با وجود تمام آشفتگیهای سیاسی که علم آمریکا در سال ۲۰۲۵ متحمل شد، جنبههایی از طرح تحقیقاتی این کشور تا حدی... خوب از آب درآمد. دولت ترامپ میلیاردها دلار از بودجه کمکهای مالی تحقیقاتی را قطع کرد؛ اما قضات برای بازگرداندن هزاران مورد از این قراردادها مداخله کردند. دولت تهدید به قطع بودجه تعدادی از دانشگاهها کرد؛ چندین دانشگاه به توافقاتی دست یافتند که آن بودجه را حفظ کرد. پس از اینکه کاخ سفید پیشنهاد کاهش ۴۸ میلیارد دلاری بودجه مؤسسه ملی بهداشت (National Institutes of Health یا NIH) را مطرح کرد، کنگره متعهد شد که آن را حفظ کند. و اگرچه برخی از محققان کشور را ترک کردهاند، اما تعداد بسیار بیشتری باقی ماندهاند. با وجود این اختلالات، بسیاری از محققان سال ۲۰۲۵ را به عنوان سالی به یاد خواهند آورد که در آن ژندرمانی شخصیسازیشده به درمان نوزادی ششماهه کمک کرد، یا رصدخانه ورا سی. روبین (Vera C. Rubin Observatory) اولین تصاویر از آسمان شب پرستاره را منتشر کرد.
با این حال، علم امسال به شیوههایی متحمل ضرر شد که محققان هنوز در تلاش برای ارزیابی آن هستند. برخی از این زیانها واضح و روشن هستند: از ابتدای سال ۲۰۲۵، «تقریباً تمام یا تمام آژانسهای فدرال که به نوعی از تحقیقات حمایت میکردند، حجم فعالیتهای تحقیقاتی خود را کاهش دادهاند»، این را اسکات دلانی، اپیدمیولوژیست که کاهش بودجه فدرال علم را رصد میکرده است، به من گفت. بودجه کمتر به معنای کاهش تحقیقات و کشفیات کمتر است. ضربه عمیقتر ممکن است به اعتمادی باشد که محققان به دولت فدرال به عنوان یک شریک پایدار در پیگیری دانش داشتند. این به این معناست که اشتیاق کشور به اکتشافات جسورانه، که پیمان میان علم و دولت دههها از آن حمایت میکرد، نیز ممکن است از بین رفته باشد—و به جای آن تفکری محتاطانهتر و کوتاهمدتتر جایگزین شود.
در ایمیلی، اندرو نیکسون، معاون دستیار وزیر روابط رسانهای در وزارت بهداشت و خدمات انسانی (Department of Health and Human Services) که ناظر NIH است، این ادعا را رد کرد و نوشت: «دولت بایدن بودجه NIH را از طریق برنامههای DEI (تنوع، برابری، شمول) سیاسی کرد؛ این دولت با اولویت دادن به تحقیقات مبتنی بر شواهد با تأثیر واقعی بر سلامت، در عین حال که از دانشمندان جوان نیز حمایت میکند، دقت، شایستگی و اعتماد عمومی را بازمیگرداند.»
