جروم ای. کوهن، متولد ۱ ژوئیه ۱۹۳۰، ممکن است آخرین محقق فعال چینی از نسل خود باشد. او نزدیک به هفت دهه را صرف کار بر روی این رابطه با بحث و مناظره شدید در مورد قانون، تجارت و حقوق بشر کرده است، همگی با حس فوریت همراه با حس شوخ طبعی.
کوهن عمو منش، که کراوات پاپیونی می پوشد—جری برای بسیاری از دوستانش—این کار را به کار زندگی خود تبدیل کرد تا چین را بسیار قبل از سفر مخفیانه هنری کیسینجر به پکن در سال ۱۹۷۱ درک کند، سفری که راه را برای ایجاد روابط مدرن ایالات متحده و چین هموار کرد. خاطرات جدید او، به سوی شرق، به سوی غرب: یک زندگی در قانون، خطوط کلی یک زندگی از تعادل فکری دقیق را ترسیم می کند و برای درک تکامل مهم ترین رابطه دوجانبه جهان، مطالعه آن ضروری است.
در سال ۱۹۶۰، زمانی که تعداد کمی از محققان غربی به شرق نگاه می کردند، کوهن، که در آن زمان یک استاد جوان حقوق در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی بود، شروع به مطالعه زبان ماندارین و تحقیق در مورد استخوان های قانون چین کرد، تنها دوازده سال پس از آن که مائو تسه تونگ تشکیل ملتی را اعلام کرد که ۷۵ سال بعد، کانون ترس بسیاری در غرب است.
کوهن می خواست یک پیشگام باشد و دریافت که اگر قرار است از یک دفتر حقوقی پرسود صرف نظر کند، انگیزه های او در آزادی آکادمیک و گروهی از همکاران تحریک کننده نهفته است. بزرگترین تأثیرات او جان ک. فیربانک، استاد تاریخ چین در دانشگاه هاروارد، و قاضی دیوان عالی فیلیکس فرانکفورتر بودند، مردانی دانشمند که شبکه های گسترده ای از دانشجویان و مریدان خود را پرورش دادند تا به تحقیق جوانان دست یابند و ذهن خود را تیز کنند.
کوهن در ناهار در خانه اش در منهتن در ماه مارس گذشته گفت: «من در نهایت کاری را انجام دادم که آنها انجام دادند.» و با قدردانی از برداشتن محصول انتخاب هایش تأمل کرد. "من هر روز اینجا می نشینم و از تمام دانش آموزان 60 سال بهره می برم. این چیزی نیست."
به قول خودش، کوهن محصول طبقه متوسط پایین نیوجرسی است. او پس از دریافت مدرک کارشناسی و حقوق از دانشگاه ییل، به کارمندی ارل وارن، که در آن زمان رئیس دادگاه عالی بود، رسید، مردی که مهمتر از همه، رهبری جداسازی مدارس ایالات متحده را بر عهده داشت و به طور گیج کننده ای، جداسازی حدود ۱۲۰,۰۰۰ ژاپنی آمریکایی را در طول جنگ جهانی دوم ترویج کرد. سپس کوهن در برکلی، هاروارد و دانشگاه نیویورک تدریس کرد و به وکلا و مقامات کمونیست در چین کمک کرد تا بخش زیادی از قانون مدرن این کشور را شکل دهند. در این مسیر، او به رئیس جمهور جیمی کارتر، سناتور تد کندی، جنرال موتورز، آموکو و دوو، از جمله دیگران، مشاوره داد.

زمانی که کوهن شروع به مطالعه زبان چینی کرد، آگاهی ایالات متحده از چین هنوز تحت تأثیر جنگ کره، احساس قوی مبنی بر خصمانه بودن کمونیست ها و این واقعیت بود که هیچ آمریکایی نمی تواند به چین برود و هیچ چینی نمی تواند به آمریکا بیاید.
