تصویرسازی توسط دیوید پلانکرت/برای واشنگتن پست
تصویرسازی توسط دیوید پلانکرت/برای واشنگتن پست

تحقیر کورکورانه برادران دوج

تروریسم در USAID اصلاح نیست. در اینجا یک داستان داخلی از تسخیر ایلان ماسک آورده شده است.

اغلب اوقات، هنگامی که ارتش‌های فاتح از مرزها عبور می‌کنند یا به سنگرهای شورشیان هجوم می‌برند، به دنبال راه‌هایی برای تحقیر مردمی هستند که در آنجا می‌یابند. آنها دمدمی مزاج و ظالم هستند. آنها می‌خواهند دشمنانشان ناچیزی خود را درک کنند.

در محاصره واشنگتن توسط ایلان ماسک، اولین روستایی که تسخیر شد، آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده بود که سال گذشته تقریباً 32 میلیارد دلار کمک خارجی توزیع کرد (یا کمتر از نیمی از درصد بودجه فدرال). و اکنون به مدت چهار هفته است که سرویس دوج ایالات متحده او از افرادی که در آنجا خدمت می‌کردند، نمونه‌ای تکان‌دهنده ساخته است.

من اخیراً یک سری گفتگو با یکی از کارکنان ارشد USAID داشتم که شاهد تسخیر آژانس از داخل بود. (من دوست دارم از DOGE، که مخفف وزارت کارایی دولت است، در مورد این رویدادها سؤال کنم، اما علیرغم ادعای بزرگ ماسک مبنی بر شفافیت تاریخی، وزارتخانه او هیچ تماسی با رسانه‌ها فراتر از پست‌های رسانه‌های اجتماعی خودخواهانه ندارد.)

یکی از مقامات DOGE برای اولین بار در 27 ژانویه، یک هفته پس از تحلیف دونالد ترامپ، وارد دفاتر USAID شد. اواخر همان شب، گروهی از کارمندان ارشد به سرعت به یک کنفرانس تلفنی با دو مردی که قرار بود اربابان دوران DOGE آنها شوند، احضار شدند: لوک فاریتور و گاوین کلیگر.

فاریتور، 23 ساله، کارآموز سابق SpaceX و ترک تحصیل کرده دانشگاه نبراسکا است که در دنیای فناوری به دلیل این که بخشی از تیمی بود که یک طومار باستانی رومی را رمزگشایی کرد، مشهور شد. کلیگر، 25 ساله، یک تئوری توطئه دولت عمیق در رسانه‌های اجتماعی است که به گفته وایرد، در برکلی تحصیل کرده و برای یک استارت‌آپ هوش مصنوعی کار کرده است. (او همچنین همان کسی است که ماسک اکنون در وزارت خزانه‌داری منصوب کرده است.)

فاریتور و کلیگر در مقابل کارکنان USAID به عنوان چهره‌های دور در صفحه نمایش کامپیوتر ظاهر شدند و یادآور «جادوگر شهر از» بودند. آنها تی‌شرت و پولو پوشیده بودند و به نظر می‌رسید از دفاتر خود در ساختمان اجرایی آیزنهاور، در کنار کاخ سفید، زوم کرده‌اند. آنها بی‌وقفه متمدن بودند اما زیاد به گوش دادن اهمیت نمی‌دادند.

اولین کاری که آنها در یک سری تماس‌ها و ایمیل‌ها انجام دادند، جمع‌آوری اطلاعات در مورد نحوه پرداخت صورت‌حساب‌های آژانس و محل ذخیره داده‌ها بود. آنها دسترسی به سیستم پرداخت را خواستار شدند و به آنها داده شد، اما فقط به صورتی که ممکن است به عنوان «فقط خواندنی» در نظر بگیرید. به گفته یکی از مقامات که با او صحبت کردم و به شرط ناشناس ماندن برای جلوگیری از تلافی صحبت کرد، آنها در ابتدا نمی‌توانستند هیچ تراکنشی را تغییر دهند. ترامپ پنج روز قبل از آن، دستور توقف تمام هزینه‌های USAID را صادر کرده بود و دو برادر دوج، همانطور که کارکنان آنها را صدا می‌زدند، می‌خواستند مطمئن شوند که این دستورالعمل رعایت می‌شود.

