گفته میشد که وقتی ساختوساز در بلومزبری در سال ۱۸۲۳ آغاز شد، موزه بریتانیا یکی از بزرگترین سایتهای ساختمانی در اروپا بود. دو قرن بعد، قرار است دوباره به یک سایت ساختمانی بزرگ تبدیل شود، اینبار به عنوان بزرگترین پروژه سرمایه فرهنگی بریتانیا. هفته گذشته اعلام شد که برنده مسابقه بازسازی هزارتوی غربی گالریهای موزه، لینا غتمه، معمار لبنانی مقیم پاریس است.
خوب است که او در سن ۴۴ سالگی نسبتاً جوان است. زیرا این ممکن است مدتی طول بکشد. غتمه با پیشی گرفتن از نامهای معماری مشهورتر از جمله دیوید چیپرفیلد، OMA، اریک پری، جیمی فوبرت و 6a، جهشی قابل توجه در اعتبار خود خواهد داشت، کسی که حدود یک دهه است به عنوان طراح جذاب شهرت کسب کرده است.
این یک سفارش یادمانی است. شاید کار یک عمر و قطعاً تلاشی یکبار در نسل برای طراحی مجدد و تعریف مجدد موزه. و موزه بریتانیا به آن نیاز دارد. موزه درگیر داستانهای بد است - از سرقت و گم شدن صدها اثر باستانی، که گفته میشود برخی از آنها توسط متصدی در eBay فروخته شدهاند، تا هک فناوری اطلاعات و مسائل جاری مربوط به حمایت مالی BP و سرنوشت مرمرهای پارتنون - این موزه نیاز به تجدید نظر دارد. تحت رهبری نیکلاس کالینان، مدیر جدید، این اتفاق خواهد افتاد. او پیشنهاد کرده است که این "بزرگترین تحول هر موزهای در جهان خواهد بود - نه تنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر فکری نیز".
هنوز جزئیات زیادی در مورد اینکه این تفسیر مجدد فکری ممکن است چه چیزی را در پی داشته باشد وجود ندارد. بحثها پیرامون استرداد، نمایش بقایای انسانی و ایده خود یک موزه جهانی همچنان ادامه دارد و جالب خواهد بود که ببینیم معماری چگونه میتواند به آنها رسیدگی کند. شاید انتخاب یک معمار زن از خاورمیانه خود بتواند این جبران را آغاز کند، تغییری در دیدگاه از بیروت از طریق پاریس، یکی شهری باستانی که دائماً در حال تخریب و بازسازی است، دیگری خانه لوور، کاخ سلطنتی سابق که ایدهآلی بود که موزه بریتانیا مصمم در برابر آن قرار گرفت.
این پروژه به عنوان بزرگترین تحول موزه در دهههای اخیر معرفی میشود. این ممکن است بازدیدکنندگانی را که با مداخله عظیم نورمن فاستر به شکل حیاط بزرگ با سقف شیشهای که در سال ۲۰۰۰ افتتاح شد، آشنا هستند، شگفتزده کند، اما این پروژهای پیچیدهتر و دشوارتر است. این شامل حفاری، باز کردن، پیوند دادن و منطقی کردن گالریها در سمت غربی ساختمان، یک سوم فضای نمایشگاهی موزه است. "بخش غربی" چشمگیرترین آثار باستانی موزه - قطعات سنگی بزرگ از مصر باستان، آشور، یونان و روم - را در خود جای داده است و یک گره پیچیده از فضاها را تشکیل میدهد که در یک منطقه کاملاً محصور بین حیاط بزرگ و خیابان بلومزبری متراکم شده است.
موزه بریتانیا خود یک اثر باستانی است. این مؤسسه که قدمت آن به سال ۱۷۵۳ باز میگردد، اولین موزه ملی عمومی جهان بود که توسط مصوبه پارلمان تأسیس شد. ساختمان موزه نیز مانند 8 میلیون اثر باستانی آن، که تنها حدود ۱ درصد آنها در هر زمان به نمایش گذاشته میشود، مجموعهای از معماریها است که سلایق متغیر در مفاهیم فرهنگ و مواد، نورپردازی و برچسبگذاری، استعمار و جمعآوری را نشان میدهد.
