در شهر حمص سوریه، اقتدار در مجموعهای از لباسها نمایان میشود. در امتداد بزرگراه اصلی، مردان مسلحی که وسایل نقلیه را در یک ایست بازرسی نظارت میکنند، سر تا پا لباس سیاه پوشیدهاند و چهرههایشان پشت نقاب پنهان است.
در داخل شهر، نیروهایی که رانندگان را متوقف میکنند و شناسنامهها را بررسی میکنند، لباسهای استتار پوشیدهاند. چند بلوک دورتر، مردان و زنانی که ترافیک را هدایت میکنند، لباس پیشاهنگی به تن دارند.
این چهره نامنظم دستگاه امنیتی در سوریه جدید است. برای پنج دهه، این کشور یک دولت پلیسی سرکوبگر بود. امروز، هیچ نیروی پلیس ملی، ارتش یا سرویس اطلاعاتی ندارد. در جریان یک حمله رعدآسا 12 روزه شورشیان که بشار اسد دیکتاتور را در ماه دسامبر سرنگون کرد، ارتش سوریه با حدود 200000 نیرو، که بیشتر سرباز وظیفه بودند، پلیس و عوامل مخوف مخابراتی ناپدید شدند.
به جای آنها دهها گروه شورشی قرار دارند که در طول جنگ داخلی بیش از 13 سال سوریه با نیروهای اسد جنگیدند و اکنون کلیدهای ثبات و امنیت آینده شکننده این کشور را در دست دارند.
این گروهها باید با تهدیدهای احتمالی نیروهای رژیم سابق و هستههای داعش مقابله کنند. اما تمایل آنها به خلع سلاح و ادغام در نیروهای ملی تحت یک فرماندهی متمرکز نیز تعیین خواهد کرد که رهبران تازهکار سوریه چگونه میتوانند ستون حیاتی دولت جدید را بسازند: یک تشکیلات امنیتی حرفهای و منسجم.
دارین خلیفه، مشاور ارشد اندیشکده گروه بحران میگوید: «اقتصاد و امنیت دو سوال اساسی خواهند بود. آنها نمیتوانند با این مجموعه نیروهای امنیتی که در اطراف میچرخند، پیشروی کنند - آنها باید اقتدار و حاکمیت را دوباره برقرار کنند.»
او میافزاید: «آنها باید گروهها را مهار کنند و حس کنترلی را به نمایش بگذارند که در حال حاضر فراتر از شهرهای مرکزی و دمشق ندارند. در غیر این صورت نقاط اشتعال زیادی وجود خواهد داشت که میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد.»
این وظیفه بر عهده قدرتمندترین گروههای مسلح است: هیئت تحریر الشام، جنبش اسلامگرا که رهبری حمله علیه اسد را بر عهده داشت و رهبر آن، احمد الشرا، اکنون فرمانده کل قوای سوریه است.
HTS بر دولت موقت تسلط دارد و شرا از دمشق دستور میدهد. ماه گذشته، او لباس نظامی پوشید، خود را رئیس جمهور اعلام کرد و به دهها تن از رهبران گروههایی که به پایتخت احضار شده بودند، گفت که همه گروههای مسلح در یک نیروی امنیتی جدید منحل خواهند شد. او همچنین به طور رسمی ارتش و پلیس سابق را منحل کرد.
هیچیک از گروههای شورشی با تسلط HTS مخالفت نمیکنند. اما میزان کنترل این گروه در خارج از دمشق و پایگاه آن در استان ادلب در شمال غربی، کم و زیاد میشود، منابع آن به شدت تحت فشار قرار گرفته است زیرا از حاکم شورشی استانی به رهبر یک کشور جنگزده و پر از سلاح تبدیل شده است.
مقامات به شدت در حال استخدام نیرو برای یک نیروی پلیس جدید هستند و از داوطلبان غیرنظامی برای کمک میخواهند - از جمله توزیع تفنگهای AK-47 بین کمیتههای محله در دمشق برای جلوگیری از غارت و دزدی. بیش از همه، آنها به همکاری همان گروههای متفرقه وابسته هستند که برای انحلال در نیروهای امنیتی ملی تحت رهبری HTS تحت فشار قرار میدهند.