علم همواره به خلاقیت نیاز داشته است—افرادی که به شیوههایی نوآورانه سؤال میپرسند و به دنبال پاسخ میگردند، به امید اینکه برخی از این کارها ممکن است به کشف چیزی جدید منجر شود. در دراماتیکترین حالت، نتایج میتوانند متحولکننده باشند: در اوایل دهه ۱۹۰۰، برادران رایت از مکانیک پرواز پرندگان الهام گرفتند تا اولین هواپیماهای خود را به پرواز درآورند؛ اخیراً، دانشمندان راههایی برای مهندسی ژنتیکی سلولهای ایمنی خود فرد برای از بین بردن سرطان پیدا کردهاند. حتی در کشفیات معمولیتر، هیچ چیز به اندازه هیجان اولین فردی بودن که قطعهای از واقعیت را به چنگ میآورد، لذتبخش نیست. به یاد دارم، به عنوان یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی، اولین جهشیافته باکتریایی خود را کلون کردم در حالی که تلاش میکردم ژنی مهم برای رشد را درک کنم. میدانستم که موجود میکروسکوپی که ساخته بودم هرگز دارویی تولید نمیکند یا زندگی کسی را نجات نمیدهد. اما در لحظه کوتاهی که یک کلونی را از صفحه آگار برداشتم و آن را در یک محیط غنی از شکر گرم چرخاندنم، شکلی از زندگی را در دست داشتم که قبلاً وجود نداشت—و آن را در پی پرسشی ساخته بودم که، تا جایی که میدانستم، هیچکس دیگری نپرسیده بود.
پیگیری خلاقیت علمی میتواند نیازمند منابع زیادی باشد و مستلزم آن است که تیمهای بزرگی از محققان برای دههها میلیونها دلار هزینه کنند تا به سوالات پیچیده بپردازند. تا همین اواخر، دولت فدرال مشتاق بود که این فرآیند را پشتیبانی مالی کند. از پایان جنگ جهانی دوم، این دولت پول زیادی را صرف تحقیقات پایه کرده و نوعی قرارداد اجتماعی با دانشمندان برقرار کرده است؛ بودجه در ازای نوآوری. نانسی تومز، مورخ پزشکی در دانشگاه استونی بروک، به من گفت که حمایت دولت «اجازه بازی آزادانه نبوغ علمی را میداد.»
این سرمایهگذاری نتایج مثبتی به همراه داشته است. یک آمار که اغلب مورد استناد قرار میگیرد، موفقیت بودجه علمی را از نظر اقتصادی نشان میدهد: تخمین زده میشود که هر دلار سرمایهگذاری شده در تحقیق و توسعه در ایالات متحده حداقل ۵ دلار بازدهی داشته باشد. آمار دیگری به این واقعیت اشاره میکند که بیش از ۹۹ درصد از داروهای تأیید شده توسط سازمان غذا و دارو (FDA) از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، حداقل تا حدی با بودجه NIH حمایت شدهاند. این موارد صحیح هستند—اما همچنین سالها یا حتی دههها سرگردانی و آزمون و خطایی را که دانشمندان باید برای رسیدن به این نتایج طی کنند، پنهان میکنند. فناوری ویرایش ژن CRISPR (کریسپر) در ابتدا تحقیقات پایهای بر روی ساختار ژنوم باکتریایی بود؛ کشف داروهای کاهش وزن GLP-1 (جیالپی-۱) به تلاش دانشمندان در اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ بر روی سلولهای ماهی بستگی داشت. دولت ترامپ تحقیقات با اهداف کوتاهمدتتر آشکار را، مانند کار بر روی واکسنهای mRNA برای مبارزه با همهگیری آنفولانزای بعدی، و همچنین علومی را که دانش ما را بدون کاربرد مشخص (اگر اصلاً کاربردی داشته باشند) گسترش میدهند، از بودجه محروم کرده است. این دولت همچنین پیشنهاد کاهش عمدهای در بودجه ناسا (NASA) را داده است که میتواند ماموریت از قبل مشکلدار برای بازگرداندن نمونههای معدنی جدید از سطح مریخ را به خطر بیندازد، که ممکن بود اطلاعات بیشتری درباره حیات در این جهان به ما بدهد، یا اصلاً هیچ چیز.
