از سال 1996، جنگ در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو میلیونها نفر را قربانی کرده است. خشونتهای مکرر اغلب به عنوان محصول جانبی بیثباتی منطقهای یا به سادگی به عنوان «مناقشه قومی» تلقی میشود، حتی توسط دولتمردان ارشد آفریقایی. این توصیفات یک حقیقت حیاتی را نادیده میگیرند: استراتژی عمدی و بلندمدتی که رواندا برای تضعیف دائمی همسایه غنی از منابع خود به کار میگیرد.
نزدیک به سه دهه است که پل کاگامه، حاکم مستبد رواندا، استادانه یک بازی دوگانه را به نمایش گذاشته است: ارائه رژیم خود به جهان - و به ویژه اهداکنندگان و نهادهای غربی - به عنوان چراغ توسعه و ثبات، در حالی که به طور سیستماتیک ثبات و تمامیت ارضی کنگو، همسایه مستقیم خود در غرب، را تضعیف میکند.
بسیاری از مفسران و دانشگاهیان، حکمرانی ضعیف و فساد ریشهدار کنگو را به عنوان علل اساسی هرج و مرج گذشته و حال ذکر کردهاند. اما این تفسیر تنها بخشی از ماجرا است و یک واقعیت تاریکتر را نادیده میگیرد: رواندا از سال 1997، از زمانی که رهبری رواندا به نصب لوران کابیلا به عنوان رئیس جمهور کنگو کمک کرد، عملاً حق وتو بر رهبری کنگو داشته است.
پس از چندین سال مقاومت در برابر قاطعیت فزاینده رواندا، او در سال 2001 در پرونده ای که هنوز در هاله ای از توطئه قرار دارد، ترور شد. پسرش جوزف جانشین او شد و روابط نزدیکتری با کیگالی برقرار کرد. این الگوی نفوذ در سال 2018 به اوج جدیدی رسید، زمانی که پیروزی انتخاباتی مارتین فایولو، رهبر مخالفان، به نفع رئیس جمهور فعلی کنگو، فلیکس تشیسکدی، از طریق معامله پشت پرده ای که رواندا، رئیس اتحادیه آفریقا در آن زمان، به مشروعیت بخشیدن به آن کمک کرد، رد شد.
کنترل بر رهبری کنگو بخشی از یک استراتژی جامع رواندا است که به طور گسترده ای اعتقاد بر این است که شامل ایجاد، مسلح کردن، تأمین مالی و هدایت گروه های شورشی در شرق کنگو، به ویژه جنبش 23 مارس (M23) است که بار دیگر شهر گوما را در اواخر ژانویه با جاه طلبی ظاهری برای "مارش به کینشازا" تصرف کرد.
رواندا به طور معمول ارتباط مستقیم خود با M23 را رد کرده است. در اوایل فوریه، کاگامه به CNN گفت: "بسیاری چیزها وجود دارد که من نمی دانم"، از جمله اینکه آیا نیروهای رواندا در حال حاضر در جمهوری دموکراتیک کنگو هستند یا خیر.
با این حال، تحقیقات متعدد و گزارشهای مستقل به یک حقیقت دیرینه و ناخوشایند اشاره میکنند: نیروهای رواندا از M23 حمایت میکنند و مستقیماً در جنگ در گوما دخالت دارند.
هنگامی که فشارهای بینالمللی افزایش مییابد - همانطور که در سال 2012، اولین باری که M23 کنترل شهرهای کنگو را به دست گرفت - این گروهها معمولاً در ارتش کنگو "ادغام" میشوند، اما بعداً تحت نامها و حمایتهای جدید از هم جدا میشوند. این یک چرخه باطل است. شورشیان M23 که در حال حاضر منطقه را بی ثبات می کنند - طبق گزارش ها، هزاران جسد، که بسیاری از آنها غیرنظامی هستند، را در پی خود بر جای می گذارند - تنها آخرین تکرار این نمایشنامه قدیمی هستند.
چرا رواندا، کشوری کوچکتر از ایالت مریلند ایالات متحده، چنین دکترین تهاجمی را در قبال همسایه ای تقریباً 90 برابر بزرگتر از خود دنبال می کند؟ اگر اظهارات اخیر کیگالی را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم، به این دلیل است که شرق کنگو پناهگاه امنی را برای نیروهای دموکراتیک آزادی رواندا (FDLR)، یک گروه مسلح هوتو که توسط رهبران نسل کشی رواندا در سال 1994 تأسیس شد، فراهم می کند.
با این حال، با بررسی دقیق تر، این بهانه فاقد زمینه لازم است و نمی تواند تجاوز ده ها ساله دولت رواندا در سراسر مرز کنگو را توجیه کند. این یک پیشگویی خودکامبخش است که هم برای توجیه وحشت هایی که به طور معمول در شرق کنگو انجام شده است و هم برای ایجاد ظاهری از مشروعیت بین المللی برای توسعه ارضی کاگامه ساخته شده است.
به عبارت دیگر، FDLR - که تا حد زیادی یادگار گذشته است و از مردانی عمدتاً سالخورده و مجهز تشکیل شده است - تنها تا آنجا مرتبط است که کیگالی به آن برای اهداف تبلیغاتی نیاز دارد.