فضای صمیمی سه روز بعد، در 30 ژانویه، زمانی که مقامات کاخ سفید متوجه شدند که برخی از دریافت‌کنندگان کمک مالی USAID در خارج از کشور به نحوی از طریق وزارت بهداشت و خدمات انسانی بعد از صدور دستور ترامپ، پول دریافت کرده‌اند، تیره شد. تیم کاخ سفید معتقد بود که USAID به طور مخفیانه پول را از طریق همکاران بوروکرات خود در هزارتوی آژانس‌های دولتی پنهان کرده است. این همان چیزی است که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و رئیس اسمی USAID، در صحبت با خبرنگارانی که با او در پاناما سفر می‌کردند، در مورد آن صحبت می‌کرد که کارکنان آژانس "نافرمان" بوده‌اند و باید رام شوند.

در واقع، توضیح در اینجا، مانند توضیحات برای بیشتر چیزها در دولت، بسیار پیش پا افتاده بود. معلوم شد که بیشتر کمک‌های بلاعوض بشردوستانه دولت - برخلاف پرداخت‌های پیمانکار - از طریق HHS اداره می‌شود. (از قضا، این یک اقدام کارآمد است، زیرا یک انبار مرکزی برای کمک‌های مالی آژانس‌های مختلف ایجاد می‌کند.) کارکنان USAID پشت سر کسی برای پرداخت کمک‌های مالی نمی‌رفتند. فقط این است که هیچ‌کس به HHS نگفته بود که شیر را ببندد.

با این حال، می‌توانید تصور کنید که DOGE استفاده چندانی از واقعیت‌های کسل‌کننده دولت در اینجا نداشت. تیم ماسک به بهانه‌ای برای از بین بردن آژانس نیاز داشتند و تصمیم گرفتند که یکی را در اختیار دارند.

کاخ سفید بلافاصله آژانس را سرنگون کرد و 65 کارمند ارشد را به مرخصی اداری فرستاد. فاریتور و کلیگر در مکالمات داخلی با کارکنان ارشد، خواستار سلب اختیار از همه مدیران ارشد برای تأیید پرداخت‌ها شدند و اینکه آنها به تنهایی اختیاردهنده شوند.

علنی‌ترین درگیری در USAID حول مقامات DOGE بود که در ساختمان رونالد ریگان در مقر USAID حاضر شدند و خواستار دسترسی به تسهیلات اطلاعاتی حساس آن، یا SCIF شدند، جایی که سوابق محرمانه ذخیره می‌شوند. سه مقام که از ورود آنها جلوگیری کردند، یا اخراج شدند یا استعفا دادند. با این حال، دور از دید، ضروری‌ترین برنامه‌های بشردوستانه آژانس در خارج از کشور به موضوع یک بن‌بست چند هفته‌ای بین وزارت امور خارجه و DOGE تبدیل شد.

روبیو دستور داده بود که برخی از برنامه‌های حیاتی - مانند کمک به اوکراین و سوریه و هزینه‌های مربوط به برنامه PEPFAR برای مبارزه با HIV در آفریقا - همچنان تأمین مالی شوند. چندین بار، مدیران USAID بسته‌های این پرداخت‌ها را آماده کردند و با حمایت کاخ سفید، رهبران موقت آژانس را وادار به تأیید آنها کردند.

اما هر بار، فاریتور و کلیگر با استفاده از قدرت دروازه‌بانی جدید خود و با اقدام آشکار به دستور ماسک یا یکی از معاونانش، پرداخت‌ها را وتو می‌کردند - فرآیندی که مستلزم آن بود که آنها به صورت دستی جعبه‌ها را در سیستم پرداخت یکی یکی بررسی کنند، همان روش خسته‌کننده‌ای که احتمالاً صورت‌حساب‌های خود را به صورت آنلاین پرداخت می‌کنید. در همین حال، کلینیک‌های ایدز تعطیل شدند و کارکنان خود را در کشورهای ناپایدار مانند کنگو سرگردان یافتند. یک زن باردار در یک کشور فاش نشده از دولت ترامپ شکایت کرده است زیرا از دریافت هلیکوپتر Medevac محروم شده است. به من گفته شد که در مورد دیگری، یک کارمند در جنوب آفریقا که به شیمی درمانی نیاز داشت، از دریافت هلیکوپتر نیز محروم شد زیرا هیچ‌کس حاضر به تأیید پول نبود.

یک شب، در حالی که کارکنان بار دیگر تلاش می‌کردند فهرستی از پرداخت‌های ضروری را جمع‌آوری کنند، شبکه رایانه‌ای آژانس به مدت دو ساعت قطع شد. هنگامی که دوباره وصل شد، اعضای تیم فناوری اطلاعات به همکاران خود زمزمه کردند که مراقب باشند. آنها معتقد بودند که در طول قطعی، نرم‌افزار جاسوسی روی شبکه نصب شده است تا ارتباطات بین کارمندان را نظارت کند.

