گری ورکس، بزرگترین کارخانه فولاد یکپارچه در آمریکای شمالی، بیش از یک قرن است که حیات و
                    آلوده کننده شهر بوده است. عکس از رادی روی برای نیویورکر
گری ورکس، بزرگترین کارخانه فولاد یکپارچه در آمریکای شمالی، بیش از یک قرن است که حیات و آلوده کننده شهر بوده است. عکس از رادی روی برای نیویورکر

گری، ایندیانا و سایه بلند فولاد ایالات متحده

آیا یک شهر شرکتی که «بدبخت‌ترین شهر آمریکا» نامیده شده می‌تواند خود را از نو بسازد؟

شرکت فولاد ایالات متحده سنگ آهن را در مینه سوتا استخراج می کند و آن را از طریق دریاچه سوپریور با کشتی های باری به طول هزار فوت می فرستد. در Sault Ste. ماری، میشیگان، کشتی ها وارد Soo Locks می شوند، که راهی را برای دریاچه های بزرگ پایین تر فراهم می کند. سالانه پانصد میلیارد دلار سنگ معدن (و نود و پنج درصد از عرضه ایالات متحده) از طریق قفل ها منتقل می شود، که از سال 1881 توسط سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده اداره می شود. کشتی های مینه سوتا طولانی و آویزان دریاچه میشیگان را طی می کنند و در نوک جنوبی آن لنگر می اندازند: گری، ایندیانا.

دو روز پس از کریسمس، کشتی‌ای به نام Presque Isle در اسکله گری ورکس شرکت فولاد ایالات متحده، بزرگترین کارخانه فولاد یکپارچه در آمریکای شمالی، نشسته بود. دانیل کیلین، معاون رئیس گری ورکس، به ادی ملتون، شهردار گری، گفت: «به نظر می‌رسد تازه آمده است - پایین می‌آید.» ملتون و من در یک ون شرکتی بودیم و از محوطه فولادی دیدن می‌کردیم - گل‌ولای ابدی، با رد لاستیک‌های ماشین‌های عظیم درهم آمیخته بود. از توده‌های مخروطی مواد خام - این کارخانه از منگنز، سنگ آهک، تف‌جوشی، کک استفاده می‌کند - و پشته‌های مرتب محصول نهایی، شمش‌های فولادی، عبور کردیم. هر شمش حدود نه اینچ ضخامت، شش فوت عرض و سی فوت طول دارد و می تواند تا دو هزار و چهارصد درجه گرم شود و مانند خمیر پاستا فشرده شود تا پانل هایی ساخته شود که در تولید خودرو استفاده می شوند. (یکی از مشتریان برتر تویوتا است.) این کارخانه همچنین برای سوپ کمپبل و برای بطری سازان مختلف، قلع و کروم تولید می کند. کیلین گفت: «در طول کووید، خط کروم دیوانه شده بود. قوطی های لیسول.» گری ورکس سالانه شش میلیون تن فولاد تولید می کند. دودکش ها همیشه در حال چرخش هستند. یک شب اخیر، مه قهوه ای مایل به قرمز بالای شعله عظیمی در بالای یک پشته برجسته معلق بود، و یکی از بومیان گری به من گفت که وقتی کوچک بود پدرش می گفت: «این چیزی است که ما را گرم نگه می دارد.» در سرتاسر شهر، می توانید بوی انتشارات را حس کنید، یا نه. یک کارگر فولاد گفت که مردم محلی به بوی بد عادت می کنند، همانطور که یک آشپز دیگر بوی آشپزخانه خود را حس نمی کند، یا یک سیگاری دیگر بوی لباس های خود را حس نمی کند.

شهردار که در ژانویه چهل و چهار ساله شد، مانند یک کوارتربک کالج ساخته شده است، که زمانی بود. او عینک های بالا-لبه ای و یک لباس کارگر فولادی به رنگ مخروط ترافیک به تن داشت. پشت ژاکت مقاوم در برابر آتش او نوشته شده بود «USS». رئیس ایمنی و امنیت گری ورکس، تری کارتر، لباس کار را به همراه چکمه های تقویت شده، کلاه های سخت، عینک، گوش گیر و دستکش های سفید بالشتکی که مرا به یاد نوعی که توسط M&M های کارتونی استفاده می شود، به ما داده بود. ملتون، که در گری بزرگ شده بود، از زمان یک سفر میدانی در کلاس ابتدایی وارد کارخانه فولاد نشده بود. او به کیلین گفت: «یادم می‌آید که دیدم یک شمش وارد می‌شود - فقط احساس می‌کردی آن گرما از آن خارج می‌شود.»

