در یک بعدازظهر خاکستری در نوامبر 2021، افسران پلیس متروپولیتن یک خودرو را در بزرگراهی در شمال لندن متوقف کردند، زیرا اطلاعاتی در مورد یک معامله مشکوک مواد مخدر دریافت کرده بودند. به گفته بازرسان، در خودرو 250000 پوند پول نقد پیدا کردند. جستجوی خانه راننده یک دستگاه شمارش دلار و 24500 پوند دیگر را نشان داد.
این یک موفقیت بزرگ برای اجرای قانون بود، اما داستان بزرگتر از این حرفها بود. تحقیقات بیشتر نشان داد که یک نخ محققان بریتانیایی را به ساختمانی در قلب مسکو منتهی میکند. پول، ماشین و مردی که رانندگی میکرد، همگی به یک عملیات اطلاعاتی روسیه برمیگشتند.
عملیات بیثباتسازی، همانطور که آژانس ملی جنایی بریتانیا آن را نامید، نشان داد که چگونه دو شبکه جنایی پوسته - به نامهای Smart و TGR - یک عملیات گسترده پولشویی را برای تبدیل پول نقد به ارز دیجیتال طراحی کردند. روسای هر دو گروه، اکاترینا ژدانوا و جورج روسی، سال گذشته توسط دفتر کنترل داراییهای خارجی ایالات متحده تحریم شدند.
صدها میلیون دلار از طریق این طرح پولشویی شد و بیش از 80 نفر دستگیر شدند، اگرچه چندین بازیگر کلیدی خارج از دسترس قانونگذاران غربی باقی ماندهاند. این دو شبکه بیش از 30 کشور در اروپا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی را در بر میگرفتند. مشتریان آن شامل برخی از بزرگترین گروههای جنایتکار سازمانیافته روسی و غیرروسی بودند که در قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان دست داشتند.
آنچه این شبکه را متفاوت میکرد این بود که به طور یکپارچه با گروههای جنایتکار رقیب ارتباط برقرار میکرد، در چندین بازار غیرقانونی تخصص داشت و از حمایت یک دولت خارجی برخوردار بود. جاسوسان، روسای مافیا، مجرمان سایبری و پولشویان روسی برای ایجاد یک صنعت با هم متحد شدند که تقریباً درک آن غیرممکن است. راب جونز، مدیر کل عملیات در آژانس ملی جنایی، آن را به عنوان مهمترین عملیات پولشویی که آژانس تا به حال کشف کرده بود توصیف کرد. او گفت: «این شما را از McMafia به Narcos و از طریق [جان] لوکاره، نویسنده رمانهای هیجانانگیز جاسوسی میبرد.»
جرم سازمانیافته، یکی از قدیمیترین حرفههای جهان، در حال ورود به یک عصر طلایی است. چه توسط دزدان مقبره در مصر باستان، چه آدمکشان در خاورمیانه، چه جوامع مخفی در چین، چه دزدان دریایی در دریای کارائیب، یا مافیای ایتالیایی، دنیای زیرزمینی جنایت یک ثابت در تاریخ است. ابزارهای مدرن این تجارت - ارعاب، فساد، قاچاق و خشونت - تا حد زیادی مشابه هزارههای گذشته هستند. با این حال، همانطور که جونز مشاهده کرد، پیچیدگی، سرعت و مقیاس جرم سازمانیافته امروزی نفسگیر است. و رژیم کنترل جرم بینالمللی - چارچوبهای قانونی، نهادها و سازوکارهای مشارکتی که توسط دولتها و سازمانهای جهانی برای پیشگیری، تحقیق و پیگرد قانونی جرم ایجاد شدهاند - از راه دور آماده نیست.
در اواخر قرن بیستم، جهانی شدن - مقرراتزدایی از سیستمهای مالی و هجوم سرمایه، کالاها، خدمات، مردم و ایدهها در سراسر مرزها - اقتصادهای قانونی و غیرقانونی را به شدت تقویت کرد. کارتلها، شبکههای مافیایی و گانسترهای آزاد به سرعت از پیچیدگیهای بانکهای خصوصی، پناهگاههای مالیاتی، مناطق ویژه اقتصادی، بنادر کانتینری و بازارهای آنلاین آگاه شدند. اکثر آژانسهای پلیس ملی فاقد اختیارات، مهارتها و منابع لازم برای همگام شدن بودند. حتی زمانی که اقدام میکردند، اغلب توسط دلالان قدرت سیاسی و اقتصادی مبهم خفه میشدند.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا جرم سازمانیافته در حال تجدید حیات است. اولین دلیل، اتخاذ فناوریهای جدیدی است که به معنای واقعی کلمه نحوه انجام جرم را تغییر میدهد. در سازمانهای جنایی، بومیان دیجیتال شروع به جایگزینی روسای مافیایی و عوامل کمتر آگاه به فناوری کردهاند. در نتیجه، جرایم سایبری از حملات گرگهای تنها به جنایتکاران بسیار ماهر که در قالب گروه فعالیت میکنند، تبدیل شده است. این نسل جدید از باندها در شبکههای ساختاریافته فعالیت میکنند و اعضا در وظایفی مانند نوشتن بدافزار، مهندسی اجتماعی و مدیریت پول تخصص دارند.