کوهن گفت: "به نظر من واضح بود که چین بیشتر توسعه خواهد یافت. ما متخصصان بسیار کمی داشتیم - هیچ کس در رشته حقوق و دولت من نبود. این یک عرصه بسیار پیچیده بود. چگونه می توانستم به چین علاقه مند نباشم؟"
پارانویاهای اوایل جنگ سرد که در خاطرات کوهن شرح داده شده است، امروزه نیز اغلب تکرار می شود، به ویژه در مکان هایی مانند فلوریدا، جایی که اقداماتی برای جلوگیری از مالکیت زمین توسط چینی ها تقریباً در فوریه ۲۰۲۴ به قانون تبدیل شد. (کوهن پیشگامی وارن در بازداشت شهروندان آمریکایی ژاپنی تبار را "نقطه سیاه" در تاریخ عالی ترین دادگاه کشور می داند.)
کوهن گفت که در دوران کارشناسی در ییل، هنگامی که یک استخدام کننده سیا از محوطه دانشگاه بازدید کرد، "نه، متشکرم". یکی از همکلاسی های ییل، جک داونی، با سیا قرارداد امضا کرد و بعداً در نوامبر ۱۹۵۲ توسط چین در منچوری دستگیر شد. تلاش کوهن در طول دهه های بعد برای درک، به جای محکوم کردن ساده، تفکر حقوقی مائوئیستی و چینی، در مذاکره برای آزادی نهایی داونی در مارس ۱۹۷۳ کلیدی بود.
کوهن گفت: «اگر به جای مطالعه چین، در سال ۶۱ به واشنگتن می رفتم، احتمالاً برای سیا نیز کار می کردم و به مک جورج باندی، جان اف کندی و مشاور امنیت ملی جانسون خدمت می کردم.» "من نیز ممکن بود یک جنگجوی ویتنامی شده باشم."

در عوض، همانطور که کتاب او نشان می دهد، کوهن و همکارش در هاروارد، جیم تامسون (که قبلاً متخصص چین در شورای امنیت ملی یا NSC بود) زمانی که ماجراجویی های واشنگتن در ویتنام در سال ۶۶ آغاز شد، انصراف دادند، زمانی که NSC تامسون را به سایگون (اکنون شهر هوشی مین) فرستاد "تا دریابد که چینی ها در آنجا چه می کنند". کوهن گفت.
معاون رئیس جمهور هوبرت هامفری که در حال برنامه ریزی برای پیشنهاد ریاست جمهوری بود، می دانست که چین قرار است یک سوال مرگ و زندگی باشد. کوهن گفت، وقتی تامسون پس از دو هفته بازگشت و گفت که چینی ها "تقریباً هیچ کاری در ویتنام انجام نمی دهند"، هامفری عصبانی شد.
سلطه ترس از "خطر زرد" پس از از دست دادن چین و جنگ کره به راحتی فراموش می شود. کوهن گفت، سخن وزیر امور خارجه کندی و جانسون، دین راسک، مبنی بر اینکه یک میلیارد چینی با سلاح های هسته ای قرار است آسیای جنوب شرقی را درنوردند، صدایی بود که دیدگاه وزارت امور خارجه ایالات متحده در مورد چین را در اوایل دهه ۱۹۶۰ هدایت می کرد.
این کتاب شرح می دهد که چگونه کوهن و تامسون در برابر این ترس مقاومت کردند و با گروهی از محققان از هاروارد و موسسه فناوری ماساچوست همکاری کردند تا یک سیاست جدید چین را به هر نامزدی که در سال ۱۹۶۸ برنده کاخ سفید شد، توصیه کنند.
این نگرانی ها امروزه در قالب روایات "خطر چین" بازگشته اند. کوهن با به زبان آوردن آنچه که او و دیگر صداهای میانه رو از دفتر بیضی شکل آرزو می کنند، گفت: "متأسفانه، به نظر می رسد توافق گسترده ای در مورد هر چیزی وجود دارد که می گوید، "ما با چین رقابت می کنیم و آن را شکست می دهیم" و "در برابر چین دفاع می کنیم". "همکاری، رقابت، انتقاد و برای تعادل، مهار."

