صحنه‌ای از <em>خاطرات جعبه سیاه</em>. Paramount+
صحنه‌ای از <em>خاطرات جعبه سیاه</em>. Paramount+

جایزه اسکار برای تاریک‌ترین مستند می‌رسد به…

در سالی سنگین برای این دسته، حداقل یک نامزد باعث شد که منتقد ما به گریه بیفتد.

پخش نود و هفتمین دوره جوایز سالانه آکادمی، که برای ۲ مارس برنامه‌ریزی شده است، احتمالاً حال و هوای ناخوشایندتری از معمول خواهد داشت—و نه فقط به این دلیل که لس‌آنجلس هنوز از آتش‌سوزی‌های ژانویه نفس می‌کشد. هالیوود نیز مانند بسیاری از صنایع، مطمئن نیست که چگونه برای ترامپ ۲.۰ موضع‌گیری کند. به نظر می‌رسد مدیران شرکت‌ها از ایجاد تلاطم مردد هستند—تسویه دادخواست افترا ۱۵ میلیون دلاری با رئیس‌جمهور منتخب وقت، نشانگر این است—اما منصفانه است که بگوییم کارکنان رده پایین این جامعه هنوز هم، تا حد زیادی، می‌توانند به عنوان «لیبرال‌های کلاسیک هالیوود» طبقه‌بندی شوند.

یک دسته آماده این لحظه است. فیلم‌های مستند بلند امسال نه تنها برای یک مجسمه طلاکاری‌شده رقابت می‌کنند، بلکه برای این که کدام یک از همه به طرز رقت‌انگیزی افسرده‌کننده‌تر است. اکیداً توصیه می‌کنم برای هر کسی که مصمم است قبل از انتخاب در استخر اسکار دفتر کار، هر پنج فیلم را پشت سر هم تماشا کند، مقداری ادویل دم دست داشته باشد. دو تا از پنج فیلم بر محوریت قساوت جنگ‌های جاری می‌چرخند؛ دو تا در مورد بی‌عدالتی پیرامون سوءاستفاده جنسی هستند؛ و یکی در مورد نیرنگ‌بازی‌ها و عملیات روانی سیا در کنگو پس از استعمار است که هرگز به طور کامل به آن رسیدگی نشد. (ای وای، نمی‌شد یکی وجود داشته باشد که اینقدر سنگین نباشد؟ نمی‌توانیم یک رژه پنگوئن‌ها را در این میان داشته باشیم؟)

علاوه بر حال و هوای تاریک، چهار تا از پنج نامزد یک ویژگی غیرعادی دارند. همه آن‌ها توسط خود سوژه‌های فیلم کارگردانی یا مشترکاً کارگردانی شده‌اند. از آنجایی که همه یک استودیوی تولید فیلم در جیب خود دارند، مطمئناً می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این روند ادامه یابد. (احساس حماقت نمی‌کنید که به جای ساختن یک فیلم نامزد اسکار، وقت خود را صرف بازی تخته نرد روی تلفن خود می‌کنید؟) در اینجا نگاهی به پنج انتخاب امسال می‌اندازیم.


سرزمین دیگری نیست

کارگردانی شده توسط باسل عدرا، حمدان بلال، یووال آبراهام و راشل زور

نامزدی که به احتمال زیاد برنده می‌شود سرزمین دیگری نیست، فیلمی که از زمان اولین نمایش خود در جشنواره فیلم برلین در فوریه ۲۰۲۴ تیتر خبرها را به خود اختصاص داده است. این فیلم از یک تیم فیلمسازی چهار نفره متشکل از دو فلسطینی و دو اسرائیلی است و در جامعه کرانه باختری مسافر یطا فیلمبرداری شده است. اسرائیل آن منطقه را به عنوان یک منطقه «منطقه C» طبقه‌بندی می‌کند، که به این معنی است که برای دهه‌ها، ارتش اسرائیل ادعا کرده است که حق استفاده از آن را برای آزمایش‌های نظامی دارد. فلسطینی‌هایی که در آنجا زندگی می‌کنند، ادعا کرده‌اند که حق دارند تنها گذاشته شوند. همانطور که مطمئنم می‌توانید تصور کنید، این دو موضع منجر به اختلاف شده است.