درست مانند اقتصاد عادی، اتصال دیجیتال به طور چشمگیری کارایی را افزایش داده و هزینههای جرم سازمانیافته را کاهش داده است. جرایم سایبری را در نظر بگیرید که به طور فزایندهای تحت سلطه حملات خودکار فیشینگ و باجافزار به عنوان یک سرویس است. در واقع، تقریباً هر دستهای از فعالیتهای مجرمانه از فناوری برای ایجاد صرفهجویی در مقیاس استفاده میکند. گانگسترهای روسی در حال استفاده از پهپادها برای ترور رقبای خود هستند، گروههای جنایتکار مراکشی در حال قاچاق مواد مخدر به اسپانیا با استفاده از پهپادهای زیرآبی هستند، و پلیس بریتانیا در حال گزارش تحویلهای هوایی دارو، تلفن و سلاح به زندانها با پهپاد است. خدمات تحویل درب منزل برای مواد مخدر به اندازه خدمات فست فود در سراسر اروپا و ایالات متحده سریع است. این کارایی جدید نتیجه نفوذ اینترنت، گسترش رسانههای اجتماعی، پلتفرمهای رمزگذاری شده، GPS فراگیر و حتی نرمافزار سازمانی برای مدیریت پرسنل و امور مالی گروههای جنایتکار است.
در همین حال، عرضه و تقاضا برای جرم سازمانیافته نیز در حال تغییر است. مهاجرت را در نظر بگیرید که به یکی از موضوعات مورد مناقشه در اروپا و سیاستهای ایالات متحده تبدیل شده است. هر چه دولتها بیشتر تلاش کنند تا از سفر مهاجران جلوگیری کنند، سود حاصل از قاچاق انسان بیشتر میشود. آنچه زمانی یک تجارت نسبتاً کوچک با حاشیه سود کم بود، اکنون یک صنعت جهانی شده است که به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته فعالیت میکند. به طور متناقضی، سودها افزایش یافته است زیرا فقیرترین افراد جهان نسبت به چند دهه قبل کمتر بیچاره هستند و بسیاری اکنون میتوانند در قاچاقچیان سرمایهگذاری کنند. تعداد کمی از انواع فعالیتهای مجرمانه به اندازه قاچاق انسان توجه عمومی را به خود جلب میکنند، حتی اگر این فعالیت خشونت کمتری نسبت به، مثلاً، مواد مخدر ایجاد کند.
سندیکاهای جرایم سازمانیافته نیز از نوآوریها در تولید مواد مخدر و تغییر عادات مصرفی استفاده میکنند. داروهای مصنوعی مانند فنتانیل، مت آمفتامینها و آمفتامینها وابسته به کوکا یا خشخاش تولید شده در کلمبیا یا افغانستان نیستند. اشتهای رو به رشد برای این داروها تولید را به بازارهای نهایی نزدیکتر کرده است. به گفته آژانس دارویی اتحادیه اروپا، صدها آزمایشگاه مخفی مواد مخدر در سالهای اخیر در سراسر اروپای غربی منحل شدهاند. در همین حال، تولید کاپتاگون از سوریه به عراق افزایش یافته و میلیاردها دلار قرص به مصرفکنندگان در کشورهای خلیج فارس و سایر نقاط خاورمیانه ارسال میکند.
کیفیت حکمرانی یکی دیگر از عوامل شیوع جرم سازمانیافته است. حکمرانی ضعیف - چه ناشی از فساد، ناآرامیهای اجتماعی یا درگیری مسلحانه - ارتباط قوی با نفوذ شبکههای جنایی دارد. دولتهای دموکراتیک تمایل به داشتن مزیت دارند: طبق گزارش ابتکار جهانی علیه جرایم سازمانیافته فراملی، «دموکراسیهای کامل ... سطوح بالاتری از مقاومت در برابر جرایم سازمانیافته نسبت به رژیمهای اقتدارگرا از خود نشان میدهند.»
