تصویرسازی از وارتیکا شارما
تصویرسازی از وارتیکا شارما

زن فراموش‌شده‌ای که پزشکی قانونی را متحول کرد

در دهه 1970، مارتا گودارد کیت تجاوز را اختراع کرد. پس چرا او در گمنامی نسبی درگذشت؟

یکی از قدرتمندترین اختراعات قرن بیستم، همچنین شیئی است که هیچ کس دلیلی برای استفاده از آن نمی خواهد. جعبه جمع آوری شواهد حمله جنسی، که به طور عامیانه به عنوان "کیت تجاوز جنسی" شناخته می شود، ابزاری ساده و در عین حال قدرتمند است: یک جعبه کوچک، شاید از جنس مقوا، حاوی اقلامی مانند ناخن گیرهای استریل، سواب های پنبه ای، اسلایدهایی برای نگهداری مایعات بدن، کیسه های کاغذی و یک شانه پلاستیکی کوچک. این کیت که برای جمع آوری و حفظ شواهد بیولوژیکی یافت شده بر روی بدن فردی که گزارش حمله جنسی می دهد طراحی شده است، پزشکی قانونی استاندارد را در تحقیقات مربوط به تجاوز جنسی معرفی کرد، در حالی که قبلاً هیچ پروتکل مشترکی وجود نداشت. محتویات آن می تواند در دادگاه برای اثبات حقایق استفاده شود تا هیئت منصفه مجبور نباشند صرفاً به شهادت ها تکیه کنند، و این امر محکوم کردن گناهکاران و تبرئه افراد بی گناه را آسان تر می کند.

این کیت که در اواسط دهه 1970 در اداره پلیس شیکاگو طراحی شد، با نام «کیت جمع‌آوری شواهد ویتولو» به نام گروهبان لوئیس ویتولو به ثبت رسید. این افسر پلیس شیکاگو نقش پررنگی در محکومیت ریچارد اسپک در سال 1967 داشت که هشت پرستار دانشجو را در یک شب به قتل رسانده بود. دومین شهرت ویتولو پیچیده تر است. تاریخچه پنهان کیت تجاوز، کتاب جدید و روشنگر روزنامه‌نگار پیگن کندی، همزمان به عنوان روایتی از تاریخچه عمدتاً ناشناخته مخترع واقعی این جعبه جمع‌آوری، زنی به نام مارتا "مارتی" گودارد، است که هدف گسترده‌تر او برای توانمندسازی بازماندگان باعث شد تا او اعتبار را به مردی واگذار کند. در یک طعنه تلخ، زنی که باعث تغییرات اجتماعی عمده شد، به دلیل سیاست و تبعیض جنسیتی نتوانست حق خود را به دست آورد.

کندی در سال 2018، پس از شنیدن شهادت کریستین بلازی فورد در جریان روند تایید قاضی دیوان عالی برت کاوانا، وسواس کیت تجاوز را پیدا کرد و تعجب کرد که "آیا تا به حال چیزی به طور خاص برای جلوگیری از حمله جنسی اختراع شده است؟" تحقیقات او از دهه 1970 در شیکاگو آغاز می شود، جایی که جنبش آزادی زنان در حال پیشرفت بود و پلیس به فساد مشهور بود. خشونت سرکوب پلیس علیه معترضان در کنوانسیون ملی دموکراتیک 1968 هنوز در ذهن مردم تازه بود. کندی می‌نویسد که تجاوز جنسی نیز در سراسر شهر بیداد می‌کرد - در سال 1973، بر اساس مقاله‌ای در دیلی هرالد، تخمین زده می‌شود که 16000 حمله جنسی رخ داده است که تنها یک دهم آن گزارش شده است. و کمتر از 10 درصد از آن 10 درصد منجر به محاکمه جنایی شد. در دادگاه، روند دادرسی معمولاً به "او گفت، او گفت" تبدیل می شد.

