تصویرگر: آلبرت ترسرو
تصویرگر: آلبرت ترسرو

مشکل واگذاری کارهای پیش‌پا افتاده به هوش مصنوعی

هوش مصنوعی در حال نابودی نردبان شغلی برای هنرمندان نوپا است.

یکی از اولین جملاتی که در ازای آن پول گرفتم، این بود: «رژ لب‌های روشن‌تر، مانند هلویی یا مرجانی را امتحان کنید.» در اواسط دهه ۲۰۱۰، بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، در یک وب‌سایت آموزشی شغلی کپی‌رایتینگ پیدا کردم. یکی از اولین وظایفم گسترش مقاله‌ای با عنوان «چگونه از شر لب‌های تیره خلاص شویم» بود. برای دو سال بعد، روی مقالاتی با تیترهایی مانند «چگونه مانند یک نیویورکی کلیشه‌ای صحبت کنیم (با مثال)»، «چگونه یک حشره یا عنکبوت بخوریم» و «چگونه مجوز اسلحه در نیوجرسی را دریافت کنیم» کار کردم. ثروتمند نشدم یا جایزه ادبی نبردم، اما یاد گرفتم که چگونه یک جمله واضح بنویسم، اطلاعات را به ترتیبی منطقی منتقل کنم و لحنم را برای مخاطب مورد نظر تنظیم کنم — مهارت‌هایی که هر روز در کار فعلی‌ام در فیلمنامه‌نویسی، تدوین فیلم و ارتباطات شرکتی از آن‌ها استفاده می‌کنم. به همان اندازه مهم، این کار در حالی که راه خود را در صنعت سرگرمی پیدا می‌کردم، هزینه‌های زندگی‌ام را تامین می‌کرد.

هوش مصنوعی اولین شغل من را منسوخ کرده است. امروز، اگر می‌خواهید یاد بگیرید «چگونه تهیه‌کننده موسیقی هیپ هاپ شوید»، می‌توانید فقط از ChatGPT بپرسید. هوش مصنوعی همچنین در حال جایگزینی انسان‌هایی است که بسیاری از مشاغل بعدی من را انجام می‌دادند: نوشتن متن تبلیغاتی برای هیئت‌های گردشگری، پیش‌نویس سؤالات برای مستندهای کم‌بودجه، ارائه یادداشت‌های فیلمنامه برای فیلم‌های دانشجویی. امروز، یک جستجوی سرسری برای مشاغل نوشتاری در لینکدین، تعدادی موقعیت شغلی را نشان می‌دهد که شامل تولید متن نیست، بلکه شامل آموزش مدل‌های هوش مصنوعی برای انسان‌تر به نظر رسیدن است. وقتی هر کسی می‌تواند با یک دکمه یک لوگو یا متن بازاریابی ایجاد کند، چرا باید یک فارغ‌التحصیل جدید را استخدام کرد؟

این تغییرات در بازار کار همه را منصرف نخواهد کرد. جوانان با ارتباطات خوب و خانواده‌های ثروتمند همیشه می‌توانند از پس شبکه‌سازی و پذیرش کارهای بدون حقوق برآیند. اما هوش مصنوعی با حذف مشاغل سطح ورودی، ممکن است نردبان کارآموزی لازم برای پرورش هنرمندان را نابود کند و فرهنگی را بر جای بگذارد که توسط «بچه‌های پارتی‌دار» و ربات‌های چت هدایت می‌شود.

بحران وجودی در سراسر چشم‌انداز خلاقانه در حال گسترش است. سال گذشته، شرکت مشاوره CVL Economics تخمین زد که هوش مصنوعی تا سال ۲۰۲۶ بیش از ۲۰۰,۰۰۰ شغل در صنعت سرگرمی ایالات متحده را مختل خواهد کرد. مدیر عامل یک شرکت تولید موسیقی هوش مصنوعی در ماه ژانویه ادعا کرد که بیشتر موسیقیدانان در واقع از ساخت موسیقی لذت نمی‌برند و خود موسیقیدانان به زودی غیرضروری خواهند شد.

در یک سخنرانی بسیار مورد توجه در ساوت‌بای‌ساوت‌وست اوایل امسال، فیل وایزر، مدیر ارشد فناوری پارامونت، توضیح داد که چگونه هوش مصنوعی می‌تواند هر مرحله از فیلمسازی را ساده‌سازی کند. حتی جیمز کامرون، کارگردان — که اثر کلاسیکش نابودگر (The Terminator) درباره خطرات ماشین‌های هوشمند هشدار می‌داد و قسمت بعدی آواتار (Avatar) او گزارشاً شامل یک سلب مسئولیت خواهد بود که هیچ هوش مصنوعی در ساخت فیلم دخیل نبوده است — درباره استفاده از این فناوری برای کاهش هزینه‌ها و سرعت بخشیدن به برنامه‌های تولید صحبت کرده است. سال گذشته، مدیر ارشد فناوری اوپن‌ای‌آی (OpenAI) اعلام کرد که «برخی مشاغل خلاقانه شاید از بین بروند، اما شاید اصلاً نباید وجود می‌داشتند.»