سرانجام، در دومین شنبه ماه فوریه، دو متخصص فناوری اطلاعات از DOGE همه افراد دیگر را به طور کامل از سیستم پرداخت محروم کردند. اکنون آنها تنها افرادی بودند که حتی می‌توانستند پرداخت‌های منتظر تأیید را ببینند. تا هفته گذشته تقریباً هیچ‌کدام از بودجه‌های ضروری وعده داده شده توسط روبیو پردازش نشده بود.

تمام این زحمت برای پرداخت صورت‌حساب‌ها احتمالاً در مقایسه با، مثلاً، اخراج دسته‌جمعی یا استعفاهای اجباری در وزارت دادگستری، مبهم به نظر می‌رسد. اما اگر لحظه‌ای به عقب برگردید، آنچه در طول چند هفته گذشته در USAID رخ داده است، غیرقابل تصور است. یک آژانس 50 میلیارد دلاری - تأمین شده توسط مالیات‌دهندگان، توانمند شده توسط کنگره و استخدام چیزی در حدود 11000 نفر در سراسر جهان - اکنون به شدت توسط معدودی مهندس نرم‌افزار 20 و چند ساله که هرگز یک روز در دولت کار نکرده‌اند، کنترل می‌شود. آنها وعده‌های وزیر امور خارجه آمریکا را نادیده می‌گیرند، در حالی که کارشناسان سیاست‌گذاری رنج‌دیده به ناچار نظاره می‌کنند.

در هفته‌های آینده، دادگاه‌ها باید تصمیم بگیرند که آیا آن مهندسان و رئیس میلیاردرشان حق اخراج تقریباً هر کسی را که در USAID کار می‌کرد، داشتند یا خیر. اگر شرط می‌بستم (مسلماً، این باید یک سایت قمار بسیار غیر سرگرم‌کننده باشد)، شرط می‌بستم که یک سال دیگر خود آژانس ناپدید خواهد شد و بیشتر برنامه‌ها و کارکنان آن در وزارت امور خارجه به کار خود ادامه خواهند داد. همه اینها احتمالاً می‌توانست به روشی منظم‌تر و انسانی‌تر انجام شود اگر به آژانس اجازه داده می‌شد تحت نظارت روبیو به تدریج متوقف شود.

شاید این موضوع فاریتور و کلیگر را در سطح خاصی ناراحت کند - شاید آنها روی مبل‌های چرمی در ساختمان آیزنهاور غلت بزنند و با این سوءظن که ماسک آنها را وادار به انجام کارهایی می‌کند که روزی از آن پشیمان خواهند شد، مشکل داشته باشند. اما من شک دارم. کارآموزان سابق ماسک، مانند انقلابیون جوان در همه جا، احتمالاً غرق در این هدف هستند و از قدرت شکنجه یک بوروکراسی که به آنها آموخته‌اند از آن متنفر باشند، لذت می‌برند. تحقیر کارمندان دولتی حرفه‌ای یک محصول جانبی تصادفی از تلاش برای کارایی نیست. به نظر می‌رسد هدف این تمرین است.

اخراج سریع USAID واشنگتن رسمی را تکان داد و لحن حمله DOGE به بقیه دولت را تعیین کرد و با وزارت آموزش و پرورش و اداره حمایت مالی مصرف‌کنندگان آغاز شد. برای من، این یک سؤال اساسی در مورد کار ماسک ایجاد می‌کند و فکر نمی‌کنم در پرسیدن آن تنها باشم. آیا این چیزی است که ماسک در تلاش برای انجام آن است که باعث می‌شود من عقب‌نشینی کنم - یا این روشی است که او آن را انجام می‌دهد؟ آیا حتی می‌توان ماده را از سبک جدا کرد؟

به هر حال، در حالت انتزاعی، بیشتر منتقدان یک بوروکراسی فدرال همیشه در حال گسترش - و من به طور قاطع در میان آنها هستم - پذیرای اقدامات جسورانه‌ای مانند ادغام USAID در وزارت امور خارجه یا قفل کردن درهای وزارت آموزش و پرورش خواهند بود. اگر چیزی باشد، همانطور که نوشته‌ام، دوست دارم ماسک درگیر مبارزات بحث‌برانگیزتری مانند مدرن‌سازی برنامه‌های استحقاقی شود که محرک‌های بدهی ناپایدار هستند یا اصلاح سیستم فاسد و منسوخ شده‌ای که پنتاگون از طریق آن سلاح‌های خود را دریافت می‌کند. لازم نیست خیلی سخت تلاش کنید تا من را متقاعد کنید که ما آژانس‌ها و برنامه‌های کم‌تأثیر زیادی داریم.