شخصیت اصلی ما باسل عدرا است که خانواده‌اش سال‌هاست مقاومت فلسطین را مستند می‌کنند. یک روزنامه‌نگار اسرائیلی، یووال آبراهام، به او می‌پیوندد، که تا جایی که می‌تواند کمک می‌کند، اما—همانطور که وقتی اوضاع داغ می‌شود به او یادآوری می‌شود—هنوز هم می‌تواند به خانه برود و در محله‌ای بخوابد که تانک‌ها مزاحم آن نمی‌شوند. دوستی پرتنش آن‌ها روی پرده بخشی از چیزی است که این پروژه را بسیار خاص می‌کند.

زمانی که سرزمین دیگری نیست دو جایزه در برلین برد، منجر به لحظه‌ای از مضحکه سیاسی شد، پس از اینکه وزیر فرهنگ آلمان، که در حال تشویق موفقیت فیلم دیده شده بود، توضیح داد که فقط برای نیمه اسرائیلی تیم دست می‌زد. این فیلم به خوبی در جشنواره‌های بین‌المللی به کار خود ادامه داد، اما هیچ توزیع‌کننده آمریکای شمالی فیلم را خریداری نکرد. این فقدان توزیع منجر به مقالات، سپس صحبت‌هایی در مورد شرکت‌های ترسو شد که مایل به دست زدن به چیزی بسیار بحث‌برانگیز نبودند. در ضیافت جوایز حلقه منتقدان فیلم نیویورک در ماه ژانویه، جایی که سرزمین دیگری نیست جایزه دیگری را دریافت کرد، برادی کوربت، کارگردان بروتالیست و گای پیرس، بازیگر، هر دو از عدم توزیع فیلم ابراز تاسف کردند.

فیلم در مرکز لینکلن نیویورک سیتی، وابسته به جشنواره فیلم نیویورک، جایی که سرزمین دیگری نیست به نمایش درآمد، فیلم را برای یک نمایش یک هفته‌ای واجد شرایط اسکار رزرو کرد. حداقل هجده سینمای مستقل در سراسر ایالات متحده و کانادا آن را برای فوریه برنامه‌ریزی کرده‌اند، درست زمانی که اعضای آکادمی رای می‌دهند. (وب‌سایت انجمن بین‌المللی مستند گزارش می‌دهد که پیشنهادات توزیع روی میز بود، اما فقط از شرکت‌های بسیار کوچک.)

من معتقدم این پیروزی بر سانسور درک‌شده، برای رای‌دهندگان آکادمی بسیار جذاب خواهد بود، حتی اگر موضوع اسرائیل و فلسطین موضوعی باشد که بسیاری از مردم را دلزده می‌کند.

نامزدهای فلسطینی دیگری نیز وجود داشته‌اند—یک مستند مشابه در سال ۲۰۱۲ به نام ۵ دوربین شکسته؛ دو فیلم داستانی از هانی ابواسعد، کارگردان فلسطینی مقیم هلند، بهشت اکنون و عمر، که دیدگاهی ظریف به این درگیری دارند؛ و دو روایت کوتاه. این که سرزمین دیگری نیست یک پروژه مشترک با دو کارگردان اسرائیلی است، همچنین کمی آرامش روانی را برای کسانی که تمایل دارند به سمت طرف اسرائیلی متمایل شوند، فراهم می‌کند. اگرچه ۵ دوربین شکسته نیز یک تولید مشترک بود، اما سال‌های مداخله‌ای دیدگاه‌های جدیدی را در مورد این موضوع به ارمغان آورده است.

اما ممکن است اشتباه کنم! فیلم با دو دوست ما به پایان می‌رسد که روی زمین نشسته‌اند، خسته، سیگار می‌کشند و آرزوی تغییر «این واقعیت بد» را دارند. سپس کارتی توضیح می‌دهد که فیلمبرداری درست قبل از حمله حماس از غزه به پایان رسیده است. آیا قرار است آن را به عنوان چیز بیشتری از «واقعیت بد» تفسیر کنیم، یا ۷ اکتبر ۲۰۲۳، «تغییر» آرزو شده است؟ این موضوع قابل بحث است و این احتمال وجود دارد که این ابهام برای آکادمی بیش از حد باشد.

