چارلز ای. لاتروب، نویسنده سابق سخنرانی سیا، در کتاب «جاسوس ادبی»، مجموعهای از نقل قولها درباره جاسوسی که گردآوری کرده بود، اظهار داشت: «داشتن بهترین جاسوسها، بهترین سیستمهای جمعآوری اطلاعات و بهترین تحلیلگران، به یک سرویس اطلاعاتی کمکی نخواهد کرد اگر مانند یک آبکش نشت کند.» لاتروب، که با نام مستعار مینوشت، در حال بیان نکتهای در مورد ضدجاسوسی بود - بیرون کشیدن جاسوسان و افشاگران دشمن که ممکن است اسرار گرانبهای یک آژانس جاسوسی را به خطر بیندازند. لاتروب خاطرنشان کرد: ضدجاسوسی «کلیههای امنیت ملی است: ضروری، اما تا زمانی که مشکلی پیش نیاید، مورد توجه قرار نمیگیرد.»
این روزها، به نظر میرسد مشکلی بسیار جدی پیش آمده است - هم با کلیهها و شاید با مغز نیز.
برای محافظت از اسرار، افرادی که اطلاعات طبقهبندیشده را در اختیار خواهند داشت یا در آژانسهای اطلاعاتی مناصب مورد اعتماد را بر عهده میگیرند، مورد بررسی قرار میگیرند، اغلب توسط مأموران اجرای قانون، که با دوستان و همکاران مصاحبه میکنند، سوابق سفر را بررسی میکنند و اطلاعات مالی را تجزیه و تحلیل میکنند تا تعیین کنند که آیا کسی ممکن است به یک نیروی استخدام جذاب برای یک سرویس اطلاعاتی خارجی تبدیل شود یا خیر. شاید او بدهی داشته باشد و مایل باشد اطلاعات حساس را بفروشد. یا شاید او به یک کشور یا آرمان متخاصم وفادار باشد و مایل باشد برای آن جاسوسی کند. جستجوی این پرچمهای قرمز، ضدجاسوسی 101 است، فرآیندی ناقص، پر زحمت و تهاجمی که روسای جمهور آمریکایی از هر دو حزب اصلی آن را به عنوان هزینه انجام تجارت اطلاعاتی پذیرفتهاند.
اما به نظر نمیرسد لژیون پیروان ایلان ماسک که در چند هفته گذشته در داخل آژانسهای فدرال مستقر شدهاند، تحت بررسی دقیق قرار گرفته باشند. رئیسجمهور دونالد ترامپ نیز افرادی را برای مناصب کلیدی امنیت ملی منصوب کرده است که سوابق شخصی و مالی آنها حداقل حاوی پرچمهای احتیاط است. مقامات و کارشناسان به من گفتهاند که این انحراف از رویه گذشته، نوع جدیدی از معضل ضدجاسوسی را ایجاد کرده است. به جای اینکه در حالت آمادهباش برای تهدیدهای پنهان باشند، ناظران ضدجاسوسی باید نگران افراد مسئول باشند.
عموم مردم اطلاعات بسیار کمی در مورد اینکه چگونه، یا اینکه آیا، کارکنان اداره جدید بهرهوری دولت که ماسک اداره میکند، قبل از دسترسی به سیستم پرداخت مرکزی وزارت خزانهداری یا پروندههای میلیونها کارمند دولت در دفتر مدیریت پرسنل، بررسی شدهاند یا خیر، میدانند. افرادی که در مورد نحوه تنظیم سیستمها اطلاعات دارند به من گفتند که این دو پایگاه داده میتوانند به دشمنان ایالات متحده کمک کنند تا هویت افسران اطلاعاتی و به طور بالقوه منابع آنها را کشف کنند.
دقیقاً اینکه تیمهای DOGE با این اطلاعات چه میکنند، با چه کسانی به اشتراک گذاشتهاند و اینکه آیا به اندازه کافی از آن در برابر افتادن به دست افراد نادرست محافظت کردهاند یا خیر، هنوز مشخص نیست. اما خطرات ناشی از این دسترسی مستقیم به سیستم عصبی مرکزی دولت کاملاً قابل پیشبینی است.
تیم نافتالی، کارشناس ضدجاسوسی و مورخ ریاست جمهوری در دانشکده امور بینالملل و عمومی کلمبیا، به من گفت: «این واقعیت که افرادی به اطلاعات طبقهبندیشده و اطلاعات شناسایی شخصی دسترسی پیدا میکنند که توسط سیستم امنیت ملی ما بررسی نمیشوند، به این معنی است که احتمال بیشتری وجود دارد که نشتهای آسیبزا رخ دهد.»