فولاد یک آلیاژ است: آهن به علاوه کربن. در سرتاسر دنیای ساخت بشر، در پل ها، آسمان خراش ها، راه آهن ها، رزمناوها، ماشین های لباسشویی، قابلمه ها، اسکالپل ها، منگنه ها ظاهر می شود. توانایی ایالات متحده در تولید انبوه فولاد در سال 1856، پس از اختراع یک فرآیند تصفیه نسبتاً ارزان، تسریع شد و در طول جنگ جهانی دوم تشدید شد. شرکت فولاد ایالات متحده که در پیتسبورگ مستقر است، اولین شرکت میلیارد دلاری این کشور شد. این شرکت در سال 1901 توسط اندرو کارنگی و دیگران تأسیس شد. با سرمایه گذاری J. P. Morgan؛ تحت ریاست چارلز شواب؛ و با حمایت جان دی. راکفلر، که دارای ذخایر سنگ معدن بود. در سال 1905، اولین رئیس هیئت مدیره شرکت فولاد ایالات متحده، البرت اچ. گری، برنامه هایی را برای ساخت "کارخانه ای با مدرن ترین استانداردها" اعلام کرد - کارخانه هم نامی که ملتون اکنون در حال بازدید از آن بود، در شهر هم نامی که ملتون اکنون اداره می کرد.

در گری ورکس، فولاد هنوز به همان روشی که همیشه بوده ساخته می شود. سنگ معدن به بالای یک پشته بطری شکل به نام کوره بلند تغذیه می شود که فضای داخلی آن با آجر نسوز پوشانده شده است. دریچه ها یا توییرها، هوای فوق گرم و فوق اکسیژن دار را به پایین پشته شلیک می کنند و یک واکنش شیمیایی ایجاد می کنند که سنگ معدن را مایع می کند. هر ده تا بیست سال یکبار، کوره بلند باید دوباره پوشش داده شود که صدها میلیون دلار هزینه دارد. گری ورکس در حال برنامه ریزی برای بازسازی کوره بلند شماره 14 بوده است - "ستاره نمایش" همانطور که یک کارگر فولاد به من توصیف کرد - اگرچه از فولادسازان خواسته می شود که کوره های بلند (که به طور سنتی با زغال سنگ کک سوزانده می شوند) را کنار بگذارند و گزینه های سازگارتر با محیط زیست (هیدروژن؛ کوره های قوس الکتریکی) را در آغوش بگیرند. ده درصد سرسام آور از انتشار دی اکسید کربن سیاره از کارخانه های فولاد می آید. به طور متناقضی، فولاد که یک جزء حیاتی در وسایل نقلیه الکتریکی و توربین های بادی است، در انتقال انرژی پاک نقش دارد.

پس از ذوب شدن سنگ معدن، از طریق دریچه یک چیز عظیم الجثه شبیه کپسول فضایی به نام ملاقه زیردریایی یا "زیر" ریخته می شود که سپس به سمت پایین ریل فرستاده می شود. کیلین ملتون و من را به ساختمانی برد که با عنوان "Pig Iron Caster No. 1" مشخص شده بود. ما از یک آشیانه پر از تق تق با دیوارهای موجدار، کف سیمانی و نرده های محافظ زرد عبور کردیم و به مسیر ملاقه رسیدیم که در زیر آن حوضچه ای با دهانه قرار داشت که در زیر آن نوار نقاله ای از قالب های خالی حرکت می کرد و مانند زنجیر دوچرخه به خود می چرخید. زیر دریایی روی ریل به پایین سرازیر شد و صد و پنجاه تن آهن مذاب را نگه داشت. بالای حوضچه متوقف شد. آژیر به صدا درآمد. زیر دریایی به آرامی به سمت ما متمایل شد. یک درخشش نارنجی ظاهر شد و سپس شعله ای. مهره نئونی در لبه دریچه تشکیل شد و به یک نوار نارنجی و سپس سیل تبدیل شد. کیلین گفت: «این صددرصد آهن است، اما دقیقاً مانند آب جریان دارد.»

