ۶ ژانویه سخنرانی کرد، اگرچه در یورش به کاپیتول شرکت نکرد. او پس از تجمع در اتاق هتلش توقف کرد و به طور ناخواسته «تمام مدت» خوابید. او به من گفت که «با دیدن اخبار شوکه شدم. این جمعیتی نبود که من با آنها بودم. فکر میکنم اخبار جعلی در میان بود. اینها انجیلیون بودند. آنها برای دعا آنجا بودند.» در ماه اوت، او نامزدی خود را در انتخابات فرمانداری کالیفرنیا در سال ۲۰۲۶ اعلام کرد.
سال گذشته، در کنفرانسی به مناسبت سیامین سالگرد «برکت تورنتو» (Toronto Blessing)، احیایی که در سال ۱۹۹۴ آغاز شد و به رشد چشمگیر شبکههای کاریزماتیک مانند شبکهاش دامن زد، سخنان دکتر آن را شنیدم. او روی صحنه، فراخوان به رأی دادن به آقای ترامپ را با پیشبینی احیای مذهبی درآمیخت. او به جمعیت گفت: «ما در آستانه دیدن دروی میلیاردها روح و دگرگونی ملتها هستیم.» او گفت که «شاگردسازی» ملتها نیازمند دگرگونی مسیحی در هر بخش از جامعه آمریکا است. او «دوگانگی جدایی کلیسا و دولت، که کتاب مقدس نیست،» را رد کرد. او گفت: «عیسی پادشاه و خداوند بر همه است، از جمله هر کوه، کوه کلیسا، کوه تجارت، کوه دولت، کوه خانواده.»
زبان او برداشتی از شعاری به نام «ماموریت هفت کوه» (Seven Mountain Mandate) بود، فراخوانی از سوی رهبران انجیلی در دهه ۱۹۷۰ برای مسیحیان تا ایمان خود را بر «هفت کوه» خانواده، مذهب، آموزش، رسانه، صنعت سرگرمی، دنیای تجارت و دولت اعمال کنند. این عبارت در مطبوعات سکولار به عنوان نمادی برای طرحی برای نفوذ به مراکز قدرت و پیشبرد یک دیدگاه جنگ فرهنگی تهاجمی بدنام شده است.
معنای مستقیم این شعار، با این حال، رادیکال نیست. مفسران اشاره کردهاند که هر مسیحی اصلی میتواند بسیاری از اظهارات موجود در نظرسنجیهایی را که برای شناسایی ملیگرایان مسیحی بر اساس اعتقاد به امکان نبوت، کنترل خدا بر رویدادها و سایر ادعاهای بیطرف مسیحی طراحی شدهاند، تأیید کند. «ماموریت هفت کوه» با سنت دیرینه الهیات سیاسی هماهنگ است که مسیحیان را ترغیب میکند تا ایمان خود را بر تمام جنبههای زندگی اعمال کنند.
آنچه که نگرانکننده است، این است که چگونه فعالان گاهی این «ماموریت» را از نفوذ متعادلکننده سنتها و نهادها جدا میکنند. آنها یکی از پارادوکسهای اصلی مسیحیت را بر هم میزنند: تعادل بین شکاکیت رواقی نسبت به قدرت دنیوی و، از سوی دیگر، اطمینان به اینکه خدا در امور انسانی مداخله میکند و از مؤمنان انتظار دارد که او را بخوانند.
کلیسای بتل (Bethel Church) در ردینگ، کالیفرنیا، یک مدرسه وزارت ماوراءالطبیعه را اداره میکند که دانشجویانی از سراسر جهان (بسیاری از شبکه رسولی بتل) را برای دعا برای هر چیزی از رستاخیز یک کودک مرده تا یک هوندای جدید آموزش میدهد. این جسارت مبنایی در کتاب مقدس دارد – مبنایی که شاید بسیاری از مسیحیان آن را به اندازه کافی جدی نمیگیرند. در اناجیل، عیسی مسیح شاگردانش را ترغیب میکند که «بخواهید و به شما داده خواهد شد» و خدا را با پدری سخاوتمند مقایسه میکند که مشتاق است هنگام درخواست فرزندانش «هدایای خوب» به آنها بدهد. اما برخی کلیساهای کاریزماتیک این آموزه را از دیگر بخشهای کتاب مقدس که زندگی رنجآور و صبورانه را تجویز میکنند، جدا میکنند. آنها خدا را به یک دستگاه فروش خودکار الهی تبدیل میکنند. دانیل آلوارز، که الهیات را در مدرسه علمیه الهیات پنطیکاستی در کلیولند، تنسی تدریس میکند، به من گفت: «آنها فکر میکنند که وقتی با روح خدا توانمند شدند، خدایان کوچکی روی زمین هستند که میتوانند هر چیزی را نام ببرند و ادعا کنند.»