به نظر میرسد رویکرد غتمه (که از چند رندر آزمایشی به دست آمده است) وضعیت موزه را به عنوان یک سایت باستانشناسی، با رفتاری که لایهها و طبقهها را در ساختار خراش میدهد، تصدیق میکند. در اینجا پژواکی از ساختمانی وجود دارد که او به خاطر آن در سطح جهانی شناخته شد: برج آپارتمانی باغ سنگی در بیروت. این ساختار فوقالعاده جامد تقریباً به شکل یک صخره، یک معدن یا شاید یک برج مستحکم قدیمی به نظر میرسد، تودهای از سنگ که برای ایجاد فضاهای زندگی تراشیده شده است.

برخلاف پروژههای سرمایهای عظیم هزاره، در اینجا نباید هیچ تمایلی برای ایجاد نوعی نماد وجود داشته باشد. این یک مداخله معماری بدون تظاهرات خارجی است، پروژهای دروننگر که، اگرچه ممکن است اهداف رادیکالی در هدف خود برای بازسازی نمایشگاهها برای آینده داشته باشد، اما کاملاً در ساختاری با هویت موجود و قدرتمند گنجانده شده است.
خطرات تحمیل بیش از حد یک دستور کار جدید در پروژههای گذشته آشکار است. حیاط بزرگ برای ایجاد فضایی برای تعداد فزاینده بازدیدکنندگان (5.8 میلیون در سال ۲۰۲۳) برای جهتیابی خود، یک پلازای عمومی مرکزی، ضروری تلقی میشد. اما در تله تبدیل شدن به نوعی فضای مرکز خرید، حجم بسیار بزرگ و نسبتاً مبتذلی که با شدت تاریک بقیه فضای داخلی در تضاد است، افتاد. همچنین به نوعی موفق شد اتاق مطالعهای را که در غیر این صورت عالی بود، تضعیف کند، اکنون کاملاً تحت تأثیر دونات سفید فضای اطراف آن قرار گرفته است.
غتمه برای استفاده کامل از سایت محدود، باید موزه را حفاری کند و خزههای گسترده موزه را در معرض استفاده عمومی قرار دهد، به سمت پایین نقب بزند و در سه بعد به هم متصل شود. طرحهای ارائه شده تاکنون فقط یک اثر صحنهای را نشان میدهند، تأثیری از یک حیاط بزرگ که با سقفی که به آرامی پوشیده شده، پوشیده شده است. این احساس یک ساختمان در صحرا را دارد که با باد شن زده شده و بر روی قوسهای کوتاه و نسبتاً مد روز (اگرچه تا زمانی که این کامل شود کاملاً غیرمد روز است) در زیر آن تکیه داده شده است. به نظر میرسد نوعی تمایل سینمایی برای بازسازی شرایط یک محیط باستانشناسی خاورمیانه در اینجا وجود دارد، یک لباس "ایندیانا جونز". به طرز مشکوکی به غیر از چند قطعه با دقت انتخاب شده و خوش منظره، چیز زیادی به نمایش گذاشته نشده است. من ممکن است پیشنهاد کنم که باید اشیاء بیشتری از 8 میلیون شیء را به نمایش بگذارد، نه کمتر.

من تعجب میکنم که آیا باستانشناسی واقعی در اینجا، لایههای خزههای آجری و حیاطهای موجود، ممکن است باستانشناسی آمادهتری نسبت به باستانشناسی تحمیلشده و ساختگی ارائه کرده باشد. به کار دیوید چیپرفیلد در Neues Museum در برلین فکر کنید، که آثار جنگ و آسیب را آشکار کرد تا یک سری فضاهای بسیار نمایشی را ایجاد کند که از خود مواد متولد شدهاند. با این وجود، غتمه، یک معمار متفکر که پاویون Serpentine لندن در سال ۲۰۲۳ و موزه ملی استونی چشمگیر در تارتو را نیز طراحی کرده است، قادر خواهد بود طرح را اصلاح کند و با مواجهه با شرایط واقعی، تجدید نظر کند.
مدت زیادی طول خواهد کشید تا تغییرات ترسیم شده در اینجا را به عنوان یک واقعیت ببینیم و آنها در طول مسیر تغییر خواهند کرد. اما امیدوارم موزه بتواند جایگاه خود را به عنوان بخشی مهم از تاریخ قدر بداند. این باید به همان اندازه پروژهای در مورد قدردانی از یک تکه از شهر باشد که به شدت مورد استفاده، بحث، بازدید و دوست داشته شده است، همانطور که در مورد نمایش گنجینههای جهان است.