دیدن ریختن آهن مانند تماشای گدازه و نمایش آتش بازی است که با هم ترکیب شده اند. اخگرها به کف شلیک شدند و با عبور سیل از حوضچه به قالب، خفه شدند. یک شخصیت "جنگ ستارگان" - یک کارگر فولاد که از سر تا پا با لباس نقره ای محافظ پوشیده بود - ظاهر شد و با یک چوب بلند جریان را می زد. قالب های پر شده مانند بسته های تاول جهش یافته آدامس نارنگی به پایین خط حرکت کردند. آنها از آب خنک کننده عبور کردند و در نهایت مانند کیک های تازه پخته شده برگردانده شدند، که هر کدام اکنون یک بلوک پنجاه پوندی هستند که به عنوان خوک شناخته می شوند. کیلین ما را به انتهای خط برد و خوکی را که مدتی آنجا بود برداشت، سپس آن را به شهردار داد که وزن آن را در دستانش آزمایش کرد. ملتون بیست و دومین رهبر مکانی است که هم به صنعتی که آن را ایجاد کرده نیاز دارد و هم توسط آن ویران شده است و او به خطوط کلی آن فکر می کرد.

عکسی از مردی که روی یک میز چوبی نشسته است.
زمانی که ادی ملتون در اواخر سال 2023 شهردار گری شد، جمعیت آن چهل درصد از اوج قرن بیستم خود کاهش یافته بود.

شرکت فولاد ایالات متحده گری را به عنوان ادای احترام به خانه اصلی خود، شهر نیویورک، بنا کرد. خیابان‌های سنگ بنایی برادوی و خیابان پنجم هستند و هسته مرکزی شهر از بلوک‌های مستطیلی شکل بلندتری تشکیل شده است که بیشتر از غرب میانه، مختص منهتن هستند. خیابان پنجم موازی با ساحل دریاچه است. برادوی عمود بر خیابان پنجم است. نشانه‌های گنبدی نئوکلاسیک - دادگاه شهرستان لیک و تالار شهر - در دو طرف برادوی برپا شدند و نوعی دروازه شهر را تشکیل دادند.

در سال 1913، وزارت بازرگانی ایالات متحده یک فیلم صامت کوتاه منتشر کرد و شرکت فولاد ایالات متحده را به عنوان راهی برای رسیدن به رویای آمریکایی به فروش رساند. این فیلم با احضار پسرشان از یک مزرعه توسط یک زوج دهقانی آغاز می شود. او فرغون خود را کنار می گذارد تا نامه ای دست نویس را باز کند: «Ya poslavam penize, dej pozor a prt hnet, twuj brater»، چک به معنای «من پول می فرستم، مراقب باش و فوراً بیا، برادرت». او وسایلش را جمع می کند و والدینش را می بوسد خداحافظ. قاب بعدی می خواند: "او به آمریکا می رسد." در شرکت فولاد ایالات متحده، کشاورز جوان در میان رنده ها، اره های مدور، چرخ های سنگ زنی، تسمه ها و قرقره ها، مگامگنت ها، قلاب های غول پیکر و کوره ها کار پیدا می کند. ظرف شش سال، موفقیت. او با یک معلم زیبا ازدواج می کند که به دانش آموزانش نشان می دهد چگونه به زبان انگلیسی بنویسند: "من اینجا زندگی می کنم." این زوج یک خانه خوب و یک پسر دارند که در "مدرسه نمونه" شرکت می کند. این به مدرسه رالف والدو امرسون اشاره دارد، جایی که ویلیام ویرت، اولین سرپرست مدارس گری، سیستم کار-مطالعه-بازی را پیشگام کرد و دنیایی از مدارس دولتی با سالن‌های ورزشی، سالن‌های اجتماعات، استخرهای شنا، کارگاه‌های حرفه‌ای، گروه نوازی، زنگ تفریح، هنر به وجود آورد. کریستوفر هریس، مدیر اجرایی توسعه مجدد گری، روز دیگری به من گفت وقتی بیرون ساختمان مدرسه اصلی، در پشت ماشین راننده شهردار نشسته بودیم: "به این فکر کنید. شما این شهر جدید قرن بیستمی را داشتید که توسط شرکت فولاد ایالات متحده ساخته می شد. چگونه می توانستید نوآورانه ترین سیستم آموزشی را برای همه این کارگران و مهاجران جدید نداشته باشید؟"

