پوتین مدت‌هاست که خواهان قدرت بیشتر در اروپا بوده است. ترامپ می‌تواند آن را اعطا کند.

اظهارات معاون رئیس جمهور جی‌دی ونس و وزیر دفاع پیت هگست نگرانی‌ها را در مورد این که ایالات متحده از اروپا دور شده و با مسکو همسو می‌شود، دامن می‌زند.

معاون رئیس جمهور جی‌دی ونس در کنفرانسی در مقابل گروه بزرگی از شرکت‌کنندگان سخنرانی می‌کند.
معاون رئیس جمهور جی‌دی ونس در کنفرانس امنیتی مونیخ در روز جمعه. سخنرانی او در آنجا نشان داد که ایالات متحده ممکن است نسبت به همکاری با روسیه بازتر از همکاری با کشورهای اروپایی باشد که به طور سنتی متحدانش بوده‌اند. Credit...Thomas Kienzle/Agence France-Presse — Getty Images
جمعیتی که پرچم‌هایی با پانل‌های عمودی آبی، زرد و قرمز را تکان می‌دهند، در نزدیکی دو ستون بلند با مجسمه‌هایی در بالای آن ایستاده‌اند.
حامیان کالین جورجسکو، که در دور اول انتخابات ریاست جمهوری رومانی پیشتاز بود، در یک راهپیمایی در بخارست در ماه گذشته. Credit...Vadim Ghirda/Associated Press
سربازان اوکراینی در حال بارگیری توپخانه از یک سنگر.
اعضای تیپ جداگانه 38 تفنگداران دریایی اوکراین در حال آماده شدن برای شلیک به سمت مواضع روسیه در نزدیکی پوکروفسک، اوکراین، در ماه نوامبر. Credit...Tyler Hicks/The New York Times
آقای پوتین و آقای ترامپ، در حالی که روی صندلی‌های راحتی نشسته‌اند و به سمت یکدیگر خم شده‌اند.
آقای پوتین و رئیس جمهور ترامپ در اجلاس G-20 در اوزاکا، ژاپن، در دوران اولین ریاست جمهوری آقای ترامپ در سال 2019 دیدار می‌کنند. Credit...Erin Schaff/The New York Times

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در سال 2007 با درخواست برای عقب‌نشینی نفوذ سلطه‌جویانه آمریکا و ایجاد توازن قدرت جدید در اروپا که برای مسکو مناسب‌تر باشد، تماشاگران را در کنفرانس امنیتی سالانه مونیخ شوکه کرد.

او به چیزی که می‌خواست نرسید - در آن زمان.

نزدیک به دو دهه بعد، در همان کنفرانس، مقامات ارشد کابینه ترامپ یک چیز را روشن کردند: آقای پوتین دولت آمریکایی را پیدا کرده است که ممکن است به او در تحقق رویایش کمک کند.

اظهارات پیت هگست، وزیر دفاع، و جی‌دی ونس، معاون رئیس جمهور، ترس را در میان شرکت‌کنندگان برانگیخت که در دولت جدید، ایالات متحده ممکن است با روسیه همسو شده و یا به اروپا حمله کند یا به طور کلی آن را رها کند.

تحلیلگران می‌گویند، چنین تغییری، پیروزی غیرقابل تصوری را به پوتین می‌دهد که برای او بسیار مهم‌تر از هر هدفی در اوکراین است.

اندرو اس. وایس، معاون رئیس مطالعات در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، گفت: «از سپیده دم جنگ سرد در اواخر دهه 1940، کرملین رویای بیرون راندن آمریکا از نقش خود به عنوان سنگ بنای امنیت اروپا را در سر می‌پرورانده است. مطمئناً پوتین آنقدر زیرک است که از هر فرصتی که دولت جدید فراهم می‌کند، استفاده کند.»

حضور نیروهای آمریکایی از پایان جنگ جهانی دوم، زیربنای 80 سال صلح در اروپای غربی بوده است. اما آقای هگست در سخنرانی خود در روز جمعه در ورشو، قبل از ورودش به کنفرانس، به رهبران اروپایی هشدار داد که نباید فرض کنند که ایالات متحده برای همیشه آنجا خواهد بود.