جدای از آشکارترین اثرات پایان دادن به کمکهای مالی—کاهش حقوق، اخراج اجباری، توقف مطالعات—حملات دولت ترامپ به علم، افق دید دانشمندان در ایالات متحده را محدود کرده است. دولت روشن کرده است که دیگر قصد حمایت مالی از تحقیقات در زمینههای خاصی، از جمله سلامت ترنسجندرها و HIV (اچآیوی) را ندارد. حتی محققانی که امسال کمکهای مالی آنها قطع نشده است یا در موضوعات کمتر حساس سیاسی کار میکنند، در تلاش برای تصور آینده علمی خود هستند، زیرا جلسات بررسی کمکهای مالی لغو شده و فهرست کلمات ممنوعه، روند عادی بررسی را مختل میکند. NIH همچنین در حال تغییر مدل تأمین مالی خود به مدلی است که تعداد پروژههای علمی و افرادی که تأمین مالی میکند را کاهش خواهد داد. بسیاری از دانشمندان از استخدام نیروی بیشتر یا شروع پروژههای جدید که به مواد گرانقیمت متکی هستند، اکراه دارند. برخی شروع به جستجوی بودجه از شرکتهای داروسازی یا بنیادها کردهاند، که تمایل دارند توافقنامههای کوچکتر و کوتاهمدتتر ارائه دهند و بیشتر بر روی پروژههایی با پتانسیل سود متمرکز هستند.
تمام اینها دانشمندان را به موضع دفاعی سوق میدهد. آنها در حال فشردهسازی حجم مطالعات خود یا کنار گذاشتن جاهطلبانهترین جنبههای پروژههایشان هستند. همکاریها بین گروههای تحقیقاتی نیز از هم پاشیده است، زیرا برخی دانشمندانی که نسبتاً از کاهشهای دولت در امان بودهاند، همکاریهای خود را با دانشمندان محرومشده از بودجه—از جمله در دانشگاه هاروارد، جایی که دلانی تا سپتامبر به عنوان دانشمند پژوهشی کار میکرد—برای محافظت از منافع خود قطع کردهاند. دلانی به من گفت: «کار انسانی این است که به درون نگاه کنی و ابتدا مراقب خودت باشی.» بیثباتی و ترس، سیستم تحقیقاتی را که از قبل هم گاهی مستعد جداییگزینی بود، حتی بیشتر تکهتکه کرده است. دلانی گفت که دولت «دو تا از بهترین داراییهای سازمان علمی ایالات متحده—توانایی تفکر بلندمدت و توانایی همکاری—را همزمان به هم ریخت.» چندین دانشمند به من گفتند که محیط کنونی تأمین مالی آنها را به سمت بازنشستگی زودهنگام سوق داده است—در بسیاری موارد، آزمایشگاههایی را که دههها اداره میکردند، تعطیل کردهاند.
برخی از آزمایشهایی که دانشمندان امسال کنار گذاشتند، هنوز هم میتوانند در تاریخهای بعدی انجام شوند. اما بیثباتی جدید علم آمریکا ممکن است افرادی را نیز که برای پیشبرد این کار در آینده ضروری هستند، دور کند. چندین دانشگاه مجبور به کاهش برنامههای دکترا شدهاند؛ سیاستهای مهاجرستیزانه دولت ترامپ بسیاری از محققان بینالمللی را نسبت به وضعیت خود در دانشگاهها نگران کرده است. و در حالی که دولت به نادیده گرفتن اهمیت برنامههای DEI (تنوع، برابری، شمول) ادامه میدهد، بسیاری از دانشمندان جوان با پیشینههای گوناگون به من گفتهاند که در مورد پذیرش در محیط آکادمیک تردید دارند. تحت دولت ترامپ، دامنه علم آمریکا به سادگی کوچکتر شده است: سی. برندون اوگبونو، زیستشناس محاسباتی در دانشگاه ییل، به من گفت: «وقتی بودجه را کاهش میدهید، محافظهکاری را افزایش میدهید.» رقابت و کمبود *میتواند* در علم نوآوری ایجاد کند. اما اوگبونو گفت، اغلب مردم فراموش میکنند که «راحتی و امنیت نیز بخشهای کلیدی نوآوری هستند.»