رهبران اتحادیه اروپا به درستی بر کاهش خساراتی که جنگ تجاری جدید واشنگتن تهدید به وارد کردن به اقتصادهایشان میکند، متمرکز شدهاند. با این حال، در میان این ویرانی، فرصتی وجود دارد که نباید آن را از دست بدهند - فرصتی که میتواند به آنها در حل برخی از مشکلات مالی فوری کمک کند.
سخت است که بتوان مزایایی را که ایالات متحده از تصمیم بنیانگذاران خود در اواخر قرن هجدهم برای اعطای قدرت به خزانهداری خود برای صدور تعهدات فدرال و جمعآوری مالیات برای پرداخت آنها به دست آورده است، دست کم گرفت. از آن زمان، اوراق بهادار خزانهداری ایالات متحده به پناهگاهی تبدیل شدهاند که جهان پول خود را در آن نگهداری میکند. آنها پایه و اساس بازارهای سرمایه آمریکا را تشکیل میدهند و سرمایهگذاری در همه چیز از زیرساختها گرفته تا هوش مصنوعی را تسهیل میکنند.
سیاستهای اقتصادی دولت جدید به خوبی میتواند این جایگاه ویژه را تضعیف کند. تعرفههای نسنجیده و آشفتهای که اعمال میکند، به تورم و عدم اطمینان دامن میزند و اوراق بهادار خزانهداری را به پیشنهادی پرخطرتر تبدیل میکند. اگر کنگره کاهش مالیات سال 2017 را دائمی کند، انتشار بدهی چند تریلیون دلاری مورد نیاز برای تأمین مالی کسری بودجه هنگفت، بار بیشتری را بر بازار بدهی دولتی وارد میکند که قبلاً نشانههایی از فشار را نشان داده است.
هیچ یک از اینها برای ایالات متحده یا اقتصاد جهانی خوب نیست. اما فرصتی را ایجاد میکند: اگر نهاد دیگری بتواند دارایی امن با کیفیت بالا و نقدینگی بالا را برای رقابت با خزانهداری ایجاد کند، میتواند از برخی مزایای مالی عظیمی که ایالات متحده مدتهاست از آن برخوردار بوده، بهرهمند شود. اما چه کسی اعتبار، مقیاس و ظرفیت لازم برای جذب سرمایه جهانی را دارد؟
اینجاست که اتحادیه اروپا وارد عمل میشود. این اتحادیه نیاز دارد تا صدها میلیارد یورو در سالهای آینده برای سرمایهگذاری در کالاهای عمومی در سراسر اتحادیه اروپا، از جمله دفاع قویتر در برابر روسیه ستیزهجو، زیرساختهای بهتر و اقتصاد سبزتر، جمعآوری کند. همچنین به شدت به یک دارایی امن مشترک نیاز دارد تا به متحد کردن بازارهای سرمایه تکهتکه و توسعهنیافته خود کمک کند. اوراق قرضه اتحادیه اروپا، که توسط منابع مالی مشترک کشورهای عضو آن پشتیبانی میشوند، میتوانند راه حلی برای همه این مشکلات ارائه دهند.
بدیهی است که اتحادیه اروپا همیشه در مسائل مالی از خود متمایز عمل نکرده است. منطقه یورو در دهه 2010 به دلیل استقراض بیش از حد یونان تقریباً از هم پاشید. اما تاکنون این بلوک همیشه به سختی از این وضعیت عبور کرده است و اخیراً یک چارچوب بهبود یافته را برای تحت کنترل نگه داشتن بدهیها و کسریها اتخاذ کرده است. بودجه کشورهای عضو آن بسیار نزدیکتر به تعادل نسبت به ایالات متحده است. همچنین تجربه انتشار بدهی مشترک را دارد و صدها میلیارد یورو تحت برنامه نسل بعدی خود، که برای کمک به بهبود از همهگیری طراحی شده است، جمعآوری کرده است.
موانع سیاسی فراوانی وجود دارد. کشورهای عضو شمالی، به ویژه آلمان، نگران سوء استفاده هستند. به عنوان مثال، مزایای هزینههای دفاعی لزوماً به طور عادلانه بین اعضای اتحادیه اروپا توزیع نخواهد شد: برخی به روسیه نزدیکتر هستند. برخی سفارشات نظامی بیشتری نسبت به دیگران دریافت خواهند کرد. چنین مشکلاتی را میتوان با تمرکز هرگونه سرمایهگذاری با تأمین مالی متقابل بر کالاهای عمومی که به وضوح در سطح اتحادیه اروپا هستند (به دفاع هوایی یا مبارزه با تغییرات آب و هوایی فکر کنید) و با تشکیل ائتلافهای مختلف برای اهداف مختلف، برطرف کرد. در حالت ایدهآل، اتحادیه اروپا درآمد خاصی را برای بازپرداخت تعیین میکند - به عنوان مثال، اوراق قرضه انتقال سبز میتواند با عواید حاصل از یک سیستم تجارت آلایندههای گستردهتر پشتیبانی شود.
قرار است کمیسیون اروپا بودجه بلندمدت جدیدی را در سال جاری پیشنهاد کند که میتواند زمان مناسبی باشد. رهبران اروپا به طور فزایندهای تشخیص میدهند که نمیتوانند چالشهای سرمایهگذاری خود را بدون همکاری بیشتر حل کنند. اگر آنها بتوانند اراده سیاسی برای افزایش سرمایه عمومی لازم را نشان دهند، سرمایه خصوصی نیز به دنبال خواهد آمد. شاید هرگز فرصتی بهتر از این وجود نداشته باشد.