انگیزه های واقعی رواندا در زیر زمین نهفته است. کنگو دارای ذخایر عظیمی از مواد معدنی حیاتی مانند کبالت، کالتان و طلا است - همان منابعی که برای صنعت فناوری جهانی پررونق ضروری هستند. گزارشهای اخیر وزارت خزانه داری ایالات متحده تخمین میزند که 90 درصد از صادرات طلای کنگو به طور غیرقانونی از طریق رواندا و دیگر همسایه مستبد آن، اوگاندا، قاچاق میشود. طبق گزارش گروه تحقیقات کنگو، طلای قاچاق شده کنگو از 1 درصد از صادرات رواندا در سال 2014 به 47 درصد خیره کننده در سال 2020 افزایش یافته است. و ارقام سازمان زمین شناسی ایالات متحده نشان می دهد که صادرات کلتان رواندا بین سال های 2022 و 2023 50 درصد افزایش یافته است. کارشناسان مصاحبه شده توسط بی بی سی اظهار داشتند که این تولید نمی توانسته منشأ آن تنها از رواندا باشد.
قدرتهای جهانی به چپاولهای رواندا چشمک زدهاند. در واقع، از سال 2000 تا 2020، کل کمک و کمکهای توسعهای به این کشور بیش از 400 درصد افزایش یافته است. ایالات متحده به طور خاص صدها میلیون دلار کمک دوجانبه در طول چند سال گذشته ارائه کرده است.
این سرمایه گذاری های خارجی، که درصد قابل توجهی از بودجه دولتی رواندا را تشکیل می دهد - حدود 40 درصد در سال های اخیر - یک دیکتاتور را جسور کرده است که با بی عقوبتی بی رحمانه هم در داخل و هم در خارج از کشور عمل می کند.
و استراتژی رواندا فراتر از سرقت منابع است. کاگامه با تهاجم مداوم و ایجاد هرج و مرج در شرق کنگو - و در نتیجه تضمین رهبری مطیع در کینشازا - تضمین می کند که همسایه غول پیکر او در نهایت در توسعه قدرت نهادی مورد نیاز برای به چالش کشیدن جاه طلبی های منطقه ای خود ناکام خواهد ماند. به عنوان مثال، هر بار که کنگو تلاش میکند ارتش خود را اصلاح کند یا رهبری مستقلی را انتخاب کند، شبکه نفوذ رواندا - از نیابتی های شورشی مانند M23 تا اعمال نفوذ سیاسی خود در اتحادیه آفریقا - این تلاش های داخلی را تضعیف می کند.
واکنش جامعه بینالمللی در بهترین حالت بیرمق بوده است. این به این دلیل است که رواندا ماهرانه گناه همهجای غرب را در قبال بسیاری از شکستهای نسلکشی سال 1994 به منظور منحرف کردن انتقادات در حالی که این کشور را به عنوان یک شریک صلحبان ضروری در سراسر آفریقا معرفی میکند، اهرم کرده است. در این میان، گروههای حقوق بشر گزارش میدهند که شورشیان تحت حمایت رواندا - M23 - به نیروهای حافظ صلح مستقر در شرق کنگو شلیک کرده و آنها را میکشند.
مطمئناً، کنگو به شدت به رهبری مشروع و همچنین اصلاحات نظامی نیاز دارد. اما به همان اندازه، این کشور به شرکای بینالمللی واقعی نیاز دارد که مایل باشند ثبات بلندمدت را بر ناراحت کردن دیکتاتوری با دقت استتار شده رواندا اولویت دهند. مهمتر از همه، مردم کنگو به فضایی نیاز دارند تا موسسات خود را بدون خرابکاری مداوم خارجی توسعه دهند.
تا زمانی که جامعه بینالمللی مداخله بیپروا رواندا در کنگو و خشونت و رنج انسانی ناشی از آن را تشخیص ندهد، صلح پایدار برای همیشه دست نیافتنی خواهد بود - نه تنها در کنگو، بلکه در آفریقای مرکزی به طور کلی. کاگامه آتش افروزی است که در لباس آتش نشان ظاهر می شود. و این فریب باید بالاخره شناخته شود. مردم کنگو و رواندا مشتاقانه منتظرند تا در صلح با یکدیگر زندگی کنند. جاه طلبی های خودخواهانه رهبران گمراه نباید مانع از تحقق این واقعیت شود.
از کلتان مورد استفاده برای مونتاژ تلفن های همراه ما گرفته تا آینده انتقال انرژی، جهان و نسل های آینده منافع واقعی در صلح و ثبات کنگو دارند. زمان آن فرا رسیده است که خشونت مرگبار در شرق کنگو را به عنوان یک محصول جانبی اجتناب ناپذیر بی ثباتی تلقی نکنیم و مستقیماً معمار اصلی آن را به چالش بکشیم.
میلین فایولو، کارآفرین اکوسیستم های نوظهور کنگویی و دانشمند علوم سیاسی است.
جفری اسمیت، مدیر موسس سازمان غیرانتفاعی طرفدار دموکراسی Vanguard Africa است.