مالک العبده، تحلیلگر سوری میگوید: «بزرگترین چالش این نیست که آنها شرا را نمیپذیرند یا از دمشق دستور نمیگیرند. چالش این است که رقابت بین گروههای مسلح را به گونهای میانجیگری کنیم تا از افرادی که تا همین اواخر آنها را گردنزن و دزد میدانستند، دستور بگیرند.»
بزرگترین و پیچیدهترین گروهی که HTS باید با آن مقابله کند، نیروهای دموکراتیک سوریه است. این جنبش تحت سلطه کردها، یک نوار خودمختار از شمال شرقی سوریه را کنترل میکند و دهها هزار جنگجو دارد که توسط ایالات متحده آموزش دیده و مسلح شدهاند، که SDF را به عنوان شریک محلی خود در نبرد علیه داعش شناسایی کرده است.
همچنین در شمال، ارتش ملی سوریه قرار دارد، مجموعهای متنوع از گروههای شورشی که توسط ترکیه آموزش داده، مسلح و تامین مالی میشوند. قبل از سقوط اسد، آنها به کانتونهای تحت کنترل ترکیه در منطقه مرزی شمالی سوریه محدود بودند، جایی که به عنوان یک نیروی حائل برای SDF عمل میکردند، که آنکارا آن را امتدادی از پکک میداند، یک گروه جداییطلب کرد که دهها سال است با دولت ترکیه میجنگد.
در جنوب کشور، گروههای بیشتری بر استانهای درعا و سویدا تسلط دارند. عبده میگوید: «نکته طنزآمیز این است که شرا تقریباً معضل اسد را به ارث برده است، جایی که جنوب از درجهای از خودمختاری امنیتی برخوردار بود، جایی که SDF همچنان بخشهای بزرگی از شمال شرق را اشغال میکرد و شمال توسط SNA کنترل میشد.»
«شما نیروی کافی برای ورود و کنترل کشور را ندارید، اما در نهایت این همان کاری است که او ممکن است مجبور به انجام آن شود. گزینه دیگر یک مدل امنیتی غیرمتمرکز است.»
اکثر گروهها محافظهکار، روستایی و از اکثریت سنی سوریه هستند - و امید عبده این است که این "چسب" آنها را به هم متصل کند. او میگوید: «این زمان آنها [سنیها] است، تقریباً از زمان ایجاد سوریه، برای کنترل ارتش و امنیت. آنها میتوانند آن را خراب کنند یا از آن موفقیت بسازند.»
تا کنون، این ملت متلاشی شده، مخالفان را به چالش کشیده است و از زمان سقوط اسد از آرامش نسبی برخوردار بوده است. سوریها از اینکه ایستهای بازرسی نظامی که توسط رژیم برای آزار و اذیت، ارعاب و غارت استفاده میشد، از خیابانها و بزرگراهها ناپدید شدهاند، خوشحال هستند.
به طور علنی، اکثر گروهها میگویند که هدف یکسانی برای ساختن دولت جدید سوریه دارند و شرا مرد مناسبی برای هدایت آنها در این مرحله گذار است.
اما درگیریها در شمال شرق بین نیروهای تحت حمایت ترکیه و SDF ادامه داشته است. ترکیه، تأثیرگذارترین بازیگر خارجی با مقامات جدید، مشتاق است تا زمانی که تهدید کردها را در مرز خود احساس میکند، نیابتیهای سوری خود را حفظ کند. این کشور اصرار دارد که SDF تحت رهبری کردها باید منحل شود - و در صورت عدم انحلال، تهدید به اقدام نظامی میکند.
شرا بارها گفته است که خواهان یک راه حل دیپلماتیک برای بن بست با SDF است که زندانها و اردوگاههای آن دهها هزار جنگنده داعش و بستگان آنها را در خود جای داده است. مظلوم عبدی، رهبر آن، در این ماه گفت که آماده "راه حلی است که منعکس کننده اراده همه سوریها باشد"، اما SDF سکولار اختلافات ایدئولوژیکی با رهبر اسلامگرا دارد و خواستار آن است که در صورت ادغام در یک ارتش ملی، به عنوان یک بلوک واحد باقی بماند.
