گلدان به رنگ قهوهای مایل به زرد با طرحهای انتزاعی سیاه است: مثلثهای منحنی که به شکل دایره در میآیند، نقشی با جریان ظریف و ارگانیک. به نظر میرسد معاصر باشد، یا شاید مانند کار یک هنرمند اواسط قرن در نمایشگاه موزه هنر مدرن در شهر نیویورک باشد.
این قطعه سرامیکی در موزه است، اما نه در هیچ بخش مدرنی. این گلدان که به صورت تکههایی در سال 2006 در یک مکان باستانشناسی در پودوری، رومانی پیدا شد، کار هنرمندی ناشناس از حدود 6000 سال پیش است. این اثر مرمت شده در موزهای در شمال غربی رومانی به نمایش گذاشته شده است.
سفالگری که آن را خلق کرده، عضوی از فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا بود، جامعهای متعلق به دوران پیش از عصر برنز که در مناطقی که اکنون رومانی، مولداوی و اوکراین هستند شکوفا شد، جایی که چندین «مگاسایت» هزاران خانه را در خود جای داده بودند.
از نظر برخی باستانشناسان، این سکونتگاههای غولپیکر از جمله اولین شهرهای جهان هستند، در حالی که برخی دیگر در مورد اینکه آیا آنها به عنوان مراکز شهری واجد شرایط هستند یا خیر، بحث میکنند. در هر صورت، آنها بزرگترین اجتماعات مردمی در اوایل اروپا را نشان میدهند و یکی از اولین آزمایشها در انقلاب شهری هستند.
محققان فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا را در اواخر قرن نوزدهم کشف کردند. با این حال، به دلیل موقعیت مکانی سایتها، این فرهنگ به خوبی سایر فرهنگهایی که تقریباً همزمان هستند، مانند فرهنگ سومری، مصر پیشدودمانی و کرت پیش از مینوسی مورد مطالعه قرار نگرفته است. اکنون علاقه فزایندهای به فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا وجود دارد که محققان را در 15 سال گذشته به این حوزه کشانده است.
با کمک ابزارهای تصویربرداری و تاریخگذاری بهبودیافته، باستانشناسان به طور فزایندهای قادر به تصور زندگی روزمره در این جوامع عظیم در مرکز یکی از طولانیترین فرهنگهای شناخته شده در تاریخ بشر هستند. کوکوتنی-تریپیلیا همیشه به عنوان یک ناهنجاری شناخته شده است، زیرا به نظر میرسد سکونتگاههای آن جوامع برابریطلبانه و عاری از سلسله مراتب اجتماعی بوده است. این امر ایدههای باستانشناسی دیرینه را به چالش میکشد که سکونتگاههای بزرگ به ناچار یک گروه نخبه حاکم را توسعه میدهند - همانطور که در شهر باستانی بینالنهرین اوروک، در عراق کنونی دیده شد.

اما برخی از آخرین مطالعات، نشانههایی از طبقهبندی اجتماعی در سکونتگاههای بعدی کوکوتنی-تریپیلیا یافتهاند - که منجر به پیشنهادهای وسوسهانگیزی شده است که این طبقهبندی میتوانسته در زوال فرهنگ نقش داشته باشد.
تصویر در حال ظهور به دگرگونی درک باستانشناسان از اینکه چرا فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا چنین سکونتگاههای بزرگی را به طور بیسابقه ساخت و چرا ساکنان در نهایت آنها را رها کردند، کمک میکند. اما از سال 2022، حمله روسیه به اوکراین بسیاری از مکانهای باستانشناسی را تعطیل کرده و برخی از مطالعات را متوقف کرده است.
یوهانس مولر، باستانشناس دانشگاه کیل در آلمان، میگوید: «در حال حاضر، کار میدانی برای ما امکانپذیر نیست. برای باستانشناسان اوکراینی، وضعیت دشواری است.»
بدون نخبگان
نام ترکیبی فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا، تاریخچه اولیه تحقیق در مورد این مردم را در بر میگیرد. سفال متمایز آنها تقریباً به طور همزمان در دو مکان در اواخر قرن نوزدهم کشف شد: رومانی (جایی که فرهنگ پس از مکانی در کوکوتنی نامگذاری شد) و اوکراین (جایی که همان فرهنگ تریپیلیا نامگذاری شد، همچنین پس از جامعهای که در آن آثار باستانی یافت شد).
در طول قرن بیستم، باستانشناسان جزئیات بیشتری را پر کردند. فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا منطقه وسیعی را پوشش میداد: در گستردهترین حد خود، از شرق از کوههای کارپات تا دریای سیاه و شمال تا کیف کنونی در رودخانه دنیپر امتداد داشت (به "فرهنگ پنهان" مراجعه کنید). برای بیش از 2000 سال، بین حدود 5050 قبل از میلاد و 2950 قبل از میلاد، این گروه گلدان میساختند، شکار و جمعآوری میکردند، کشاورزی میکردند، گاو پرورش میدادند و در سکونتگاههایی زندگی میکردند که همه خانهها یک اندازه بودند. مردم حبوبات و غلات کشت شده در خاکهای غنی اوکراین را میخوردند که به خوبی با کود دامی تغذیه میشد. دامها نیز خورده میشدند، اگرچه تجزیه و تحلیل ایزوتوپی بقایای نادر انسانی نشان میدهد که گوشت تنها حدود 10 درصد از رژیم غذایی مردم را تشکیل میداده است1.