در سال 1974، گودارد، یک زن مطلقه در اوایل 30 سالگی، برای یک سازمان بشردوستانه کار می کرد که از ثروت یک فروشگاه بزرگ خانوادگی محلی برای کمک به نیازمندان شیکاگو استفاده می کرد. این شغل به گودارد، که یکی از دوستانش او را "لعنتی بی امان" توصیف کرده بود، دسترسی گسترده ای به افرادی داد که ستون فقرات مدنی شهر را تشکیل می دادند. او همچنین به طور داوطلبانه در یک مرکز بحران نوجوانان کار می کرد، جایی که داستان هایی از فراریانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته بودند، شنید. گودارد که با پدری آزارگر بزرگ شده بود و در نوجوانی مدتی از خانه فرار کرده بود، با این سوال که چرا تعداد کمی از زنان تجاوز جنسی را گزارش می دهند و چرا عاملان به ندرت مجازات می شوند، مشغول شد.

در همان سال، او با برنارد کری، دادستان ایالت، برای بحث در مورد «نقاط ضعف سیستم شواهد حمله جنسی» ملاقات کرد. او به زودی او را به یک هیئت مشورتی شهروندان جدید وابسته به کارگروه تجاوز جنسی جدید شهر منصوب کرد. گودارد به این ترتیب به اداره پلیس و مهمتر از آن، به آزمایشگاه جرم آن دسترسی پیدا کرد. او کشف کرد که آنجا یک آشفتگی است. پلیس به او گفت که حتی شواهد قابل استفاده از بیمارستان، مانند سواب های به درستی جمع آوری شده از مایع منی، بزاق و خون، دریافت نمی کنند. این تا حدی به این دلیل بود که کارکنان بیمارستان هرگز آموزش ندیده بودند تا آن را به درستی جمع آوری کنند. اما حتی زمانی که افسران پلیس شواهدی در دست داشتند، همیشه برای حفظ آن آموزش ندیده بودند.

گودارد با گروهبان ویتولو، رئیس میکروآنالیز آزمایشگاه جنایی، با شرح کتبی دیدگاه خود: یک کیت جمع آوری شواهد حمله جنسی، روبرو شد. همانطور که یکی از همکاران گودارد به کندی گفت، ویتولو "بر سر او فریاد زد" و به او گفت دفترش را ترک کند.

کندی گزارش می دهد که چند روز بعد، ویتولو گودارد را دوباره دعوت کرد و در کمال تعجب، یک ماکت کامل از دقیقاً همان جعبه ای را که او توصیف کرده بود، به او نشان داد. هم گروهبان و هم دفتر دادستانی ایالت خواهان اعتبار ایده گودارد بودند. گودارد به عنوان یک مصالحه، موافقت کرد که این کیت به عنوان یک همکاری بین آنها شناخته شود. سازگاری او واقع بینانه و همچنین استراتژیک بود. کندی می نویسد، او می دانست که "نام [ویتولو] می تواند درها را باز کند - و نام او نمی تواند." گودارد یک فرد رویایی بود، اما او وکیل، پلیس یا متخصص نبود و هیچ تجربه رسمی در پزشکی قانونی نداشت.

در سال 1978، یک گروه غیرانتفاعی که گودارد تشکیل داده بود، کمیته شهروندان برای کمک به قربانیان، علامت تجاری کیت جمع آوری شواهد ویتولو را ثبت کرد. کندی می‌گوید، با این اقدام، گودارد «به نظر می‌رسید که در محو شدن خود همکاری کرده است». در همان سال، نیویورک تایمز خاطرنشان کرد که «کیت ویتولو» در 72 بیمارستان در سراسر شیکاگو مورد استفاده قرار می گیرد و گودارد را به عنوان یکی از سازندگان این کیت معرفی کرد. به غیر از این، ذکر او در رسانه ها در بهترین حالت گذرا بود. کندی می نویسد: پس از مرگ ویتولو در سال 2006، "در آگهی ترحیم در یک روزنامه محلی، از او به عنوان 'مردی که کیت تجاوز جنسی را اختراع کرد' تجلیل شد."

