



مینو لورا به عنوان بنیانگذار و مدیر هنری اجرایی تئاتر مردمی، صحنه را برای برجسته کردن صدای جوامع مهاجر در Upper Manhattan آماده می کند.
او 16 سال پیش تئاتر مردمی را برای خدمت به Washington Heights و Inwood تأسیس کرد، اما علاقه او به ایجاد جامعه و عدالت اجتماعی را می توان در دوران کودکی او در جمهوری دومینیکن جستجو کرد.
خانم لورا 44 ساله که در شهر سانتو دومینگو به دنیا آمده و بزرگ شده است، گفت: "من همیشه فکر می کردم که معلم خواهم شد، و این همان چیزی بود که در کالج تحصیل می کردم." "اما پس از شرکت در جشنواره بین المللی تئاتر سانتو دومینگو 1999، از مدرسه انصراف دادم."
وی بورسیه ای برای تحصیل تئاتر در Purchase, N.Y., در Manhattanville College (که اخیراً نام خود را به Manhattanville University تغییر داده است) دریافت کرد. پس از فارغ التحصیلی، به نیویورک سیتی نقل مکان کرد و جایگاه خود را به عنوان یک کارگردان پیدا کرد. او بعداً تئاتر مردمی را با باب براسول، هم اتاقی اش که بعدها همسرش شد، تأسیس کرد.
او گفت: "برای من، فرآیند خلاقانه جالب ترین بخش است."
در سال 2026، این تئاتر اولین خانه دائمی خود را دریافت خواهد کرد: یک مرکز هنرهای نمایشی چند رشته ای 40 میلیون دلاری در Miramar، یک ساختمان مسکونی با درآمد مختلط جدید در Inwood.
خانم لورا با بیان اینکه این مرکز را الگویی برای فضاهای مشابه در سراسر کشور می داند، گفت: "من 10 سال این رویا را در سر داشتم."
خانم لورا در آپارتمانی در محله Spuyten Duyvil برانکس با آقای براسول 42 ساله، مدیر اجرایی تئاتر، و فرزندانشان، اما لوسیا 11 ساله و مارکوس 8 ساله زندگی می کند.
تغذیه افراد سحرخیز سعی می کنم بخوابم، بنابراین تا ساعت 8:30 از خواب بیدار نمی شوم. اما اما لوسیا و مارکوس معمولاً تا ساعت 7 بیدار می شوند و گرسنه هستند، بنابراین ما اولین صبحانه روز خود را می خوریم. من برای خودم یک فنجان قهوه درست می کنم و سپس برای آنها تخم مرغ و پنیر یا وافل درست می کنم. اما به تازگی آنقدر بزرگ شده است که به من کمک کند.
ما دومین صبحانه خود را حدود ساعت 10 صبح در Johnson می خوریم، که نزدیکترین غذاخوری به آپارتمان ما است. بچه ها آن را دوست دارند - مارکوس، یک بچه مفتخر برانکسی، دکوراسیون با مضمون برانکس را دوست دارد. آنها معمولاً وافل یا پنکیک می خورند. من همیشه همان چیز را می خورم: یک املت یونانی سفیده تخم مرغ با سیب زمینی سرخ کرده خیلی ترد در سس تند، نان تست چند دانه و یک لاته جو دوسر.
رقص برای شادی برخی از یکشنبه ها، من در سالن ورزشی ساختمان آپارتمان خود می دوم، اما در برخی دیگر، اما لوسیا را به Alvin Ailey در میدتاون منهتن برای کلاس رقص می برم، که از ساعت 12 شروع می شود. من قبلاً او را پیاده می کردم و منتظرش می ماندم، اما وقتی فهمیدم کلاس هایی هم برای بزرگسالان وجود دارد، ثبت نام کردم. من قبلاً رقص آفریقای غربی انجام می دادم، اما به تازگی کلاس معاصر را شروع کردم. من همیشه دوست داشتم برقصم و وقتی در کالج بودم زیاد می رقصیدم، اما بعد خیلی سرم شلوغ شد و متوقف شدم. من دوست دارم به حرکت ادامه دهم زیرا این راهی برای مهار شادی شخصی خودم است.
استراحت پیتزا تا ساعت 1:30 خیلی گرسنه هستیم، بنابراین برای ناهار به میدتاون می رویم. ما جای خاصی نداریم. ما همیشه به دنبال نقاط جدید هستیم. اغلب، ما پیتزا می خوریم - تکه های سفید با کلم بروکلی.