با این حال، در سالهای اخیر، دموکراسیهای لیبرال در موضع تدافعی قرار گرفتهاند. بحران مالی سال 2008، افزایش مهاجرت در دهه 2010 و تأثیرات گسترده همهگیری کووید-19 جنبشهای پوپولیستی را در سراسر اروپا و آمریکای شمالی تقویت کرده است. رهبران پوپولیست اغلب از بررسیها و تعادلهای دموکراتیک چشم پوشی میکنند و مزایای مستقیم و غیرمستقیمی برای جرایم سازمانیافته دارند. به عنوان مثال، یکی از اولین اقدامات دادستان کل جدید ایالات متحده، منحل کردن واحدهای مبارزه با فساد بود که الیگارشها را هدف قرار میداد. در اروپا، برگزیت ضربه جدی به هماهنگی بین آژانسهای اجرای قانون اروپایی وارد کرد. برخی از نیروهای پلیس دیگر اطلاعاتی را با مجارستان، یکی از اعضای اتحادیه اروپا، به اشتراک نمیگذارند، زیرا میترسند این اطلاعات به روسیه منتقل شود.
هرچه بررسیها و تعادلهای دموکراتیک کمتر باشد، وسوسه برای سیاستمداران، قضات، پلیس، مأموران گمرک و مأموران مالیات برای تبانی با جرایم سازمانیافته بیشتر میشود. تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده برای عفو راس اولبریکت، بنیانگذار جاده ابریشم، وب سایتی که در آن مواد مخدر قاچاق میشد، پولشویی میشد و در هک کردن شرکت داشت را در نظر بگیرید. ترامپ همچنین به وزارت دادگستری ایالات متحده دستور داد تا اجرای قانون ضد فساد ایالات متحده را که آمریکاییها را از رشوه دادن به مقامات خارجی منع میکند، به ظاهر برای ترویج رقابت ایالات متحده متوقف کند. اگرچه این عفو مورد استقبال طرفداران ارز دیجیتال قرار گرفت، اما این اقدامات برای محققان و طرفداران شفافیت شوکهکننده بود.
اکثر آژانسهای اجرای قانون میدانند که از گروههای جرایم سازمانیافته عقب ماندهاند. مجریان قانون که با چالشهای خود در خانه دست و پنجه نرم میکنند، انگیزههای کمی برای همکاری بینالمللی دارند. و اگرچه آژانسهایی مانند اینترپل و یوروپل به طور دورهای شبکههای جنایی فراملی را مختل میکنند، سندیکاهای جنایی قدرتمند پلیس، مهاجرت، گمرک و گارد ساحلی را دور میزنند - و نه فقط در کشورهای با درآمد کم و متوسط. حتی در کارآمدترین دموکراسیها، جرایم سازمانیافته بر دولتها نفوذ دارد و وجوه را با بررسیهای کم به مشاغل قانونی پولشویی میکند. باندهای جسور نیز در حال مبارزه با پلیس هستند: در سال 2024، یوروپل دچار نقض دادهها توسط IntelBroker شد، یک باند جنایتکار سایبری که دادههای دزدیده شده را به صورت آنلاین منتشر کرد.
دلایل خوبی وجود دارد که باور کنیم جرایم سازمانیافته در سالهای آینده تشدید خواهد شد. تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی در حال حاضر اقدام جمعی برای مبارزه با گروههای جنایتکار را مختل میکند. بدتر شدن روابط بین ایالات متحده و متحدان و شرکای سنتی آن در دولت دوم ترامپ، اعتماد را تضعیف کرده و مانع همکاری فرامرزی میشود. در همین حال، گروههای جنایتکار، از جمله برخی از گروههایی که توسط دولتملتها حمایت میشوند، به سرعت در حال حرکت برای بهرهبرداری از خلأهای قدرت هستند - برای مثال، با فروش سلاح به دست آمده از میدانهای جنگ جهان به مزارع کلاهبرداری آنلاین در آسیای جنوب شرقی.
تهدیدهای جرم متاستاز بهویژه زمانی بالا است که جنگها به پایان میرسند، زیرا اغلب گروههای مسلح فراوانی وجود دارند و کیت نظامی باقیماندهای که به راحتی میتواند از مرزها عبور کند. آندری دودا، رئیس جمهور لهستان، اخیراً هشدار داد که اروپا باید با پایان جنگ روسیه و اوکراین، خود را برای موجی از جنایت آماده کند، و نگرانی اصلی آژانسهای اطلاعاتی احتمال سرازیر شدن سلاح به غرب است. سرریزهای مشابهی در گذشته رخ داده است، از جمله پس از جنگها در بالکان و آمریکای مرکزی.