کوهن در جریان گفتگوی ما در سال گذشته، در حالی که همزمان مصمم و خسته به نظر می رسید، گفت: "رئیس جمهور بعدی باید از طریق درک با چین تلاش کند تا چهار C را متعادل کند." ما نمی توانیم در مهار شکست بخوریم، اما نمی توانیم به مهار راضی باشیم. ما بدیهی است که با آنها رقابت خواهیم کرد، اما باید همکاری کنیم. ما باید از انتقادات آنها از خودمان بهره مند شویم و آنها باید انتقادات ما را جدی تر بگیرند. این امر مستلزم پیشرفتی در ظرفیت ذهنی آنها است که شاید بتوانیم از طریق آن به [رئیس جمهور چین] شی جین پینگ دست پیدا کنیم."
کوهن از سیاست چین رئیس جمهور سابق جو بایدن راضی نبود. او احساس می کند که آمریکایی ها باید پس از آشفتگی سال ۲۰۲۰، زمانی که تنش ها بر سر نحوه برخورد چین با COVID-19 افزایش یافت، چین روزنامه نگاران آمریکایی را اخراج کرد، هر دو کشور کنسولگری های خارجی را بستند، و وزیر امور خارجه ایالات متحده علناً تعامل با چین را یک شکست خواند، راه بالایی را در پیش بگیرند. کوهن استدلال میکند که مسیر درست ارتباط فرد به فرد است - برای مثال، بازگرداندن سپاه صلح به چین، و بازگشایی کنسولگری ایالات متحده در چنگدو، که در تلافی بستن کنسولگری خود در هوستون در اوایل سال ۲۰۲۰ در پی اتهامات جاسوسی اقتصادی و تلاش برای سرقت مالکیت معنوی بسته شد. کوهن برای دههها، این راه را پیمود و دانشآموزان برجسته خود از چین و غرب را به چالش کشید تا تلاش کنند یکدیگر را درک کنند.
از جمله سخت ترین مسائل، رسیدگی به احساسات چین در مورد کمک به تایوان است، کشوری که آمریکایی ها به شدت از آن حمایت می کنند اما به نظر می رسد به سختی آن را درک می کنند. کوهن در مورد روزنامه نگاری می نویسد که از یک فرد آمریکایی می پرسد: "نظر شما در مورد تایوان چیست؟" آمریکایی پاسخ می دهد: "من عاشق غذای تایلندی هستم!"
کوهن گفت: "تا همین اواخر، این مشکل تایوان بود. اکنون، بههمت تهاجم [رئیس جمهور روسیه ولادیمیر] پوتین به اوکراین، تایوان و مسئله چین بسیار مهم شده اند."
کوهن تا آنجا که برای ارتباطات فرد به فرد فشار آورده است، همیشه از حمایت قاطع از حقوق بشر نیز حمایت کرده است و هرگز از فراخواندن علنی چین در مورد تخلفات بی شمارش دریغ نکرده است، و خستگی ناپذیر به نیابت از چینی هایی که از حزب کمونیست چین (CCP) تخطی کردند و با عواقب وخیمی روبرو شدند، مانند چن گوانگچنگ "وکیل پابرهنه" نابینا که اکنون تبعید شده است، که او یک فصل کامل از خاطرات خود را به او اختصاص داده است.

کوهن سخنان تندی نیز برای رهبران پکن دارد. استقرار مستند شرکت های چینی از کره شمالی ها و اویغورها در شرایط اردوگاه کارگری، ادعای پکن مبنی بر اینکه سابقه آن در حفاظت از حقوق بشر خوب است و در حال بهبود است را نقض می کند.
کوهن گفت: "ما واقعاً به اندازه کافی نمی دانیم. آنها در پنهان کردن چیزهایی که در نهایت هر از گاهی بیرون می آیند، بسیار خوب هستند. این بهبود نیافته است." با این حال، حتی تحت سلطه مطلق CCP، کوهن اشاره می کند و جزئیات کتاب او، پیشرفت فنی قانونی در حال انجام است.