یکی از وعده‌های بزرگ هوش مصنوعی مولد این است که هنرمندان را از کارهای طاقت‌فرسا آزاد می‌کند و به آنها اجازه می‌دهد تا روی «هنر واقعی» تمرکز کنند که همگی آرزویش را دارند. شاید مگنولیا (Magnolia) بعدی را تدوین نکند، اما برای پانصدمین قسمت قانون و نظم (Law & Order) کاملاً مناسب خواهد بود. مدیران استودیو ممکن است بپرسند، چه ضرری دارد اگر ماشین‌ها کاری را انجام دهند که برای متخصصان آگاه پیش‌پا افتاده و تکراری به نظر می‌رسد؟

مشکل اینجاست که مشاغل خلاقانه سطح ورودی بسیار فراتر از کارهای پیش‌پا افتاده هستند. کار در چارچوب فرمول‌ها و روال‌های established، نحوه توسعه مهارت‌های هنرمندان جوان است. هانتر اس. تامپسون کار نویسندگی خود را به عنوان کپی‌بوی برای مجله تایم آغاز کرد؛ جوآن دیدیون دستیار پژوهشی در ووگ (Vogue) بود؛ دیوید لین، کارگردان، اخبار سینمایی را تدوین می‌کرد؛ لو رید، موسیقیدان، آهنگ‌های پاپ تقلیدی برای فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌نوشت؛ و فیلمسازانی مانند مارتین اسکورسیزی، جاناتان دمی و فرانسیس فورد کاپولا فیلم‌های درجه ب کم‌هزینه برای راجر کورمن ساختند. فراتر از پول، که معمولاً اندک است، مشاغل خلاقانه سطح پایین فرصت تمرین و مسیرهای راهنمایی را ارائه می‌دهند که مشاغل پاره‌وقت مانند گارسونی و بارتندری نمی‌توانند فراهم کنند.

پس از آغاز گذار خودم به فیلمسازی با ساخت برش‌های اولیه ویدئو برای یک کانال یوتیوب، نتوانستم نگران نباشم وقتی سازندگان نرم‌افزار هوش مصنوعی اِدی (Eddie) در ماه سپتامبر به‌روزرسانی‌ای را راه‌اندازی کردند که می‌تواند اولین تدوین فیلم‌ها را تولید کند. برای آن کانال یوتیوب، من سه ویدئو در هفته فیلمبرداری، تدوین و منتشر می‌کردم و یادداشت‌های دقیق تهیه‌کننده و بازخورد تقریباً فوری از مخاطبان دریافت می‌کردم. نمی‌توانید با این روش در حرفه خود بهتر نشوید. این مشاغل همچنین جایی هستند که شما با افراد آشنا می‌شوید: یکی از تهیه‌کنندگان همان کانال بعداً اولین فیلمنامه تولید شده‌ام را برای نتفلیکس سفارش داد.

دلیلی وجود دارد که انجمن نویسندگان آمریکا (WGA)، که من یکی از اعضای آن هستم، فرصت‌های مربی‌گری در صحنه برای نویسندگان سطح پایین‌تر را به عنوان یکی از بندهای مذاکرات خود در اعتصاب سال ۲۰۲۳ قرار داد. WGA در آن نقطه پیروز شد، اما ممکن است خیلی دیر شده باشد.

دیدگاه خوشبینانه نسبت به هوش مصنوعی این است که ابزارهای هنری جدید، اشکال جدیدی از هنر را به ارمغان خواهند آورد، همان‌طور که اختراع دوربین هنر عکاسی را ایجاد کرد و نقاشان را وادار کرد تا اشکال کمتر واقع‌گرایانه را کشف کنند. گسترش دوربین‌های ویدئویی دیجیتال ارزان‌قیمت به رونق فیلم‌های مستقل در اواخر دهه ۱۹۹۰ کمک کرد. من از چندین ابزار هوش مصنوعی به گونه‌ای استفاده کرده‌ام که قابلیت‌هایم را به عنوان یک تدوینگر فیلم به شدت گسترش داده است.

فیلمسازان مستقل می‌توانند از اتاق خواب‌های خود، قابلیت‌هایی را به کار بگیرند که تا همین اواخر، جزو برترین قابلیت‌های جلوه‌های بصری محسوب می‌شدند. موسیقیدانان می‌توانند ابزارهای هوش مصنوعی را به آهنگ‌های خود اضافه کنند. شاید مدل‌های هوش مصنوعی به همه آزادی هنری نامحدود را بدون نیاز به دانش فنی گسترده ارائه دهند. شرکت‌های فناوری تمایل دارند درباره پتانسیل دموکراتیزه کردن محصولات خود سخنرانی‌های شورانگیز داشته باشند، و فناوری هوش مصنوعی ممکن است واقعاً پاداش‌های بزرگی برای هنرمندان باهوش و خوش‌شانسی که حداکثر استفاده را از آن می‌کنند، به ارمغان آورد.

با این حال، تجربیات گذشته از شبکه‌های اجتماعی و پخش موسیقی، روند متفاوتی را نشان می‌دهد: هوش مصنوعی مولد، مانند سایر فناوری‌هایی که وعده دموکراتیزه کردن دیجیتال را می‌دهند، ممکن است بیشتر برای غنی‌سازی شرکت‌هایی که آن را توسعه می‌دهند آماده باشد تا کمک به زندگی معیشتی خلاقان فریلنسر.

در یک دنیای ایده‌آل، حذف کارهای سطح ورودی، نویسندگان آینده را از اجبار به نوشتن «چگونه یک ستاره پورن شویم» برای پرداخت اجاره‌خانه خود آزاد می‌کرد و به خلاقیت واقعی اجازه شکوفایی می‌داد. با این حال، در حال حاضر، به نظر می‌رسد هوش مصنوعی محکوم به تضعیف معیشت متخصصان خلاقی است که دهه‌ها برای تسلط بر یک حرفه زمان می‌گذارند. مدیران اجرایی در سیلیکون ولی و هالیوود به نظر نمی‌رسد درک کنند که پرورش هنر مستلزم پرورش هنرمندان نیز هست.