در آستانه سالگرد تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، ایالات متحده وارد گفتگو با روسیه برای حل و فصل جنگ شده است - بدون مشارکت یا رضایت کیف. این هفته، به طور فزاینده ای آشکار شد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، به دنبال معامله ای است که عمدتاً مطابق با شرایط ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه است.
به نظر می رسد ترامپ با بسیاری از دیدگاه های کرملین نیز همسو شده است - نه تنها در مورد اوکراین و رئیس جمهور آن، ولودیمیر زلنسکی، بلکه در مورد نظم امنیتی آینده اروپا. علاوه بر این، به نظر میرسد واشنگتن با تقویت همان جنبشهای سیاسی غیرلیبرال اروپایی و حمله به همان دولتهای اروپایی، از جمله با حمایت معاون رئیسجمهور ایالات متحده، جی. دی. ونس و غول رسانههای اجتماعی ایلان ماسک، در حال همکاری با مسکو است و از حزب آلترناتیو برای آلمان طرفدار روسیه پیش از انتخابات این کشور در روز یکشنبه حمایت میکند.
اگر این نشانه ای از مسیر جدید واشنگتن باشد، نشان دهنده عمیق ترین تحول در سیاست خارجی ایالات متحده از دهه 1940 خواهد بود. اوکراین و مردم رنج کشیده آن اولین قربانیان همسویی جدید ایالات متحده و روسیه خواهند بود، اما این اثرات فراتر از جنگ کنونی خواهد رسید. این اثرات شامل ترسیم مجدد نقشه ها، نقش بیشتر روسیه در امور اروپا و پیامدهای بیشتر در سراسر جهان با تغییر روابط قدرت بزرگ ایالات متحده و آنچه از اتحادهای قدیمی آن باقی مانده است.
دولتهای اروپایی پس از دههها هشدار، به طرز تکان دهنده ای آمادگی ندارند. تقریباً چهار ماه از پیروزی ترامپ در انتخابات می گذرد، اما به نظر می رسد که آنها هیچ برنامه ای ندارند. همچنین سه سال از تهاجم روسیه در سال 2022، یک دهه از زمانی که ترامپ و جنبش "اول آمریکا"ی او به یک نیروی سیاسی بزرگ تبدیل شدند، 11 سال از زمانی که روسیه به کریمه حمله کرد و آن را ضمیمه کرد، و احتمالاً نیم قرن یا بیشتر از زمانی که واشنگتن شروع به تشویق اروپا کرد تا مسئولیت بیشتری در قبال دفاع خود بر عهده گیرد، می گذرد. دولتهای اروپایی در تلاشند تا یک پاسخ جمعی را تدوین کنند و نشستهای اضطراری و اطمینانهایی به اوکراین ارائه میدهند که رها نخواهد شد.
دولت ترامپ اولین اقدامات خود را انجام داده است و هنوز بسیاری چیزها در جریان است. برای کمک به درک این موضوع که ممکن است یک گسست اساسی در غرب باشد، از نه نفر از بهترین متفکران خود پرسیدیم که چه اتفاقی می افتد. برای پاسخ های آنها به ادامه مطلب مراجعه کنید، یا روی یک نویسنده و موضوع خاص در زیر کلیک کنید. - استفان تایل، معاون سردبیر
پرش به نویسنده

ترامپ خطر بازی کردن نقش احمق را دارد
توسط دانیل فرید، عضو برجسته در شورای آتلانتیک و مقام سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده
دولت ترامپ تلاش سریعی را برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین آغاز کرده است، اما در خطر تضعیف رویکرد خود قرار دارد. عناصر اصلی این طرح ماه هاست که مشخص شده است: آتش بس تقریباً در امتداد خط مقدم فعلی، با بخش تحت کنترل اوکراین از منطقه کورسک روسیه به عنوان یک ابزار چانه زنی حل نشده در دست کیف، و ترتیبات امنیتی برای اوکراین، عمدتاً با مشارکت نیروهای اروپایی اما با پشتیبانی نیروی هوایی ایالات متحده و سایر پشتیبانی ها.