اما آیا واقعاً لازم است این کار انجام شود - آیا اصلاً می‌توان آن را به طور مؤثر انجام داد - با برچسب زدن به کارمندان دولتی مادام‌العمر به عنوان «مجرم» و وادار کردن آنها به تحمل رنج برای تفریح؟ چه لذت انحرافی در این است که برخی از برجسته‌ترین متخصصان در زمینه‌های خود را وادار کنیم تا در برابر یک جفت برنامه‌نویس سطح تحصیلات تکمیلی که احتمالاً نمی‌توانند کنگو را روی نقشه پیدا کنند، سر تعظیم فرود آورند؟

در اینجا یک تمرین فکری وجود دارد: بیایید لحظه‌ای تصور کنیم که کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده است و او بلافاصله رفته است و مثلاً مارک کوبان را استخدام کرده است تا مأموریت قدیمی آل گور را مبنی بر «اختراع مجدد دولت» را تکرار کند. بیایید تصور کنیم که کوبان با خود به واشنگتن کادری از جوانان ایده‌آل‌گرا با مدرک MBA آورده است و در هفته اول، آنها در یک آژانس کوچک جلساتی برگزار کردند و با احترام بسیار زیاد سوابق پرسنلی و پرداخت خود را درخواست کردند تا بتوانند برخی از اصلاحات معنادار را پیشنهاد کنند. و بیایید بگوییم که آژانس به آنها گفت که به جهنم بروند.

آیا همه ما که به ارزش خدمات دولتی اعتقاد داریم، بالا و پایین می‌پریدیم و در مورد نقض پروتکل و حق انحصاری کنگره فریاد می‌زدیم؟ یا می‌گفتیم: این بوروکرات‌ها چه کسانی هستند که فکر می‌کنند می‌توانند دسترسی رئیس‌جمهور به هر چیزی را رد کنند؟

مشکل این نیست که به ماسک اختیار داده شده است تا برنامه‌ها و بودجه‌ها را دوباره ارزیابی کند. مشکل این است که او هیچ علاقه فکری واقعی به هیچ یک از این چیزها نشان نمی‌دهد. به نظر می‌رسد ماسک - که به گفته والتر آیزاکسون، زندگی‌نامه‌نویس، دیگران را «احمق» می‌نامد، همان‌طور که بیشتر ما می‌گوییم «لطفاً» یا «متشکرم» - انتخاب‌های خود را نه به دلیل هیچ تجربه مرتبطی، بلکه برای ارسال پیامی در مورد میزان کم احترامی که به طور کلی برای خدمات عمومی قائل است، انجام داده است. تعدادی از کارآموزان من می‌توانند این کار را بهتر از همه شما انجام دهند. ماسک در پستی در X گفت که زمان مرگ USAID فرا رسیده است و لاف زد که آن را به دستگاه خردکن چوب می‌اندازد. اغراق در سطح تحقیر او غیرممکن است.

می‌توانید آن تحقیر را به ایدئولوژی سیاسی راست‌گرا یا آزادی‌خواهانه نسبت دهید، اما حدس می‌زنم حداقل به همان اندازه با صنعت فناوری به طور کلی ارتباط دارد. از لحظه‌ای که سیلیکون ولی در دهه 1990 منفجر شد، و احتمالاً قبل از آن، ساکنان برجسته آن به نوعی تکنو-شوونیسم اعتقاد داشته‌اند - باوری مبنی بر اینکه فقط مهندسان می‌دانند چگونه مشکلات بشریت را حل کنند و اگر برای دولت کار می‌کنید، پس نمی‌توانید خیلی باهوش باشید، بنابراین باید همه کارها را اشتباه انجام دهید.

رو خانا، نماینده کنگره (دموکرات از کالیفرنیا)، که حوزه انتخاباتی او شامل مکه های فناوری افسانه‌ای مانند کوپرتینو و سانی ویل است، آن را اینگونه برای من بیان کرد: «آنها این دیدگاه را دارند که دانش بیشتر، جسارت بیشتری دارند، اینکه آنها کسانی هستند که تمدن را به جلو می‌برند و چیزهای جدید می‌سازند، اینکه آنها حق دارند حکومت کنند یا حکمرانی کنند و اینکه آنها کار بهتری از دموکراسی انجام می‌دهند.»

