فردریش مرتس در جریان مصاحبه ای در مقابل بلندترین کوه آلمان، Zugspitze، قبل از کنفرانس حزب دموکرات مسیحی در 1 سپتامبر 2022 اشاره می کند. Christof Stache/AFP via Getty Images
فردریش مرتس در جریان مصاحبه ای در مقابل بلندترین کوه آلمان، Zugspitze، قبل از کنفرانس حزب دموکرات مسیحی در 1 سپتامبر 2022 اشاره می کند. Christof Stache/AFP via Getty Images

صدراعظم جدید آلمان در دهه 1990

سقوط و صعود فردریش مرتس.

این نشانه ای از میزان و کمی تغییرات در آلمان در 25 سال گذشته است که احساسی ترین درگیری در آستانه انتخابات سراسری این ماه با درگیری مشابهی در اکتبر 2000 مطابقت داشت—هر دو توسط یک شخص ایجاد شدند.

در آن زمان، مانند اکنون، آلمان برای مقابله با افزایش مهاجرت دسته جمعی تلاش می کرد. در آن زمان، مانند اکنون، مداخله تحریک آمیز فردریش مرتس، یک چهره ارشد دیرینه در اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) راست میانه و صدراعظم احتمالی بعدی آلمان پس از انتخابات 23 فوریه، بحثی پر تنش را در مورد سرنوشت پناهجویان و ادغام مهاجران به راه انداخت. و در آن زمان، مانند اکنون، مرتس - با طوفانی از انتقادات از سوی فعالان، دولت چپ میانه و حتی اعضای حزب خود - خواسته‌های خود را مبنی بر اینکه جوامع مهاجر باید با یک آلمانی ملی مطابقت داشته باشند، دوچندان کرد. Leitkultur (یا "فرهنگ غالب").

اگر جنجال ملی ماه گذشته به ویژه شدید بود، به این دلیل است که مرتس حتی فراتر از هر سیاستمدار جریان اصلی آلمانی پس از جنگ پیش رفته است و اعلام کرد که آماده است با رای دادن به همراه آلترناتیو راست افراطی برای آلمان به نفع اقدامات سختگیرانه علیه مهاجران، "همه چیز را به خطر اندازد".

در دوره طولانی انزوا سیاسی او پس از اینکه آنگلا مرکل در سال 2002 او را از رهبری CDU بیرون کرد، بسیاری از مفسران شانس بازگشت مرتس را به دلیل تمایل تکانشی او به سرگردانی در چنین میدان های مین لفاظی رد کرده بودند. با این حال، آنها نتوانستند تشخیص دهند که مرتس، به عنوان یک حیوان سیاسی غوطه ور در فرهنگ راست میانه آلمان، به طور غریزی می دانست چگونه حمایت جناح های محافظه کار در CDU را جلب کند که با گذشت زمان از دستور کار میانه روانه مرکل ناامید شده بودند. برای درک اینکه فردریش مرتس چگونه به این بازگشت قابل توجه دست یافت، ارزش دارد که به دنیایی که او را شکل داد نگاهی بیندازیم.

مرتس جوان‌تر، با کت و شلوار و کراوات، پشت یک تریبون ایستاده است. بالای سر او پنجه ها و پرهای دم یک نشان عقاب روی دیوار است.
مرتس در جریان یک برنامه در بن، آلمان، در 16 ژانویه 1999 صحبت می کند. Ulrich Baumgarten via Getty Images

مرتس که در سال 1955 در خانواده ای مرفه به دنیا آمد، در منطقه نیمه روستایی Sauerland از استان آلمان غربی - یا Bundesland - نوردراین-وستفالن بزرگ شد. نه تنها پدر مرتس، یک قاضی، پس از سال 1945 چهره ای ارشد در CDU محلی بود، بلکه پدربزرگش از طریق رده های حزب مرکز، سلف CDU، به سمت شهردار شهر خود ارتقا یافت، قبل از اینکه طرف خود را به سمت پیوستن نازی ها پس از به دست گرفتن قدرت در سال 1933. مرتس به عنوان عضوی از نخبگان محافظه کار کاتولیک منطقه Sauerland، ارتباطات لازم برای صعود سریع به رده های CDU نوردراین-وستفالن در دهه 1980 را داشت.

