این نسخه برای استفاده شخصی و غیرتجاری شما است. توزیع و استفاده از این مطالب تابع توافقنامه مشترک و قانون حق تکثیر است. برای استفاده غیر شخصی یا سفارش نسخههای متعدد، لطفاً با Dow Jones Reprints با شماره 1-800-843-0008 تماس بگیرید یا به www.djreprints.com مراجعه کنید.
https://www.wsj.com/opinion/is-there-a-constitutional-crisis-donald-trump-executive-actions-elon-musk-judges-courts-a5b774ba
خب، این سریع بود. همان افرادی که پیشبینی میکردند دونالد ترامپ یک دیکتاتور خواهد بود، اکنون میگویند یک «بحران قانون اساسی» در حال حاضر فرا رسیده است، به سختی سه هفته از دوره ریاست جمهوری او میگذرد. آنها طبق معمول هیجانزده هستند، و خوانندگان ممکن است از یک تجزیه و تحلیل کمتر آخرالزمانی در مورد اقدامات آقای ترامپ و اینکه آیا آنها تعادلهای معمول را نقض میکنند یا نه، استقبال کنند.
به نظر ما تصمیمات سیاست داخلی آقای ترامپ تاکنون به سه دسته تقسیم میشود. بیشتر آنها بر پایه قانونی قوی استوار هستند. برخی از نظر قانونی قابل بحث هستند و میتوانند در دادگاه به هر سمتی بروند. در برخی دیگر، به نظر میرسد آقای ترامپ عمداً قانون فعلی را زیر پا میگذارد تا پروندههایی را به دادگاه عالی ببرد تا آنچه را که هنجارهای قانون اساسی میداند، احیا کند. هیچ یک از اینها یک بحران قانون اساسی نیست.
دسته اول شامل تصمیم دولت برای متوقف کردن هزینههای اختیاری برای اطمینان از مطابقت آن با اولویتهای رئیسجمهور است. دادستانهای کل دموکرات ایالتی میگویند این غیرقانونی است، و قاضی جان مککانل روز دوشنبه موافقت کرد. دولت در حال تجدیدنظر است، و قضات نمیتوانند رئیسجمهور را مجبور به صرف پولی کنند که کنگره به اختیار او گذاشته است.
بیشتر این برنامههای هزینه شامل مهلتهای پرداخت مشخص نیستند. اگر آقای ترامپ قانون را نقض میکند، دولت بایدن نیز چنین بوده است، که پرداخت کمکهای مالی تحت لایحه زیرساخت ۲۰۲۱ و قانون کاهش تورم ۲۰۲۲ را برای بررسی درخواستها و پیوست شرایط به تأخیر انداخت. کاری که آقای ترامپ انجام میدهد تفاوتی ندارد.
اتحادیههای دولتی پیشنهادهای خرید آقای ترامپ برای کارگران فدرال را به این دلیل به چالش میکشند که کنگره آنها را تأمین مالی نکرده است، اما این به خودی خود آنها را غیرقانونی نمیکند. اگر آقای ترامپ بعداً به این کارگران پرداخت نکند، آنها میتوانند در دادگاه مطالبات فدرال شکایت کنند.
اتحادیهها همچنین اصلاحات برنامه F آقای ترامپ را به چالش میکشند، که حمایتهای خدمات کشوری را برای برخی از کارمندان ارشد حذف میکند. در اینجا نیز آقای ترامپ بر پایه قانونی قوی قرار دارد. قانون اصلاح خدمات کشوری سال ۱۹۷۸ موقعیتهایی را معاف میکند که «مشخص شود دارای ماهیت محرمانه، تعیینکننده سیاست، سیاستساز یا طرفدار سیاست هستند.»
آقای ترامپ این موقعیتهای معاف را به کارمندانی که بر تحقیقات نظارت میکنند، مقررات را توسعه میدهند و قدرت را تحت اختیار یک آژانس اعمال میکنند، گسترش داده است. کنگره اختیار آژانسها را گسترش داده است، به طوری که کارگران فدرال اکنون قدرت بسیار بیشتری نسبت به ۵۰ سال پیش دارند. یک رئیسجمهور باید بتواند آنها را در قبال عملکرد پاسخگو کند تا اطمینان حاصل شود که قوانین با وفاداری اجرا میشوند.