هیچ‌کس این ایده را کامل‌تر از ماسک و پیروان جوانش مجسم نمی‌کند. آنها طوری رفتار می‌کنند که انگار دولت فدرال فقط یک شرکت میراثی است که آنها با هزینه بسیار کمی (با ترامپ به عنوان رهبر آنها) به دست آورده‌اند و اکنون قصد دارند آن را تعطیل کنند. آنها وارد USAID شدند، همان‌طور که شما وارد هر شرکت تابعه تازه خریداری شده در آستانه ورشکستگی می‌شوید. من مطمئنم که آنها خود را از خود گذشته می‌دانند. آنها می‌توانند به غرب بازگردند و استارت‌آپ‌های جدید را طراحی کنند و میلیاردها دلار به دست آورند، اما تصمیم گرفته‌اند کشور خود را از بوروکرات‌های دارای چالش ذهنی نجات دهند.

با این حال، باید از خود بپرسید که آیا تمام آن تحقیر ماسک را از راه‌های واضحی که آژانس‌های دولتی اصلاً شبیه شرکت‌های متورم نیستند - و نباید باشند - کور می‌کند. برای یک چیز، هدف هر شرکتی، وقتی از تمام یاوه‌های مسیحایی در مورد تغییر جهان عبور می‌کنید، کسب درآمد برای سرمایه‌گذارانش است - نقطه. هرچه کارآمدتر باشید، همه پول بیشتری به دست می‌آورند.

از سوی دیگر، هدف اصلی دولت محافظت از شهروندان خود و اجرای قوانین آن - و رسیدگی به عدم تعادل‌هایی است که یک بازار آزاد نمی‌تواند انجام دهد. کارایی مطلوب است و اغلب بدون دلیل موجه وجود ندارد - اما هدف نهایی نیست.

چرا فقط تأیید یک دسته پرداخت در USAID به چند نفر و چند روز نیاز دارد؟ زیرا هر آژانسی دارای یک سیستم کنترل و تعادل است تا اطمینان حاصل شود که مالیات دهندگان مورد تقلب قرار نمی‌گیرند. دولت همیشه برای حفظ یکپارچگی سیستم، از برخی کارایی‌ها چشم پوشی می‌کند.

و وقتی یک شرکت ورشکسته را می‌خرید، آن را به طور کامل در اختیار دارید، در حالی که در دولت، کنگره یک هیئت مدیره دائمی و برابر است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به همین دلیل است که غارت بخش‌ها توسط DOGE قبلاً با مجموعه‌ای از چالش‌های قانونی مواجه شده است که برخی از آنها احتمالاً تأیید خواهند شد، اگرچه این ممکن است ماه‌ها یا حتی بیشتر طول بکشد. مهندسان غیرمنتخب ماسک به طور یکجانبه تصمیماتی را لغو می‌کنند که تنها کنگره قدرت قانون اساسی برای لغو آنها را دارد.

برای کاخ سفید ترامپ بسیار آسان بود که به گروه‌های گوسفند مانند خود در کنگره مراجعه کند و از آنها بخواهد که تعدادی از آژانس‌ها را در بودجه بعدی حذف کنند. اما ترامپ و ماسک به جای آن، رضایت فوری یک جنگ برق‌آسا را می‌خواستند، که به این معنی است که آنها ممکن است در نهایت مجبور شوند بخشی از سرزمینی را که با پیروزی تصرف کرده‌اند، پس بدهند.

می‌توانید استدلال کنید، و من مطمئنم که ماسک این کار را می‌کند، که چنین دیدگاهی ناامیدانه ساده‌لوحانه است - اینکه دولتی که چادرهای خود را به آرامی برای بیش از 100 سال پهن کرده است، تنها می‌تواند به طور ظالمانه و یکباره، بدون تمام ظرافت‌های قانونی که بوروکراسی‌های تثبیت‌شده در بهره‌برداری از آن مهارت دارند، قطع شود. اما غریزه من، که مدت‌ها بیشتر از هر کسی در DOGE در واشنگتن بوده‌ام، این است که بیشتر کارهایی که در اینجا بدون فکر و با حکم انجام می‌شوند، معمولاً توسط کسی در نقطه‌ای انجام می‌شوند.

تروریسم در یک آژانس واقعاً همان اصلاح دائمی آن نیست. اگرچه برای ماسک و گروه مهندسانش، ممکن است بسیار سرگرم‌کننده‌تر باشد.