بسیاری از زنان مخترع سرنوشت مشابهی داشته اند. در ماه نوامبر گذشته، کی کاپلوویتز، یکی از بنیانگذاران شتاب دهنده کسب و کار Springboard Enterprises و بنیانگذار شبکه های تلویزیونی USA، در مصاحبه ای با نیویورک تایمز خاطرنشان کرد که "اگر یک بنیانگذار زن حداقل یک بنیانگذار مرد داشته باشد، به نوعی زن اعتباری برای جمع آوری سرمایه دریافت نمی کند." در علم، این پدیده آنقدر رایج است که حتی اصطلاحی خاص دارد: اثر ماتیلدا، که به نام نویسنده و فعال زنان ماتیلدا جاسلین گیج نامگذاری شده است. نمونه های متعددی از اثر ماتیلدا وجود دارد، اما برای انتخاب فقط چند مورد: لیزه مایتنر نظریه پشت چیزی را توصیف کرد که او شکافت هسته ای نامید، اما اعتبار آن به همکار آزمایشگاهی سابقش، اتو هان، رسید که در سال 1944 برنده جایزه نوبل شیمی شد. یونیس نیوتن فوت در سال 1856 اثر گلخانه ای را توصیف کرد، اما آیندگان جان تیندال را به یاد می آورند که سه سال بعد آزمایش های خود را ارائه داد. هیچ عکسی از فوت امروزه وجود ندارد.

هر یک از این داستان های پس زمینه، طعنه های خاص خود را دارند. در روایت کندی، گمنامی گودارد ناشی از فداکاری هایی است که او برای وجود کیت تجاوز جنسی انجام داده است. او نه تنها از اعتبار اختراع خود دست کشید، بلکه تمام کارهای سخت را برای بیرون آوردن آن به جهان انجام داد - از جمله جمع آوری کمک های مالی. خیرین محافظه‌کار به همان اندازه که گروهبان ویتولو در ابتدا از ایده مرتبط بودن با شرم جنسی، دلگیر بودند. کلمه تجاوز به سادگی انگ زیادی با خود داشت. بنابراین او به سازمانی روی آورد که بی شرمی را مأموریت خود قرار داده بود. از طریق سازمان غیرانتفاعی خود، او برای دریافت کمک مالی 10000 دلاری از بنیاد پلی بوی درخواست کرد و آن را دریافت کرد. او بعداً گفت: «تصمیم گرفتم که باید احساسات خود را نسبت به شیئی سازی زنان در مجله [پلی بوی] کنار بگذاریم.»

دریافت پول از بازوی بشردوستانه ناشر مجله برهنه معلوم شد که اقدامی هوشمندانه است. بنیاد پلی بوی که دفتر مرکزی آن نیز در شیکاگو قرار داشت، سخاوتمندانه به اهداف مترقی کمک می کرد. کندی در نیویورک تایمز در مقاله ای که به کتاب دامن زد، نوشت که هیو هفنر، بنیانگذار و سردبیر پلی بوی، جنبش فمینیستی را "خواهر سببی تلاش خود برای رهایی مردان از شرم و گناه" می دانست.

کندی اشاره نمی کند که هفنر قبل و بعد از مرگش در سال 2017، مورد چندین اتهام حمله جنسی قرار گرفته بود. (پیتر بوگدانوویچ، کارگردان، در کتاب خود با عنوان کشتن تک شاخ که در سال 1984 منتشر شد، ادعا کرد که هفنر به شریک مرحوم بوگدانوویچ، همبازی دوروتی استراتن، تجاوز جنسی کرده است. هفنر این ادعا را رد کرد.)

با این حال، وقتی صحبت از اختراع گودارد به میان آمد، پلی بوی به ماموریت عمومی خود وفادار ماند و سازمان بیش از پول کمک کرد. هنرمندان گرافیک مجله جعبه بیرونی کیت تجاوز جنسی اصلی را طراحی کردند تا یک نقاشی خطی آبی روشن از چهره یک زن که در انبوهی از موهای موج دار پیچیده شده است را به نمایش بگذارند. یک «کیت ویتولو» اولیه به تازگی توسط اسمیتسونین خریداری شده است.

