تعدادی از اعضای ایرانیان مقیم خارج و سایر فعالان در مقابل دفتر فدرال امور خارجه آلمان در برلین در جریان اعتراضات "متحد علیه اعدام‌ها در ایران" در ۲۷ ژانویه ۲۰۲۴ تجمع کرده‌اند. Echo Iran/Middle East Images/AFP via Getty Images
تعدادی از اعضای ایرانیان مقیم خارج و سایر فعالان در مقابل دفتر فدرال امور خارجه آلمان در برلین در جریان اعتراضات "متحد علیه اعدام‌ها در ایران" در ۲۷ ژانویه ۲۰۲۴ تجمع کرده‌اند. Echo Iran/Middle East Images/AFP via Getty Images

معامله بزرگ ترامپ با ایران نباید مردمش را رها کند

ترامپ اهرم فشار قابل توجهی برای مذاکره در مورد یک توافق هسته‌ای جدید با تهران دارد که از معترضان نیز محافظت کند.

«نه غزه، نه لبنان—جانم فدای ایران.» این شعار گردهمایی است که در اعتراضات سراسر ایران سر داده می‌شود و ممکن است کلید آینده این کشور باشد.

در مواجهه با سرکوب وحشیانه موج تظاهراتی که از سپتامبر ۲۰۲۲ آغاز شد، معترضان—که نماینده بخش وسیع‌تری از جمعیت ایران هستند—چالش عمیقی را برای رژیمی ایجاد می‌کنند که از یک سری خسارات ویرانگر در خارج از کشور و یک بحران مشروعیت در داخل رنج برده است.

رژیم ایران که به شدت نیازمند تخفیف تحریم‌ها برای کاهش وضعیت بد و رو به وخامت اقتصاد خود است، به یک توافق هسته‌ای جدید ابراز علاقه کرده است و فرصتی تاریخی را برای ایالات متحده فراهم می‌کند تا در مورد یک معامله بزرگ مذاکره کند که می‌تواند خاورمیانه را تغییر دهد.

همانطور که آنها به خطوط کلی یک توافق جدید فکر می‌کنند، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده—معامله‌گر—و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه—که از حقوق بشر در ایران حمایت کرده است—نباید این معترضان شجاع را به دست تندروهای رژیم بسپارند.

بدون پاسخگویی به مردم خود، رژیم ممکن است ظرفیت هسته‌ای را با تخفیف تحریم‌ها مبادله کند و به آن اجازه دهد تا سرکوب جامعه مدنی را تسریع بخشد. چنین توافقی بقای جمهوری اسلامی و ظهور مجدد آن به عنوان دشمن آشتی‌ناپذیر ایالات متحده و منافع امنیت ملی آن را تضمین می‌کند.

به منظور به حداقل رساندن تهدید ناشی از ایران تجدید حیات یافته و ترویج منافع بلندمدت ایالات متحده، دولت ترامپ باید اطمینان حاصل کند که هر توافق جدید شامل مقرراتی است که از فعالان جامعه مدنی محافظت و آنها را توانمند می‌کند. حمایت صریح ایالات متحده از جامعه مدنی ایران—که قاطعانه با سیاست‌های منطقه‌ای و موضع ضد غربی رژیم مخالف است—می‌تواند نقش مهمی در هدایت ایران به سوی یک آشتی معنادارتر و پایدارتر با ایالات متحده ایفا کند.


رژیم ایران نیست، که بیشتر از آنچه ایالات متحده به یک معامله بزرگ نیاز دارد، به تخفیف تحریم‌ها نیاز دارد.

با توجه به اینکه اقتصاد ایران در وضعیت آشفته قرار دارد، ترامپ اهرم فشار قابل توجهی برای مذاکره در مورد یک توافق جدید خواهد داشت که اعتراضات اعلام شده خود به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دوران اوباما را برطرف کند، از جمله ارائه محدودیت‌های سختگیرانه‌تر بر برنامه‌های هسته‌ای و موشک‌های بالستیک ایران و جلوگیری از تأمین مجدد نیروهای نیابتی خود توسط ایران.

