تصویرگری از بن وایزمن
تصویرگری از بن وایزمن

هوش کلامی بر هوش مصنوعی برتری دارد

دشواری برخی امور در زندگی نه تنها قابل قبول، بلکه ضروری است.

اولین جمله‌ قصاری که خواندم، در صفحه "نقل قول‌های برگزیده" مجله ریدرز دایجست بود، یکی از تنها دو نشریه‌ای که در دوران رشد من در خانه‌مان پیدا می‌شد (دیگری مجله تایم بود). احتمالاً حدود هشت سال داشتم که با این جمله از جرالد بریل، که در آن زمان اسقف اسقفی شیکاگو بود، برخورد کردم: «تفاوت بین یک عادت روزمره و یک قبر، در عمق آن است.»

در آن زمان، اصلاً نمی‌دانستم جمله‌ قصار چیست. فقط هشت سالم بود. و هیچ ایده‌ای نداشتم که منظور بریل از این مشاهده چه بود. اما می‌دانستم که در آن جمله و جملات دیگری که در صفحه "نقل قول‌های برگزیده" پیدا می‌کردم، چیز خاصی وجود دارد. عاشق جناس‌ها، پارادوکس‌ها و بازی‌های هوشمندانه کلمات بودم. و از اینکه چگونه یک جمله کوتاه می‌تواند این همه معنی در خود جای دهد، شگفت‌زده می‌شدم.

زمانی که کودک بودم، آن جمله‌ قصار در ذهنم ماند، و سال‌ها بعد که بالاخره متوجه شدم منظور اسقف چه بود – اینکه یکنواختی و روزمرگی دشمنی عادت‌ساز برای شادی است، و ماندن در شغلی بی‌نتیجه به جایی نمی‌رسد – بیشتر نیز در من نفوذ کرد. بیش از ۵۰ سال است که درگیر عمق این عادت‌های روزمره و قبرها هستم و هر صبح از خودم می‌پرسم که آیا صرفاً به سر کار می‌روم یا به‌آرامی خودم را دفن می‌کنم.

تصویری از جلد کتاب 'جهان در یک عبارت' اثر جیمز گیِری.
این مقاله اقتباسی از کتاب جیمز گیِری با عنوان <em>جهان در یک عبارت</em> است.

این قدرت شگفت‌انگیز جملات قصار است و چیزی است که آن‌ها را از جملات کلیشه‌ای و شعارهای پوچ اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی و اساتید خودیاری متمایز می‌کند: جملات قصار باعث نمی‌شوند احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. گفته بریل راه‌حل ساده‌ای ارائه نمی‌دهد. در واقع، اصلاً راه‌حل یا درمانی ارائه نمی‌دهد. این یک مثال عالی از کارکرد هوش کلامی است. ما را وامی‌دارد تا در کارهایی که در زندگی انجام می‌دهیم یا انجام نمی‌دهیم، تجدیدنظر کنیم.

جمله آشنای "عشق یعنی هرگز مجبور نباشی بگویی متأسفم" را در نظر بگیرید. جدای از نادرستی آن – در تجربه من، عشق یعنی مرتباً مجبور باشی بگویی متأسفم – این یک جمله‌ قصار نیست، چون زیادی آسان است. باعث خودرضایتی می‌شود. شما را به تفکر وادار نمی‌کند. بسیار چالش‌برانگیزتر، تحریک‌کننده‌تر، و بنابراین بسیار کلامی‌تر، این جمله از نویسنده لهستانی ماگدالنا ساموزوانیک است: عشق آن دوره کوتاه زمانی است که فرد دیگری همان نظر ما را درباره خودمان دارد که خودمان داریم.

یا این بینش ظریف از ژان تومر، نویسنده دوران رنسانس هارلم: مردم محدودیت‌های خود را با استانداردهای بالا اشتباه می‌گیرند. یا خرد موجود در این تعریف بدبینانه از طنزپرداز افسانه‌ای، آمبروز بیرس:

بدبیاری
اسم. نوعی اقبال که هرگز خطا نمی‌کند.

یا حقیقت تلخ این مشاهده از فرانسوا، دوک دو لا روشفوکو، اشراف‌زاده قرن هفدهمی فرانسوی:

چگونه است که حافظه ما آنقدر خوب است که حتی کوچکترین جزئیات آنچه بر ما گذشته را به یاد می‌آورد، اما نمی‌تواند به خاطر بیاورد چند بار همان‌ها را برای یک نفر تعریف کرده‌ایم؟

از برخی جهات، جملات قصار کاملاً مناسب دوران ارتباطات کوتاه‌مدت ما هستند. آن‌ها موجز، جذاب و به‌راحتی قابل مصرفند. اما بسیاری از گفتمان‌های ما، چه آنلاین و چه در زندگی واقعی، ضدجمله‌ قصار هستند – طعمه‌های خشم، حرف‌های بیهوده، واکنش‌های سمی، تأییدهای سطحی، و لفاظی‌های هشتگی. و اکنون آن نوظهور دیگر، هوش مصنوعی (AI)، با وعده کاهش بار شناختی ما به صفر، با ارائه دوستی‌های بدون اصطکاک و توافقات تملق‌آمیز، و انجام تمام تفکر خلاقانه ما، از راه رسیده است.