این می تواند کارساز باشد. یک اوکراین مستقل و امن یک پیروزی بزرگ برای اروپا و ایالات متحده خواهد بود، حتی اگر دولت اوکراین فقط بخشی از کشور خود را برای مدتی کنترل کند، مانند دولت آلمان غربی در طول جنگ سرد.
امنیت برای اوکراین بسیار مهم است. اصرار بر اینکه اروپایی ها نیروهایی را برای جلوگیری از حملات مجدد روسیه پس از آتش بس مستقر کنند، یک حرکت جسورانه است و در حال جلب توجه است. ایالات متحده از متحدان اروپایی خود خواسته است که مشخص کنند چه چیزی مایلند برای حمایت از اوکراین ارائه دهند. هدف از این رویکرد صریح ممکن است این باشد که اروپایی ها را تحت فشار قرار دهد تا نیرو مستقر کنند یا سکوت کنند. به نظر می رسد برخی از آنها حتی به استقرار نیرو نزدیکتر می شوند: کیر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، اساساً این چالش را پذیرفته است و هفته آینده برای تشریح آن به واشنگتن سفر خواهد کرد. این یک معامله نیست، اما شروعی امیدوارکننده است.
اکنون، با این حال، به نظر می رسد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، مانع از اجرای طرح خود می شود. به نظر می رسید مذاکرات اخیر ایالات متحده و روسیه در عربستان سعودی خوب بود. هیچ پیشرفتی حاصل نشد، فقط آغاز یک روند بود. اما حملات بعدی ترامپ به زلنسکی و خواسته های آشکار مبنی بر اینکه اوکراین به عنوان پیش شرط مذاکرات انتخابات برگزار کند، ممکن است momentum را که فشار اولیه ترامپ ایجاد کرده بود، بشکند. ممکن است هدف از درگیری با زلنسکی نرم کردن اوکراینی ها باشد، اما این امر باعث تقویت دست روسیه می شود که بهترین تاکتیک مذاکره نیست.
آزمایش های بیشتری در راه است. آیا واشنگتن مسکو را برای پایان دادن به جنگ تحت فشار قرار می دهد، یا دولت ترامپ تسلیم خواسته کرملین مبنی بر برگزاری انتخابات در اوکراین می شود؟ اگر متحدان اروپایی موافقت کنند که نیروهایی را به اوکراین اعزام کنند، آیا ایالات متحده از آنها حمایت خواهد کرد؟ آیا دولت ترامپ با موافقت با کاهش تحریم ها قبل از اینکه روسیه با عمل به تمام شرایط آتش بس آن را به دست آورد، اهرم خود را از دست خواهد داد؟ گزارش ها مبنی بر اینکه ایالات متحده به دنبال نرم کردن زبان G-7 است که تهاجم روسیه را محکوم می کند، ناامید کننده است. آنها یادآور تلاش های قبلی و احمقانه ایالات متحده برای خرید حسن نیت روسیه از طریق امتیازات پیشگیرانه هستند که کرملین آن را ضعف تلقی می کند.
دولت ترامپ خطر بازی کردن نقش احمق را دارد. اگر به بهترین مواضع خود در مورد اوکراین - و به صلح از طریق قدرت - پایبند باشد، می تواند موفق شود. یا می تواند به یک معامله کثیف با یک دیکتاتور تن دهد. وقت بازی است و تیم ترامپ باید سطح خود را ارتقا دهد.

اروپا میوه های خواب خود را درو می کند
توسط اولریش اسپک، ستون نویس در Neue Zürcher Zeitung
غرب سه سال فرصت داشته است تا به نفع اوکراین به جنگ روسیه علیه اوکراین پایان دهد. کیف برای سلاح و مهمات بیشتر التماس کرد، اما نه اروپا و نه ایالات متحده آنچه را که مورد نیاز بود تحویل ندادند و اغلب محدودیتهای شدیدی را بر آنچه اوکراین میتوانست با سلاحهایی که دریافت کرده بود انجام دهد، اعمال کردند. در نقاط مختلف در طول جنگ، ارتش اوکراین ظرفیت خود را برای تبدیل جنگ تسخیر روسیه به یک شکست ثابت کرد - و با انجام این کار، یک نظم امنیتی اروپایی مبتنی بر مرزهای امن و حق تعیین سرنوشت، حتی برای کشورهای کوچکتر و ضعیف تر، بازگرداند. به عبارت دیگر، اروپا و ایالات متحده این فرصت را داشتند که به اوکراین کمک کنند و امپریالیسمی را که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به raison d’être رژیم خود تبدیل کرده است، رد کنند - نگرشی که اروپا را به دو جنگ جهانی سوق داد و که بسیاری در غرب معتقد بودند برای همیشه به سطل زباله تاریخ پرتاب شده است.