چرا رئیسجمهور ترامپ، که داور نهایی در مورد اینکه چه کسی اطلاعات طبقهبندیشده را میبیند، چنین خطراتی را میپذیرد؟ یک پاسخ ریشه در بیاعتمادی تاریخی او به FBI دارد، که مأموران آن به طور سنتی تحقیقات پسزمینهای را از مقامات ارشد دولت هنگام تصدی پستهای خود انجام میدهند. ترامپ این اداره را به عنوان کانون توطئهگران خائن میبیند. گزارشها حاکی از آن است که او در طول دوره انتقال ریاست جمهوری در برابر تلاشها برای اجازه بررسیهای پسزمینهای FBI مقاومت کرد و اینکه اعضای دولت او چقدر به طور کامل بررسی شدند، اگر اصلاً بررسی شده باشند، هنوز مشخص نیست.
به نظر میرسد خصومت و بیاعتمادی تصمیمات رئیسجمهور را در اینجا هدایت میکند. او علناً از مأمورانی که خانهاش در فلوریدا را تفتیش کردند، به عنوان بخشی از تحقیقاتی که منجر به اتهامات جنایی برای سوء استفاده از اطلاعات امنیت ملی پس از خروج از سمتش شد، خشمگین شده است. مأمورانی که روی آن پرونده کار میکردند، به یک جوخه ضدجاسوسی در دفتر میدانی FBI در واشنگتن منصوب شدهاند و کاخ سفید در تلاش است تا آنها را اخراج کند. این مأموران به طور معمول تهدیدات علیه امنیت ملی ایالات متحده را بررسی میکنند و حذف آنها حداقل به طور موقت تلاشهای آنها را متوقف میکند.
نافتالی گفت: «ترامپ در اشتیاق تاریک خود برای انتقام، دولت خود، که دولت ماست، را در برابر نفوذ خصمانه آسیبپذیرتر میکند.»
به لطف تعداد زیادی از جوانان، که برخی از آنها به سختی از دبیرستان فارغالتحصیل شدهاند، که ماسک در داخل آژانسهای فدرال مستقر کرده است، ظاهراً برای شناسایی هزینههای بیهوده دولت، خطرات امنیتی اکنون در دولت فدرال نفوذ کرده است. علاوه بر وزارت خزانهداری و دفتر مدیریت پرسنل، گزارش شده است که مأموران DOGE به شبکههای اطلاعاتی در وزارت امور خارجه، مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری، مراکز خدمات درمانی و بهداشتی مدیکر و مدیکید، وزارت بازرگانی، وزارت آموزش و پرورش و وزارت انرژی و غیره دسترسی داشتهاند. ماسک برنامههای بیشتری برای اعزام تیمها به سایر سازمانهای بزرگ، از جمله پنتاگون دارد.
همانطور که تیمهای او پراکنده میشوند، کلیههای ضدجاسوسی در حال پشتیبانگیری هستند.
هفته گذشته، واشنگتن پست گزارش داد که در وزارت خزانهداری، یک تیم امنیتی هشدار داد که دسترسی کارمندان DOGE به یک شبکه پرداخت مرکزی دولت، «خطر بیسابقه تهدید داخلی» را ایجاد میکند. دولت تهدید داخلی را به عنوان «فردی با دسترسی منظم یا مداوم» به یک سیستم رایانهای تعریف میکند که میتواند از اطلاعات برای اهداف جنایی سوء استفاده کند، آن را به طرفهای غیرمجاز درز دهد یا آن را به یک دولت خارجی بفروشد. ادوارد اسنودن، پیمانکار دولتی که اطلاعات طبقهبندیشده در مورد نظارت NSA را به روزنامهنگاران فاش کرد و اکنون در روسیه زندگی میکند، نمونه مدرن کلاسیک است.
دو مقام اطلاعاتی به من گفتند که سیستم خزانهداری، که سالانه بیش از 5 تریلیون دلار پرداخت را پردازش میکند، حاوی اطلاعات حساس امنیت ملی است. میتوان از آن برای کشف هویت افسران اطلاعاتی ایالات متحده - که به هر حال از خزانهداری پرداخت میشوند - و همچنین افراد یا سازمانهایی که برای جاسوسی از طرف ایالات متحده پول دریافت میکنند، استفاده کرد.