بعداً در همان روز، در کنفرانس مونیخ، آقای ونس پیامی ترسناک‌تر برای بسیاری از شرکت‌کنندگان اروپایی ارائه کرد: دشمنی که او می‌بیند روسیه یا چین نیست، بلکه خود اروپا است.

آقای ونس به حمله به کشورهای اروپایی به دلیل استفاده از روش‌هایی پرداخت که او آن‌ها را غیر دموکراتیک خواند تا احزاب راست افراطی را که در برخی موارد توسط روسیه حمایت شده‌اند، مهار کنند. او استدلال کرد که این قاره باید خواسته‌های رای دهندگان خود را بپذیرد، از تلاش برای تعدیل اطلاعات نادرست به روش‌های غیر دموکراتیک دست بردارد و در عوض به این احزاب اجازه دهد تا به عنوان اراده مردم رشد کنند.

آقای ونس گفت: «اگر شما از رای دهندگان خود می‌ترسید، هیچ کاری از دست آمریکا برای شما ساخته نیست. همچنین، هیچ کاری از دست شما برای مردم آمریکا که من و رئیس جمهور ترامپ را انتخاب کرده‌اند، ساخته نیست.»

آقای ونس به طور خاص به رومانی حمله کرد، جایی که دادگاه قانون اساسی این کشور در ماه دسامبر انتخابات ریاست جمهوری را لغو کرد که به نظر می‌رسید یک ملی‌گرای افراطی با حمایت یک کمپین نفوذ آشکار روسیه در آن پیروز شود. انتخابات برای ماه مه دوباره برنامه‌ریزی شده است.

او گفت: «اگر دموکراسی شما با چند صد هزار دلار تبلیغات دیجیتالی از یک کشور خارجی از بین می‌رود، پس از ابتدا هم خیلی قوی نبوده است.»

کرملین سال‌هاست که به دنبال تضعیف اروپا با تقویت احزابی است که آقای ونس استدلال می‌کند باید اجازه رشد داشته باشند. در همان روزی که در کنفرانس سخنرانی کرد، آقای ونس با رهبر جنبش راست افراطی آلمان که در انتخابات سراسری این ماه شرکت می‌کند، ملاقات کرد و به حزبی که روسیه به دنبال مشروعیت بخشیدن به آن است، کمک کرد.

مسکو همچنین به دنبال ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اروپا بوده است، زیرا متوجه شده است که نابودی اتحاد دیرینه یورو-آتلانتیک از درون منجر به دنیایی می‌شود که مسکو می‌تواند قدرت بسیار بیشتری داشته باشد.

ناتالی توچی، مدیر مؤسسه امور بین‌الملل در رم، سخنرانی آقای ونس را تماشا کرد و این پیام را به عنوان تهدیدی مستقیم از سوی ایالات متحده علیه اتحادیه اروپا تعبیر کرد که راست‌گرایان افراطی اروپایی و کرملین هر دو به دنبال برچیدن آن هستند. او آن را یک پیچش داستانی توسط ایالات متحده خواند.

خانم توچی گفت: «نکته حتی اوکراین نیست. نکته تضعیف عمدی، اگر نگوییم نابودی اروپا است که اوکراین هم بخشی از آن است.»

خانم توچی اظهارات آقای ونس را به عنوان حمله‌ای به دموکراسی اروپایی توصیف کرد که به طور انحرافی زبان خود دموکراسی را تحریف می‌کند، همانطور که روسیه اغلب هنگام تلاش برای ایجاد تفرقه در اروپا این کار را می‌کند.

سازماندهی مجدد چشمگیر قدرت در اروپا برای آقای پوتین زمانی که او در سال 2007 در کنفرانس مونیخ دیدگاه خود را بیان کرد، مانند یک رویا به نظر می‌رسید. رابرت ام. گیتس، وزیر دفاع وقت آمریکا، در میان تماشاگران نشسته بود و بعداً این اظهارات را به عنوان بازگشت به جنگ سرد رد کرد.

با این حال، رهبر روسیه به طور استوار به دیدگاه خود پایبند بوده است و آن را به یک نکته اصلی در استدلال خود در ماه‌های منتهی به جنگ تبدیل کرده است: غرب باید مایل باشد نه تنها در مورد حاکمیت اوکراین، بلکه در مورد کل دستگاه امنیتی اروپا بحث کند، که او ادعا کرد مسکو را حذف کرده و آن را در معرض خطر وجودی قرار داده است.