با پایان دادن به جنگ عمدتاً مطابق با شرایط روسیه، همانطور که اقدامات و اظهارات دولت ترامپ نشان می دهد که در شرف وقوع است، پوتین می تواند ادعای پیروزی کند. تسخیر با زور پاداش داده می شود. یک روسیه قدرتمند دوباره گسترش خواهد یافت - علاوه بر اشغال و الحاق قبلی خود در بخشهایی از مولداوی، گرجستان و اوکراین پس از تهاجم سال 2014. این پیام را به همه روسها میفرستد که علیرغم سختیهایشان، رهبرشان کشورشان را به مسیر افتخار و قدرت جهانی بازگردانده است، به اروپاییهای شرقی و مرکزی سرکش درس میدهد، اروپاییهای غربی را مطلع میکند و زمین بازی را با چین برابر میکند، به جای اینکه شریک کوچک آن شود. قمار پوتین نتیجه داده است.
هیچ سناریوی قابل تصوری وجود ندارد که این تجربه پوتین و اطرافیانش را تشویق نکند که امپریالیسم و توسعه ارضی با زور را دوچندان کنند. شکست - برای بیرون رانده شدن از اوکراین - ممکن است به لحظه ای خودکاوی در روسیه منجر شود، حکومت پوتین را تضعیف کند و امکان تغییر را باز کند. پیروزی باد بیشتری در بادبان های پوتین خواهد انداخت و منابع بیشتری را برای اقدامات بعدی خود در اختیار او قرار می دهد. اگر او کنترل تمام اوکراین را به دست آورد، یک صنعت دفاعی، ارتش و جمعیتی وسیع را برای استقرار علیه اهداف جدید کنترل خواهد کرد.
برای اروپا، خطر یک درگیری نظامی به شدت در حال افزایش است. همانطور که پوتین در دو پیش نویس معاهده خود با ایالات متحده و ناتو روشن کرده است، هدف او این است که روسیه موقعیت اتحاد جماهیر شوروی دوران جوانی خود را به دست آورد: کنترل بر اروپای شرقی، بیشتر اروپای مرکزی و حداقل بخشهایی از اروپای جنوب شرقی - و در نتیجه، تسلط در اروپایی که عمدتاً توسط ایالات متحده رها شده است.
موفقیت روسیه در اوکراین تنها به این معنا نیست که پوتین به زودی تلاش خواهد کرد تا هر کاری که لازم است برای به دست آوردن بقیه اوکراین تحت کنترل خود انجام دهد. او همچنین مولداوی و گرجستان را زیر نظر دارد که دومی در حال حاضر تحت سلطه یک رژیم طرفدار روسیه است. در مرحله بعد، او منتظر لحظه مناسب برای حمله به یک کشور ناتو با استفاده از روشهای متعارف، ترکیبی یا سایر روشها میماند و با تغییر رژیم و اشغال پیش میرود. هدف اصلی این خواهد بود که نشان دهد که هر کشور برای خود است - اینکه همبستگی غرب، همانطور که در ماده 5 ناتو و بند دفاع متقابل اتحادیه اروپا بیان شده است، تخیلاتی بدون پایه و اساس است.
رهبران اروپایی این فرصت را داشتند که جاه طلبی های امپراتوری روسیه را در اوایل و ارزان خنثی کنند، زیرا اوکراینی های بسیار توانمندی در حال جنگ واقعی بودند. تنها چیزی که لازم بود، اراده برای غلبه بر سستی همیشگی و ترس های اغراق آمیز بود - و درک این موضوع که این یک فرصت منحصر به فرد برای نشان دادن به روسیه است که جنگ های تجاوز و تسخیر همچنان در اروپا تابو هستند. به آنها هشدار داده شد و آنها شکست خوردند. خطرات اقدام در آن زمان بسیار کمتر از خطراتی بود که اکنون با آن روبرو هستند. و پولی که میتوانستند از طریق حمایت از اوکراین در امنیت خود سرمایهگذاری کنند، در مقایسه با آنچه اکنون برای بسیج ارتشها، صنایع و جوامع خود برای تأمین امنیت مرزهای خود در برابر یک روسیه متخاصمتر در سالهای آینده لازم است، ناچیز است.

