مردم در یک ایستگاه قطار در سئول در 14 ژانویه، صفحه تلویزیونی را تماشا می کنند که یک پخش خبری با فیلم بایگانی از آزمایش موشکی کره شمالی را نشان می دهد. Jung Yeon-Je/AFP از طریق Getty Images
مردم در یک ایستگاه قطار در سئول در 14 ژانویه، صفحه تلویزیونی را تماشا می کنند که یک پخش خبری با فیلم بایگانی از آزمایش موشکی کره شمالی را نشان می دهد. Jung Yeon-Je/AFP از طریق Getty Images

نخستین بحران موشکی قرن در آسیا در راه است

واشنگتن اکنون می تواند برای جلوگیری از یک فاجعه اقدام کند.

امروزه موشک ها در مرکز درگیری های جهانی قرار دارند. بخش عمده ای از سال 2024 صرف بحث در مورد خطرات تشدید تنش ناشی از اجازه دادن به اوکراین برای شلیک موشک های دوربرد ساخت ایالات متحده به اهدافی در داخل روسیه شد. در خاورمیانه، حملات موشکی پرخطر ایران به خاک اسرائیل و ضدحمله شدید اسرائیل، رگبارهای موشکی تقریباً روزانه حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در دریای سرخ را تحت‌الشعاع قرار داد—اما کند نکرد.

در حالی که توجه بر روی این بن بست های مرگبار متمرکز شده است، جدی ترین تهدید موشکی برای امنیت ملی ایالات متحده در آسیا در حال وقوع است. در آنجا، پایان 2 اوت 2019 معاهده نیروهای هسته ای میان برد (INF) ایالات متحده و شوروی در سال 1987—که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را از استقرار هرگونه موشک هسته ای یا غیر هسته ای پرتاب شده از زمین با برد بین 500 کیلومتر (310 مایل) و 5500 کیلومتر (3418 مایل) منع می کرد—مسابقه تسلیحاتی خاموشی را در منطقه ای که از قبل در لبه پرتگاه قرار دارد، برانگیخته است. دولت دونالد ترامپ باید با شروع بررسی دفاع ملی ایالات متحده به این موضوع توجه کند.

ارتش ایالات متحده تحت ریاست جمهوری جو بایدن، مشتاقانه به استفاده از فرصت‌هایی که انقضای پیمان INF در آسیا گشوده است، با توسعه، آزمایش و استقرار موشک‌های جدید پرتاب شده از زمین که قبلاً ممنوع بودند، اقدام کرد.

اما با ورود موشک های جدید به منطقه، خطرات زیادی را به همراه دارند که مورد قدردانی قرار نمی گیرند. واکنش های مقابله ای از سوی دشمنان، که به طور بالقوه شامل تشدید هسته ای می شود، می تواند ایالات متحده و متحدانش را حتی اگر سیستم های دوربرد در یک درگیری احتمالی با چین مفید باشند، کمتر ایمن کند.

ایالات متحده مدت هاست که باید یک محاسبه استراتژیک در مورد آنچه که کشور ممکن است در یک بحران—یا یک جنگ—از به کارگیری این سلاح ها به دست آورد و از دست بدهد، انجام دهد. به بیان ساده، این استقرارهای موشکی جدید بسیار مهم هستند که فقط به برنامه ریزان نظامی واگذار شوند.

پیمان INF اگرچه به منظور کاهش نگرانی های هسته ای در اروپا بود، اما پیامدهای جدی در آسیا به ویژه با تقویت ارتش چین داشت. این پیمان برنامه ریزان نظامی ایالات متحده را در منطقه فلج کرد، زیرا چین که خارج از محدودیت های این پیمان برای 32 سال فعالیت خود عمل می کرد، ذخایر موشکی قابل توجهی از جمله موشک های بالستیک میان برد و میان برد مانند DF-17، DF-21 و DF-26 جمع آوری کرد.

امروز، با این حال، چشم انداز موشکی آسیا به طور چشمگیری تغییر کرده است. در غیاب پیمان INF، برنامه های جدید موشکی غیر هسته ای دوربرد به سرعت در ایالات متحده ظاهر شده اند. در همین حال، چین و کره شمالی به تسریع و توسعه زرادخانه های موشکی خود ادامه داده اند. در نهایت، متحدان ایالات متحده در منطقه—کره جنوبی، ژاپن و استرالیا—در حال پیگیری سیستم های موشکی جدید خود هستند، و خطرات فزاینده جنگ و ترس از هرج و مرج سیاسی در واشنگتن که بر توانایی آنها برای دفاع از خود تأثیر می گذارد را درک می کنند.

در ایالات متحده، ارتش در زمینه موشک های شلیک شده از زمین پیشرو بوده است، اگرچه سپاه تفنگداران دریایی نیز در حال آزمایش برنامه های جدید است. ارتش به ویژه با از بین رفتن جنگ های ضد شورش پس از حملات 11 سپتامبر 2001، از پایان پیمان INF استقبال کرد، زیرا این امر به این سرویس نقش واضح تری در یک جنگ متعارف احتمالی در منطقه هند و اقیانوس آرام می داد. رهبران ارتش تقریباً به همان سرعتی که فناوری اجازه می دهد، برای توسعه و استقرار قابلیت های جدید اقدام کرده اند.