در سال 1982، شهر نیویورک کیت ویتولو را پذیرفت و گودارد برای آموزش پزشکان، پرستاران و پلیس به ساحل شرقی رفت و آمد می کرد. وزارت دادگستری به او پول پرداخت کرد تا به سایر ایالت هایی که می خواستند برنامه های کیت تجاوز جنسی خود را توسعه دهند سفر کند. گودارد نه تنها جعبه را اختراع کرد، بلکه کل سیستم آموزشی را نیز اختراع کرد و به کارکنان بیمارستان و پلیس آموزش داد تا در جمع آوری شواهد همکاری کنند.

بدون آن آموزش ضروری برای غلبه بر موانع سیستمی قدرتمند، کیت بی فایده بود - و از این نظر، این کار هنوز به طرز تاسف باری ناتمام است. کیت های تجاوز جنسی آزمایش نشده در سراسر کشور رها شده اند: در سال 2009، بیش از 11000 مورد در دیترویت رها شده کشف شد. در سال 2014، ممفیس بیش از 12000 کیت عقب افتاده داشت و 200 مورد دیگر در یک انبار پیدا شد. یک مطالعه تخمین می زند که از سال 2014 تا 2018، 300000 تا 400000 کیت در ایالات متحده آزمایش نشده باقی مانده است. از آن زمان، تلاش‌های تهاجمی جمع‌آوری کمک‌های مالی با کمک بازماندگان، همراه با 350 میلیون دلار از وزارت دادگستری، این عقب ماندگی را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.

کندی شکاف هایی را که هنوز در سیستم پزشکی وجود دارد بررسی می کند. در سال 2021، کمی بیش از 2100 پرستار دارای گواهی معاینه کننده پرستار حمله جنسی در انجمن بین المللی پرستاران پزشکی قانونی ثبت نام کرده اند. این معاینه مستلزم آن است که بازماندگان ساعت ها منتظر و آزمایش شوند و می تواند تهاجمی و آسیب زا باشد. او می نویسد که این ممکن است یکی از دلایلی باشد که چرا تعداد کمی از افراد - تنها یک چهارم قربانیان - تجاوز جنسی را گزارش می دهند.

برخی از این محدودیت‌ها را می‌توان به عدم نوآوری مؤثر در 50 سال پس از توسعه کیت ویتولو نسبت داد. در سال‌های اخیر، چندین زن کیت‌های تجاوز جنسی در خانه را تصور کرده و حتی فروخته‌اند که به قربانی اجازه می‌دهد شواهد حمله خود را جمع‌آوری کند. این ایده ها و محصولات با مقاومت شدیدی روبرو شد - و در یک مورد، تهدید به مرگ. منتقدان استدلال کردند که شواهد خود جمع آوری شده هرگز توسط هیئت منصفه جدی گرفته نمی شود. ظاهراً هنوز متهمان غیرقابل اعتماد تلقی می شدند. تنها پس از آنکه کووید بازدیدهای مجازی از پزشک را ضروری کرد، فشار برای آزمایش در خانه اندکی کشش پیدا کرد. با یک آزمایش در خانه، قربانی دستورالعمل هایی را دریافت می کرد، گاهی اوقات از طریق یک پرستار مجازی، در مورد نحوه سواب کشیدن از بدن خود، جمع آوری سایر شواهد فیزیکی و مهر و موم کردن کیت.

در اواخر دهه 1980، گودارد به طور ناگهانی از زندگی عمومی ناپدید شد و ارتباط خود را با دوستان و اعضای خانواده از دست داد. کندی با دقت به بررسی تلاقی حوادثی می پردازد که ممکن است منجر به زوال او شده باشد: در اواخر دهه 70، او در حالی که در تعطیلات در هاوایی بود، از یک تجاوز جنسی خشونت آمیز جان سالم به در برد. به نظر می رسد که او که یک معتاد به کار بود، تا پایان دهه به نقطه فرسودگی رسیده است. در جایی در طول مسیر، او مشکل نوشیدن پیدا کرد. کندی نتیجه می گیرد که او "در سراسر کشور سرگردان بود، مشاغل عجیب و غریبی را انجام می داد و به شدت مشروب می خورد" تا اینکه سرانجام در آریزونا مستقر شد.