انگیزه واقعی پوتین برای مذاکره
توسط آگاته دمایس، ستون نویس در Foreign Policy و عضو ارشد در شورای روابط خارجی اروپا
همانطور که واشنگتن و مسکو برای مذاکره بر سر آینده اوکراین آماده می شوند، ممکن است کمک کند تا بر آنچه هر طرف واقعاً می خواهد در چنین گفتگوهایی به دست آورد، تمرکز کنیم. در طرف ایالات متحده، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده ممکن است فرض کند که پایان دادن به جنگ، اعتبار جهانی او را افزایش می دهد و شاید حتی با جایزه صلح نوبل به او پاداش دهد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز از طرف خود می خواهد باور کند که قدرت روسیه را به حدی بازگردانده است که مستقیماً با ایالات متحده بر سر آینده اروپا مذاکره می کند. با این حال، این تنها بخشی از داستان است. اقتصاد و بودجه دولتی روسیه تحت فشار زیادی قرار دارند و پوتین می داند که جنگ از نظر مالی ناپایدار شده است. بنابراین، فوری ترین هدف او می تواند به دست آوردن برخی امتیازات ایالات متحده در جبهه تحریم ها باشد.
سه علامت هشدار مالی قرمز چشمک می زنند. اول، گاو شیرده سنتی کرملین - گازپروم - پس از تصمیم مسکو برای بستن شیر گاز به اروپا، خسارات بی سابقه ای را ثبت می کند. این شرکت قبلاً 10 درصد از درآمدهای دولتی را به همراه داشت، بنابراین این یک کمبود قابل توجه است. دوم، بانک های دولتی روسیه به طور فزاینده ای بی میل هستند به خرید بدهی های حاکمیتی این کشور، که سوالاتی را در مورد توانایی مسکو برای تأمین مالی کسری بودجه خود در زمانی که تحریم ها دسترسی آن به بازارهای بین المللی را محدود می کند، ایجاد می کند. و سوم، تحریم های جدیدی که دولت بایدن در هفته های پایانی حضور خود در کاخ سفید وضع کرد، تأثیرگذار است: کارخانه های گاز طبیعی مایع روسیه در قطب شمال خاموش شده اند، و بسیاری از محموله های نفتی روسیه به دلیل کمبود احمق هایی که مایل به سرپیچی از تحریم های ثانویه ایالات متحده هستند، معطل مانده اند.
برای ادامه تأمین مالی جنگ، کرملین به صندوق رفاه ملی خود متوسل شده است که انتظار می رود تا پایان سال 2025 خشک شود. بنابراین، پوتین ممکن است وسوسه شود تا با واشنگتن معامله ای انجام دهد تا فشار تحریم ها را کاهش دهد. در ازای آن، او می تواند امتیازات ظاهری در مورد اوکراین ارائه دهد، مانند عقب نشینی نیروهای روسی از برخی مناطق. اما احتمالاً اصرار خواهد داشت که کریمه و یک پل زمینی به شبه جزیره را حفظ کند، که به او اجازه می دهد در داخل کشور ادعای پیروزی کند.
واشنگتن باید از چنین سناریویی برحذر باشد. هدف پوتین پایان دادن به جنگ نیست، بلکه خرید زمان و منابع برای آماده شدن برای مرحله بعدی تجاوز خود است. یک مرخصی تحریم ها به او اجازه می دهد تا صندوق جنگی خود را دوباره پر کند و ارتش خود را بازسازی کند. بنابراین، غرب باید بر خروج کامل نیروهای روسی از اوکراین، از جمله کریمه، به عنوان پیش شرط هرگونه کاهش تحریم ها اصرار ورزد.