دسته دوم تصمیماتی است که بر پایه قانونی قابل بحثتری قرار دارند، مانند برچیدن مؤثر دفتر حمایت مالی مصرفکنندگان و آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده. کنگره این آژانسها را تأسیس کرد و باید برای حذف آنها اقدام کند. آنچه کمتر مشخص است این است که آیا یک رئیسجمهور میتواند به کارمندان دستور دهد که از انجام وظایف خود دست بکشند یا خیر.
هال اسکات، استاد حقوق هاروارد، اخیراً در این صفحات استدلال کرد که CFPB به طور غیرقانونی فعالیت میکند زیرا کنگره این آژانس را با درآمد حاصل از فدرال رزرو تأمین مالی کرده است. از آنجایی که فدرال رزرو از سپتامبر ۲۰۲۲ متحمل زیان شده است، آقای اسکات میگوید این دفتر باید بسته شود مگر اینکه کنگره برای آن پول اختصاص دهد. این استدلال معقول است.
در مورد USAID، یک قاضی فدرال به طور موقت برنامههای دولت برای پایان دادن به فعالیتهای خود را مسدود کرده است تا زمان بیشتری برای بررسی شایستگیها داشته باشد. بسیاری از اقدامات دولت سؤالات حقوقی جدیدی را مطرح میکنند. این دسته همچنین شامل این میشود که آیا کارمندانی که در بخش بهره وری دولت ایلان ماسک کار میکنند میتوانند به سیستمهای پرداخت خزانهداری دسترسی پیدا کنند یا خیر.
آقای ترامپ قوانین را گسترش میدهد تا ببیند از چه چیزی میتواند رهایی یابد، اما سایر رؤسای جمهور اخیر نیز چنین کردهاند. باراک اوباما استراتژی قلم و تلفن خود را برای حکومت با فرمان تبلیغ کرد. او جمهوری خواهان مجلس نمایندگان را مسخره کرد و گفت: «از من شکایت کنید.» دادگاه عالی طرح قدرت پاک و DAPA او را مسدود کرد، که از میلیونها مهاجر غیرقانونی در برابر اخراج محافظت میکرد.
جو بایدن با لغو وامهای دانشجویی، دستور واکسن و ممنوعیت اخراج، از جمله تجاوزهای دیگر، از قدرت خود فراتر رفت. پس از اینکه دادگاه عالی اولین بخشودگی وام او را مسدود کرد، او اعلام کرد «این من را متوقف نکرد» و از راههای غیرقانونی دیگری استفاده کرد. دادگاه تجدیدنظر حوزه هشتم سال گذشته دولت او را به دلیل تبدیل دستور دادگاه بدوی در مورد طرح SAVE خود به «بیاعتباری» توبیخ کرد.
دسته سوم اقدامات ترامپ، نقض آشکار قانون فعلی با هدف دعوت از چالشهای قانونی برای رسیدن به دادگاه عالی است. این شامل دستور او برای منع تابعیت از طریق تولد و دیگری برای اخراج یکی از اعضای هیئت ملی روابط کار است. آقای ترامپ معتقد است که در هر دو موضوع پیروز خواهد شد زیرا فکر میکند احکام قبلی دادگاه عالی اشتباه تصمیمگیری شدهاند.
ممکن است آقای ترامپ اشتباه کند، اما هیچ بحران قانون اساسی وجود ندارد زیرا پروندهها راه خود را در دادگاهها طی میکنند. لیبرالها توییت اخیر جیدی ونس را که میگوید «به قضات اجازه داده نمیشود قدرت قانونی قوه مجریه را کنترل کنند» میکوبند. اما حتی قضات لیبرال نیز با این اصل موافق هستند زیرا تفسیر درستی از تفکیک مناسب قدرتهای قانون اساسی دارند.
بحران واقعی زمانی رخ میدهد که آقای ترامپ از حکم دادگاه عالی سرپیچی کند. اگر این اتفاق بیفتد، و ممکن است، چپها ممکن است آرزو کنند که اعتبار خود را با فریاد زدن زیاد در مورد بحرانهایی که وجود نداشتند، هدر نداده بودند. خوانندگان میتوانند در این میان آرامش داشته باشند.