شما در حال خواندن خبرنامه اخلاقگرا، مخصوص مشترکین تایمز هستید. توصیههایی در مورد موقعیتهای دشوار زندگی و معضلات اخلاقی از فیلسوف کوامه آنتونی آپیا.
من در سنت کاتولیک بزرگ شدم، اما پس از اخذ چندین مدرک دانشگاهی - از جمله مدرکی در دین - برای من روشن شد که عیسی الهی نبود و گردآوری انجیل در قرن چهارم یک کار تمام عیار از دستکاری افکار عمومی بود. من حدود 20 استدلال در دفاع از این موضوع دارم که کمترین آن ناکارآمدی مسیح است. پس از 2000 سال، پیروان او به هزاران فرقه تقسیم شدهاند که بسیاری از آنها اعضای فرقههای رقیب را به ضرب گلوله کشتهاند. به ایرلند شمالی، جنگ جهانی دوم فکر کنید. به نظر من این روشی نیست که یک خدای قادر مطلق باید عمل کند.
اما، وای، وای، من عاشق خروجی هنری مسیحیت هستم. مس ب مینور باخ، رکویم فور، کلیسای جامع سنت پل - همه اینها روح من را تعالی میبخشد. من عاشق یک مراسم زیبای مسیحی هستم. (کجای دیگر صدای ارگی شبیه به این را میشنوید؟) بازیگران در مورد «کار کردن از بیرون به داخل» صحبت میکنند که در آن یک موقعیت فیزیکی احساسات درونی را باز میکند. برای من، زانو زدن این کار را انجام میدهد. من دعا نمیکنم، اما این عمل فروتنی و قدردانی را ایجاد میکند. برای من خوب است. سپس حس دوستداشتنی اجتماع در یک جماعت وجود دارد.
من هرگز تغییر دین نخواهم داد. بنابراین فکر میکنم وقتی در مراسمی حاضر میشوم و اعتقادنامه را میخوانم و سرودها را به همان اندازه پرشور مانند هر کس دیگری میخوانم، دروغ میگویم. آیا با انجام این کار به کسی صدمه میزنم؟ آیا این، به دلیل کمبود کلمه بهتر، گناه است؟ - نام محفوظ
از اخلاقگرا:
یک کلیسا نشان دهنده تلاقی شیوهها، باورها و جامعه است و اعضای آن به دلایل مختلف جذب آن میشوند. بدون شک شما در این مراسم با ذهنیتی متفاوت از بسیاری دیگر که در آنجا هستند شرکت میکنید، اما کاتولیکها مدتهاست که از جذابیت زیباییشناختی هنر، موسیقی، معماری و آیین مذهبی خود آگاه بودهاند - جنبهای از via pulchritudinis یا راه زیبایی که پاپ فرانسیس به آن استناد کرده است. در مورد خواندن اعتقادنامه نیقیه: ممکن است بپرسید همسایگان شما در نیمکت دقیقاً چه فکری در مورد همذات بودن یا همجوهر بودن با پدر دارند.
البته، شما همیشه میتوانید از کلیساها، مانند کلیساهای یونیورسالیتاریان، که به صراحت اعتقادنامهها را رد میکنند و انتظار دارند برخی از اعضای جماعت ملحد باشند، بازدید کنید. آنها نیز سرود دارند. اما اگر راه زیبایی شما را به مراسم کاتولیک دوران کودکیتان میکشاند، نباید احساس کنید که تعلق ندارید، هرچند عمیق شکهایتان باشد. هیچ چیزی نمیتوان گفت که یک مراسم برای هر یک از شرکتکنندگانش به چه معناست. بنابراین حضور و مشارکت شما به سختی میتواند به عنوان اعلام تعهدات اعتقادی خاصی تلقی شود. اگر موضوع ایمان مطرح شود، میتوانید آزادانه به همجماعتیهای خود بگویید: «من واقعاً معتقد نیستم، اما عاشق این مراسم هستم.» بعید است که آنها به حضور شما در آنجا اعتراض کنند. ممکن است برخی در وضعیت شما باشند. برخی ممکن است امیدوار باشند که حضور شما برخلاف انتظارات شما، نظر شما را تغییر دهد. بسیاری از روحانیون از «ملاقات با مردم در جایی که هستند» حمایت میکنند. آنها ممکن است فکر کنند که شما کار خدا را به روش متزلزل خود قدردانی میکنید.