پایان اتحاد فراآتلانتیک؟
توسط ناتالی توچی، مدیر Istituto Affari Internazionali و مشاور ویژه نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی
رویکرد دولت ترامپ به جنگ در اوکراین صرفاً یک تغییر مسیر نیست. این یک تغییر پارادایم است که می تواند نشان دهنده پایان اتحاد فراآتلانتیک به شکلی باشد که ما می شناسیم. برای دههها، ایالات متحده و اروپا دیدگاه مشترکی از جهان داشتهاند، مبتنی بر اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون. آنها با هم برای ترویج این ارزش ها در سراسر جهان تلاش کرده اند، اغلب از طریق مداخله نظامی. اما اکنون، به نظر می رسد دولت ترامپ در حال کنار گذاشتن این دیدگاه است و رویکردی معاملاتی تر به سیاست خارجی را اتخاذ می کند که سودهای کوتاه مدت را بر منافع استراتژیک بلند مدت اولویت می دهد.
این تغییر بیشتر در رویکرد دولت به اوکراین مشهود است. ایالات متحده با جستجوی معامله با روسیه بدون مشارکت یا رضایت کیف، اصول اساسی را که مدتهاست ادعا می کند از آنها دفاع می کند، تضعیف می کند. این به جهان سیگنال می دهد که مایل است حاکمیت و تمامیت ارضی یک کشور دموکراتیک را برای جلب رضایت یک دیکتاتور قربانی کند. این یک سابقه خطرناک است که می تواند سایر رژیم های اقتدارگرا را برای دنبال کردن جاه طلبی های توسعه طلبانه خود جسور کند.
رویکرد دولت ترامپ به اوکراین نیز خیانت به اروپا است. سالهاست که ایالات متحده اروپا را تشویق کرده است تا مسئولیت بیشتری در قبال دفاع خود بر عهده گیرد. اما اکنون، زمانی که اروپا بالاخره به صحنه می آید، ایالات متحده فرش را از زیر پای آن می کشد. این نه تنها ناعادلانه است، بلکه از نظر استراتژیک نیز غیرعاقلانه است. یک اروپای قوی و متحد به نفع ایالات متحده است. دولت ترامپ با تضعیف امنیت اروپا، غرب را به طور کلی تضعیف می کند.
پیامدهای این تغییر پارادایم گسترده است. اگر ایالات متحده دیگر مایل به دفاع از اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون نباشد، چه کسی خواهد بود؟ اگر ایالات متحده دیگر مایل به حمایت از متحدان خود نباشد، چه کسی به آن اعتماد خواهد کرد؟ رویکرد دولت ترامپ به اوکراین فقط یک اشتباه نیست. این یک تراژدی است که می تواند پیامدهای ویرانگری برای جهان داشته باشد.
10 گامی که اروپا باید اکنون بردارد
توسط گاروان والش، تحلیلگر امنیت بین المللی
اخبار از واشنگتن غم انگیز است، اما اروپا ناتوان نیست. در اینجا 10 گامی وجود دارد که اروپا باید اکنون برای محافظت از خود در برابر طوفان پیش رو بردارد:
- افزایش بودجه دفاعی. اروپا باید بیشتر در توانایی های دفاعی خود سرمایه گذاری کند. این به معنای افزایش بودجه های دفاعی، مدرن سازی تجهیزات نظامی و بهبود هماهنگی بین نیروهای مسلح اروپایی است.
- تقویت ناتو. ناتو همچنان سنگ بنای امنیت اروپا است. اروپا باید برای تقویت این اتحاد با افزایش کمک های خود به بودجه و توانایی های نظامی ناتو تلاش کند.
- توسعه یک هویت دفاعی اروپایی. اروپا باید حس قوی تری از هویت دفاعی خود ایجاد کند. این به معنای ایجاد یک نیروی دفاعی اروپایی، توسعه یک صنعت دفاعی اروپایی و ترویج یک فرهنگ استراتژیک اروپایی است.
- حمایت از اوکراین. اروپا باید به حمایت از اوکراین در مبارزه با تجاوز روسیه ادامه دهد. این به معنای ارائه کمک های مالی، تجهیزات نظامی و حمایت سیاسی به اوکراین است.
- تحریم روسیه. اروپا باید تحریم ها علیه روسیه را حفظ و تقویت کند. این به معنای هدف قرار دادن بخش های کلیدی اقتصاد روسیه، مانند انرژی و دارایی، و اعمال تحریم ها علیه افراد و نهادهایی است که در تجاوز روسیه نقش دارند.