محله ها در اطراف برادوی، دالان تجاری، که دارای Goldblatt's، Sears، Lytton's، H. Gordon & Sons، Radigan Bros Furniture، Palace Theatre بود، پر شدند. غرب برادوی برای مدیران سفیدپوست کارخانه فولاد بود که در خیابان هایی به نام روسای جمهور ایالات متحده زندگی می کردند که به ترتیب تحلیف آنها، از واشنگتن تا تافت مرتب شده بودند. در شرق برادوی، خیابان ها به نام ایالت ها نامگذاری شده بودند. خانه های ضلع غربی جادار و دوست داشتنی و از آجر ساخته شده بودند. مهاجران و کارگران سیاه پوست، که بیشتر آنها مهاجرانی از اعماق جنوب بودند، به محله های شلوغ با خانه های ساخته شده از کاغذ قیری و چوب رانده شدند.

کارگران فولاد تمام وقت کار می کردند. کارل سندبرگ در سال 1915 شعری در این باره نوشت به نام "شهردار گری": "من از شهردار گری در مورد روز 12 ساعته و هفته 7 روزه پرسیدم. / و شهردار گری پاسخ داد کارگران بیشتر از هر جای دیگری در ایالات متحده در گری زمان کار را می دزدند. "کارگران فولاد سندبرگ ماهیچه های شانه ای "به سختی آهن خوک" داشتند و کفش های چرمی "با سوراخ های کوچکی از دویدن فولاد مذاب" پوشیده بودند. هنگامی که کارگران فولاد در سال 1919 دست به اعتصاب زدند، شرکت فولاد ایالات متحده با حمایت نیروهای فدرال، اعتصاب را متوقف کرد. این شرکت در نهایت به یک روز کاری هشت ساعته تغییر یافت. برخی از کارگران فولاد بیش از یک دهه بود که در گری زندگی می کردند بدون اینکه نگاهی به دریاچه میشیگان بیندازند.

گری پس از ایندیاناپولیس، پایتخت، به دومین شهر بزرگ ایندیانا تبدیل شد. تا سال 1960، بیش از صد و هفتاد و هشت هزار نفر در آنجا زندگی می کردند و حدود سی هزار نفر در گری ورکس کار می کردند. شرکت فولاد ایالات متحده بزرگترین کارفرما، زمیندار و مالیات دهنده شهر بود. هیچ صنعت ثانویه ای وجود نداشت. هنگامی که تقاضا برای فولاد کاهش یافت، گری وارد رکود شد. بسیاری از ساکنان سیاه پوست در شرایطی گرفتار شده بودند که مردم "اجازه نمی دادند سگ ها در آن زندگی کنند"، یک وکیل جوان برای N.A.A.C.P.، ریچارد گوردون هاچر، بعداً گفت.

در سال 1967، هاچر به عنوان شهردار گری انتخاب شد. او در همان روزی که کارل بی. استوکس در کلیولند سوگند یاد کرد - آنها اولین شهرداران سیاه پوست شهرهای آمریکایی با جمعیتی بالغ بر صد هزار نفر بودند - و اهداف او منعکس کننده اهداف جنبش حقوق مدنی ملی بود. هاچر می خواست شهروندان سیاه پوست شروع به گرفتن خانه های خوب، وام های بانکی، مشاغل مدیریتی با حقوق خوب کنند. او می خواست شرکت فولاد ایالات متحده سموم خود را مهار کند و سهم خود را در مالیات به دست آورد. او "سرمایه شرکتی" را مانعی برای تحقق سیاه پوستان اعلام کرد. گری اغلب خود را در انتهای نامطلوب قانونگذاری و سیاست می یافت. اولین بزرگراه بین ایالتی ایندیانا که در اوایل دهه پنجاه افتتاح شد، مرکز شهر گری را دور زد و اگرچه ایالت قانونی برای منطقه حائل داشت تا از ایجاد شهرهای جدید در نزدیکی شهرهای بزرگ جلوگیری کند، قانونگذاران اجازه دادند مریل ویل در سال 1971 در کنار آن ادغام شود. مریل ویل هتل ها، رستوران ها، نمایندگی های خودرو - رشد را به دست آورد. به طور فزاینده ای، سفیدپوستان که توانایی بیشتری برای نقل مکان داشتند، گری را ترک کردند.

