به نسخه فرهنگی یکشنبه The Daily خوش آمدید.
منتقدان همیشه درست نمیگویند. برخی از بینندگان اصرار دارند که برخی از نمایشهای بحثبرانگیز یا مورد انتقاد، شایسته تقدیر هستند، در حالی که برخی دیگر فکر میکنند که سریالهای تحسینشده خاص، با ستایش بیش از حد مواجه میشوند. برای کسانی که از بحث و جدل با امتیاز Rotten Tomatoes لذت میبرند، پاسخ ویراستاران ما به این سؤال را بخوانید: یک برنامه تلویزیونی که منتقدان درباره آن اشتباه میکردند، کدام است؟
فصل 2 سریال Euphoria (در حال پخش در Max)
پس از فصل اول بصری خیرهکننده و تحسینشده Euphoria، تمام مواد لازم برای یک فصل 2 موفق وجود داشت: استعداد، لباسهای شیک، موسیقی متن متمایز لابرینت با سینتهای زیاد، و نیروی محض تأثیر فرهنگی نمایش. من به شخصیتها و قوسهای داستانی آنها اهمیت میدادم—احساسی که تنها با اجراهای دلخراش رو (با بازی زندایا) و جولز (با بازی هانتر شفر) در دو قسمت مستقل که پس از فینال فصل اول پخش شد، تقویت شد. اما با انباشته شدن قسمتهای فصل 2، از خودم میپرسیدم: آیا این تمام ماجراست؟
شکایات من بیشتر از نحوه رفتار با شخصیتها ناشی میشود. برخی از آنها مورد توجه زیادی قرار گرفتند (به نظر من، کسی بیشتر از حد لازم مورد توجه قرار گرفت)، و برخی از شخصیتهای دوستداشتنی، از جمله کت، به حاشیه رانده شدند و با خطوط داستانی که با پیشرفت شخصیت آنها در فصل قبل همخوانی نداشت، دچار سردرگمی شدند. رابطه فز و لکسی جذاب بود، اما در نهایت نیمهپخته باقی ماند. مداخله آسان الیوت بین رو و جولز مرا گیج کرد. من دفاعیههای طرفداران سرسخت Euphoria را شنیدهام—آنها نوجوان هستند؛ قرار است غیرمنطقی، تکانشی و احساساتی باشند—اما در نهایت، شخصیتهای آشفته، داستانگویی سهلانگارانه را توجیه نمیکنند.
— Stephanie Bai, ویراستار خبرنامههای مرتبط
فصل 3 سریال The Sex Lives of College Girls (در حال پخش در Max)
The Sex Lives of College Girls، کمدی HBO از میندی کالینگ و جاستین نوبل درباره چهار هم اتاقی، بهترین توصیفش این است که یک نمایش دانشگاهی است که برای جذب هزارهها ساخته شده است. و مطمئناً، این نمایش بسیار دور از واقعیت است. آیا واقعاً اتاقهای خوابگاه کسی اینقدر بزرگ هستند؟ آیا تا به حال یک دانشجو به اندازه لیتون ژاکتهای توییت پوشیده است؟ و چرا هر دانشجوی پسر شکم شش تکه دارد؟
اما هنگامی که از تلاش برای یافتن تصاویر قابللمس از روزهای دانشگاه، چه گذشته و چه حال، دست بردارید، میتوانید از تصویر شیرین و خندهدار دوستی زنان لذت ببرید. بسیاری از بینندگان به درستی شکایت کردهاند که غیبت رنه رپ از بیشتر فصل سوم اخیر یک حفره قابل توجه ایجاد کرد و استقبال منتقدان نیز ولرم بود. اما تا فینال فصل، شیمی بین "هم اتاقی چهارم" جدید، کسی (با بازی گریسی لارنس)، و بقیه دختران عالی بود. من هنوز به صحنهای فکر میکنم که آنها روی زمین مینشینند و داستانهای ناجور از دست دادن باکرگی خود را تعریف میکنند. این یک یادآوری از قدرت عمیق شوخیهای خوب و توصیههای خوب است، به ویژه زمانی که توسط یک دوست ارائه شود.
— Isabel Fattal, ویراستار ارشد خبرنامهها
Caso Cerrado (در حال پخش در Peacock)
Caso Cerrado چهار نسل از خانواده من را تحت تأثیر قرار داده است، اگرچه با هیچ استاندارد انتقادی، این دقیقاً یک نمایش عالی نیست. این سریال تلویزیونی واقعگرایانه دادگاهی به زبان اسپانیایی، مستقر در میامی، به مدت 18 سال در Telemundo پخش شد و در سراسر آمریکای لاتین پخش شد. مادربزرگ دومینیکنی متدین من فقط اجازه میداد مستندهای طبیعت و Caso Cerrado در تلویزیون او پخش شود. مادربزرگ مادریم همیشه در سالهای پایانی عمرش آن را روشن میگذاشت، مانند یک صدای پسزمینه.