فناوریهای نوظهور تهدید میکنند که در سالهای آینده جرایم سازمانیافته را بیشتر تقویت کنند. عملیاتهای هک مبتنی بر هوش مصنوعی و ارزهای دیجیتال غیرقابل ردیابی اکنون جزء اصلی پولشویی و طرحهای باجافزار هستند. شرکتهای مالی و ارائهدهندگان خدمات بهداشتی در سراسر جهان به طور فزایندهای نگران این هستند که دیپفیکها تقلب در هویت را در مقیاس صنعتی فعال میکنند و سیستمهای تأیید سنتی را منسوخ میکنند. انتقال به اقتصاد دیجیتالی یک هدیه برای جنایتکاران است.
در این محیط، خطوط بین جرایم سازمانیافته و سرویسهای اطلاعاتی دولتی در حال محو شدن است. گروههای جنایتکار سایبری روسی که مدتها توسط کرملین تحمل میشدند، اکنون به بازوی بالفعل کمپینهای هک و خرابکاری تحت حمایت دولت در سراسر غرب تبدیل شدهاند. نهادهای هکری مرتبط با سرویس امنیت فدرال روسیه و اداره اصلی اطلاعات، مانند APT28 (با نام مستعار Fancy Bear)، متهم شدهاند به راهاندازی حملات سایبری علیه اهداف سیاسی غربی، از جمله مشهورترین حمله به کمیته ملی دموکراتیک ایالات متحده در سال 2016 و به تازگی علیه آلمان، جمهوری چک، لیتوانی، لهستان، اسلواکی و سوئد. برای تعداد فزایندهای از دولتهای متخاصم، شبکههای جنایی داراییهایی هستند که باید از آنها محافظت کرد تا عناصری که باید با آنها مبارزه کرد.
در دو دهه گذشته، تهدید ناشی از جرایم سازمانیافته فراملی به طور پیوسته در رتبهبندی ریسک اکثر کشورها صعود کرده است، در حالی که ظهور هک و باجافزار به شرکتها نشان داده است که این موضوع به این زودیها از بین نمیرود. دولتها از طریق قوانین سختتر، تحریمهای مالی بیشتر و عملیات پلیسی گستردهتر اقداماتی را انجام میدهند.
برخی از این اقدامات نتایج مهمی به همراه داشته است. در سال 2016، ایالات متحده تحریمهای ماگنیتسکی را گسترش داد تا مقامات فاسد مرتبط با شبکههای جنایی را هدف قرار دهد، در حالی که بریتانیا مقررات ضد پولشویی را تشدید کرده و یک استراتژی جدید جرایم سازمانیافته راهاندازی کرده است. بسیاری از کشورها اکنون نیز شرکتهای دریایی را مجبور میکنند تا مشخص کنند چه کسی مالک واقعی آنها است - یک تحول به ظاهر کوچک اما تحولی که پنهان کردن و پولشویی را بسیار سختتر میکند.
در طرف اجرای قانون، نیروی ویژه ضد مافیای ایتالیا پیشرفت چشمگیری در برچیدن عملیاتهای کوزا نوسترا و اندرانگهتا، دو تا از بزرگترین گروههای جنایی، داشته است. کانادا و استرالیا سندیکاهای جنایی خارجی را که پولشویی از طریق بازارهای املاک و مستغلات انجام میدهند، سرکوب کردهاند. برخی از نیروهای پلیس و شرکتهای خصوصی در حال بررسی فناوریهای جدید برای مقابله هستند، از جمله محاسبات کوانتومی و روشهای رمزنگاری پساکوانتومی.
به طور کلی، آژانسهای اجرای قانون که در نبرد علیه جرایم سازمانیافته شرکت دارند، هنوز به شدت کمبودجه هستند. اکثر تلاشهای آنها بر داخل کشور متمرکز است و به اشتراکگذاری اطلاعات مستمر و عملیات فرامرزی هنوز نادر است. دامنه زیادی برای نظارت بیشتر بر سیستمهای مالی دیجیتال وجود دارد. سرمایهگذاری هماهنگ در ظرفیتهای پلیس و قضایی کشورهایی که با چالشهای حکمرانی مواجه هستند - از جمله کشورهایی که در حال بهبودی پس از درگیری هستند - ضروری است، اما با دولت جدید ایالات متحده که با کمکهای خارجی خصومت دارد و شروع به برچیدن قوانین مهم مبارزه با جرم کرده است، کمتر محتمل است.
حقیقت تلخ این است که تا زمانی که به فساد و شرایط اساسی که به جرایم سازمانیافته دامن میزند رسیدگی نشود، اجرای قانون موفق نخواهد شد.