تصویر: Gregori Saavedra
تصویر: Gregori Saavedra

چگونه اروپا باید به درهم شکستن نظم پس از جنگ توسط ترامپ و پوتین واکنش نشان دهد

Feb 20th 2025

هفته گذشته تاریک‌ترین هفته در اروپا از زمان سقوط پرده آهنین بوده است. اوکراین فروخته می‌شود، روسیه در حال بازسازی است و در دوران دونالد ترامپ، دیگر نمی‌توان روی کمک آمریکا به اروپا در زمان جنگ حساب کرد. پیامدهای آن برای امنیت اروپا وخیم است، اما هنوز در ذهن رهبران و مردم این قاره جای نگرفته است. دنیای قدیم به یک دوره فشرده در مورد نحوه استفاده از قدرت سخت در دوران بی‌قانونی نیاز دارد، در غیر این صورت قربانی بی‌نظمی جدید جهانی خواهد شد.

جی.دی. ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا، در سخنرانی خود در مونیخ در هفته گذشته، طعمی از تحقیر را به نمایش گذاشت، زمانی که اروپا را به عنوان یک کشور منحط و غیر دموکراتیک مورد تمسخر قرار داد. رهبران آن از مذاکرات صلح بین کاخ سفید و کرملین که به طور رسمی در 18 فوریه در ریاض آغاز شد، کنار گذاشته شده‌اند. با این حال، بحران در حال وقوع فراتر از توهین‌ها و ظرافت‌های دیپلماتیک است.

به نظر می‌رسد آقای ترامپ آماده است از اوکراین که به دروغ آن را مقصر جنگ می‌داند، دست بکشد. آقای ترامپ با خطاب قرار دادن ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور این کشور به عنوان یک «دیکتاتور» به او هشدار داد که «بهتر است سریع حرکت کند، در غیر این صورت کشوری برایش باقی نخواهد ماند». آمریکا ممکن است تلاش کند آتش‌بس ناپایداری را با تضمین‌های امنیتی ضعیف که حق تسلیح مجدد آن را محدود می‌کند، به اوکراین تحمیل کند.

این به اندازه کافی بد است، اما بدترین کابوس اروپا بزرگتر از اوکراین است. آقای ترامپ قصد دارد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را بازسازی کند و سیاست دیرینه انزوای او را کنار بگذارد. او بدون هیچ گونه سود ژئوپلیتیکی آشکار برای آمریکا، در تلاش است تا روابط دیپلماتیک را احیا کند. او ممکن است به زودی در یک اجلاس پر زرق و برق مورد تجلیل قرار گیرد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، در ریاض، با ابراز همکاری و "فرصت‌های تاریخی اقتصادی و سرمایه‌گذاری" سخن گفت. (برج ترامپ در میدان سرخ؟)

تکان دادن اروپا توسط آقای ترامپ و باج‌دهی به روسیه، تعهد آمریکا به دفاع از ناتو را در هر شرایطی زیر سوال برده است. یک ترس این است که نیروهای آمریکایی کاهش یابند یا عقب‌نشینی کنند تا اروپای شرقی در معرض خطر قرار گیرد. مشکل این نیست که اولویت‌های عمو سام در آسیا قرار دارد. مشکل این است که اگر اروپا مورد حمله روسیه قرار گیرد و از آمریکا کمک بخواهد، اولین و عمیق‌ترین غریزه آقای ترامپ این خواهد بود که بپرسد چه سودی برای او دارد. قرار است او هفته آینده با نخست وزیر بریتانیا و رئیس جمهور فرانسه دیدار کند. اما این را به عنوان نشانه‌ای از این که این فقط یک گفتگوی زیرکانه از یک معامله‌گر است، در نظر نگیرید: آمادگی آقای ترامپ برای معامله بر سر همه چیز دقیقاً مشکل است. بازدارندگی ناتو متکی به این قطعیت است که اگر به یکی از اعضا حمله شود، بقیه به کمک او خواهند آمد. تردید مخرب است؛ اروپا را به طرز خطرناکی در معرض خطر قرار می‌دهد.

اجازه دهید واقعیتی را که اروپا با آن روبرو است، بیان کنیم. این قاره‌ای بدهکار، پیر و رو به پیری است که به سختی در حال رشد است و نمی‌تواند از خود دفاع کند یا قدرت سخت را به نمایش بگذارد. قوانین جهانی در مورد تجارت، مرزها، دفاع و فناوری در حال از بین رفتن هستند. اگر روسیه به یکی از کشورهای حوزه بالتیک حمله کند، یا از اطلاعات نادرست و خرابکاری برای بی‌ثبات کردن اروپای شرقی استفاده کند، اروپا دقیقاً چه خواهد کرد؟

تاکنون پاسخ این بوده است که در یک حالت دفاعی جمع شود. پس از یورش MAGA، گروهی از رهبران اروپایی به سرعت در 17 فوریه در پاریس ملاقات کردند، اما فقط موفق شدند اختلافات خود را تبلیغ کنند. سه سال پس از تهاجم روسیه، اروپا به اندازه کافی هزینه‌های نظامی را افزایش نداده است. این کشور در یک دیدگاه جهانی منسوخ شده از معاهدات چندجانبه و ارزش‌های مشترک گرفتار شده است.