سرزمین دیگری نیست در حال حاضر فقط در سینماها در حال اکران است.


جنگ چینی

کارگردانی شده توسط برندن بلامو و اسلاوا لئونتیف

نامزدی که چشمگیرترین فیلم را دارد جنگ چینی است، فیلمی که توسط سربازان در خارکف، شهری اوکراینی نزدیک به مرز روسیه ساخته شده است. سوژه‌های اصلی ما یک زوج متاهل هستند که مجسمه‌های ظریف می‌سازند و زندگی‌شان با تهاجم تمام‌عیار روسیه زیر و رو می‌شود. اسلاوا لئونتیف از کوره خود دور می‌شود و یک مسلسل برمی‌دارد و به مربی سایر سربازان تبدیل می‌شود که تا همین اواخر هرگز تصور نمی‌کردند که لباس استتار بپوشند. (این جوخه از افرادی با مشاغل پیش پا افتاده، مانند فروشندگان مبلمان، تشکیل شده است.)

اسلاوا و شریک زندگی‌اش در خانه به ساختن آثار کوچک و نفیس (که اغلب در میدان جنگ قرار می‌گیرند) ادامه می‌دهند و از طبیعت با سگ کوچک خود، فرودو، لذت می‌برند. این با تصاویری از خشونت ناگهانی از پهپادها و دوربین‌های GoPro متعادل می‌شود.

جنگ چینی قرار نیست ظریف باشد، قرار است تصویری از شجاعت باشد. من این تصور را دارم که اگر این را به عنوان تبلیغات برچسب بزنید، کارگردانان لزوماً آن را به عنوان یک اصطلاح تحقیرآمیز تلقی نمی‌کنند. برخی از صلح‌طلبان ممکن است از این موضوع ناراحت شوند، اما به عنوان نوع جدیدی از مستند، به لطف پیشرفت‌های فناوری، قابل توجه است.

جنگ چینی در حال حاضر فقط در سینماها در حال اکران است.


نیشکر

کارگردانی شده توسط جولیان بریو نویزکت و امیلی کسی

نامزدی که سینمایی‌ترین (به دلیل نبود اصطلاح بهتر) است نیشکر است، نگاهی جذاب به رسوایی مدارس مسکونی در کانادا. اخیراً کشف شده است که صدها، اگر نگوییم هزاران، کودک بومی در مدارس تحت اداره کلیسا مورد آزار و اذیت قرار گرفته و کشته شده‌اند و به متجاوزان شناخته‌شده هیچ مجازاتی داده نشده است. این تاریخ باستانی نیست. پدر یکی از کارگردانان فیلم، اد آرچی نویزکت، در سال ۱۹۵۹ متولد شده است. او نتیجه تجاوز در یکی از این مدارس است؛ او در دوران نوزادی به یک زباله‌سوز انداخته شد، اما توسط یک شیرفروش که فکر می‌کرد صدای گربه شنیده است، نجات یافت. داستان او یکی از چهار داستان در هم تنیده در یک جامعه کوچک است که به روش خود به دنبال نوعی التیام در حالی است که این جنایات آشکار می‌شوند. (برای ریک گیلبرت، رئیس سابق قبیله، به معنای سفر به واتیکان است.)

علیرغم زشتی داستان، مکان (ملت اول ویلیامز لیک در بریتیش کلمبیا)، پس‌زمینه‌ای مسحورکننده است و سکانس‌ها به طور شاعرانه‌ای برش داده شده‌اند. همچنین، کارگردانان روایت را عجولانه پیش نمی‌برند و به صحنه‌هایی اجازه می‌دهند که لزوماً جنبه روزنامه‌نگاری داستان را پیش نبرند، اما انسانیت آن را افزایش می‌دهند. جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، به عنوان چیزی شبیه به یک متحد ارائه می‌شود که خرده‌هایی از آشتی را ارائه می‌دهد. تغییرات اخیر در دولت کانادا، نتیجه‌گیری تا حدودی امیدوارکننده را کمی تیره‌تر می‌کند.