برای HTS و سایر گروهها، این غیرقابل قبول است. علی حنوره، معاون فرماندار حلب و عضو SNA، با اشاره به سایر گروههای اقلیت سوریه میگوید: «اگر به آنها حقوق ویژه بدهیم، شیعیان هم همین را میخواهند، سپس علویها.»
شرا سابقه موفقی در برخورد با گروههای رقیب در طول سالهایی که HTS ادلب را کنترل میکرد، از طریق مذاکره و استفاده بیرحمانه از زور، دارد. خلیفه میگوید: «زمان میبرد، مذاکرات و هویج و چماقهای زیادی لازم است. او از چماق زدن برای وادار کردن گروهها به تسلیم شدن در نقطهای دریغ نخواهد کرد.»
با این حال، برخی نگران هستند که شرا در حال حاضر رهبری نظامی را با وفاداران HTS انباشته است، از جمله انتصاب بحثبرانگیز جنگجویان اسلامگرای خارجی به رتبههای ارشد، و فضای پیشنهادی به سایر گروهها را برای پستهای بالایی که معتقدند مدیون آن هستند، محدود میکند.
نمونههایی از نحوه عدم ایجاد اجماع در این منطقه ناپایدار فراوان است - از سقوط عراق به درگیریهای فرقهای پس از تهاجم تحت رهبری ایالات متحده در سال 2003 و پاکسازی حزب بعث صدام حسین، تا هرج و مرج و درگیری در لیبی پس از اینکه گروههایی که معمر قذافی را سرنگون کردند، سلاحهای خود را حفظ کردند و کشور را به مجموعهای از تیولها تبدیل کردند.
سوریها اصرار دارند که این اشتباهات را تکرار نخواهند کرد. ناصر ناهان، فرمانده SNA در حمص میگوید: «ما اجازه این کار را نخواهیم داد، اصلاً. ما ارتش را کنترل میکنیم.»
«ما با HTS برای اصلاح این کشور همکاری خواهیم کرد؟... ما به هیچکس اجازه ایجاد هرج و مرج را نخواهیم داد.»
حمص، یک شهر با اهمیت استراتژیک که دروازهای به شمال و منطقه ساحلی است، یکی از چالشهای ظریفتری است که مقامات جدید با آن روبرو هستند.
این شهر در طول جنگ داخلی پس از آنکه اسد شبه نظامیان را علیه سنگرهای مخالفان رها کرد و غیرنظامیان را علیه یکدیگر قرار داد، خشونتهای وحشتناکی را تجربه کرد.
مسئولیت این شهر و استان وسیعتر بین HTS و گروههای SNA که از طریق یک مرکز "عملیات مشترک" با هم در ارتباط هستند، تقسیم شده است. ناهان میگوید: «هر گروه جای خود را در ارتش خواهد داشت، سلاحها در دست دولت خواهد بود.» اما وقتی از او پرسیده میشود که آیا بخشی از یک ارتش ملی جدید خواهد بود یا خیر، مبهم است. او میگوید: «ما هر کاری را که برای کشور درست باشد، انجام خواهیم داد. وقتی تثبیت شد، تصمیم خواهیم گرفت.»
HTS، که شرا آن را به منسجمترین و قدرتمندترین نیروی شورشی تبدیل کرد، در تئوری قبلاً منحل شده است و جنگجویان آن تحت وزارتخانههای دفاع و کشور تحت رهبری HTS قرار گرفتهاند.
در حمص، نیروهای آن از سایر گروهها قابل تشخیص هستند. نشانهای روی لباس آنها نشان میدهد که آنها عضو دولت نجات سوریه، دولت تحت سلطه HTS در ادلب هستند. نیروهای ملبس به سیاه در ایست بازرسی بخشی از یک نیروی ژاندارمری HTS هستند.