در کنار این محافظه کاری عمیق فرهنگی، جهان بینی اقتصادی او در سال های اولیه کار حقوقی پر رونق او شکل گرفت. مرتس به عنوان وکیل انجمن صنایع شیمیایی آلمان در دهه 1980، در زمانی که اصلاحات مبتنی بر بازار نخست وزیر بریتانیا، مارگارت تاچر، تحسین زیادی را از سوی نخبگان تجاری آلمان برانگیخت، روابط مفیدی را با مدیران اجرایی شرکت ها ایجاد کرد. تلاش‌های مرتس برای توسعه تماس‌ها در میان شرکای سیاسی CDU در سراسر اروپا و آمریکای شمالی نیز وفاداری راسخ او را به یک مشارکت قوی با ایالات متحده از طریق ناتو و همچنین تقویت اتحادیه اروپا تقویت کرد.

این شبکه سازی در اطراف ماشین حزب CDU که سلطه هلموت کوهل، صدراعظم وقت، بر سیاست آلمان در طول دهه 1980 و 1990 را تضمین کرد، اولین موفقیت بزرگ مرتس را به عنوان عضو پارلمان اروپا در بروکسل فراهم کرد، قبل از اینکه در سال 1994 به عنوان نماینده مجلس در بوندستاگ، پارلمان آلمان، درآید. لفاظی های پر سر و صدای او در بوندستاگ در ترویج دکترین نئولیبرالیسم خصومت جناح هایی را در CDU و متحدان آن در اتحادیه سوسیال مسیحی باواریا (CSU) برانگیخت که ریشه در جنبش های کارگری مسیحی و سازمان های رفاه کلیسا داشت و تعهدی عمیق به حمایت های اجتماعی یک دولت رفاه قوی را زیربنایی می کرد. در حالی که حمایت پر سر و صدای مرتس از کاهش مالیات و محدود کردن هزینه های دولتی، حتی نفرت پایدار را از چهره های برجسته در این جناح های میانه روتر (مانند نوربرت بلوم، وزیر کار) به همراه داشت، او متحدی در آنگلا مرکل پیدا کرد که به عنوان وزیر موثر محیط زیست برای خود نامی دست و پا کرده بود.

در حالی که صعود سریع مرکل پس از اتحاد مجدد به عنوان یک آلمانی شرقی پروتستان نارضایتی را در بین محافظه‌کاران در داخل تشکیلات CDU ایجاد کرد، حمایت او از اصلاحات بازار پیشنهادی مرتس، سرنوشت آنها را در داخل حزب پیوند داد. پس از شکست انتخاباتی CDU/CSU در سال 1998 و رسوایی تامین مالی حزب در سال بعد که به کار کوهل به عنوان رهبر حزب پایان داد، مرتس به مرکل کمک کرد تا در ازای ارتقاء به رهبری گروه پارلمانی CDU، جانشین کوهل شود. در مواجهه با تلاش‌های دولت ائتلافی حزب سوسیال دموکرات سبز (SPD) برای اصلاح بازار کار و ساده‌سازی دسترسی به شهروندی آلمان، لحن ستیزه‌جویانه مرتس در بوندستاگ سبک آشتی‌جویانه‌تر مرکل را به عنوان رهبر کلی حزب تکمیل کرد.

مرکل، زنی با کت و شلوار، خم می شود تا با مردی نشسته صحبت کند. روی میز جلوی او سر بطری ها دیده می شود.
مرتس قبل از سخنرانی مرتس در مورد اصلاحات مالیاتی در کنگره حزب CDU در لایپزیگ، آلمان، در 2 دسامبر 2003 با آنگلا مرکل صحبت می کند. Sean Gallup/Getty Images
دو نفر با کت و شلوار، یک مرد و یک زن، از بالا دیده می شوند که مشت های خود را به هم می کوبند.
مرکل در بدو ورود به مجمع کنوانسیون فدرال در برلین در 13 فوریه 2022 به مرتس خوشامد می گوید. Michel Tantussi/AFP via Getty Images

در اوایل دهه 2000، مرتس به پرچمدار جناح های محافظه کار در داخل CDU/CSU تبدیل شده بود. با این حال، این برجستگی روزافزون به قیمت روابط رو به وخامت با مرکل تمام شد، که تلاش های او برای همکاری با بلوم و سایر میانه روها، بی میلی او را برای پذیرش کامل دکترین بازار آزاد رادیکال تقویت کرد. اختلافات فزاینده بر سر سیاست، با درگیری آشکار بر سر کنترل حزب به اوج خود رسید که با برکناری مرتس پس از دومین شکست انتخاباتی CDU/CSU در سال 2002 به پایان رسید. در کنار محافظه کاری فرهنگی و ارادت او به بازارهای آزاد، آزردگی شخصی سوزان نسبت به مرکل که ناشی از این اخراج از سیاست جبهه ای بود، برای درک نحوه برخورد فردریش مرتس با چالش هایی که او به عنوان نامزد صدراعظمی 20 سال بعد با آن روبرو است، بسیار مهم است.