نیشکر در حال حاضر در Hulu و Disney+ پخش می‌شود.


خاطرات جعبه سیاه

کارگردانی شده توسط شیوری ایتو

نامزدی که بالاخره مرا به گریه انداخت خاطرات جعبه سیاه بود، یک روایت اول شخص از شیوری ایتو، روزنامه‌نگار ژاپنی، که یک همکار برجسته را به آزار جنسی متهم کرد و سپس با قوانین تجاوز جنسی منسوخ شده ژاپن و موانع قانونی طاقت‌فرسا مواجه شد. این که مهاجم او بیوگرافی‌نویس مجاز شینزو آبه، نخست‌وزیر وقت بود، به این موضوع کمک نکرد. علیرغم شواهد واضحی از PTSD (و همچنین اعضای خانواده‌ای که از او خواستند کنار بکشد)، او پافشاری کرد و به دستور اصلی شغل خود مبنی بر افشای حقیقت استناد کرد. ما تماشا می‌کنیم که او یک دادخواست قانونی آماده می‌کند و کتابی منتشر می‌کند که اتفاقاً همزمان با جنبش جهانی #MeToo است. (او در یک ویدیو می‌گوید: «این تهیه‌کننده فیلم وجود دارد.»)

ایتو به سرعت به یک میله صاعقه در ژاپن تبدیل شد و با آن، بی‌رحمی و قلدری به همراه داشت—اما همچنین حمایت از بزرگان در زمینه خود، و همچنین مردانی که مایل بودند مشاغل خود را به خطر بیندازند تا به طور رسمی شهادت دهند. (تماس تلفنی با دربان هتلی که این حادثه در آن رخ داد، جایی بود که من از دست دادم.)

سیستم قضایی ژاپن به عنوان یک فاجعه ارائه می‌شود، اما هر کسی که تماشا کند، شباهت‌هایی را با داستان‌های مشابه در ایالات متحده و اروپا خواهد دید. قوانین مردسالارانه به دور از یک پدیده "خارجی" هستند.

خاطرات جعبه سیاه در حال پخش در Paramount+ است.


موسیقی متن کودتا

کارگردانی شده توسط یوهان گریمونپرز

نامزدی که بیشترین علاقه را برای یک خوره‌ی تاریخ دارد، مطمئناً موسیقی متن کودتا است، یک کلاژ ۱۵۰ دقیقه‌ای که با ترور پاتریس لومومبا، رهبر کنگو به اوج می‌رسد. این فیلم عمیقاً به این موضوع می‌پردازد که چگونه شرکت معدنی بلژیکی Union Minière و سیا به روش‌های—به اصطلاح—خلاقانه برای تامین منافع خود کار می‌کردند، حتی از کنسرت‌های جاز حسن نیت برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کردند. یوهان گریمونپرز، کارگردان بلژیکی، مسیری عمدتاً غیرمستقیم (جرأت می‌کنم بگویم جازی؟) را برای اثبات ادعای خود طی می‌کند، با توقف‌هایی در طول مسیر برای شهروند کنگویی که شمشیر پادشاه بلژیک را دزدید؛ جنبش ایالات متحده آفریقا؛ و بررسی ذخایر اورانیوم منطقه و اهمیت آن‌ها برای هر دو مسابقه تسلیحاتی و فضایی.

متونی که در صداگذاری خوانده می‌شوند از آندره بلوین تا نیکیتا خروشچف متغیر است و آهنگ فیلم بر اساس ضربی است که توسط مکس روچ، نوازنده درام و فعال، نواخته شده است، که به همراه دیگر بزرگان جاز، تفسیری تند و زننده ارائه می‌دهد. گریمونپرز فیلمی غنی و انفجاری ساخته است، که واقعاً با هر مستند دیگری از جنگ سرد که تا به حال دیده‌ام متفاوت است.

موسیقی متن کودتا برای مشترکین مجموعه فیلم کینو در حال پخش است، برای کسانی که حساب کاربری دارند به صورت رایگان در Kanopy در دسترس است و همچنین در پلتفرم‌هایی مانند آمازون قابل اجاره است.