پاسخ خوانندگان
سوال قبلی از خوانندهای بود که در مورد ایمنی دوچرخهسواری سوال داشت. او نوشته است: «من اخیراً شروع به استفاده از دوچرخه خود به عنوان وسیله اصلی حمل و نقل کردهام و در نزدیکی خانه من تقاطعهای زیادی وجود دارد که دارای یک رفت و آمد عابر پیاده است (به اصطلاح یک فاصله انحصاری عابر پیاده). وقتی در پیادهرو عابر پیادهای وجود ندارد، اما سیگنال برای آنها روشن میماند، مطمئن نیستم که باید بروم یا خیر. از یک سو، رفت و آمد من کارآمدتر و احتمالاً ایمنتر خواهد بود (خطر برخورد با ماشین بسیار کمتر است). از سوی دیگر، احتمال بسیار کمی وجود دارد که با عابر پیاده برخورد کنم و احتمال بسیار بیشتری وجود دارد که اعتماد عابران پیاده به ایمنی خود را تضعیف کنم - اگر آنها دوچرخهها را در زمان تعیین شده عابر پیاده ببینند، در آینده احساس امنیت کمتری در منطقه خواهند داشت. به علاوه، از نظر فنی غیرقانونی است. نظر شما چیست؟»
در پاسخ خود، اخلاقگرا خاطرنشان کرد: «من شکی ندارم که شما یک عبور کننده محتاط خواهید بود. خلاصه منصفانه شما از وضعیت نشان میدهد که شما قادر به نگاه کردن به هر دو طرف و ارزیابی شرایط هستید. اما یکی از دلایل این رفت و آمدها افزایش ایمنی عابر پیاده با جدا کردن کامل وسایل نقلیه از عابران پیاده است. دوچرخهسوارانی که با گوش یا چشم عمل میکنند، هدف این سیستم را از بین میبرند. و هنجارها بر اساس تصمیماتی که افرادی مانند شما میگیرند، تثبیت میشوند. وقتی چراغ شما قرمز است، در جای خود بمانید و شما به عنوان یک الگوی رفتاری برای سایر دوچرخهسواران عمل میکنید. پیشبینیپذیری و اعتماد اجتماعی زمانی تقویت میشود که مردم حتی زمانی که هیچ سودی در انجام این کار نمیبینند، از قوانین پیروی کنند.» (سوال و پاسخ کامل را اینجا بخوانید.)
⬥
در آمستردام، چراغ های راهنمایی دارای سه سیگنال هستند - برای خودروها، عابران پیاده و دوچرخه ها. حداقل در تقاطع های بزرگ، این نوع سیستم منطقی است که ایالات متحده در آینده اجرا کند. در این میان، پاسخ اخلاقگرا معقول است. — فرانک
⬥
اگر غیرقانونی است، انجامش ندهید. اخلاقگرای درونی شما این را میداند. پیاده شدن و عبور دوچرخه از خیابان مانند یک عابر پیاده را در نظر بگیرید. — مارتا
⬥
من با اخلاقگرا مخالفم، زیرا در حالی که اکثر مردم حداقل به سیاستهای حملونقل و جادهای دوستدار عابر پیاده احترام میگذارند، بسیاری از مردم به طور پیشفرض با دوچرخهسواران خصمانه رفتار میکنند. این، با وجود این واقعیت که در شهر نیویورک، صدمات به عابران پیاده ناشی از دوچرخه بسیار نادر است، در حالی که صدمات شدید به عابران پیاده و دوچرخهسواران ناشی از خودروها رایج است. مهمتر از همه، برخی از حوزه های قضایی، از جمله شهر نیویورک خودمان، به صراحت به دوچرخه ها اجازه می دهند تا با سیگنال عابر پیاده عبور کنند. همانطور که توسط اداره حمل و نقل شهر اشاره شده است، «مگر اینکه سیگنال یا علامت دوچرخه وجود داشته باشد، زمانی که سیگنال عابر پیاده «پیادهروی» را نشان میدهد، از تقاطع عبور کنید» و همچنان به عابران پیاده حق تقدم دهید. یک دوچرخهسوار محتاط که با عابران پیاده عبور میکند، جاده را برای خود و سایر دوچرخهسواران ایمنتر میکند. این یک فاجعه است که دوچرخه ها مجبور می شوند در جاده ای که برای خودروها طراحی شده است، فضای کمی را به دست آورند. — جاناتان
⬥