این الهیات پیامدهای خطرناکی برای سیاست دارد، به ویژه زمانی که با این باور ترکیب شود که خدا مسیحیان را به نبرد روحانی علیه نیروهای شیطانی فرا میخواند. مک کنزی بارنز گفت که در دوران کودکیاش، خانوادهاش عمیقاً در کلیسای بتل درگیر بودند، جایی که پیام «خوبی و بدی در این دنیا وجود دارد، و وظیفه ما به عنوان سربازان خدا و عیسی مبارزه با شر است» را شنید. او به من گفت: (خانم بارنز در سال ۲۰۱۶ پس از اتمام دبیرستان کلیسا را ترک کرد، اما هنوز رسانههای آنلاین بتل را دنبال میکند.) «با بزرگ شدن در آن کلیسا، یاد میگیرید که افراد سکولار را که به خدا اعتقاد ندارند، شیطانی بدانید. آنها به ما میگفتند که شیطان دائماً سعی در خرابکاری علیه ما دارد.» اما او این تصور را رد کرد که اعضای بتل بر برتری سفیدپوستان تأکید داشتند. او گفت: «کلیسا افراد را از هر کجا میپذیرفت. آنها کاملاً باز بودند و پیروان بسیار متنوعی داشتند. آنها هرگز بر رنگ پوست یا نژاد تمرکز نمیکردند.» محققان دریافتهاند که مسیحیان کاریزماتیک جوانتر و از نظر نژادی متنوعتر از مسیحیان غیرکاریزماتیک هستند؛ یک نظرسنجی که به طور خاص کاریزماتیکهای لاتینتبار و آسیایی را نمونهبرداری کرده بود، نشان داد که آنها در مسائل جنسی و جنسیتی محافظهکارتر هستند، اما به احتمال زیاد خود را دموکرات معرفی میکنند.
این یک ذهنیت بینالمللی – حتی کیهانی – است، نه یک ایدئولوژی صرفاً نژادی یا ملیگرایانه. این با هیچ یک از احزاب سیاسی اصلی همسو نیست. با این حال، ناظران حق دارند نگران قدرت این جهانبینی بسیار فوقطبیعی و مبرم در لحظه آسیبپذیری نهادی کنونی واشنگتن باشند. دولت دوم ترامپ بیشتر سال اول خود را صرف آزمایش محدودیتهای قانونی قدرت ریاست جمهوری کرده است. دکتر سوتانتو، استاد مدرسه علمیه الهیات اصلاحشده، به من گفت: «این فعالان مسیحی به جای اینکه بگویند: مسیحیان چگونه میتوانند نقش بهتری در جامعه دموکراتیک ما ایفا کنند؟ میگویند: شاید وقت آن رسیده که پروژه سیاسی لیبرال سرنگون شود، و تنها راه برای اجرای آن، اتخاذ یک ذهنیت انقلابی است.»
متیو کایمینگک، الهیدان سیاسی در مرکز عدالت عمومی در واشنگتن، نگران است که برخی فعالان نهادهای سیاسی آمریکا را «آنقدر تباه و فرسوده میبینند که به عنوان یک اقدام اضطراری مجبور شدهاند قدرت را در دستان رئیسجمهور متمرکز کنند. منطق این است که تنها راه برای بازگرداندن نهادهای آمریکا، توانمندسازی یک مرد مقتدر است که آنها را درهم بشکند.» او گفت که میتوان این انگیزه اقتدارگرای «پسا-لیبرال» را در سراسر طیف مسیحی، از جمله سنتهای کاتولیک، ارتدوکس شرقی و پروتستان اصلاحشده یافت. اما مسیحیان کاریزماتیک پرشمارترین و آشکارترین متحدان پیام آقای ترامپ بودهاند: اهداف او تقریباً هر وسیلهای را توجیه میکنند.
