فرمانده یک تیم آتش سیار در سنگری در نزدیکی زاپوریژیا، اوکراین در 2 دسامبر 2024. Nikoletta Stoyanova/Getty Images
فرمانده یک تیم آتش سیار در سنگری در نزدیکی زاپوریژیا، اوکراین در 2 دسامبر 2024. Nikoletta Stoyanova/Getty Images

تنها صلح عملی برای اوکراین

بی طرفی در ازای قلمروهای اشغالی—با ضمانت دفاعی آهنین از سوی غرب در صورت حمله مجدد روسیه—راه پیش رو است.

دقیقاً هشت سال پیش بود که نخبگان سیاسی اوکراین با سوالی مشابه امروز مواجه شدند: اگر ایالات متحده رئیس‌جمهوری را انتخاب کند که خواهان توافق با روسیه بر سر اوکراین است، چه باید کرد؟

در آن زمان، من ایده‌هایی از جمله ضمانت امنیتی متقابل الزام‌آور بین ایالات متحده و روسیه، اداره انتقالی بین‌المللی سازمان ملل برای سرزمین‌هایی که کیف کنترل نمی‌کرد و رویکردی شبیه به توافق جمعه نیک ایرلند شمالی که خودگردانی را به کریمه با حاکمیت رسمی اوکراین بر این شبه‌جزیره می‌دهد، پیشنهاد کردم. به جای یک بحث سازنده داخلی، این ایده‌ها توسط مقامات و رسانه‌های اوکراینی محکوم شد و سرویس امنیتی اوکراین حتی پرونده خیانت علیه من را اعلام کرد.

اکنون، دونالد ترامپ دوباره در کاخ سفید است، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در حال قدرت گرفتن است و اوکراین در حال ویرانی است—هر روز قلمرو از دست می‌دهد، با جامعه‌ای دلسرد، زیرساخت‌های ویران‌شده و اختلافات داخلی عمیق‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ ما. اوکراینی‌ها اکنون باید از اشتباهاتی که مرتکب شده‌اند نتیجه‌گیری کنند و آنچه را که هنوز 80 درصد از خاک ماست، نجات دهند.


بسیاری از مردم در سراسر جهان ممکن است از ترامپ خوششان نیاید، اما برای اکثریت اوکراینی‌ها، ترامپ امید به صلح است. نخبگان اوکراینی باید دست از خیال‌پردازی و تعیین خطوط قرمز بردارند در حالی که اوکراینی‌ها هر روز رنج می‌کشند و می‌میرند.

یک طرح تسویه حساب واقع‌بینانه و حرفه‌ای مورد نیاز است، نه یک لیست خرید. این طرح بسیار بدتر از آن چیزی خواهد بود که من در سال 2016 پیشنهاد کردم، بدتر از توافقات مینسک یا پیشنهاد بی‌نتیجه استانبول در سال 2022، اما بهتر از آن چیزی است که واشنگتن و مسکو می‌توانند بدون ما بر سر میز توافق کنند—یا اگر جنگ فرسایشی کنونی اوکراین را به طور کامل به عنوان یک دولت و یک ملت نابود کند.

روسیه قطعاً از موفقیت‌های اخیر خود در میدان جنگ استفاده خواهد کرد. اما روسیه نیز از اشتباهات خود درس گرفته است. روسیه برای جنگی طولانی‌مدت آماده نبود و هزینه گزافی پرداخت کرده است. اگر پوتین تاکنون به روایت خیالی خود در سال 2021 درباره پیوندهای برادرانه بین روسیه و اوکراین اعتقاد داشته است، اکنون شاهد بوده است که منابع و سرویس‌های اطلاعاتی او به او دروغ گفته‌اند. اوکراینی‌ها به وضوح نشان داده‌اند که ما می‌توانیم و مقاومت خواهیم کرد.

وظیفه اصلی دیپلمات‌های اوکراینی اکنون این است که اطمینان حاصل کنند که اوکراینی‌های کافی در کشور باقی خواهند ماند و شرایط آتش‌بس یا صلح، روسیه را از حمله مجدد به اوکراین منصرف می‌کند. و ترامپ می‌تواند کمک کند.


به تازگی، پوتین اظهار داشت که روسیه تمامیت ارضی اوکراین را بر اساس مرزهای سال 1991 تنها در صورت بی‌طرفی اوکراین می‌پذیرد. پس از آن، نتیجه می‌گیریم که مسکو اکنون باید تمام قلمرو اوکراین را که روسیه اشغال کرده است، در صورتی که اوکراین بی‌طرفی خود را اعلام کند، بازگرداند. از طرف دیگر، اگر پوتین هنوز حتی یک اینچ از خاک اوکراین را کنترل کند یا تلاش کند تا هرگونه قلمرو مستقل اوکراین را پس بگیرد، ضمانت دفاعی غرب را فعال خواهد کرد. چنین انتخاب قاطعی می‌تواند به چارچوب‌بندی مذاکرات کمک کند.

عنصر کلیدی یک توافق جدید باید این باشد که بی‌طرفی اوکراین تنها تا زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد که روسیه تمامیت ارضی اوکراین را نقض نکند: در صورت هرگونه اقدام خصمانه از طرف روسیه، اوکراین به طور خودکار از حمایت نظامی مستقیم ایالات متحده برخوردار می‌شود.

باید توافق روشنی بین همه طرف‌ها، از جمله ایالات متحده، وجود داشته باشد که اگر روسیه دوباره حمله کند، یک ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده مستقیماً با نیروهای نظامی خود مداخله خواهد کرد.