- مقابله با اطلاعات نادرست روسیه. اروپا باید با اطلاعات نادرست روسیه با افشای تبلیغات روسیه، حمایت از رسانه های مستقل و ترویج سواد رسانه ای مقابله کند.
- تنوع بخشیدن به منابع انرژی. اروپا باید منابع انرژی خود را متنوع کند تا وابستگی خود به گاز روسیه را کاهش دهد. این به معنای سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر، توسعه منابع جدید گاز و بهبود بهره وری انرژی است.
- تقویت دفاع سایبری. اروپا باید دفاع سایبری خود را برای محافظت از خود در برابر حملات سایبری روسیه تقویت کند. این به معنای سرمایه گذاری در فناوری امنیت سایبری، آموزش متخصصان امنیت سایبری و بهبود هماهنگی بین سازمان های سایبری اروپایی است.
- ترویج دموکراسی و حقوق بشر. اروپا باید دموکراسی و حقوق بشر را در روسیه و کشورهای همسایه ترویج کند. این به معنای حمایت از سازمان های جامعه مدنی، رسانه های مستقل و فعالان حقوق بشر است.
- تعامل با روسیه. اروپا باید با روسیه تعامل کند، اما باید این کار را از موضع قدرت انجام دهد. این به معنای صریح بودن در مورد خطوط قرمز خود، ایستادگی در برابر تجاوز روسیه و ترویج یک رابطه سازنده تر با روسیه بر اساس احترام متقابل است.

آسیا با نگرانی نگاه می کند
توسط سی. راجا موهان، استاد پژوهشی مهمان در موسسه مطالعات آسیای جنوبی، دانشگاه ملی سنگاپور
همانطور که اتحاد فراآتلانتیک از هم می پاشد، آسیا با نگرانی تماشا می کند. برای دههها، ایالات متحده قدرت مسلط در آسیا بوده است و امنیت و ثبات را برای منطقه فراهم کرده است. اما اکنون، با رویگردانی ایالات متحده به داخل، آسیا با دوره جدیدی از عدم اطمینان روبرو است.
رویکرد دولت ترامپ به اوکراین یک زنگ بیدارباش برای آسیا است. این نشان می دهد که ایالات متحده دیگر مایل به دفاع از متحدان خود نیست، حتی زمانی که آنها مورد حمله قرار می گیرند. این یک سیگنال خطرناک برای آسیا است، جایی که بسیاری از کشورها برای امنیت خود به ایالات متحده متکی هستند.
ظهور چین نیز یک نگرانی عمده برای آسیا است. چین به طور فزاینده ای در منطقه قاطعانه عمل می کند، سلطه ایالات متحده را به چالش می کشد و همسایگان خود را تهدید می کند. با عقب نشینی ایالات متحده، احتمالاً چین قدرتمندتر خواهد شد و منطقه را بیشتر بی ثبات می کند.
هند یکی از معدود کشورهای آسیایی است که می تواند در برابر چین بایستد. هند دارای یک ارتش قوی، یک اقتصاد رو به رشد و یک نظام سیاسی دموکراتیک است. هند همچنین یک شریک نزدیک ایالات متحده است. با عقب نشینی ایالات متحده، احتمالاً هند نقش مهم تری در حفظ ثبات در آسیا ایفا خواهد کرد.
اما هند نمی تواند این کار را به تنهایی انجام دهد. هند به حمایت سایر کشورهای آسیایی و همچنین حمایت ایالات متحده نیاز دارد. ایالات متحده نباید آسیا را رها کند. باید به ایفای نقش در منطقه ادامه دهد و با متحدان خود برای مقابله با تجاوز چین و ترویج ثبات همکاری کند.
ژئوپلیتیک معامله ایالات متحده و روسیه
توسط جو اینگه بکولد، استاد کالج دفاعی نروژ و عضو ارشد در موسسه مطالعات دفاعی نروژ
معامله ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده ای خواهد داشت. این نشان دهنده پایان نظم پس از جنگ سرد است که در آن ایالات متحده قدرت مسلط بود و روسیه یک قدرت رو به زوال بود. همچنین نشان دهنده آغاز دوره جدیدی از رقابت قدرت های بزرگ است که در آن ایالات متحده و روسیه برای نفوذ در سراسر جهان رقابت می کنند.