در سال 1972، گری میزبان کنوانسیون ملی سیاسی سیاه پوستان بود. بیش از هشت هزار نفر از جمله کورتا اسکات کینگ، بتی شباز، کشیش جسی جکسون و بنی تامپسون و ماکسین واترز که بعداً به کنگره انتخاب شدند، حضور داشتند. WGN-TV شیکاگو این گردهمایی را "قطب موقت جهان سیاه پوست" نامید. پس از آن، گری حتی سفیدپوستان بیشتری را از دست داد. بین سال‌های 1960 و 1990، این شهر حدود شصت هزار نفر از ساکنان خود را از دست داد.

در همین حال، صنعت فولاد در میان اتوماسیون و رقابت خارجی، دوره های انقباض شدید را متحمل می شد. ده ها هزار کارگر فولاد در داخل و اطراف گری اخراج شدند و بیکاری بالا منجر به جنایت شد. با بازنشسته شدن افسران پلیس، شهر توانایی جایگزینی آنها را نداشت و این امر به فروشندگان مواد مخدر و باندها جسارت می داد. این شهر یک لقب گرفت، گری ترسناک. یکی از ساکنان سابق در یک مستند سال 1997 به نام "شهر جادویی فولاد" گفت: "ما هیچ کاری جز نقل مکان نمی دیدیم." ساکنان بیکار یا کم کار خانه های خود را زمانی که دیگر توانایی پرداخت وام مسکن و مالیات را نداشتند، از دست دادند. املاک رو به وخامت گذاشت. برادوی تخته کوبی شد. سقوط ارزش املاک گری را از درآمد مالیاتی برای جاده ها، مدارس، چراغ های خیابان، آتش نشانان، جمع آوری زباله محروم کرد.

تا زمانی که ملتون در سال 1981 به دنیا آمد، جمعیت گری مدت ها بود که از اکثریت سفیدپوست به اکثریت سیاه پوست رسیده بود. مادرش در American National Can کار می کرد و زبانه های نقره ای روی نوشابه ها را می ساخت. (یک کار نیمه وقت در کارخانه او - پوشاندن زبانه ها، هل دادن اسکیدها - ملتون را متقاعد کرد که کار یدی برای او نیست.) این خانواده در ضلع غربی برادوی، نزدیک کلیسای City Methodist، یک شاهکار آهکی گوتیک که زیارتگاه آن هزار نفر را در خود جای می داد، زندگی می کردند. ملتون فقط کلیسا را به عنوان متروکه، برادوی را به عنوان یک پوسته می شناخت. یک روز اخیر در دفتر شهردار، هریس، مدیر توسعه مجدد، ویدیویی از رژه کریسمس گری در سال 1939 در فیس بوک به او نشان داد. تماشاگران که همه سفیدپوست بودند، شش نفر در عمق برادوی ایستاده بودند. مرکز شهر چیزی داشت که ملتون آن را "هیاهو و شلوغی" نامید. او گفت: "این مانند یک شهر کاملاً متفاوت است. این مانند یک افسانه است.»

عکسی از یک خانه مخروبه.
از هر ده ساختمان در گری، چهار ساختمان در حال فروپاشی هستند. تقریباً هفت هزار خالی از سکنه هستند.

ویرانی، به سبک گری، به معنای از بین رفتن درها و پنجره ها است. سقف ها از بین رفته اند. درختان در اتاق خواب و اتاق نشیمن. پیچک مرده، گرافیتی سنگین. تخته سه لایی، اگر دوام بیاورد. یک منظره بد در نزدیکی تالار شهر آنقدر آجر می‌انداخت که شهر مجبور شد خیابان را محصور کند. گری را در Google Maps وارد کنید و تصویری از یک خانه مخروبه ظاهر می شود. زمانی که ملتون در دسامبر 2023 روی کار آمد، از هر ده ساختمان در شهر، چهار ساختمان در حال فروپاشی بودند. تقریباً هفت هزار خالی از سکنه بودند. شهردار قبلی از بودجه مبارزات انتخاباتی برای خرید یک خانه استفاده کرده بود و به زودی به جرم کلاهبرداری سیمی فدرال اعتراف می کرد. گری پانزده سال بود که مهندس تمام وقت شهر نداشت، اما ملتون یک نفر را استخدام کرد، به همین دلیل بود که متوجه شد چند صد چراغ روشنایی خراب است، و اینکه بیشتر جاده ها نیاز به آسفالت دارند، و کدام علائم توقف بازتاب خود را از دست داده اند. (در حالی که در شهر رانندگی می کردم، تقاطع هایی را دیدم که هم یک چراغ راهنمایی مرده و آویزان و هم یک علامت توقف داشتند - راه حلی برای چراغ خراب.) گری پنج محل E.P.A. Superfund دارد. از زمانی که پاکسازی در سال 1998 آغاز شد، هشتصد هزار یارد مکعب رسوب آلوده از رودخانه گراند کالمت که از کارخانه فولاد می گذرد، خارج شده است. ملتون سرپرستی مکانی را بر عهده گرفته بود که "پمپئی غرب میانه" و "بدبخت ترین شهر آمریکا" نامیده شده است. کمتر از شصت و هشت هزار نفر در آنجا زندگی می کردند - یک سوم آنها زیر خط فقر ملی - و ملتون سعی می کرد به آخرین نفر چنگ بزند. او به من گفت: "ما نمی توانیم افراد بیشتری را از دست بدهیم."