علیرغم یک حرفه پر سود به عنوان وکیل شرکت، با گذشت زمان، مرتس شروع به جلب حمایت بسیاری از افراد در CDU کرد که متقاعد شده بودند که مدیریت بحران منطقه یورو توسط مرکل در اوایل دهه 2010 و تمایل او به ورود صدها هزار پناهجو به آلمان در سال 2015 به اصول محافظه کارانه خیانت کرده است. پس از اینکه بی صبری در CDU به اندازه کافی جمع شد تا مرکل را مجبور کرد اعلام کند که پس از انتخابات سال 2021 از سیاست کناره گیری می کند، ناکامی جانشینان منتخب مرکل در جلوگیری از ظهور AfD یا شکست انتخاباتی CDU/CSU به دست SPD اولاف شولتز فرصتی را برای مرتس فراهم کرد تا در نهایت رهبر حزب شود. در لحظه ای که آسیب پذیری های مدل اقتصادی آلمان به طور فزاینده ای دشوار نادیده گرفته می شد، رد رویکرد میانه روانه ای که سال های مرکل را تعریف می کرد، حمایت اعضای حزبی را به خود جلب کرد که معتقد بودند چرخش به محافظه کاری فرهنگی از انتقال حمایت رای دهندگان راست به AfD جلوگیری می کند.

مردی با کت و شلوار از پشت دیده می شود که هر دو دست خود را بالا گرفته است، زیرا جمعیتی بیش از صد نفر در مقابل او در داخل یک سالن گرم و روشن ایستاده اند و کف می زنند.
مرتس پس از سخنرانی در کنفرانس حزب CDU در اسن، غرب آلمان، در 14 دسامبر 2024، به نمایندگان علامت تایید نشان می دهد. Ina Fassbender/AFP via Getty Images

با این حال، ثروت قابل توجهی که مرتس به عنوان وکیل شرکت اندوخته بود، همراه با عدم تجربه او در دولت، ضعف های آشکاری بود که توسط مخالفانش در احزاب دیگر مورد بهره برداری قرار گرفت. از زمانی که ائتلاف حاکم SPD-Green-FDP بر سر اختلافات سیاست اقتصادی در نوامبر 2024 فروپاشید، CDU/CSU در نظرسنجی‌ها حدود 30 درصد در نوسان بوده است، اما مفسران متخاصم همچنان مرتس را به عنوان یک یادگار ارتجاعی از دوران گذشته به تصویر می‌کشند.

چیزی که برای کسانی که در جناح چپ هستند و سلطه CDU در دهه 1980 و 1990 را دوره ای می دانند که آلمان نتوانست خود را با دنیای در حال تغییر وفق دهد، اغلب واکنش گرم تری را از سوی رای دهندگان راست گرا ایجاد می کند. با وجود بدتر شدن خطوط گسل اجتماعی که در دهه 1990 به قطبی شدن سیاسی و نارضایتی اقتصادی در مناطق غربی دامن زد، تغییرات اجتماعی اخیر مانند قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان. تلاش برای مبارزه با تبعیض جنسیتی؛ و دسترسی آسان‌تر به شهروندی برای جوامع مهاجر هنوز سلسله مراتب مستقر را برهم نزده بود. برای آلمانی‌های غربی که در آن زمان درآمد ثابتی داشتند، سال‌های کوهل به عنوان دوره‌ای که آلمان دوباره متحد شد، قطارها به موقع حرکت می‌کردند و مسکن حتی برای بسیاری از خانواده‌های طبقه کارگر مقرون به صرفه بود، به یاد می‌آید.

این گسترش سریع افق های اقتصادی و اجتماعی برای طبقه متوسط ​​مطمئن همچنین از CDU در بین آلمانی های شرقی که توانستند از فرصت بازسازی خود پس از اتحاد مجدد استفاده کنند، حمایت کرد. اگرچه تحقیقات تاریخی در مورد انفجار دولت آلمان شرقی همچنان بر جوامعی متمرکز است که کارفرمایان و موقعیت خود را از طریق فروپاشی کمونیسم از دست دادند، اما بسیاری دیگر از آلمانی های شرقی وجود داشتند که خود را برنده مسابقه انطباق با نوسازی فناوری و رهایی فرهنگی می دانستند. تلخی ناشی از زخم های به جا مانده از فروپاشی نظم جنگ سرد هنوز در بین بسیاری از کسانی که اکنون از AfD حمایت می کنند، باقی مانده است. اما اعضای طبقه متوسط ​​که در سال های اولیه پس از اتحاد مجدد شکوفا شدند، احتمالاً تجلیل مرتس از دوران کوهل را به دید مثبت تری می نگرند.