به عبارت دیگر، اوکراین حتی ضمانت‌های امنیتی قوی‌تری از ماده 5 ناتو دریافت می‌کند در حالی که عضو رسمی ناتو نمی‌شود. این امر هم خواسته اوکراین برای ضمانت‌های امنیتی و هم خواسته روسیه برای عدم گسترش ناتو را برآورده می‌کند. اوکراین تنها تا زمانی بی‌طرف می‌ماند که روسیه حمله نکند. اگر ترامپ این درگیری—یکی از پیچیده‌ترین مشکلات ژئوپلیتیکی عصر ما—را حل کند، حتی ممکن است جایزه صلح نوبل را نیز دریافت کند.

چنین توافق صلحی ریشه‌های اصلی درگیری را از بین می‌برد و راه‌هایی را برای تجدید پیوندهای تجاری و اقتصادی باز می‌کند. اما اگر روسیه از بازگرداندن سرزمین‌های اشغالی به اوکراین خودداری کند، چه؟


واشنگتن و سایر بازیگران بین‌المللی باید روسیه را متقاعد کنند که اگر توافق صلحی با اوکراین حاصل شود، دستاوردهای آن بیشتر از ضررهای آن خواهد بود. این معامله مزایای سیاسی و اقتصادی کافی به مسکو می‌دهد، در حالی که امتناع، خطرات و انزوای رو به رشدی را به همراه خواهد داشت. اگر روسیه از بازگرداندن سرزمین‌های اشغالی به روشی مورد قبول دوجانبه خودداری کند، باید بداند که هیچ‌کس هرگز حاکمیت روسیه بر این سرزمین‌ها را به رسمیت نخواهد شناخت.

روسیه همیشه با تحریم‌ها منزوی خواهد بود و تجارت و آزادی رفت و آمد برای رهبران و شهروندانش محدود خواهد شد. اوکراین بی‌طرف نخواهد بود اگر بخشی از خاک آن اشغال شده باشد و هیچ نقشه راه واقع‌بینانه‌ای برای تجدید تمامیت آن وجود نداشته باشد. بنابراین، اگر عضویت در ناتو از روی میز برداشته شود، همانطور که اظهارات اخیر مقامات آمریکایی نشان می‌دهد، در صورت امتناع روسیه از صلح، باید ضمانت‌های امنیتی مستقیم ایالات متحده اتخاذ شود.

چین، هند و سایر کشورهای جنوب جهانی به احتمال زیاد از این نوع پیشنهاد حمایت خواهند کرد. چین قبلاً احترام خود را به مرزهای بین‌المللی به رسمیت شناخته شده اوکراین ابراز کرده است و در عین حال همدردی خود را با نگرانی‌های روسیه در مورد خطرات پیوستن اوکراین به ناتو نشان داده است. بنابراین، چارچوب صلح پیشنهادی تا حد زیادی با ایده چین از یک طرح صلح مطابقت دارد. اگر چین در کنار ایالات متحده از چنین پیشنهادی حمایت کند، روسیه در رد آن با مشکلاتی مواجه خواهد شد. علاوه بر این، هند، برزیل و آفریقای جنوبی نیز احتمالاً از حل مناقشه بر این اساس حمایت خواهند کرد.


با توجه به آنچه در سه سال گذشته رخ داده است، متوقف کردن درگیری دشوار خواهد بود. خط تماس منبع تهدیدها، خطر، فعالیت‌های جنایی و قاچاق خواهد بود.

مسائل دیگری نیز در دستور کار قرار خواهند گرفت—مانند بازسازی از طرف اوکراین یا وضعیت زبان از طرف روسیه. باید یک قانون نهایی هلسینکی جدید برای تضمین مصونیت مرزها و اطمینان خاطر امنیتی به همه کشورهای دیگر قاره وجود داشته باشد.

اصلاحات شورای امنیت سازمان ملل باید سرانجام پیشرفت کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ عضو دائمی نمی‌تواند بدون مجازات جنگی را آغاز کند. و اوکراین نیز باید تغییرات داخلی را که مدت‌هاست به تعویق افتاده است، مانند بازگشت به حاکمیت قانون، پایان دادن به فساد، دادن حقوق بیشتر به مناطق، احترام به خودگردانی محلی، تصویب قانون اساسی جدید با بررسی‌ها و تعادل‌های کارآمد، احترام به حقوق مالکیت و اجازه دادن به آزادی انتخاب زبان و محل عبادت، انجام دهد. اما اگر توافق اساسی بر سر بی‌طرفی و ناتو وجود داشته باشد، اینها همه حاشیه‌ای هستند.

وقتی سیاستمداران از شعارها به عمل روی می‌آورند، حقیقتی ناخوشایند را کشف خواهند کرد. در بهترین حالت، مدت زمان بسیار زیادی طول خواهد کشید تا افرادی که در اوکراین باقی مانده‌اند، سود صلح را ببینند، چه رسد به پیوستن کامل به اتحادیه اروپا. تعداد کمی به کشوری که در اثر جنگ با چنین منطقه غیرنظامی بزرگی ویران شده است و با تهدید قابل توجهی از حمله جدید مواجه است، باز خواهند گشت. به همین ترتیب، تعداد کمی از شرکت‌های خارجی جرات سرمایه‌گذاری خواهند کرد.

بنابراین ترامپ باید با هدف تنظیم مجدد کامل معماری امنیتی اروپا-آتلانتیک با یک توافق صلح بلندپروازانه که به همه افراد در منطقه اطمینان خاطر در مورد آینده می‌دهد، شروع کند.

بقیه کارها باید توسط خود اوکراینی‌ها انجام شود. این ملت باید سرانجام درک کند که باید برای داشتن یک دولت قوی، مقاوم و پایدار که امنیت آینده خود را تضمین می‌کند و از مرزها و تمامیت ارضی خود محافظت می‌کند، به خود متکی باشد.