زمانی که در دسامبر و ژانویه آنجا بودم، گری کاملاً غم انگیز بود. هیچ هیاهو و شلوغی وجود نداشت. پسری را دیدم که با یک چهارچرخه در یک حیاط دونات های برفی درست می کرد و مردی تقریباً هنگام ورود به یک فروشگاه بسته بندی توسط یک ماشین زیر گرفته شد. در مرکز شهر، با مردی به نام سیسکو دیاز آشنا شدم که در روز تولدش تامال های خانگی تحویل می داد. او به من گفت: "من مرد تاماله از شیکاگو هستم. من مال خودم را از ابتدا درست می کنم.» او سه عدد در یک زیپلاک می فروشد - پنیر، لوبیا، مرغ تند. گری هم توقفی در مسیر دیاز و هم خانه او است. او به من گفت که از شهرستان کوک, ایلینویز به آنجا نقل مکان کرده است، زیرا "مالیات". ایلینویز یکی از بالاترین نرخ های مالیات بر املاک در کشور را دارد و ساکنان شیکاگو، که در سی مایلی ساحل دریاچه قرار دارند، بیش از ده درصد مالیات فروش می پردازند. دیاز در میلر بیچ،

بهترین راز حفظ شده گری زندگی می کند: یک محله مجلل در خط ساحلی جنوبی، یک سیستم راه آهن حومه ای که شیکاگو را به ساوث بند، خانه نوتردام، متصل می کند. Miller Beach در کنار پارک ملی Indiana Dunes قرار دارد. یک ساحل و یک منطقه تجاری جذاب (Miller Pizza Co.، Tiny's Coffee Bar) دارد. بهترین خانه‌ها در آنجا به قیمت بیش از یک میلیون دلار به فروش می‌رسند. گری به دیازهای بیشتری نیاز دارد، اما به آنها در مرکز شهر نیاز دارد، جایی که صدها خانه متروکه و زمین خالی وجود دارد که وقتی شهر اخیراً آنها را به رنگ قرمز نقشه‌برداری کرد، شبیه یک حمام خون به نظر می‌رسید.

دو روز قبل از کریسمس، تالار شهر برای تعطیلات در حال تخلیه بود. یک درخت روشن تزئین شده، فرودگاه مرمر بین طبقات را روشن می کرد. سه آتش نشان تازه سوگند خورده و نه افسر پلیس با خانواده ها و همکاران خود در یک پذیرایی جشن می گرفتند. Markael Watkins، کارگر فولاد باسابقه که به عنوان مشاور ارشد ملتون نیز خدمت می کند، در حال جمع آوری کلاه ایمنی برای رانندگی سالانه دوچرخه خود بود. در گاراژ، کیسه‌های پیاز و سیب‌زمینی اهدایی در انتظار توزیع بودند. ملتون, هریس و من به پشت S.U.V سیاه شهردار پریدیم. در پشت فرمان کالوین بنکد، آتش نشانی بازنشسته و کارگر فولاد سابق در دهه هفتاد زندگی اش بود که کت و شلوار خاکستری، جلیقه بافتنی آبرگلی شرابی و کراوات به تن داشت. ما به سمت دبیرستان Horace Mann، محل تحصیل ملتون، رانندگی کردیم که اکنون یک لاشه غول پیکر است که در بین کاوشگران شهری محبوبیت دارد. ملتون از هریس پرسید: "حدود بیست سال است که بسته شده است، درست است؟" ملتون گفت که دولت او به تازگی به مالک، اداره مسکن گری، دستور داده است که ساختمان را در برابر متجاوزان تقویت کند: سازندگان محتوا دائماً در حال تردد هستند تا آنچه را که شهردار "پورنو ویرانی" می نامد، فیلمبرداری کنند.