سکونتگاههای کوکوتنی-تریپیلیا اندازههای متفاوتی داشتند. بسیاری روستاهای متوسط بودند، مانند سایت پودوری در رومانی. اما برخی از سکونتگاهها در اوکراین کنونی بزرگ بودند - واقعاً بزرگ. وسعت واقعی آنها در دهه 1960 و 1970، زمانی که از هوا عکس گرفته شد، آشکار شد. بزرگترین سایتها2 شامل تا 3000 خانه و به وسعت 320 هکتار بودند - تقریباً به اندازه پارک مرکزی در شهر نیویورک.
در دهههای اخیر، عکاسی هوایی با مطالعاتی جایگزین شده است که با استفاده از مغناطیسسنجها به بررسی سایتها میپردازند، که میتواند سکونتگاههای مدفون را شناسایی کند. به طور مفید، کوکوتنی-تریپیلیا اغلب خانههای خود را میسوزاندند، شاید به عنوان بخشی از آیینها، و مربعهای مرتبی از خاکستر به جا میگذاشتند که حاوی اکسیدهای مغناطیسی است که بر اثر سوزاندن ترکیبات آهن موجود در گل رس مورد استفاده برای تکمیل دیوارها تشکیل شده است. محققان از دادههای مغناطیسسنج برای ایجاد نقشههای تفصیلی شهر از بسیاری از سکونتگاهها استفاده کردهاند.
چنین نقشهها و آثار باستانی یافت شده در همه آن خانههای یکسان، به برخی سؤالات پاسخ داده و سؤالات بسیاری را مطرح کرده است.
آرمان شهرهای سوسیالیستی؟
علیرغم طراحی شهری سازمانیافته مگاسایتهای کوکوتنی-تریپیلیا، هیچ قصری، هیچ معبد بزرگی، هیچ نشانهای از اداره متمرکز و هیچ خانه ثروتمند یا فقیر وجود نداشت. هیچ قبر خاصی برای افراد رده بالا وجود نداشت. یک کتاب پرفروش در سال 2021 توسط انسانشناس دیوید گریبر و باستانشناس دیوید ونگرو، طلوع همه چیز، توجه بیشتری را به این سایتها جلب کرد، که نویسندگان آن را «اثبات اینکه سازماندهی بسیار برابریطلبانه در مقیاس شهری امکانپذیر بوده است» توصیف میکنند.
در مرکز هر مگاسایت کوکوتنی-تریپیلیا یک فضای خالی مرموز وجود دارد: یک منطقه بزرگ بدون هیچ ساختمانی. به گفته گریبر و ونگرو، این مکانها میتوانستند به عنوان مکانی برای تجمع برای بحث و گفتگو یا همهپرسی فوری - عرصهای برای دموکراسی مستقیم - استفاده شوند. آنها به طور یکسان میتوانستند برای چرای گاوها استفاده شوند. بدون هیچ اثر باستانی، دانستن آن دشوار است.
دقیقاً به این دلیل که هیچ مدرکی دال بر وجود نخبگان حاکم، بوروکراسی متمرکز یا ساختارهای اقتصادی ویژه وجود ندارد، برخی از محققان در نامیدن این مگاسایتها شهر تردید دارند، حتی اگر بدون شک مراکز جمعیتی بزرگی بودند. روستاهای کوکوتنی-تریپیلیا نیز دارای یک فضای مرکزی باز هستند، فقط در مقیاس کوچکتر.

باستانشناس الکساندر دیاچنکو در مؤسسه باستانشناسی آکادمی ملی علوم اوکراین در کیف پیشنهاد میکند که مگاسایتها تا حدی به این دلیل بسیار بزرگ شدند که با پناهندگان آب و هوا متورم شدند. او و تیمش برای تطبیق روشهای تاریخگذاری نسبی قدیمیتر مبتنی بر سبکهای سفال با تاریخهای رادیوکربن تعیین شده با استفاده از طیفسنج جرم شتاب دهنده، تلاش کردهاند. دیاچنکو پیشنهاد میکند که مردم کوکوتنی-تریپیلیا از جنگلهای غربی در پاسخ به تغییرات آب و هوایی به سمت شرق و به سمت سکونتگاههای بزرگتر در دشتهای استپی نقل مکان کردند.
دیاچنکو میگوید: «همانطور که آب و هوا در این منطقه خشکتر شد، «بیش از حد جمعیت شد و به منظور مقابله با مسائل معیشتی، این مردم مجبور شدند بیشتر به سمت شرق حرکت کنند.»
او میگوید: «مگاسایتها در واقع نشاندهنده نتیجه این مهاجرتها هستند». مگاسایتها ممکن است مراکز نسبتاً کوتاهمدتی بوده باشند که مهاجران قبل از گسترش در سراسر استپ در آنجا فرود آمدند.