ارتش بر سه خط اصلی تلاش متمرکز شده است: موشک ضربتی دقیق، که در ابتدا بردی در حدود 500 کیلومتر (310 مایل) خواهد داشت. سیستم Typhon میان برد، که می تواند موشک های کروز Tomahawk را با برد 2500 کیلومتر (1553 مایل) پرتاب کند. و سلاح مافوق صوت دوربرد (که با نام Dark Eagle نیز شناخته می شود)، که هنوز در حال توسعه است.

این سرویس همچنین در انتقال سیستم های جدید به منطقه هند و اقیانوس آرام درنگ نکرده است. به عنوان مثال، در تابستان 2024 سیستم موشکی میان برد جدید خود را در فیلیپین مستقر کرد، جایی که اقامت موقت آن برای استفاده در تمرینات مشترک به طور نامحدود تمدید شد. سپاه تفنگداران دریایی با سرعت بیشتری حرکت کرده و تلاش های خود را بر روی موشک تهاجمی دریایی کوتاه برد متمرکز کرده است. این شرکت همچنین در سیستمی به نام واحد زمینی کنترل از راه دور برای آتش بارهای اعزامی سرمایه گذاری می کند که می تواند موشک های کروز Tomahawk را از زمین پرتاب کند.

با این حال، پیشرفت فنی و عملیاتی ارتش ایالات متحده با یک هشدار مهم همراه است. به طور نگران کننده ای، این امر بدون یک استراتژی سیاسی یا نظامی فراگیر برای هدایت تصمیمات پرمخاطره ای که به سرعت در حال تبدیل شدن به تصمیماتی در مورد محل استقرار این سیستم ها و نحوه استفاده از آنها هستند، رخ داده است.

گاهی اوقات، به نظر می رسد که تصمیم گیری های نظامی ایالات متحده—به ویژه ارتش—بسیار جلوتر از سیاست گذاران در واشنگتن و پایتخت های خارجی است. به عنوان مثال، در سال 2022، قانونگذاران در مجلس نمایندگان ایالات متحده در طول یک جلسه استماع ابراز نگرانی کردند که ارتش قبلاً سرمایه گذاری زیادی در موشک های پرتاب شده از زمین که برای آسیا در نظر گرفته شده اند، بدون توافق های دیپلماتیکی که برای به کارگیری قابلیت های جدید در منطقه در طول جنگ مورد نیاز است، انجام داده است.

کریستین ورموت، وزیر وقت ارتش، این چالش را پذیرفت اما استدلال کرد: من فکر نمی کنم عاقلانه باشد که منتظر بمانیم تا انواع سیستم های تسلیحاتی مورد نیاز خود را برای درگیری آینده توسعه دهیم تا زمانی که توافق های دیپلماتیک امضا شوند.

با این حال، خطر قابل توجهی که هرگز مورد بررسی قرار نگرفت این بود که دسترسی مورد نیاز ممکن است هرگز اعطا نشود و ارتش (و تا حدی تفنگداران دریایی) را با سیستم ها و مهمات موشکی پرهزینه ای رها کند که در هنگام شروع جنگ تا حد زیادی نامربوط هستند.

به نظر می رسد که ارتش نیز با متحدان منطقه ای هماهنگ نیست. هنگامی که ارتش اعلام کرد که امیدوار است موشک های میان برد خود را برای تمرینات نظامی در جنوب غربی ژاپن مستقر کند، وزارت دفاع ژاپن به سرعت توضیح داد که چنین استقراری در کوتاه مدت رخ نخواهد داد، احتمالاً از ترس واکنش سیاسی داخلی یا تلافی از سوی پکن.

در همین حال، فرمانده سابق نیروهای ارتش ایالات متحده در منطقه هند و اقیانوس آرام، ژنرال چارلز ای. فلین (در کنار سرهنگ دوم سارا استار)، آشکارا به علاقه خود برای تبدیل استقرارهای موشکی موقت در منطقه به استقرارهای دائمی اذعان کرد—شاید هدف نهایی برای سیستم Typhon در فیلیپین. ژنرال رونالد پی. کلارک، جانشین فلین، ممکن است استراتژی مشابهی را دنبال کند.

اشتیاق ارتش برای آوردن قابلیت های موشکی جدید به منطقه هند و اقیانوس آرام بدون شک مزایای عملیاتی را ارائه می دهد، اما خطراتی نیز وجود دارد. در حالی که در دسترس بودن چنین موشک هایی ممکن است قدرت آتش موجود برای حمایت از اهداف نظامی ایالات متحده در یک بحران را افزایش دهد، اما می تواند حملات علیه متحدانی را که میزبان چنین سیستم هایی هستند تشویق کند.