این نامها به صراحت به عنوان داراییهای اطلاعاتی در شبکه خزانهداری شناسایی نمیشوند، اما یک دشمن با زمان و دانش میتواند از دادههای خزانهداری، احتمالاً در ارتباط با سایر اطلاعات، برای کشف هویتهای طبقهبندیشده استفاده کند، مقامات اشاره کردند. به گزارش پست، یک مقام ارشد حرفهای در این وزارتخانه چنین نگرانیهایی را در نامهای به اسکات بسنت، وزیر خزانهداری مطرح کرده است. این مقام برخی از اقدامات کاهنده ناشناخته را توصیه کرد که گزارش شده است بسنت آنها را تصویب کرده است.
پست همچنین گزارش داد که در دفتر مدیریت پرسنل، کارمندان DOGE به اطلاعاتی از جمله آدرس و سابقه حقوقی، درباره کارمندان وزارت خزانهداری و امور خارجه که در «مناصب امنیتی حساس» کار میکنند، دسترسی پیدا کردند. دادههای پرسنلی یکی دیگر از قطعات پازل است که میتواند به یک دشمن اجازه دهد تا مشخص کند چه کسی برای جامعه اطلاعاتی کار میکند و به طور بالقوه در چه کشوری مستقر است.
جوئل برنر، که تحت ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و باراک اوباما مسئول سیاست ضدجاسوسی ایالات متحده بود، به من گفت: «تکههای کوچک اطلاعات وقتی با تکههای کوچک دیگر اطلاعات جمع میشوند، اهمیت زیادی دارند.» این تجارت استاندارد اطلاعاتی است. برنر گفت: «اینگونه است که ما این کار را انجام میدهیم. اینگونه است که هر سرویس اطلاعاتی این کار را انجام میدهد.»
دفتر مدیریت پرسنل به دلیل توانایی ضدجاسوسی خود شناخته شده نیست. یک دهه پیش، هکرهای چینی به شبکههای رایانهای این آژانس نفوذ کردند و سوابق میلیونها کارمند دولت ایالات متحده را در یکی از بزرگترین کودتاهای جاسوسی تاریخ به سرقت بردند. همانطور که در آن زمان گزارش دادم، مقامات قبلاً در برابر طرحی برای ادغام سیستمی به نام Scattered Castles، که حاوی سوابق پرسنل آژانس اطلاعاتی و سایر افرادی بود که دارای مجوزهای امنیتی بودند، با سیستم OPM، به دلیل ترس از افشا در همین سناریو، مقاومت کرده بودند.
نگرانیهای آنها ثابت شد و امروزه، Scattered Castles از سیستمهای OPM جدا شده است - خوشبختانه، با توجه به گزارشهای اخیر مبنی بر اینکه تیم ماسک سرور خود را به سیستمهای OPM متصل کرده است، که میتواند دروازهای را برای هکرهای خارجی باز کند تا دوباره در آن نفوذ کنند.
با این حال، سوابق پرسنل اطلاعاتی ممکن است همچنان در معرض خطر باشد. هفته گذشته، سیا فهرستی از نامهای افسران جدید سیا را از طریق یک ایمیل طبقهبندینشده برای OPM ارسال کرد، افرادی که با این موضوع آشنا هستند به من گفتند. سیا فقط نامهای کوچک افسران و حرف اول نام خانوادگی آنها را ارسال کرد. اما حتی آن تکههای اطلاعات نیز میتوانند برای جاسوسان خارجی مفید باشند.
در طول آخر هفته، یک مقام ارشد سابق سیا مرا با مراحلی آشنا کرد که یک دشمن خارجی که فقط نام کوچک و حرف آخر او را میدانست، میتوانست او را از یک خط از سابقه کنگره که نام کامل او بیش از 20 سال پیش، زمانی که عضو سرویس خارجی شد، منتشر شده بود، شناسایی کند. این مقام سابق در آن زمان به عنوان کارمند وزارت امور خارجه مخفی بود. اگر یک دولت خارجی حتی بخشی از نام او را از فهرستی از افسران تایید شده سیا میدانست، پوشش او فاش میشد. به نظر میرسد پوشش یک نسل از افسران اطلاعاتی جوان اکنون به این بستگی دارد که آیا بچههای DOGE ماسک، بدون هیچ تجربه واضحی در چنین مواردی، به درستی اطلاعاتی را که سیا برای آنها ارسال کرده است، مدیریت و محافظت میکنند یا خیر.