نمایش چیز است وقتی در حال آماده سازی نمایشنامه برای تولید هستیم، معمولاً از ناهار صرف نظر می کنم و جلسات کاری دارم. در حال حاضر، ما روی "Domino Effect" اثر مارکو آنتونیو رودریگز کار می کنیم، که در یک شب در Washington Heights اتفاق می افتد، جایی که یک بازی دومینو به پلی بین نسل ها تبدیل می شود و به مضامین هویت، انعطاف پذیری و ارتباط می پردازد. از 4 آوریل تا 20 آوریل اجرا می شود، بنابراین من به طور مرتب با رودریگز، تهیه کننده خلاق، Jiawen Hu و دستیار کارگردان، Catalina Beltran ملاقات می کنم.
گذاشتن کلاه ایمنی من پس از آن، من با مترو به Inwood می روم تا به محل ساخت و ساز تئاتر مردمی: Centro Cultural Inmigrante بروم. من معمولاً دو تا سه بار در ماه با Allison Robin، مدیر و مالک مشترک Envoie Projects، نمایندگان مالکان ما برای پروژه، به آنجا می روم. سه نفر از اعضای هیئت مدیره تئاتر، Cindy Caplan، Zahira Perez و Mel Wuong، که همگی زنان مهاجر هستند، به من ملحق می شوند. آسانسور به تازگی وارد شده است، و پوسته در ماه فوریه تمام می شود، و سپس ما می توانیم وارد شویم و آن را شبیه یک تئاتر واقعی کنیم.
زمان ادا بازی سپس برای شب به خانه می روم. من عاشق آشپزی هستم، بنابراین شروع به آماده کردن شام و همچنین وعده های غذایی برای هفته می کنم در حالی که همسرم برای جعبه ناهار بچه ها پاستا درست می کند. بعد از شام، بازی های تخته ای انجام می دهیم. موارد مورد علاقه فعلی ما Ticket to Ride، بازی کارتی Uno و Rummikub هستند. ما همچنین ادا بازی می کنیم، که از زمانی که بزرگ می شدم انجام می دادم.
اما لوسیا و مارکوس بچه های تئاتری هستند. آنها به مدارس دولتی می روند و هر دو در نمایش های کلاس شرکت کرده اند. اما لوسیا در آکادمی تئاتر مردمی است و به من گفت که می خواهد در برادوی آواز بخواند و برقصد. من از اینکه او می خواهد در هنر حرفه ای داشته باشد هیجان زده هستم. او با استعداد است و وقتی اجرا می کند بسیار شاد است که قلب من به تپش می افتد. با این حال، مارکوس گفته است که می خواهد مخترع شود و اخیراً به من اطلاع داده است که تئاتر صرفاً سرگرمی او است.
آماده کردن بچه ها حدود ساعت 8 یا 8:15، من و باب شروع به آماده کردن بچه ها برای خواب می کنیم. ما قبلاً برای آنها کتاب می خواندیم، اما اکنون برای این کار خیلی پیر شده اند، که به نظرم کمی غم انگیز است. آنها دو زبانه هستند، بنابراین کتاب هایی را به زبان انگلیسی و اسپانیایی می خوانند. من به آن افتخار می کنم، حتی اگر این کار را برای آنها سخت تر کند، اما برای من و فرهنگ دومینیکن من مهم است.
یک لیوان شراب و یک کتاب قبل از خواب هنگامی که بچه ها در رختخواب هستند، که حدود ساعت 8:30 شب است، من و باب برای استراحت تلویزیون تماشا می کنیم. من به خصوص "The Great British Baking Show" را در نتفلیکس دوست دارم. سپس در رختخواب مطالعه می کنم.
در حال حاضر، من چندین کتاب کتابخانه دارم، از جمله "A Caribbean Heiress in Paris" اثر آدریانا هررا، که به زبان انگلیسی می خوانم، و "El Principio del Corazón" اثر هلن هوآنگ، که به زبان اسپانیایی تهیه کردم.
این همچنین زمانی برای من و باب است تا در مورد تدارکات هفته آینده صحبت کنیم. من باید بین تولید و کارگردانی و بزرگ کردن خانواده تعادل برقرار کنم، بنابراین تصمیم می گیریم چه کسی بچه ها رااز مدرسه می آورد و به تمرین فوتبال می برد. من شب را با یک لیوان شراب رز یا سفید یا حتی یک تونیک ودکا، مورد علاقه پدرم، به پایان می رسانم. او یک هنرمند و نقاش بود و بسیاری از آنچه که من هستم از او می آید. او سال گذشته در سن 86 سالگی درگذشت، بنابراین نوشیدن آن راهی برای تجلیل از او است.