در مقابل، اکثر مردان مسلح در حمص، ظاهراً بخشی از پلیس جدید، سایههای مختلف لباس استتار به تن دارند. یک مقام قضایی HTS میگوید مشکل کمبود لباس پلیس است، در حالی که اصرار دارد که آنها "کم کم" آموزش میبینند.
او میگوید: «ما درها را برای داوطلبان پلیس و ارتش باز میکنیم. وضعیت امنیتی هر روز بهتر میشود. اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.»
برای مقامات، تمرکز اصلی بر جامعه قابل توجه علویها در حمص است، فرقه اقلیتی که خانواده اسد به آن تعلق دارند و نیروهای امنیتی آن را تحت سلطه داشتند.
بسیاری از جنگجویانی که در حمص گشت میزنند، قبل از اینکه توسط نیروهای رژیم بیرون رانده شوند، این شهر را خانه خود مینامیدند. اکنون که بازگشتهاند، با سوء ظن به همسایگان علوی خود نگاه میکنند و مرتباً عملیاتی را در حومهها و روستاها برای خلع سلاح سربازان سابق علوی که از تحویل سلاح در مراکز به اصطلاح "تسویه حساب" که توسط مقامات جدید ایجاد شده بود، خودداری کردند، انجام میدهند. دهها علوی کشته و صدها نفر دستگیر شدهاند، اگرچه بسیاری آزاد شدهاند.
ترس این است که سربازان سابق ناراضی بتوانند علیه دولت موقت سازماندهی شوند و با سایر وفاداران به اسد که به روستاها و کوههای اطراف قلب علوینشین طرطوس و لاذقیه گریختند، ارتباط برقرار کنند.
بشار، یکی دیگر از فرماندهان SNA میگوید: «این احتمال وجود دارد که آنها بتوانند به سرعت سازماندهی شوند. افرادی [در حمص] هستند که با ساحل و رهبران رژیم در خارج از کشور ارتباط دارند و میتوانند مشکلاتی ایجاد کنند.»
تاکنون، شواهد کمی از یک شورش وجود دارد. اما یک خطر این است که حامیان اسد، ایران و گروه شبه نظامی لبنانی حزبالله، با حمایت از وفاداران به اسد، به دنبال بیثبات کردن سوریه باشند. خطر دیگر این است که سربازان سابق شورشی به سادگی سازماندهی بهتری پیدا کنند. جروم دروون، تحلیلگر ارشد گروه بحران میگوید: «این یک تهدید استراتژیک فوری نیست، اما چیزی است که در حال ظهور است و میتواند به چیز بزرگتری تبدیل شود.»
فرماندهان گروهها میگویند که پس از نقش آنها در جنگ داخلی وحشیانه، هیچ نقشی برای سربازان ارتش سابق وجود نخواهد داشت، اما اضافه میکنند که پلیس سابق در صورت بررسی مناسب میتواند بازگردد.
تقریباً سه ماه پس از فرار اسد، احساسات در بخشهایی از حمص همچنان خام است. در یکی از محلههای علوینشین، یک سرباز سابق رژیم به تلفن هوشمند خود چسبیده است و گزارشهایی از سوء استفادههای ادعایی علیه فرقه خود در جریان حملات به روستاهای اطراف شهر را مشاهده میکند.
این مرد جوان که نخواست هویتش فاش شود میگوید: «مطمئناً ما هیچ اعتمادی نداریم. وقتی چند هفته پیش به خانه من آمدند، بسیار تهاجمی بودند و گفتند اگر به مرکز تسویه حساب نرویم "تو را خواهیم کشت".» او میافزاید: وقتی خورشید غروب میکند، «همه چیز تعطیل میشود، امن نیست. این یک منع رفت و آمد خودخواسته است، هیچ امنیتی وجود ندارد.»
بشار، فرمانده SNA، همدلی کمی دارد. او تصدیق میکند که فرقههای علوی و شیعه باید در عصر جدید پذیرفته شوند. اما در حالی که در محله سنی بابا عمرو رانندگی میکند، به ساختمانهای در حال فرو ریختن و گاراژهای قفل شده اشاره میکند که به گفته او نیروهای اسد حامیان مخالفان را شکنجه و به قتل رساندهاند. از نظر او، علویها پشیمانی کافی از سالهای درگیری وحشیانه نشان ندادهاند.