تظاهرکننده ای تابلویی را بالا گرفته است که تصویری تولید شده توسط هوش مصنوعی را به تصویر می کشد که آلیس وایدل و فردریش مرتس را در حال بوسیدن نشان می دهد. این علامت بالای سر جمعی از معترضان است که در خیابان شهر زیر آسمان شب پرسه می زنند.
تظاهرکننده ای تابلویی را در دست دارد که تصویری تولید شده توسط هوش مصنوعی را نشان می دهد که سیاستمداران آلیس وایدل و فردریش مرتس را در حال بوسیدن نشان می دهد، که در 2 فوریه در برلین دیده می شود. Omer Messinger/Getty Images

این که تا چه اندازه مرتس و نزدیکترین متحدانش در CDU عمیقاً در این محیط های محافظه کار غوطه ور هستند، ممکن است توضیح دهد که چرا آنها از خصومت شدید ناشی از تصمیم او برای رای دادن با AfD به نفع اقدامات سختگیرانه ضد مهاجرتی بسیار شگفت زده شدند. مرتس با استفاده از قتل یک کودک (که خود از مهاجران بود) توسط یک پناهجو که اخراجش به تاخیر افتاده بود، به عنوان دلیلی برای توجیه این تغییر به سمت راست افراطی، این باور گسترده را در میان محافظه کاران تکرار کرد که تنها راه جلوگیری از حمایت رای دهندگان از AfD این است که از آنچه که مرکل به ظاهر ساده لوحانه میانه رو می نامید دست بردارند. مرتس که توسط خانواده، دوستان و همکارانی احاطه شده است که عمدتاً پیشینه اجتماعی و جهان بینی ایدئولوژیک او را به اشتراک می گذارند، به نظر می رسید قادر به درک این موضوع نیست که چرا این اقدام باعث نوعی عصبانیت گسترده شد که هایدی ریشینک، نماینده Die Linke (چپ)، را بر آن داشت تا اعلام کند که معترضان باید علیه CDU به سنگرها بروند، و مرکل را بر آن داشت تا مداخله ای بسیار غیرعادی انجام دهد و تعهد قبلی خود به عدم همکاری با راست افراطی را به مرتس یادآوری کند.

واقعیت این است که ایجاد تکانشی یک "سنگر" در برابر راست افراطی یک استراتژی жизнеспособный برای پیروزی در انتخابات در آلمان نیست، درسی است که مرتس باید سریع یاد بگیرد اگر می خواهد از تبدیل شدن به یک реликт دیگر از دهه 1990 избежать.

این واقعیت که ایجاد تکانشی یک استراتژی سیاسی "همه جانبه" بر پایه های باریک فرهنگی ممکن است یک اقدام مخاطره آمیز باشد، در جریان رای گیری پارلمانی آشکار شد، که مرتس از طریق آرای نمایندگان CDU مرتبط با جناح های میانه رو و رفاه اجتماعی که همچنان به مرکل نزدیک هستند، باخت. در حالی که تلاش مرتس برای تداعی ارزش‌های گذشته به ظاهر ساده‌تر احتمالاً حمایت کافی را برای CDU/CSU برای به دست گرفتن قدرت ایجاد کرده است، تلاش‌های ناشیانه‌اش برای نشان دادن اینکه او ساعت را به عقب برمی‌گرداند، خشم دشمنانش در راست افراطی را نیز برانگیخته است، اختلافات جناحی را در داخل حزب خودش تشدید کرده است و بی‌اعتمادی را در میان شرکای ائتلافی (احتمالی) آینده‌اش در چپ میانه دامن زده است. اینکه مرتس می تواند بر چنین معضلات خودساخته ای غلبه کند یا خیر، اگر CDU/CSU پس از انتخابات به بزرگترین حزب در بوندستاگ تبدیل شود، بستگی به این دارد که او تا چه اندازه می تواند از دنیای فرهنگی محافظه کاری که راهپیمایی طولانی او را به سمت بالا شکل داده است، فراتر رود و صدراعظمی شود که مایل به تصدیق تنوع پیچیده آلمان در حال تغییر باشد.