آقای پوتین حمله خود به اوکراین را به عنوان یک نبرد گسترده‌تر علیه غرب و ارزش‌های بیداری که او آن‌ها را منفور می‌داند، معرفی کرده است، برخی از همان استدلال‌هایی که آقای ترامپ و رهبران راست افراطی اروپا برای به دست گرفتن قدرت در کشورهای خود مطرح کرده‌اند.

الکساندر بائونوف، یکی از اعضای مرکز کارنگی روسیه اوراسیا، در تحلیلی اخیر نوشت، آقای پوتین معتقد بود که در نهایت ایالات متحده و اروپا در برابر او تسلیم خواهند شد.

آقای بائونوف نوشت، ایالات متحده در حال تغییر است و واشنگتن کنونی «نه به خاطر اروپا، بلکه به خاطر خودش - و حتی کمی به کینه اروپا - به مسکو نزدیک‌تر می‌شود.»

این چالش برای اروپا در حالی رخ می‌دهد که آلمان و فرانسه، دو کشور بزرگ اتحادیه اروپا، هر دو از بحران رهبری رنج می‌برند که بخشی از آن به دلیل افزایش جنبش‌های سیاسی است که همان لفاظی‌های آقای ترامپ را به کار می‌برند. در سال 2015، آلمان و فرانسه در مذاکره برای پایان دادن به اولین حمله آقای پوتین به اوکراین پیشتاز بودند.

بریتانیا، که به دلیل کمپینی که آقای ترامپ به طور علنی از آن حمایت کرد، از اتحادیه اروپا خارج شد، شاهد تضعیف قابل توجه نفوذ خود در این قاره بوده است.

مشخص نیست که معامله‌گری آقای ترامپ با آقای پوتین تا کجا پیش خواهد رفت، و نزدیکی نوپای بین واشنگتن و مسکو می‌تواند به راحتی در جریان مذاکرات بر سر اوکراین که قرار است این هفته با ملاقات نمایندگان آمریکایی و روسی در عربستان سعودی آغاز شود، از بین برود.

کرملین از زمان بازگشت آقای ترامپ به کاخ سفید، یک سری پیروزی‌ها را به دست آورده است.

آقای ترامپ کمتر از یک ماه پس از آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خود، U.S.A.I.D.، آژانس کمک‌های خارجی ایالات متحده را که مدت‌ها مورد نفرت مسکو بوده است، نابود کرده است. او مقامات کابینه را که به طور مرتب به نکات مورد نظر کرملین می‌پردازند، از جمله رئیس جدید اطلاعات ایالات متحده، تولسی گابارد، منصوب کرده است. او اختلافات در روابط با اروپا را تشدید کرده است و نزدیک‌ترین متحدان واشنگتن را به جنگ تجاری تهدید می‌کند. او به ایلان ماسک قدرت داده و او را ارتقا داده است، کسی که دروغ‌هایی را به نفع مسکو در X منتشر می‌کند و به طور علنی از جنبش راست افراطی آلمان حمایت می‌کند.

آقای ترامپ اکنون بر نحوه حل بزرگترین درگیری در این قاره از زمان جنگ جهانی دوم، احتمالاً بدون حضور رهبران اروپایی، تأثیر خواهد گذاشت، با پیامدهایی که می‌تواند فراتر از خود اوکراین رفته و بر توازن امنیتی گسترده‌تر در اروپا تأثیر بگذارد.

این رهبران که جنبش‌های پوپولیستی راست‌گرای شورشی را تهدیدی برای اتحادیه اروپا و آزادی در این قاره می‌دانند، نگران هستند، به ویژه با توجه به همسویی ظاهری آقای ترامپ و آقای پوتین علیه آنها.

خانم توچی گفت: «این لحظه‌ای است که ما در آسیب‌پذیرترین حالت خود قرار داریم.»

او با اشاره به اتحادیه اروپا افزود: «اگر در نهایت آنچه شما در تلاش برای انجام آن هستید، نابودی این پروژه است، این لحظه برای انجام آن است.»