فوری ترین پیامد معامله ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین، تقسیم اوکراین خواهد بود. احتمالاً روسیه کریمه و بخشهایی از شرق اوکراین را ضمیمه خواهد کرد، در حالی که بقیه اوکراین مستقل باقی میمانند اما تحت نفوذ شدید روسیه قرار خواهند گرفت.
معامله ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین همچنین پیامدهایی برای اروپا خواهد داشت. این امنیت اروپا را تضعیف خواهد کرد، زیرا نشان می دهد که ایالات متحده دیگر مایل به دفاع از متحدان خود نیست. این همچنین روسیه را تشویق می کند تا جاه طلبی های توسعه طلبانه خود را در سایر بخش های اروپا، مانند کشورهای بالتیک و بالکان، دنبال کند.
معامله ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین همچنین پیامدهایی برای بقیه جهان خواهد داشت. این به سایر کشورها سیگنال می دهد که ایالات متحده دیگر یک شریک قابل اعتماد نیست و آنها باید از خود دفاع کنند. این می تواند منجر به یک جهان بی ثبات تر و خطرناک تر شود که در آن کشورها بیشتر به زور متوسل می شوند تا به اهداف خود برسند.
ایالات متحده نباید با روسیه در مورد اوکراین معامله کند. باید از متحدان خود حمایت کند و از اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون دفاع کند. معامله ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین یک فاجعه برای جهان خواهد بود.
چه اتفاقی برای ارتش اوکراین می افتد؟
توسط میک رایان، استراتژیست و نویسنده کتاب جنگ تغییر یافته: آینده جنگ در قرن بیست و یکم
سرنوشت ارتش اوکراین نامشخص است. اگر ایالات متحده و روسیه در مورد اوکراین به توافق برسند، احتمالاً ارتش اوکراین به طور قابل توجهی تضعیف خواهد شد. احتمالاً روسیه خواستار خلع سلاح و غیرنظامی کردن اوکراین خواهد شد و ایالات متحده ممکن است مایل به موافقت با این درخواست باشد.
تضعیف ارتش اوکراین یک فاجعه برای اوکراین خواهد بود. این اوکراین را در برابر تجاوز روسیه آسیب پذیر خواهد کرد و دفاع از قلمرو خود را برای اوکراین دشوار خواهد کرد. این همچنین حاکمیت و استقلال اوکراین را تضعیف خواهد کرد.
ایالات متحده نباید اجازه دهد که ارتش اوکراین تضعیف شود. باید به ارائه کمک های نظامی به اوکراین ادامه دهد و باید برای اطمینان از اینکه اوکراین توانایی دفاع از خود را دارد، تلاش کند. یک ارتش قوی اوکراین برای امنیت اوکراین و برای ثبات اروپا ضروری است.
جنگ ترکیبی هرگز به پایان نمی رسد
توسط کیر گیلز، عضو مشاور ارشد در برنامه روسیه و اوراسیا در چتم هاوس
حتی اگر جنگ در اوکراین به پایان برسد، جنگ ترکیبی هرگز به پایان نخواهد رسید. روسیه به استفاده از انواع ابزارهای غیرنظامی برای تضعیف اوکراین و بی ثبات کردن اروپا ادامه خواهد داد. این ابزارها شامل اطلاعات نادرست، حملات سایبری، فشارهای اقتصادی و دخالت های سیاسی است.
ایالات متحده و اروپا باید برای مقابله با جنگ ترکیبی روسیه آماده باشند. این به معنای سرمایه گذاری در امنیت سایبری، مقابله با اطلاعات نادرست، تنوع بخشیدن به منابع انرژی و تقویت نهادهای دموکراتیک است. این همچنین به معنای هوشیار بودن و آماده پاسخگویی به تجاوز روسیه بودن است.
جنگ ترکیبی یک چالش بلند مدت است. این نیاز به یک تلاش پایدار از سوی ایالات متحده و اروپا برای مقابله با تجاوز روسیه و دفاع از اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون دارد.