به عنوان مثال، اگر هر یک از کشورها میزبان سیستم های موشکی میان برد ایالات متحده باشند، ممکن است چین در چارچوب حمله به تایوان، ژاپن یا فیلیپین را هدف قرار دهد. قابل توجه است که هنوز افزایش عمده ای در پدافند هوایی ایالات متحده مستقر در کشورهای متحد رخ نداده است که ممکن است خطر ناشی از استقرارهای موشکی جدید را جبران کند.

علاوه بر این، بدون چارچوب بندی استراتژیک گسترده تر، اهداف پشت این استقرارها ممکن است تفکر بدترین حالت را در چین، کره شمالی و احتمالاً حتی روسیه، که ممکن است بخش هایی از خاور دور خود را در برد موشک های جدید ایالات متحده بیابد، تحریک کند.

به هر حال، بازدارندگی تنها از توانایی ناشی نمی شود. در هسته خود، بازدارندگی یک عمل ارتباطی به سوی دشمنان است. اطمینان دادن به این کشورها که این موشک ها برای حملات پیشگیرانه یا حتی پیشگیرانه بسیار تشدید کننده، از جمله علیه رهبری ملی یا نیروهای هسته ای آنها، به کار گرفته نمی شوند، کار دشواری است. همانطور که برنامه ریزان ایالات متحده اغلب بر اساس توانایی های دشمن به تنهایی استدلال می کنند و قصد را کنار می گذارند، این کشورها نیز به وضعیت موشکی در حال تغییر ایالات متحده و متحدان به عنوان منبع ناامنی نگاه خواهند کرد.

اینها فقط مسائل مبهمی نیستند که بر سیاست دفاعی و تملک تأثیر می گذارند—آنها ممکن است بر خطر جنگ هسته ای در منطقه هند و اقیانوس آرام تأثیر بگذارند. اگر قرار باشد سلاح‌های میان‌برد جدید توسط ایالات متحده استفاده شوند، احتمالاً در چارچوب یک جنگ متعارف شدید خواهد بود. حتی اگر اهداف نظامی ایالات متحده بر مزایای تاکتیکی متمرکز باشد، حملات در طول چنین جنگی علیه پایگاه های نظامی که میزبان سلاح های هسته ای و غیر هسته ای هستند—یا علیه تاسیساتی که از عملکردهای فرماندهی و کنترل نظامی پشتیبانی می کنند—ممکن است توسط دولت مورد حمله به عنوان هدف قرار دادن قابلیت های هسته ای یا حتی رهبری آن تلقی شود.

ایالات متحده بدون ارتباطات روشن در مورد استقرارهای موشکی جدید، خطر افزایش ترس در چین و کره شمالی را دارد که می تواند استفاده عمدی هسته ای توسط هر دوی این کشورها را محتمل تر کند. با توجه به خطرات بالقوه وجودی، رهبران سیاسی ایالات متحده باید کسانی باشند که به ارتش هدایت استراتژیک ارائه می دهند و در مورد اینکه کدام موشک ها را مستقر کنند و همچنین چه زمانی و کجا تصمیم می گیرند—نه برنامه ریزان نظامی.

پیچیده تر کردن مسائل نقش متحدان ایالات متحده است. کره جنوبی مدت هاست که به دنبال ساخت و ذخیره موشک هایی است که قادر به حمله به قابلیت ها و پرتابگرهای هسته ای کره شمالی هستند، و ژاپن، پس از یک تغییر اساسی در سیاست دفاع ملی خود دو سال پیش، شروع به اتخاذ قابلیت های ضد حمله می کند که می تواند همین کار را با چین انجام دهد.

ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که با متحدان خود در مورد اینکه چه نوع اهدافی ممکن است در طول جنگ مورد حمله قرار گیرند، هم نظر است. متحدان مسلح مزایایی را ارائه می دهند، اما متحدی که با انجام حملات علیه تاسیسات هسته ای چین یا کره شمالی، تشدید تنش ناخواسته را برانگیزد، با اهداف ایالات متحده مطابقت نخواهد داشت.

چشم انداز موشکی تغییر یافته آسیا نیازمند موضع هوشیارانه تری از سوی ایالات متحده است، اما واشنگتن نباید در استقرارهای جدید به خواب رود. با وجود خطر همیشگی استفاده هسته ای، رهبران غیرنظامی ایالات متحده باید یک گفتگوی استراتژیک جدی در داخل کشور و با متحدان در منطقه در مورد ارزش ها و خطرات مرتبط با موشک های جدید و کاربردهای آنها آغاز کنند. برخی از اینها تحت دولت بایدن با کره جنوبی، ژاپن و استرالیا آغاز شد و دولت ترامپ باید بر این تلاش ها تکیه کند.

در حالی که بازدارندگی همچنان ضروری و ارزشمند است، ایالات متحده باید به دنبال گفتگو با چین و در صورت امکان با کره شمالی در مورد خطراتی که در منطقه هند و اقیانوس آرام در حال جوشیدن است، ادامه دهد. اصل اساسی که رویکرد در حال تغییر به قدرت نظامی ایالات متحده در آسیا را هدایت می کند، باید انجام هر کاری برای جلوگیری از درگیری ناخواسته و در عین حال کاهش خطرات غیرضروری باشد.