کندی ماهرانه با اطلاعاتی که گاهی اوقات اندک است کار می کند و گزارش خود را در مورد زندگی و مشارکت گودارد در روایت می بافد. نتیجه کمتر یک داستان جنایی واقعی است، همانطور که در زیر عنوان تبلیغ شده است، بلکه یک راز صفحه گردان است. موضوع برای کندی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، نیز شخصی است. او اعتراف می کند که کتابش با خشم، درد و تمایل او برای بازگرداندن "زنی که دختران کوچک را باور داشت" به جایگاه شایسته خود در تاریخ، دامن زده است.

همانطور که زندگی گودارد کوچک شد، تأثیر کیت تجاوز جنسی به طور تصاعدی افزایش یافت - به ویژه پس از اختراع انگشت نگاری DNA در سال 1984، که در نهایت امکان ردیابی یک قطره اسپرم یا خون را به یک شخص خاص فراهم کرد. شواهدی که در کیت ها، گاهی اوقات برای دهه ها ذخیره می شد، به حل پرونده های سرد و لغو محکومیت های نادرست کمک کرد.

سال‌های آخر زندگی گودارد با اعتیاد به الکل، رفتار نامنظم و تشخیص زوال عقل و «افسردگی شیدایی» مشخص شد. در سال 2015 - سال مرگ او - یک خبرنگار CNN موفق شد گودارد را پیدا کند. مقاله حاصله ویتولو را به اختراع نسبت داد، اما به نقش گودارد در توزیع آن اشاره کرد و او را به عنوان «زن توانمند» پشت سر «مرد موفق» توصیف کرد. گودارد در جریان این مصاحبه از نحوه کاهش نقش خود ابراز خشم کرد و ویتولو را «یک عوضی» خطاب کرد. او به خبرنگار گفت که گروهبان "هیچ ربطی به آن نداشت". اما این نظرات هرگز در داستان مطرح نشد، بخشی به این دلیل که ویتولو دیگر برای دفاع از خود وجود نداشت و بخشی به این دلیل که گودارد به عنوان یک شاهد غیرقابل اعتماد به روزنامه نگار ضربه زد - زنی که نمی توان به او باور داشت.

به لطف گزارش های سمج کندی، داستان سی ان ان آخرین داستان نبود و گودارد می تواند از سایه های تاریخ بیرون بیاید. پس از مرگ گودارد، هیچ مراسم یا یادبودی برای مرگ او برگزار نشد. طبق خواسته های او، هیچ مراسم تشییع جنازه یا آگهی ترحیمی وجود نداشت. با این وجود، کار او میراث قابل توجهی بر جای می گذارد. کیت تجاوز جنسی نگرش عمومی نسبت به بازماندگان را تغییر داد - نه به عنوان دروغگویان بالقوه، بلکه "یک شاهد عینی که بدن او ممکن است شواهد واقعی یک جنایت خشونت آمیز را آشکار کند." با این حال، کتاب کندی فقط سفر قهرمانانه یک قهرمان فراموش شده نیست. این اعتراف می کند که سیستم زمانی به بهترین وجه کار می کند که بتواند توسط کسانی که بیشتر تحت تأثیر حمله جنسی قرار گرفته اند، و زنانی که مایلند برای پایان دادن به کاری که گودارد شروع کرده است، گمنامی یا آسیب به شهرت خود را به خطر بیندازند، بهبود یابد.


وقتی کتابی را با استفاده از پیوندی در این صفحه خریداری می کنید، ما کمیسیون دریافت می کنیم. از حمایت شما از آتلانتیک متشکریم.