جملات قصار متفاوتند. آن‌ها نقطه مقابل نظرات عجولانه و بی‌اساس هستند و هیچ شباهتی به چاپلوسی‌های ماشینی که اکنون در بسیاری از محیط‌های اطلاعاتی نفوذ کرده، ندارند. یک کلیشه، دارونما (پلاسیبو) برای ذهن است؛ یک جمله‌ قصار، زنگ بیداری است. جملات قصار بحث‌برانگیز هستند؛ تعصب را ترویج نمی‌کنند. اگرچه کوتاهند، اما جملات قصار تأمل عمیق را برمی‌انگیزند، نه جانبداری پاولوی. در زمانی که دوقطبی‌گرایی اینقدر شدت یافته است، جملات قصار می‌توانند به عنوان قطع‌کننده‌های روانی عمل کنند و فرضیات راحت ما را مختل کرده و ما را وادار کنند تا ذهنمان را باز کنیم، مشت‌هایمان را رها کنیم و خودمان فکر کنیم.

تصمیم مهمی در زندگی دارید؟ به توصیه هنرمند جنی هولزر توجه کنید: محتاط بودن در درازمدت می‌تواند آسیب زیادی به بار آورد.

جمله هولزر یک داستان هشداردهنده درباره این است که چگونه ریسک نکردن در شغل، روابط – زندگی‌تان – می‌تواند در نهایت خطرناک باشد. یا این ایده از ژان کوکتو، شاعر، نقاش، فیلمساز و مروج بوکس فرانسوی را در نظر بگیرید: آینه‌ها بهتر است پیش از بازتاباندن تصاویر، کمی بیشتر تأمل کنند.

جمله‌ قصار کوکتو یادآوری هوشمندانه اما نیروبخشی است که برای دیدن دیگران به گونه‌ای متفاوت، باید خودمان را نیز متفاوت ببینیم.

کنار آمدن با پیری، نقص و مرگ؛ رویارویی با ناملایمات و دست‌وپنجه نرم کردن با روابط؛ کار کردن برای رفع موانع خلاقیت و چالش‌های شخصی – همه این‌ها قرار است دشوار باشند! دشواری، اصل مطلب است. جایی که هوش مصنوعی کارهایی را که قرار است دشوار باشند، آسان جلوه می‌دهد، هوش کلامی می‌پذیرد که کارهای دشوار، در واقع بسیار دشوارند. جملات قصار با غرق کردن بیشتر ما در دشواری و یادآوری آنچه در خطر است، با لذت تمام بار شناختی ما را افزایش می‌دهند.

بسیاری از محققان هوش مصنوعی هشدار می‌دهند که ابزارهایی مانند چت‌جی‌پی‌تی، در صورت استفاده بیش از حد، ممکن است وابستگی به فناوری را ترویج کرده و به طور بالقوه چیزی را که آن‌ها تنبلی فراشناختی می‌نامند – واگذاری وظایف چالش‌برانگیز به ابزارهای بیرونی به جای یادگیری و انجام آن‌ها توسط خودمان – ایجاد کنند. به همان اندازه یا حتی بیشتر نگران‌کننده، خطر تنبلی متافیزیکی است – واگذاری وظایف وجودی چالش‌برانگیز به ابزارهای بیرونی به جای یادگیری و انجام آن‌ها توسط خودمان.

اگر یک چت‌بات به جای من با والدین مسنم تماس می‌گیرد، جز تأیید و صحه‌گذاری بی‌وقفه چیزی به من ارائه نمی‌دهد، و تمام پیامک‌ها، ایمیل‌ها و نامه‌های تشکر (نه فقط اشعار، فیلمنامه‌ها و رمان‌هایم) را می‌نویسد، آنگاه من تماشاگر زندگی ذهنی و عاطفی خودم شده‌ام. تفکر انتقادی و خلاقانه من پژمرده می‌شود، و ماهیت خود تفکر از درون‌نگری به برون‌سپاری، از دیدن تصویر بزرگ به نقاشی بر اساس اعداد، تغییر می‌یابد. همانطور که ماری فون ابنر-اشنباخ، جمله‌ قصارنویس اتریشی، زمانی گفت: کسانی که به سمت هدفی حمل شده‌اند، نباید فکر کنند به آن رسیده‌اند.


این مقاله اقتباسی از کتاب گیِری با عنوان جهان در یک عبارت: تاریخچه‌ای کوتاه از جملات قصار است.