به طور مشابه، به مالکان املاک متروکه در سراسر شهر اخطار داده شده بود. در یکی از قدیمی‌ترین محله‌ها، ده‌ها سازه رها شده اخیراً تخریب شده بودند. مدرسه امرسون - مدرسه نمونه از ویدیوی تبلیغاتی سال 1913 - هفده سال پیش بسته شد و بارها آتش زده شده است. وقتی ما از کنار آن رد شدیم، بنکد، که بیش از چهار دهه را در اداره آتش نشانی گری گذرانده بود، به ساختمان خیره شد و گفت: "فکر می کنم از بین رفته است."

عکسی از مردی که روی پله ایستاده است.
کریستوفر هریس، مدیر اجرایی توسعه مجدد گری، با تیمی از معماران در نوتردام کار می کند که به جوامع درهم شکسته Rust Belt کمک می کنند.

ما از برخی از خیابان های رئیس جمهور پایین رفتیم. ملتون به خانه ای با ستون های گرجستانی اشاره کرد و گفت: "من قبلاً فکر می کردم آنجا کاخ سفید است." او درباره یک کلبه آجری قرمز که جنبه ای از کتاب داستان داشت، گفت: "آنجا هم یک خانه زیبا بود. هنوز هم هست.» این محله قدیمی او بود. او و مادر و خواهر و برادرش پس از جدایی والدینش با عمه اش در محل زندگی او و سپس در خانه ای دو طبقه با روکش اخرایی در چند بلوک دورتر زندگی می کردند. آن خانه خوب به نظر می رسید - مسکونی. خانه عمه سوخته و در حال فروپاشی بود. ملتون گفت که عمه اش مریض شد، به خانه سالمندان نقل مکان کرد و قبل از اینکه بتواند ترتیبی دهد، فوت کرد و احتمالاً متصرفان آتش را روشن کردند. او افزود: "این اتفاقی است که در گری رخ می دهد."

آنلاین، فهرستی برای خانه عمه پیدا کردم: نوزده هزار و هفتصد دلار. در همان محله، یک خانه آجری پنج خوابه و چهار حمامه که در سال 1928 ساخته شده بود، با قیمت کمی کمتر از دویست و هفتاد هزار دلار به فروش می رسید. این خانه اخیراً از بالا به پایین بازسازی شده بود و با درهای قوسی و چوب های سخت براق زیبا به نظر می رسید. بسیاری از خانه‌های شهر از نظر معماری جالب هستند و هریس با تیمی از معماران در نوتردام کار می‌کند که به جوامع درهم‌شکسته Rust Belt کمک می‌کنند. معماران در حال مستندسازی مسکن گری هستند و چند سبک را شناسایی کرده‌اند که منحصر به فرد این شهر هستند: گری مدرن، گری تودور، گری صنعتگر. هریس گفت: "ما در تلاشیم تا نحوه حفظ این خانه ها و نحوه ترغیب مردم به خرید آنها را دریابیم."

ملتون همچنین در تلاش است تا شرکت فولاد ایالات متحده را وادار به پرداخت سهم عادلانه خود کند. در سال 2022، این شرکت ارزیابی مالیات بر دارایی خود را به چالش کشید و ادعا کرد که کارخانه گری ورکس آن کمتر از آنچه ارزیاب شهرستان تعیین کرده بود ارزش دارد. این شرکت استدلال کرد که ارزش این کارخانه حدود صد و پنجاه میلیون دلار است. شهرستان گفت که ارزش آن حدود دویست و پنجاه میلیون دلار است. این اختلاف به معنای حدود پنج میلیون دلار درآمد مالیاتی برای شهر بود. این پرونده به هیئت بازبینی مالیات ایندیانا رفت که از شرکت فولاد ایالات متحده حمایت کرد. ملتون به این تصمیم اعتراض کرد و اکنون این پرونده در دادگاه مالیات ایندیانا است. ملتون به من گفت: "ما چیزی را نمی خواهیم که حق ما نیست. ما فقط می خواهیم آنچه عادلانه است را بخواهیم.»

