در پشت یک ساختمان اداری بدون نشان در نزدیکی ، فرودگاه اصلی لسآنجلس، یک قفسه موشکهای هایپرسونیک غیرمسلح به اندازه لولههای فاضلاب کوچک قرار دارد. در تاریخ ۶ فوریه، یک کامیون استتار شده یکی از آنها را برای پرتاب آزمایشی با نیروی هوایی به نیومکزیکو منتقل کرد. این نوع فعالیتها در گذشته در السگوندو، محله که زمانی قطب پروازهای فضایی نظامی بود، رایج بود. سپس جنگ سرد به پایان رسید و با آن بسیاری از تجارت تسلیحاتی ساحل غربی نیز از بین رفت. اکنون در حال بازگشت است. Castelion، که این پرتابهها را میسازد، در سال ۲۰۲۲ توسط سه فارغالتحصیل SpaceX، شرکت موشکی و ماهوارهای Elon Musk، که آن نیز در السگوندو تأسیس شد، تأسیس شده است.
لسآنجلس در احیای روحیه جنگجویی که عمیقاً در گذشتهاش دفن شده، تنها نیست. سیلیکون ولی نیز همین کار را انجام میدهد. در روزهای اولیه خود در اواسط قرن بیستم، تجهیزات شناسایی برای هواپیماهای جاسوسی و نیمهرساناها برای موشکها ایجاد کرد. اما سپس صلحطلبان کنترل را به دست گرفتند و برای دههها، دفاع به یک کلمه کثیف تبدیل شد. تا همین دو سال پیش، Castelion به دلیل انگ ناشی از ساخت سلاح، نمیتوانست یک حساب بانکی در سیلیکون ولی باز کند.
از آن زمان به بعد، چندین تحول باعث تقویت عضلات شده است. یکی از آنها جنگ در اوکراین است. دیگری رقابت عمیقتر آمریکا با چین است. شاید جذابترین آنها، بوی خوش موفقیت مالی باشد. SpaceX به باارزشترین شرکت خصوصی در آمریکا تبدیل شده است، به ارزش ۳۵۰ میلیارد دلار. Palantir، یک تامینکننده نرمافزار برای ارتشها و جاسوسان غربی، ارزش بازاری بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار دارد، بیشتر از Lockheed Martin، Northrop Grumman و General Dynamics، ترکیبی از پیمانکاران سنتی دفاعی. Anduril، یک شرکت جوانتر که سلاحهای خودمختار میسازد، در حال حاضر در حال جمعآوری ۲.۵ میلیارد دلار با ارزشگذاری ۲۸ میلیارد دلار است. یک آبشار از سرمایهگذاری به سمت استارتآپهای کوچکتر که کیتهای نظامی برای زمین، دریا، هوا و فضا میسازند، جریان دارد. PitchBook، یک جمعآورنده داده، میگوید ارزش این نوع معاملات در آمریکا در طول دو سال گذشته بیش از یک سوم افزایش یافته و به تقریباً ۴۰ میلیارد دلار رسیده است. بودجه سرمایهگذاری خطرپذیر در کل در طول این دوره کاهش یافته است.
کمتر به این موضوع اشاره شده است که چگونه رونق فناوری دفاعی، اصول اصلی صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر را به چالش میکشد. از نظر تاریخی، سرمایهگذاران خطرپذیر از حمایت از صنایع سختافزاری، به ویژه صنایعی مانند دفاع که میتوانند سرمایه زیادی را ببلعند، خودداری میکردند. این در حال تغییر است. دیدگاه بسیاری در سیلیکون ولی نیز در حال تغییر است، کسانی که به نفع میهنپرستی سینهچاک که قدرت نظامی آمریکا را تجلیل میکند، به ارزشهای لیبرتارینی که در دهههای اخیر حاکم بود، پشت کردهاند.