نشانههایی از سلسله مراتب
در دانشگاه کیل، باستانشناسان از سال 2012 روی فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا کار کردهاند. میلا شاتیلو، باستانشناس کیل، در طول سالها حفاری در مگاسایت تالیانکی در اوکراین، با محتویات معمولی خانههای آن آشنا شد. برای شاتیلو و سایر محققان کیل، خانههای کپیبرداری شده نشانگر قوی این است که فرهنگ عمداً برابریطلبانه بوده است. شاتیلو میگوید: «تزئینات سفال ممکن است متفاوت باشد، اما میدانید که از هر خانه چه انتظاری دارید. به نظر نمیرسد که یک خانوار واقعاً ثروتمندتر از دیگری بوده باشد.»
یکی از مشکلات باستانشناسان در مطالعه این فرهنگ، عدم وجود کلی قبرها است که معمولاً منابع غنی داده هستند. هیچ کس کاملاً مطمئن نیست که این مردم با مردگان خود چه میکردند. اما نبود ذخایر پس از مرگ برای بیشتر تاریخ آنها، دیدگاهی را در مورد جهانبینی جامعه روشن میکند. برخی از محققان پیشنهاد میکنند که اشیاء فلزی به جای دفن شدن با صاحبان خود، ذوب شده و دوباره مورد استفاده قرار گرفتهاند. مولر میگوید: با اندازهگیری خانهها و توجه به نبود قبرهای نخبگان، «ما درمییابیم که زندگی آیینی و معنوی آنها با آرزوی ابراز تفاوتهای اجتماعی مرتبط نیست.»
با این حال، باستانشناسان کیل نشانههای ظریفی از سلسله مراتب اجتماعی احتمالی را در آنچه که سازندگان مگاسایت به جا گذاشتهاند، میبینند. دادههای حاصل از بررسیهای مغناطیسسنجی با وضوح بالا، ساختمانهایی با اندازه، شکل و موقعیت غیرعادی را در یک مگاسایت 200 هکتاری در میدانستکه، اوکراین نشان داده است3. بسیاری از محققان موافق هستند که این «مگاساختارهای» بزرگ، برخی بزرگ و برخی در مکانهای برجسته، به احتمال زیاد ساختمانهای عمومی بودهاند. اما آیا آنها کلیسا، انبار، سنا یا تالارهای ضیافت بودند؟ باستانشناسان چندین توضیح پیشنهاد کردهاند.

یک نظریه این است که تجمعات مردم از جوامع متعدد در مگاسایتها، یا برای امنیت یا شاید، همانطور که دیاچنکو استدلال میکند، به عنوان مهاجران همکار به هم پیوستند. جوامع در محلههای مختلف ممکن است هر کدام یک مگاساختار اشتراکی را حفظ کرده باشند. با توجه به آثار باستانی یافت شده در آنها، که شامل سنگهای آسیاب، کوزههای نگهداری و استخوانهای گاو و خوک است، شاتیلو و همکارانش پیشنهاد کردهاند3 که مگاساختارها مکانهایی بودند که مردم در آنجا روی کارهایی مانند آسیاب کردن غلات و بافندگی با هم کار میکردند و جایی که کالاهای متعلق به جامعه را به طور مشترک ذخیره میکردند و جشن میگرفتند. با گذشت زمان، به نظر میرسد که این مراکز خاص جامعه کمتر شده است، انگار که قدرت در حال تمرکز بود.
دیگران پیشنهاد میکنند که مگاساختارها معبد بودهاند. سکوهای مرتفع داخل یک ساختمان بزرگ در مگاسایت نبیلیوکا در اوکراین به عنوان محراب تفسیر شده است. به گفته محققان، این ایده توسط مجسمهها و استخوانهای حیوانی که در این سایت یافت شده است، پشتیبانی میشود.
دنیایی از خاک رس
باستانشناس کنستانتین پرئوتئاسا، متصدی موزه کوکوتنی در پیاترا نیامتس، رومانی است و گلدان را در سال 2006 در پودوری کشف کرد. «احساسات، لذت، افتخار و امتیاز» احساساتی بود که هنگام یافتن آن داشت. «اولین کسی که پس از چند هزاره چنین آثار باستانی معتبری را میبیند، لمس میکند و تحسین میکند: من واقعاً خوششانس هستم، در واقع!»
پرئوتئاسا پیشنهاد میکند که مگاسایتها به طور کلی مکانهای آرامی بودند. اما او فکر میکند که احتمالاً بر اساس مهارتها، نوعی سلسله مراتب وجود داشته است. او میگوید که سفالگران به دلیل تواناییشان در «تبدیل مواد خام به مصنوعات با استفاده از آتش» میتوانستهاند بسیار مورد احترام و حتی ترس باشند.
مطمئناً، وقتی به سفالگری آنها نگاه میکنید، نمیتوانید احساس حیرت نکنید. شگفتانگیزتر این است که آثار هنری زیبایی که در موزه به نمایش گذاشته شدهاند در خانههای روزمره پیدا شدهاند. آنها برای نخبگان محفوظ نبودند.