تا زمانی که گروه شبه نظامی حزب الله مستقر در لبنان در ماه نوامبر به آتش‌بس با اسرائیل دست یافت، از موضع ضعف مذاکره می‌کرد، زیرا قبلاً رهبری ارشد خود و بخش قابل توجهی از زرادخانه خود را از دست داده بود. ایران نیز ممکن است همین کار را با برنامه هسته‌ای آسیب‌پذیر خود و یک معامله بزرگ با ایالات متحده انجام دهد.

چنین توافقی برای دولت ترامپ یک پیروزی خواهد بود، اما همچنین درآمد نفتی ایران را ده‌ها میلیارد دلار افزایش می‌دهد و یک خط نجات اقتصادی برای رژیم ایران فراهم می‌کند که بدون شک به دنبال ساختن خود به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای مخل خواهد بود. دولت ترامپ نباید هیچ توهمی در مورد دی‌ان‌ای رژیم ایران و سیاست دیرینه آن در مورد «صبر استراتژیک» داشته باشد.

ترامپ اشاره کرده است که هیچ علاقه‌ای به تحمیل تغییر رژیم در ایران ندارد. همانطور که یک تحلیلگر ناشناس مستقر در تهران اخیراً نوشت: «مسیر به سوی اصلاحات مبتنی بر جامعه در ایران، متمرکز بر تقویت جامعه مدنی است. استراتژی‌های دیگر—مانند جستجوی تغییر از طریق مداخله خارجی که توسط برخی در تبعید حمایت می‌شود—نتیجه بهتری نخواهد داشت.»

با این حال، ایالات متحده منافع حیاتی در نتیجه مبارزه برای شکل دادن به آینده ایران دارد و چشم پوشی از تغییر رژیم به معنای ایستادن در حاشیه نیست. ایالات متحده باید حمایت کامل خود را از مردم ایران اعلام کند و می‌تواند با اصرار بر اینکه هر توافقی با ایران حاوی شرایطی است که به دنبال محافظت از فعالان جامعه مدنی و معترضانی است که در نهایت نقش مهمی در جهت گیری آینده کشور ایفا خواهند کرد، این کار را انجام دهد.

ایران در منطقه به عنوان یکی از معدود کشورهایی که دارای یک جامعه مدنی قوی، تحصیل کرده و فعال است، برجسته است. وکلای مخالف، فعالان، رهبران کارگری، معلمان، روزنامه نگاران، هنرمندان و بسیاری دیگر برای دفاع از حقوق اساسی مدت‌هاست که مبارزه کرده‌اند.

جامعه مدنی فعال ایران نیز در دیاسپورا وجود دارد و هر توافق جدیدی با ایران باید بر اساس پایان دادن به رویه بی‌قانون رژیم در هدف قرار دادن مخالفان در خارج از کشور باشد. چنین شرطی به مخالفان ایرانی در سراسر جهان قدرت می‌دهد که بدون ترس از مجازات، برای اصلاحات دموکراتیک و برای حقوق فعالان جامعه مدنی در داخل ایران تبلیغ کنند.

همچنین می‌تواند یک الگوی بالقوه برای مقابله با خشونت فراملی که توسط سایر رژیم‌های خودکامه—به ویژه روسیه و چین—اعمال می‌شود، ایجاد کند و نشان دهد که ایالات متحده نقش رهبری خود را در میان جهان غرب از دست نداده است.

واشنگتن باید فراتر از این، با مشورت با سازمان‌های حقوق بشر و جامعه مدنی تثبیت شده با سابقه طولانی کار در ایران، از صداهای فعالان در داخل ایران حمایت کند تا شرایط خاص و قابل اندازه‌گیری در مورد حمایت از جامعه مدنی را تدوین کند.

به این ترتیب، ایالات متحده می‌تواند خواسته‌های جامعه مدنی ایران را به شرایطی تبدیل کند که می‌تواند، برای مثال، شامل تخفیف مجازات اعدام برای ۵۴ زندانی سیاسی باشد که در حال حاضر به اعدام محکوم شده‌اند. آزادی زندانیان سیاسی برجسته مانند نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل؛ آزادی وکلای حقوق بشر زندانی و لغو پیگردهای فعال علیه آنها؛ لغو قانون جدید سختگیرانه عفاف و حجاب، که توسط تندروها به عنوان میخ آخر بر تابوت جنبش «زن، زندگی، آزادی» در نظر گرفته شده است؛ و در نهایت، یک سازوکار برای تحریم‌های بازگشتی برای مجازات تخلفات.

آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر معظم ایران، سیگنال‌های مختلطی در مورد مذاکره با ایالات متحده ارسال کرده است، ابتدا در اوت ۲۰۲۴ نشان داد که «هیچ مانعی» برای مذاکره با «دشمن» وجود نخواهد داشت، اما اخیراً چنین مذاکراتی را «غیرعاقلانه، غیر هوشمندانه و غیر شرافتمندانه» دانست.

اگر رژیم ایران تصمیم بگیرد مذاکرات هسته‌ای را از سر بگیرد، خامنه‌ای احتمالاً شرایط جامعه مدنی را به عنوان یک قرص سمی برای جمهوری اسلامی رد خواهد کرد. اما مشروعیت خامنه‌ای و سایر تندروها به طور جبران ناپذیری آسیب دیده است و تسلط آنها بر کشور در حال از دست دادن است، در میان گزارش‌هایی مبنی بر اینکه خامنه‌ای بیمار است.

کمپین "فشار حداکثری" ترامپ نسخه ۲—که در حال حاضر در حال انجام است زیرا دولت سه امضاکننده اروپایی باقیمانده برجام را تحت فشار قرار می‌دهد تا تحریم‌های بازگشتی را فعال کنند تا آنهایی را که توسط این توافقنامه به حالت تعلیق درآمده بودند، بازگرداند—احتمالاً نارضایتی عمومی را افزایش می‌دهد، رژیم را بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد و فوریت برای تخفیف تحریم‌ها را افزایش می‌دهد.

تندروهای رژیم که احساس می‌کنند در محاصره هستند، ممکن است تصمیم بگیرند سرکوب را دوچندان کنند، که خطر انزوای بیشتر و واکنش معترضان جسور را به همراه خواهد داشت. در مقطعی، یک گارد جدید در ایران—که با یک بحران وجودی در داخل، یک ترامپ غیرقابل پیش‌بینی که تهدید به حمله نظامی می‌کند و شبح سرنوشت بشار اسد در سوریه—ممکن است شروع به دیدن این کند که "صبر استراتژیک" دیگر استراتژیک نیست. در آن زمان، رژیم ممکن است برای مذاکره در مورد شرایطی در یک معامله که قبل از آن غیرقابل تصور به نظر می‌رسید، مساعدتر شود.


حتی اگر تهران چنین معامله‌ای را رد کند، حمایت واشنگتن از شرایطی که بر توانمندسازی جامعه مدنی متمرکز است، تندروهای رژیم را تضعیف می‌کند و با دادن یک نقطه تجمع و یک سازوکار برای تدوین خواسته‌های خود، دست معترضان را تقویت می‌کند.

چنین شرایطی همچنین نشان دهنده یک انحراف شدید از سیاست‌های شکست خورده ایالات متحده در منطقه، از جمله تلاش‌های فاجعه بار واشنگتن برای تحمیل دموکراسی از طریق مداخله نظامی خواهد بود. در مقابل سال ۱۹۵۳—زمانی که ایالات متحده یک کودتا علیه محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران، برانگیخت—با ایستادن در کنار معترضان "زن، زندگی، آزادی" امروز، واشنگتن می‌تواند خود را در طرف درست تاریخ ایران قرار دهد.

همانطور که سناتور وقت روبیو در سال ۲۰۲۰ پس از اعتراضات «آبان خونین» در ایران در سال قبل نوشت: «ایستادن در برابر اقتدارگرایی تلاش، سازماندهی و شجاعت فوق العاده‌ای می‌طلبد. هنگامی که ایالات متحده به این معترضان پشت می‌کند، فرصتی را برای استفاده از قدرت و نفوذ آمریکا برای خیر بیشتر از دست می‌دهیم و در عوض به کسانی که ایستاده‌اند این پیام را می‌رسانیم که تنها این کار را انجام می‌دهند.»

در میان آشفتگی در منطقه و تاب آوری معترضان "زن، زندگی، آزادی"، میز برای ترامپ و روبیو آماده شده است تا بزرگترین معاملات بزرگ را با ایران مذاکره کنند. در جستجوی آزادی در کنار مردم ایران بایستند. و شاید حتی ایران را از اتحاد خود با ائتلاف ضد غربی و خودکامه روسیه، چین و کره شمالی جدا کنند.