حس توانمندسازی شخصی آنها توسط روحالقدس میتواند آنها را در برابر «اشتباه الهیاتی مبنی بر اینکه آنها روح را کنترل میکنند یا میتوانند روح را برای توانمندسازی رئیسجمهور هدایت کنند، او را به شکلی منحصر به فرد پر کرده و در او حرکت دهند،» آسیبپذیر سازد. دکتر کایمینگک گفت: «از آنجا که آنها این را فصلی از نبرد روحانی میدانند، معتقدند ترامپ باید تا حد امکان قوی باشد.» اگرچه این فعالان زیاد در مورد قدرت خدا صحبت میکنند، اما «اشتباه الهیاتی اساسی مرتکب میشوند که خدا ضعیف است — که او به مسیحیان نیاز دارد تا آمریکا را برای او پس بگیرند.»
یک نکته مهم وجود دارد: همان چیزی که من در آن کلیسای از نظر سیاسی و قومی مختلط در دورهام با آن مواجه شدم. همان تأکید بر قدرت فوقطبیعی که این کلیساها را به دعا برای فعالان رادیکال وامیدارد، آنها را برای خارج کردن آمریکاییها از دیدگاههای محدود و حزبی نیز آماده میکند. رگی رابرسون گفت: «من همیشه جماعت خود را تشویق میکنم تا به یاد داشته باشند که اگرچه ممکن است این وابستگی سیاسی را داشته باشید، اما شهروندی نهایی شما در آسمان است.» چند سال پیش، بحثها در مورد همهگیری و قتل جورج فلوید رهبران کلیسا را مجبور کرد تا چگونگی مدیریت تنشهای سیاسی در جماعت را مشخص کنند. آقای رابرسون گفت: «ما قبلاً این کار را انجام میدادیم، اما همهگیری ما را مجبور کرد تا آن را برنامهریزی کنیم. اکنون کلاسی به نام «بهتر دوست بداریم» داریم که در آن درباره این مسائل از نظر فرهنگی صحبت میکنیم، از کجا آمدهایم، و داستانهایمان را به اشتراک میگذاریم. یک چیز این است که با هم ادغام شویم؛ چیز دیگر این است که با هم آشتی کنیم.»
او اشاره کرد که این رویکرد از تأکید مسیحیان کاریزماتیک بر پنطیکاست پیروی میکند، زمانی که روحالقدس بر رسولان مسیح نازل شد و آنها را قادر ساخت تا به زبانهای خارجی صحبت کنند و انجیل را به همه ملتها گسترش دهند. «این الهیات پنطیکاستی کاریزماتیک میگوید که قدرت روحالقدس شما را قادر میسازد تا به همه دسترسی پیدا کنید، بنابراین نمیتوانید مردم را دشمن خود ببینید. همه کسی میشوند که خدا سعی دارد به او دسترسی پیدا کند، تا عشق خود را با او به اشتراک بگذارد. این بنیان اصلی است.»
هر مؤمنی در تلاش است تا پارادوکسهای مسیحیت را در تعادل نگه دارد. مسیحیان کاریزماتیک نیز تفاوتی ندارند. احساس پر شدن از قدرت روحانی هیجانانگیز است. اما خدا حاکم مطلق است، و نیتهای او با ما یکی نیست. آقای رابرسون گفت: «بسیاری از مسیحیان کاریزماتیک به اشتباه این ایده را پذیرفتهاند که اگر به اندازه کافی دعا کنیم، میتوانیم نظر خدا را تغییر دهیم.» اما در کلیسای او، «ما دائماً این ایده را تقویت میکنیم که وقتی دعا میکنید و روحالقدس با شما صحبت میکند، شما با خدا همسو میشوید.» او به پیامدهای سیاسی اشاره کرد: «شاید شما علیه انتخاب شدن این شخص دعا میکردید. پس از انتخاب شدن او، شما میفهمید: 'بسیار خب، خدا، تو باید برنامهای داشته باشی که از طریق این وضعیت خاص عمل میکنی. من در این مورد به تو اعتماد خواهم کرد.'»
طعنه عصر سکولار ما این است که الهیات قدرتمندتر از همیشه است.