کارمندان ماسک چقدر قابل اعتماد هستند؟ گزارشهای اولیه نشان میدهد که اگر آنها مشمول بررسیهای پسزمینهای سنتی قرار میگرفتند، که ظاهراً نبودند، برخی از آنها در عبور از آن با مشکل مواجه میشدند. ادوارد کوریستین، یکی از اعضای 19 ساله DOGE که از نام کاربری آنلاین "Big Balls" استفاده کرده است، در این زمینه برجسته است. او پس از متهم شدن به اشتراکگذاری اطلاعات اختصاصی با یک رقیب، از یک دوره کارآموزی اخراج شد، بلومبرگ گزارش داد. پس از اخراج، کارآموز سابق در یک پلتفرم گفتگوی آنلاین لاف زد که "به هر دستگاهی دسترسی داشته" و میتوانست دادههای حیاتی را از سرورهای شرکت حذف کند. کوریستین گزارش داد: "من هرگز از آن سوء استفاده نکردم زیرا این کار درستی نیست." این تعریف کتاب درسی - در واقع، تعریف دولت ایالات متحده - از یک تهدید داخلی است.
برایان کربس، روزنامهنگار امنیت سایبری، نوشته است که کوریستین با جامعهای از کانالهای گفتگو وابسته بوده است "که به عنوان نوعی شبکه اجتماعی سایبری توزیع شده عمل میکنند." کوریستین، که برای اولین بار نه در یک اطلاعیه دولتی، بلکه توسط گزارشگران تحقیقی در Wired شناسایی شد، شرکتی را تأسیس کرد که "دهها دامنه وب را کنترل میکند، از جمله حداقل دو دامنه ثبت شده روسی"، این نشریه گزارش داد. به گزارش پست، کوریستین اخیراً به عنوان مشاور ارشد در وزارت امور خارجه منصوب شده است.
کارشناسان امنیت رایانه دولت نگران هستند که اعضای DOGE بتوانند سیستمهای فناوری حیاتی را فاسد کنند. همکاران من هفته گذشته در آتلانتیک نوشتند: «ماسک و خدمه او میتوانند عمداً برای استخراج دادههای حساس، تغییر جنبههای اساسی نحوه عملکرد این سیستمها یا ارائه دسترسی بیشتر به بازیگران بررسینشده عمل کنند.» یک خودی حتی نیازی به رفتار مخرب برای ایجاد ویرانی ندارد. مأموران DOGE، که عمدتاً جوان هستند و تجربه حرفهای یا آشنایی کمی با سیستمهای قدیمیتر دولت دارند، «ممکن است با بیاحتیاطی یا بیکفایتی عمل کنند و سیستمها را به طور کامل از بین ببرند. با توجه به دامنه کارهایی که این سیستمها انجام میدهند، خدمات کلیدی دولت ممکن است به درستی کار نکنند، ممکن است به شهروندان آسیب برسد و ممکن است جبران خسارت دشوار یا غیرممکن باشد.»
خطرات ضدجاسوسی تنها به جوانان بررسینشده با کلیدهای پادشاهیهای داده دولت محدود نمیشود. برخی از نامزدهای کابینه ترامپ - از جمله نامزدهای دو پست امنیت ملی - پرچمهای قرمز کلاسیک را برافراشتهاند.
به گزارش پست، بر اساس فرمهای افشای مالی او، کاش پاتل، نامزد ترامپ برای اداره FBI، سال گذشته 25000 دلار از یک شرکت فیلمسازی متعلق به یک شهروند دوگانه ایالات متحده و روسیه دریافت کرده است که برنامههایی را در راستای تئوریهای توطئه "دولت عمیق" که توسط کرملین ترویج میشود، ساخته است. دریافت پول از یک دولت خارجی یک عامل خطر اساسی است زیرا سوالاتی را در مورد اینکه آیا میتوان لطف یا نفوذ یک کارمند دولت را خرید یا خیر، مطرح میکند.
مستند شش قسمتی حاصل در شبکه آنلاین تاکر کارلسون ظاهر شد که خود یک مجرای قابل اعتماد برای تبلیغات کرملین است. در این فیلم، پاتل تعهد بدنام خود را برای تعطیل کردن مقر FBI در واشنگتن و "باز کردن آن به عنوان موزهای برای 'دولت عمیق'" داد. FBI یکی از اهداف اصلی سرویسهای اطلاعاتی روسیه برای جاسوسی است.
پاتل در فرمهای افشای خود، که تنها پس از شهادت او در جلسه استماع تایید سنا علنی شد، این پرداخت را به عنوان "هدیه" توصیف میکند. این اصطلاح به طور سنتی به مبلغ اسمی یا حتی ناچیزی از پول اشاره دارد که این مبلغ نبود. او همچنین کار مشاوره برای مشتریانی را فهرست کرد که شامل سفارت قطر میشود و گفت که سهام خود را در شرکت مادر مستقر در جزایر کیمن برند پوشاک Shein، که در چین تأسیس شده است، نگه میدارد.