وظیفه فوری اروپا این است که دوباره یاد بگیرد چگونه قدرت را به دست آورد و اعمال کند. باید آماده باشد تا با دشمنان و گاهی اوقات دوستان، از جمله آمریکا، که پس از آقای ترامپ همچنان حضور خواهد داشت، مقابله کند. به جای ترسیدن، به یک ارزیابی عینی از تهدید نیاز دارد. روسیه یک ماشین جنگی با زرادخانه عظیمی از سلاح‌های هسته‌ای است، اما همچنین یک اقتصاد متوسط ​​است که در حال افول است. اروپا همچنین به یک ارزیابی عینی از نقاط قوت خود نیاز دارد: اگرچه رشد اروپا کند است، اما هنوز یک غول اقتصادی و تجاری با ذخایر زیادی از استعداد و دانش است. باید از این منابع برای احیای رشد، تسلیح مجدد و تثبیت خود استفاده کند.

این به چه معناست؟ در کوتاه مدت اروپا به یک فرستاده واحد برای گفتگو با اوکراین، روسیه و آمریکا نیاز دارد. حتی اگر آمریکا تحریم‌ها را کاهش دهد، باید تحریم‌های خود را علیه روسیه تشدید کند. اروپا باید یکجانبه از 210 میلیارد یورو (220 میلیارد دلار) پول نقد روسیه که در بانک‌های اروپایی مسدود شده است، استفاده کند. این مبلغ برای مبارزه اوکراین یا تسلیح مجدد در حالی که بودجه آمریکا کاهش می‌یابد، پرداخت خواهد شد.

در میان مدت، یک بسیج دفاعی عظیم مورد نیاز است. اگر اروپا نتواند به آمریکا تکیه کند، باید هواپیماهای سنگین، تدارکات، نظارت و غیره خود را داشته باشد. مذاکرات باید در مورد چگونگی استفاده بریتانیا و فرانسه از سلاح‌های هسته‌ای خود برای محافظت از این قاره آغاز شود. تمام اینها ثروت زیادی هزینه خواهد داشت. هزینه‌های دفاعی باید به 4-5٪ از تولید ناخالص داخلی افزایش یابد که در طول جنگ سرد عادی بود. هزینه‌های بالاتر دفاعی، به ویژه اگر بخشی از آن صرف سلاح‌های آمریکایی شود، ممکن است آقای ترامپ را متقاعد کند که در ناتو بماند، اما اکنون باید این فرض را داشت که حمایت آمریکا تضمین‌شده نیست.

پرداخت هزینه این تسلیح مجدد نیازمند یک انقلاب مالی است. هدف جدید نیازمند هزینه‌های اضافی بالغ بر 300 میلیارد یورو در سال است. بخشی از این مبلغ باید از طریق انتشار بدهی‌های مشترک و فردی بیشتر تامین شود. برای تحمل این بار، اروپا باید رفاه را کاهش دهد: آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان، می‌گفت که اروپا 7 درصد از جمعیت جهان، 25 درصد از تولید ناخالص داخلی و 50 درصد از هزینه‌های اجتماعی آن را تشکیل می‌دهد. برای افزایش رشد، اروپا باید اصلاحات آشکار اما بی‌وقفه به تاخیر افتاده را از متحد کردن بازارهای سرمایه تا مقررات‌زدایی پیش ببرد.

رویای جدید برای قاره‌ای قدیمی

کابوسی که آقای پوتین و اکنون آقای ترامپ آن را خلق کرده‌اند، ممکن است در نهایت اروپا را مجبور کند تا نحوه سازماندهی خود را تغییر دهد. وسواس بدبینانه آن به فرآیند و گروه‌بندی‌ها، از جمله منطقه یورو، اتحادیه اروپا و بسیاری دیگر، تصمیم‌گیری را کند می‌کند، بازیگران کلیدی مانند بریتانیا را حذف می‌کند و به کشورهایی مانند مجارستان که می‌خواهند در دفاع اروپا خرابکاری کنند، یا اسپانیا که در تسلیح مجدد مردد است، وزن می‌دهد.

همه اینها عجیب و غریب به نظر می‌رسد. ناتو موفق‌ترین اتحاد جهان بوده است: تصور ناپدید شدن آن دشوار است. اما چیزهای قدیمی از بین رفته‌اند؛ همه چیز نو شده است. اروپا باید قبل از اینکه خیلی دیر شود با آن روبرو شود.