من با نظر اخلاقگرا موافقم که «پیشبینیپذیری و اعتماد اجتماعی زمانی تقویت میشود که مردم حتی زمانی که هیچ سودی در انجام این کار نمیبینند، از قوانین پیروی کنند.» شما فرض میکنید که عابران پیاده نیز موافق باشند، حتی اگر بیشتر آنها از قوانین راهنمایی و رانندگی پیروی نکنند و حتی زمانی که وسایل نقلیه با چراغ سبز منتظر هستند، از تقاطعها بر خلاف چراغ قرمز عبور کنند. اما زمانی که قانونی که پیشبینیپذیری و اعتماد اجتماعی را تقویت میکند، دیگر قانون نباشد چه اتفاقی میافتد؟ عبور از خیابان در حال حاضر در شهر نیویورک پس از تصویب لایحه ای توسط شورای شهر نیویورک در اکتبر 2024 که عبور از خیابان را جرم زدایی می کند، قانونی است و به عابران پیاده اجازه می دهد بدون رعایت علائم راهنمایی و رانندگی یا گذرگاه های عابر پیاده از خیابان عبور کنند. برای رانندگان در شهر نیویورک، این قانون صرفاً وضعیت دشواری را که در حال حاضر وجود دارد تشدید میکند و منجر به تعاملات خطرناکتر بین عابران پیاده، دوچرخهسواران و رانندگان میشود. به عنوان یک دوچرخهسوار در شهر نیویورک، من تا حد امکان به مسیرهای دوچرخهسواری میچسبم. — برایان
⬥
توصیه اخلاقگرا درست است - در یک دنیای ایده آل. با این حال، مقررات فعلی ترافیک خودروهای موتوری در رابطه با دوچرخه سواری واقعیت های حمل و نقل دوچرخه را در نظر نمی گیرد. در سال 1982، ایالت آیداهو تشخیص داد که رفتار مشابه با دوچرخهسواران و وسایل نقلیه موتوری همیشه منطقی نیست و «توقف آیداهو» را ایجاد کرد، که بر اساس آن دوچرخهسواران (در بیشتر موارد) مجاز به رفتار با تابلوی توقف یا چراغ قرمز به عنوان تابلوی حق تقدم هستند، یعنی سرعت خود را کم کنند اما اگر ترافیک سبک بود، ادامه دهند. این امر نشان میدهد که به دلیل اثرات اینرسی، تلاش قابل توجه (غیرضروری) باید توسط دوچرخهسواران برای بازگشت به سرعت پس از توقف کامل در تقاطعی بدون ترافیک انجام شود. چندین ایالت دیگر نیز نسخه هایی از «توقف آیداهو» را پذیرفته اند. چیزی که باید در نظر گرفت. — باستر
⬥
به عنوان یک برنامه ریز حمل و نقل که بر ایمنی عابر پیاده و دوچرخه سوار تمرکز دارد، من با فرض قطعی آداب دوچرخه سواری در تقاطع ها مخالفم. دوچرخهسواران باید قوانین محلی و ادارات حملونقل خود را برای راهنمایی بررسی کنند. در برخی مکانها، مانند شهر نیویورک، دوچرخهسواران به طور قانونی مجاز به عبور از فاصله زمانی پیشرو عابر پیاده (L.P.I.) هستند. دوچرخهسواران باید نقش خود را در یک محیط جادهای ایمن برای سایر کاربران جاده در نظر بگیرند و هنگام استفاده از L.P.I به عابران پیاده حق تقدم دهند، اما در مورد قوانین راهنمایی و رانندگی با قوانین شهرداری خود - و نه با ستوننویس اخلاق خود - مشورت کنید. — ماری
⬥
من با پاسخ متفکرانه اخلاقگرا موافقم. به عنوان یک عابر پیاده، راننده و دوچرخهسوار سابق که تا زمانی که بیماری به سراغم آمد، مهم است که به یاد داشته باشیم که ادب نسبت به دیگران باید بر اقدامات ما در جاده حاکم باشد و دوچرخهسواران (حداقل در ایالت من) مسئولیتها و قوانین مشابهی را دارند که از رانندگان خواسته میشود. آسیب پذیرترین افراد در جاده پیاده هستند، چیزی که بسیاری از ما دوچرخهسواران فراموش می کنیم، که درگیر خشم موجه در مورد نحوه رفتار بسیاری از رانندگان می شویم. — جو
⬥
به عنوان یک مربی حرفهای دوچرخه سواری بازنشسته، میدانم که رانندگان اغلب از حضور دوچرخهسواران ناراضی هستند. عبور از تابلوهای توقف و چراغ قرمز اغلب به عنوان نمونههایی از این است که چرا دوچرخهسواران به جادهها تعلق ندارند. نویسنده با عبور از چراغ قرمز، با تقویت این کلیشههای ناگوار دوچرخهسواری، به جامعه دوچرخهسواری لطمه میزند. همچنین، عابران پیاده و دوچرخهسواران به ندرت به خوبی با هم ترکیب میشوند. اغلب، عابران پیاده صدای دوچرخهسوار را نمیشنوند یا آن را نمیبینند و وارد مسیر دوچرخهسوار میشوند و باعث برخورد میشوند. نویسنده نامه بهتر است منتظر چراغ سبز بماند. — ربکا