بر اساس فرمهای افشای مالی او، رابرت اف. کندی جونیور، نامزد ترامپ برای اداره وزارت بهداشت و خدمات انسانی، تا سقف 1.2 میلیون دلار بدهی کارت اعتباری دارد. بدهی داشتن یکی دیگر از عوامل خطر است زیرا ممکن است افراد را به پذیرش وجوه در ازای اطلاعات حساس وادار کند. محققان سوابق بانکی، صورتحسابهای کارت اعتباری و سایر اسناد مالی را بررسی میکنند تا مشخص کنند که یک متقاضی مجوز امنیتی چه میزان بدهی دارد و نسبت آن به سطح درآمد او چقدر است.
وفاداری یا حتی همدردی با یک قدرت متخاصم یکی دیگر از نشانههای هشداردهنده است. تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی ترامپ، به دلیل اظهاراتش در حمایت از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و همچنین دیدارش در سال 2017 با بشار اسد، رئیسجمهور وقت سوریه، با انتقادهای گستردهای روبرو شده است. پست شواهدی را یافت مبنی بر اینکه گابارد سعی کرده است جزئیات مربوط به ماهیت دیدارهایش با دیکتاتور سوریه را از محققان کنگره پنهان کند و ممکن است به کارکنانش دروغ گفته باشد. داشتن سابقه دیدارهای مبهم با هر تبعه خارجی، چه رسد به رئیس یک کشور، راهی عالی برای عدم تایید مجوز امنیتی است. (فقط از جرد کوشنر، داماد ترامپ بپرسید، که تعاملات مبهم خود با مقامات خارجی به طور موقت او را از دریافت مجوز در دولت ترامپ باز داشت.)
گابارد در طول جلسه استماع تایید خود، در برابر درخواستهای جمهوریخواهان و دموکراتهای همکارش - که زمانی که او عضو کنگره بود، با آنها همفکر بود - برای محکوم کردن درز اطلاعات ادوارد اسنودن و برچسب زدن او به عنوان "خائن" مقاومت کرد. گابارد، که مدتهاست از اسنودن به عنوان یک افشاگر شجاع تمجید کرده و از ترامپ خواسته است او را عفو کند، فقط میگفت که او "قانون را نقض کرده است"، موضعی سرسختانه که این تصور را به وجود میآورد که او با کاری که اسنودن انجام داده موافق است. با این وجود، امروز سنا تا حد زیادی بر اساس خطوط حزبی به تایید نامزدی گابارد به عنوان مقام ارشد اطلاعاتی کشور رای داد.
به طور سنتی، مقامات ضدجاسوسی افرادی را که ایدئولوژی آنها با ایدئولوژی یک کشور متخاصم مطابقت دارد، یا دارای تضاد منافع مالی هستند، در معرض خطر بیشتری برای تبدیل شدن به جاسوس یا درز دادن اسرار میدانند. نافتالی به من گفت: «در حال حاضر، این جمعیتی است که رئیسجمهور ترامپ قدرتمندترین و بانفوذترین اعضای دولت خود را از آن انتخاب میکند.»
جفری روگ، مورخ اطلاعاتی در دانشگاه فلوریدا جنوبی، به من گفت که حمله ترامپ به آژانسهای امنیت ملی کشور ناشی از بیاعتمادی است که میلیونها آمریکایی در آن سهیم هستند. ترامپ بارها - به طور دقیق - گفته است که جامعه اطلاعاتی اغلب از انجام تعهد اساسی خود مبنی بر محافظت از ایالات متحده در برابر غافلگیری توسط دشمنان کشور کوتاهی میکند. و آژانسها چندین بار در ریشهکن کردن تهدیدهای داخلی خود ناکام بودهاند. آن شکستهای ضدجاسوسی اعتماد عمومی را متزلزل میکند و انتقاد ترامپ از ناکارآمدی و حتی فاسد بودن آژانسهای اطلاعاتی را تقویت میکند.
در عین حال، بسیاری از افسران اطلاعاتی حرفهای به رئیسجمهور یا افرادی که او برای رهبری انتخاب کرده است، اعتماد ندارند. آنها بر این باورند که ترامپ مردم را در مورد اینکه آژانسهای اطلاعاتی واقعاً برای چه کاری وجود دارند، گمراه کرده است. و اینها نیز شکایات دقیقی هستند که بسیاری از آمریکاییها در آن سهیم هستند.
آژانسهای اطلاعاتی به اعتماد، هم به کارمندان خود و هم به مردم، وابسته هستند. این اعتماد در حال از هم پاشیدن است. همانطور که روگ به من گفت: «اینجاست که ما بدترین دشمنان خود خواهیم بود.»