بشار میگوید: «ما به علویها میگوییم میتوانید اینجا بمانید، اما نمیخواهیم شما را ببینیم. اما آنها صدای خود را بلند میکنند، میگویند "بیایید گذشته را فراموش کنیم، میتوانیم دوست باشیم". این توهینآمیز است.»
جنوب چالش دیگری را ارائه میدهد. در درعا، که اغلب به عنوان "مهد" قیام که به جنگ داخلی تبدیل شد، از آن یاد میشود، گروهی به رهبری احمد العوده نفوذ دارد.
نیروهای عوده در طول حمله علیه رژیم با HTS هماهنگی داشتند و اولین شورشیانی بودند که وارد دمشق شدند. اما از آن زمان، گروه او با سوء ظن دیگران مواجه شده است، تا حدی به این دلیل که او در سال 2018 با یک توافق "آشتی" با میانجیگری روسیه با رژیم موافقت کرد و در جنوب با حقوق روسیه باقی ماند. او و پیروانش تمایلی به پیوستن به وزارت دفاع ندارند.
برخی نگران هستند که او به دنبال حمایت خارجی باشد و به "خلیفه حفتر سوریه" تبدیل شود، اشارهای به جنگسالار لیبیایی که توسط امارات متحده عربی، روسیه و مصر حمایت میشود و جنگ داخلی را در لیبی به راه انداخت.
دیگران معتقدند که این تهدید بیش از حد اغراقآمیز است. چارلز لیستر، کارشناس سوریه در مؤسسه خاورمیانه، میگوید عوده هیچ کاری نکرده است که ترسها را توجیه کند که او "مخالف یا در رقابت با گذار تحت رهبری HTS است". نشانههایی از پیشرفت در گفتگوها بین گروه عوده و HTS وجود داشته است.
یکی از فرماندهان عوده میگوید که او فقط میخواهد "حقوق همه جنوبیها را حفظ کند - این خواسته او و ما نیز هست."
اما او به بیمیلی گروهش برای زیرمجموعه شدن توسط نیروی دیگر پس از فداکاریهایی که انجام داده است، اشاره میکند. این فرمانده میگوید: «آنها شب و روز در طول شدیدترین دورهها، در سرمای سوزان و گرمای سوزان، در حال جنگ بودهاند، یک ایست بازرسی را بدون سرنشین نگذاشتهاند، یک مبارزه را رها نکردهاند.»
«و اکنون، بیایند و به آنها بگویند، از خدمات شما بسیار سپاسگزاریم، اما ما مسئولیت را بر عهده میگیریم، ما از اینجا به بعد آن را در دست داریم؟ این کارساز نخواهد بود.»
در حالی که وظیفه شرا متحد کردن این گروهها است، این وظیفه سربازان پیاده HTS مانند بدر عبد الاحمد است که ایمان به نیروهای امنیتی جدید را در زمین ایجاد کنند.
احمد کهنه سرباز HTS از ادلب، جایی که فرماندهی یک آکادمی پلیس را بر عهده داشت، به درعا نقل مکان کرد تا "رئیس پلیس" بیش از 60 افسر شود.
در ادلب، فارغ التحصیلان حداقل شش ماه آموزش میدیدند. استخدام شدگان جدید امروزی یک هفته آموزش در مورد "مبانی" دریافت میکنند. وقتی شیوخ قبیله از او خواستند که یک پاسگاه پلیس در منطقه خود ایجاد کند، به آنها گفت: "من افراد کافی برای انجام همه کارها را ندارم."
با این حال، او متقاعد شده است که تجربیات HTS در ایجاد امنیت در ادلب در طول دهه گذشته، آن را در وضعیت خوبی قرار داده است.
احمد میگوید: «در ادلب، ما ساختار مناسب را ایجاد کردیم، بنابراین میدانیم چگونه این کار را انجام دهیم. ما فشار را احساس میکنیم، مسئولیت بزرگی داریم و باید آن را حل کنیم. اما وقتی موفق میشوید، فشار را فراموش میکنید.»