علاقه مجدد سیلیکون ولی به سختافزارهای نظامی، نشاندهنده پویاییهای متغیر نبرد در اوکراین است: سلاحهای کوچکتر، به ویژه پهپادها، تسلیحات سنگین را تکمیل کرده و گاهی جایگزین آن کردهاند. این امر باعث ایجاد فرصتی برای استارتآپهایی شده است که میتوانند نسخههای هوشمندانهتر یا ارزانتری بسازند. پهپادهای مجهز به سیستمهای هوش مصنوعی پیشرفته مد روز هستند. صرفهجویی نیز همینطور. Castelion را به عنوان مثال در نظر بگیرید. برای سیستمهای موشکی خود، از چندین تراشه با درجه خودرویی استفاده میکند که چند صد دلار هزینه دارند، نه تراشههای گرانقیمت با درجه فضایی. موتورهای موشکی را خودش تولید میکند تا هزینهها را پایین نگه دارد. توانایی SpaceX در انتقال ارزان ماهوارهها به مدار پایین زمین، جایی که میتوانند سیاره را زیر نظر داشته باشند، فضا را به بخشی مقرونبهصرفهتر از فناوریهای میدان نبرد تبدیل کرده است. مانند بسیاری از فناوریهای دفاعی که توسط سیلیکون ولی پشتیبانی میشوند، اینها نیز کاربردهای غیرنظامی دارند و پتانسیل درآمد آنها را افزایش میدهند.
احیای روحیه جنگجویی، رابطه سیلیکون ولی با دولت آمریکا را نیز متحول میکند. «جمهوری فناوری»، کتابی که به زودی منتشر میشود و به طور مشترک توسط Alex Karp، مدیرعامل Palantir، نوشته شده است، از سیلیکون ولی میخواهد که در برنامههای نظامی با Uncle Sam همکاری کند. کسانی مانند آقای Karp به جای حمایت از اهداف زیستمحیطی و اجتماعی، میهنپرستی را به عنوان هدف جدید شرکت ترویج میکنند، ایدهای که برای بسیاری در دولت Donald Trump جذاب خواهد بود.
در همین حال، در چرخش درازمدت بین پنتاگون و صنعت دفاع، در حال گسترش به سرمایهگذاران خطرپذیر و شرکتهای فناوری است. این میتواند به تسریع اختلال در مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا کمک کند، که . Shyam Sankar از Palantir میگوید: «اگر دولت نفهمد که چگونه مدل سرمایهگذاری خطرپذیر را به کار گیرد، این پایدار نخواهد بود.» یک مسئله، سهم اندک هزینهای است که در دسترس استارتآپها قرار دارد. مسئله دیگر، رویکرد گستردهای است که پنتاگون نسبت به آنها اتخاذ میکند. آقای Sankar استدلال میکند که دولت باید با «قانون قدرت» سیلیکون ولی کنار بیاید، که در آن چند برنده بزرگ ثروت تولید میکنند و جبران بسیاری دیگر را که در کنار جاده میافتند، میکنند. پنتاگون همچنین باید از قراردادهای «هزینه-به علاوه» که برای فعال کردن برنامههای تسلیحاتی بزرگ و تضمین دههها درآمد برای پیمانکاران فعلی طراحی شدهاند، به قراردادهای «قیمت ثابت» که افراد خارجی میتوانند در آن پیشنهاد دهند، تغییر جهت دهد.
خارج از سنگرها
در سیلیکون ولی، سوال اصلی همچنان نه پیروزی یا شکست، بلکه خروج است: سرمایهگذاران خطرپذیر چگونه میتوانند با بازده هایپرسونیک از سرمایهگذاریهای خود خارج شوند؟ وقتی صحبت از فناوری دفاعی به میان میآید، مسیر معمول عرضه اولیه سهام امیدوارکننده به نظر نمیرسد. Palantir در صنعت برای شجاعت ورود به بازارهای عمومی، یک استثنا است. اگرچه سهام آن متورم شده است، اما از تحلیلگران وال استریت که میگویند ارزش آن بیش از حد است، عشق کمی دریافت نمیکند. راه حل جایگزین، فروش به خریداران شرکتی است. با این حال، کسانی که عمیقترین جیبها را دارند، پیمانکاران سنتی دفاعی هستند. برخی از استارتآپها از خفه شدن در چنین فرهنگ شبه دولتی بیزارند.
با این حال، کورسوی امیدی وجود دارد. Anduril، Palantir و SpaceX علاوه بر بذرپاشی کارآفرینانی که سرمایهگذاریهای جدید را میسازند، اکنون به اندازه کافی ثروتمند هستند که بتوانند تملک کنند. بخشی از ۲.۵ میلیارد دلاری که Anduril در حال جمعآوری آن است، احتمالاً صرف خرید شرکتهای جدید خواهد شد. نیروهای بازار همچنان قابل اعتمادترین سلاحهای جنگی هستند. ¦
مشترکین اکونومیست میتوانند در جدید ما ثبت نام کنند، که بهترین رهبران، ستونها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان را گرد هم میآورد.