اگرچه Caso Cerrado به شدت محبوب بود، اما اغلب نقدهای نامطلوبی دریافت میکرد—یک روزنامه اسپانیایی آن را "مسخرهترین ... نمایش تلویزیونی" نامید—و اتهامات مبنی بر ساختگی بودن خطوط داستانی آن فراوان بود. اما در اوج خود، بیش از 1 میلیون بیننده روزانه تماشا میکردند که وکیل آنا ماریا پولو اختلافات خانوادگی و قانونی را حل میکند و ترکیبی از صراحت قاضی جودی و گوش دادن همدلانه اپرا را به کار میگیرد. این نمایش که با موسیقی ملودراماتیک تلهنوولا همراه بود، صحنههایی از درگیریهای انسانی—خانوادههایی که دعوا میکنند، گریه میکنند، آشتی میکنند—را ارائه میداد که هم به طرز لذتبخشی دراماتیک و هم تفکربرانگیز بودند. این ترکیب برای خانواده من و بسیاری دیگر به شدت اعتیادآور بود، به ویژه به این دلیل که این نمایش پایانی مرتب برای موضوعات سنگین خود ارائه میکرد، به گونهای که زندگی واقعی اغلب نمیتواند. وقتی هر قسمت به پایان میرسید، پولو چکش خود را میکوبید و اعلام میکرد "Caso cerrado!" پرونده بسته شد.
— Valerie Trapp, دستیار ویراستار
Battlestar Galactica (در حال پخش در Prime Video)
بازسازی Battlestar Galactica در سال 2004 سالهاست که به عنوان یک پیروزی در داستانگویی مورد استقبال قرار گرفته است: برای مثال، در سال 2020، The Guardian نوشت که "همه میدانند که BSG قرار است نوعی کلاسیک تلویزیونی قرن بیست و یکم باشد." من انتظار داشتم که آن را دوست داشته باشم—من مخاطب هدف برای علمی تخیلی تند و تیز با یک خدمت قوی از تمثیل سیاسی هستم، جایی که شخصیتها مجبورند انتخابهای اخلاقی خاکستری انجام دهند تا به بهترین نحو به اهداف بزرگتری که باور دارند، خدمت کنند. اما سالهای مداخلهگر برای این سریال یا زنانش مهربان نبودهاند، زنانی که نویسندگی اغلب آنها را به زنانی سرسخت تبدیل میکند که روابط عاشقانهای با مردانی دارند که با آنها کار میکنند و باعث ایجاد بیاعتباری میشوند. همراه با سنگینی پیامرسانی آن، و نحوه انحراف طرح در فصلهای بعدی ... تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که خدا را شکر که ما همیشه هر چیزی را که این نمایش در Star Trek: Deep Space Nine وعده داده بود، خواهیم داشت.
— Emma Sarappo, ویراستار ارشد
فصلهای 3 و 4 سریال The Killing (در حال پخش در Hulu)
وقتی دما به طور لجوجانه در نقطه انجماد میماند و باران بیوقفه است، آنچه مرا سرپا نگه میدارد، یک راز قتل پر پیچ و خم است که توسط یک جفت کارآگاه عبوس با شیمی بسیار خوب به پیش میرود. نمایشهای معتبر اخیر شناختهشده با این معیارها مطابقت دارند (True Detective, Mare of Easttown)، اما من در عوض شما را به فصلهای سوم و چهارم نادیده گرفته شده The Killing ارجاع میدهم، که طرح قتل مرکزی را دوباره راهاندازی میکنند تا بتوانید به راحتی از اواسط سریال شروع کنید.
بر خلاف بسیاری از منتقدان، من فصلهای اخیر را ترجیح میدهم، که در آن سارا لیندن (با بازی میرل انوس)، کارآگاه سابق تسخیرشده، در تلاش برای مستقر شدن در یک زندگی آرام به عنوان یک پلیس حملونقل در حومه سرد و بارانی سیاتل، زمانی که شریک سابقش درگیر یک پرونده جدید میشود که شباهتهای خونینی با پرونده قبلی او دارد، دوباره وارد تحقیقات قتل میشود. اما صبر کنید—مردی قبلاً به خاطر آن جرم محکوم شده و به اعدام محکوم شده بود. اکنون شما 16 قسمت پر از شک و وسواسهای شخصی دارید تا از آن لذت ببرید.
— Shan Wang, مدیر برنامهریزی