چینی ها هنوز باید با مالکیت معنوی سروکار داشته باشند. آنها هنوز باید با قراردادها سروکار داشته باشند. آنها باید با معاهدات سروکار داشته باشند. یک گروه حرفه ای در چین وجود دارد - برخی از آنها نمی توانند صحبت کنند، نمی توانند تدریس کنند، نمی توانند منتشر کنند - اما آنها هنوز برای بهبود جنبه های غیر بحث برانگیز سیستم حقوقی تلاش می کنند. بنابراین، آنقدرها هم مرده نیست که بتوان از نقض های پر سر و صدای حقوق بین المللی بشر استنباط کرد."
کوهن می نویسد که بخش هایی از نظام حقوقی چین با "استقلال غیرسیاسی قابل توجه" عمل می کند، اما این مناطق در حال کاهش هستند. به سوی شرق، به سوی غرب جزئیات توجه روزافزون کوهن در سال های اخیر به استفاده CCP از بازداشت خودسرانه را نشان می دهد، نه تنها علیه مردم خود، در داخل، بلکه به طور فزاینده علیه اتباع خارجی.
کوهن در روزهای پر تردید خود می گوید که یکی از بسیاری از دانشجویان برجسته او، جیمی هورسلی، رئیس سابق مرکز حقوق چین در ییل و وابسته بازرگانی سفارت ایالات متحده در پکن، سعی می کند به او بفهماند که اوضاع در چین پیچیده تر از صرفاً سرکوب عمده فروشی است.
کوهن گفت: "من به [الکسیی ناوالنی مرحوم] و پرونده های روسی به عنوان نقطه مقابل با چین نگاه کردم، زیرا به من نشان داد که روسیه واقعاً یک دولت استبدادی است اما چین یک دولت تکنو-توتالیتر است." "چین درجه بسیار بیشتری از سرکوب دارد - بسیار موثرتر از روسیه، اما روسیه به سختی در حال مطالعه چگونگی انجام آن توسط چین است."
یکی از داستان های کتاب یک استعاره مناسب برای کار کوهن به عنوان یک متقاعد کننده و صلح طلب است. کوهن می نویسد که بیشترین لذتی که در زندگی خود برده است، در حل و فصل اختلافی بوده است که در ایجاد پروژه نیروگاه هسته ای خلیج دایا، در ۴۳ مایلی هنگ کنگ، در ۸۴-۱۹۸۳، درست زمانی که انگلیسی ها در حال مذاکره بر سر آینده قلمرو استعماری خود با پکن بودند، به وجود آمد.

کوهن که استاد دقت و توجه به جزئیات است، آنقدر مذاکره کننده ارشد چین را با سؤالات خود بمباران کرد که به گفته کوهن، او چرخید و گفت: «تا زمانی که شما را ملاقات نکردیم، فکر می کردیم وکلا ساعتی پول می گیرند، اما اکنون فکر می کنیم شما باید به ازای هر سوال پول بگیرید.»
کوهن از حس شوخ طبعی مذاکره کننده قدردانی کرد و به همین ترتیب پاسخ داد. سوال کلیدی در مذاکرات این بود که چینی ها کدام استانداردهای ایمنی را برای ساخت اولین پروژه هسته ای خود می پذیرند. آیا آنها از استانداردهای بالاتر فرانسوی که ده ها پروژه را بدون مشکل پرورش داده بود پیروی می کردند، یا بر استانداردهای پایین تر آژانس بین المللی انرژی اتمی اصرار می کردند؟ کوهن قصد نداشت به دومی رضایت دهد. یک روز، کوهن وانمود کرد که تسلیم شده است و گفت: "بسیار خب، اگر استانداردهای شما را بپذیریم، مزیت آن این است که شاید این مشکل آینده را حل کند زیرا ممکن است منفجر شود و بر هنگ کنگ تأثیر بگذارد."
مذاکره کننده گفت: "می دانید پروفسور، گاهی اوقات من شوخ طبعی شما را دوست ندارم." کوهن به سرعت پاسخ داد: "این شوخی نیست." چینی ها سرانجام تسلیم شدند و استاندارد ایمن تر را انتخاب کردند و کوهن گفت: "آنها خوش شانس بوده اند."