در دسامبر، شرکت فولاد ایالات متحده اعلام کرد که موافقت کرده است که توسط Nippon Steel، یک شرکت ژاپنی، به قیمت چهارده میلیارد دلار خریداری شود. این معامله در دست بررسی توسط وزارت دادگستری ایالات متحده است و اتحادیه فولادسازان متحد علیه آن موضع گرفته است. ملتون به من گفت که نگران تأثیر بالقوه آن بر گری است. او گفت: "ما باید مطمئن شویم که هر مالک جدیدی متعهد به سرمایه گذاری در کارخانه و جامعه است."

ملتون یکی از ساکنان مادام العمر گری است. او در این شهر بزرگ شد، در مدارس دولتی آنجا تحصیل کرد و از دبیرستان Horace Mann فارغ التحصیل شد. او به بازی فوتبال در دانشگاه Ball State ادامه داد و سپس به گری بازگشت تا به عنوان سازمان دهنده جامعه کار کند. او در سال 2015 به عضویت شورای شهر گری و سپس در سال 2018 به عضویت سنای ایالت ایندیانا انتخاب شد. او در سال 2023 در سن چهل و دو سالگی به عنوان شهردار گری انتخاب شد.

ملتون جوان، پرانرژی و خوش بین است. او همچنین نسبت به چالش هایی که گری با آن روبروست واقع بین است. او می داند که این شهر راه درازی در پیش دارد تا بتوان آن را یک داستان موفقیت آمیز دانست. اما او مصمم است هر کاری که می تواند انجام دهد تا گری را تغییر دهد. او به من گفت: "من به گری ایمان دارم. من به مردم گری ایمان دارم. من می دانم که ما می توانیم این کار را انجام دهیم.»

یکی از اولین ابتکارات ملتون به عنوان شهردار، راه اندازی یک کمپین بازاریابی جدید برای شهر بود. این کمپین "گری: شهر جدید آمریکایی" نام دارد. هدف این است که نحوه تفکر مردم درباره گری را تغییر دهیم و ساکنان و مشاغل جدید را به شهر جذب کنیم. این کمپین دارای یک لوگوی جدید برای شهر و همچنین مجموعه ای از فیلم ها و تبلیغاتی است که دارایی های گری مانند موقعیت آن در دریاچه میشیگان، مسکن مقرون به صرفه و حس قوی جامعه را برجسته می کند.

ملتون همچنین در تلاش است تا زیرساخت های شهر را بهبود بخشد. او بودجه ای را برای تعمیر جاده ها، تعویض لوله های آب و ارتقاء شبکه برق شهر تامین کرده است. او همچنین در تلاش است تا مکان های Superfund شهر را پاکسازی کند. او گفت: "ما باید گری را به مکانی جذاب تر برای زندگی و کار تبدیل کنیم. ما باید آن را مکانی کنیم که مردم بخواهند خانواده های خود را در آن بزرگ کنند.»

ملتون همچنین بر ایجاد مشاغل جدید در گری متمرکز است. او در تلاش است تا مشاغل جدید را به شهر جذب کند و از کارآفرینان محلی نیز حمایت می کند. او برنامه جدیدی را برای ارائه آموزش و منابع به افرادی که می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند، راه اندازی کرده است. او گفت: "ما باید فرصت هایی را برای مردم در گری ایجاد کنیم. ما باید به آنها فرصتی برای موفقیت بدهیم.»

ملتون مردی با مأموریت است. او مصمم است که گری را به مکانی بهتر تبدیل کند. او سخت تلاش می کند تا تصویر شهر را تغییر دهد، زیرساخت های آن را بهبود بخشد و مشاغل جدید ایجاد کند. او مردی است که به گری ایمان دارد و مصمم است چشم انداز خود را به واقعیت تبدیل کند.

در حالی که تور ما از گری به پایان می رسید، بنکد ما را به تالار شهر بازگرداند. ملتون از او به خاطر وقتش تشکر کرد و سپس رو به من کرد. او پرسید: "خب، چه فکر می کنی؟" "فکر می کنی گری را می توان نجات داد؟"

من به همه چیزهایی که در طول اقامتم در گری دیده و شنیده بودم فکر کردم. من به تاریخ شهر، چالش ها و پتانسیل آن فکر کردم. من به افرادی که ملاقات کرده بودم، افرادی که اینقدر سخت تلاش می کردند تا گری را به مکانی بهتر تبدیل کنند فکر کردم. و من به ادی ملتون، شهردار جوانی که رهبری این حرکت را بر عهده داشت، فکر کردم.

گفتم: "بله. من فکر می کنم گری را می توان نجات داد.»