برنامههای استندآپ از جاش جانسون، رزباد بیکر، کریگ فرگوسن و دیگران، نمایش بین دو نیمه کندریک لامار، مادری و سیاست کوفتهها را بررسی میکنند.
ایان کارمل، "آرامش فراتر از دوراندیشی خدا"
ایان کارمل، کمدین و نویسنده کهنهکار برای برنامههای آخر شب و اهدای جوایز، در اولین ویژه برنامه خود، بدترین جوک خود را با امتناع مداوم از گفتن آن، به یکی از بهترین جوکهای خود تبدیل میکند. این یک ترفند جالب است، مشخصه سبک خندهدار غیرقابل پیشبینی او. او با توضیح تردید خود، این ایده را مطرح میکند که زمانی یکی از اعضای تماشاچیان را که از خنده مرده بود، کشت. این یکی از بسیاری از بداهه گوییهای متمایز است.
صحنهای طولانی وجود دارد که در آن مردی برچسبی را روی ماشینی میچسباند که به نوعی بسیار خندهدار است. او یک دستگاه CPAP را خندهدار میکند. بخشی از استعداد او در معنای ضمنی نهفته است. او میتواند فقط با گفتن «من کتابها را دوست دارم» خنده بگیرد، زیرا واضح است که منظورش این نیست. ظرافتی در ارائه او وجود دارد. او عمداً صحبت میکند و هرگز فشار نمیآورد. او حتی در سطح جمله نیز در جهتهای غیرمنتظره حرکت میکند. او با چرخشی گفت: «من با پادکستم در تور بودم، که جملهای است که گاهی به گفتن آن به کسی فکر میکنم که در جنگ جهانی دوم جنگیده است.»
کارمل متعهد است که از کلیشه دوری کند، اما نه به شکلی افراطی و هیپستر. هیچ چیز کنایهآمیزی در مورد سبیل او وجود ندارد. علایق او (جنسیت، سیاست، آرایههای سخن) ابتدایی هستند. این نحوه برخورد او با آنهاست که برجسته است. به عنوان مثال، برداشت او از اینکه چقدر باید نگران لحظه سیاسی فعلی خود باشیم، با این مشاهده شروع میشود که بسیاری از کشورهایی (لهستان، ایتالیا) که خوشمزهترین کوفتهها را درست میکنند، در مقطعی تسلیم فاشیسم شدهاند. او با مکثی برای یک ضرباهنگ دراماتیک میگوید: «بنابراین، سوالی که ما به عنوان آمریکایی باید از خود بپرسیم این است: آیا هات پاکت حساب میشود؟
رزباد بیکر، "مادر لود"
بسیاری از برنامههای ویژه استندآپ، اگر نگوییم بیشتر آنها، در چندین اجرا فیلمبرداری میشوند و سپس برای این که به نظر برسد یک کل یکپارچه است، ویرایش میشوند. ساعت جدید رزباد بیکر با یافتن معنا در این فریب بیضرر، اجرایی از زمانی که او هشت ماهه باردار است و اجرایی دیگر پس از به دنیا آمدن نوزادش را به هم پیوند میزند. او با پوشیدن لباسهای همرنگ، حتی در وسط یک جوک بین این دو برش میزند. این اختلاط هرگز مورد توجه یا اظهار نظر قرار نمیگیرد، اما از سوالی که بر فراز ویژه برنامه معلق است پشتیبانی میکند: آیا بچهدار شدن شما را تغییر میدهد؟ بیکر میگوید این کار را میکند، اما عکسهای او استدلال متفاوتی ارائه میدهند.
بیکر، که برای Weekend Update در "Saturday Night Live" نیز مینویسد، میگوید: "من تمام عمرم یک دلقک عصبانی بودهام." شخصیت تلخ و بدبینانه او تقابل خوبی با این که چقدر تفسیر درباره مادری میتواند احساساتی باشد، ارائه میدهد. او در صحنهای پس از زایمان اعتراف میکند که هرگز نمیخواسته مادر شود و از احساساتش نسبت به فرزندش غافلگیر شده است: "فکر میکنم فکر میکردم اینقدر دوست داشتن فرزندت برای کسانی است که رویاهایشان از بین رفته است."
بیکر، نوه جیمز بیکر، وزیر امور خارجه سابق، مطالبی دارد که در مورد بزرگ شدن توسط جمهوریخواهان تگزاسی نوشته است. او خانوادهاش را بهشدت غیرعاطفی به تصویر میکشد و تمایلی به درگیر شدن عمیق با آشفتگی عاطفی فرزندپروری ندارد. آدم تعجب میکند که آنها در مورد این ویژه برنامه چه فکر میکنند.
بیکر به این نکته اشاره میکند که مادر شدن نوعی آزادی را نشان میدهد، زیرا شما مجبور میشوید هویت قدیمی خود را از دست بدهید و فضایی برای ارائه چیز جدید به شما داده میشود. با این حال، ارائه بیاحساس او تغییر نکرده است. جوکهای او هم همینطور. او طرفدار گمراهی و استعارههایی است که رویدادهای زندگی را با فرهنگ عامه مقایسه میکند (سفر به Planned Parenthood مانند شرکت در Coachella است: "من حق دارم آنجا باشم، اما احساس میکنم پیر شدهام"). این ویژه برنامه به سرعت میگذرد و شما با این فکر دور میشوید که مردم آنقدرها که فکر میکنیم تغییر نمیکنند و تفاوت بین یک جمهوریخواه تگزاسی و یک کمدین نیویورکی آنقدرها هم که فکر میکنید زیاد نیست.
لیزا تریگر، "شب بیدار"
اگر به دنبال جایگزینی برای رزباد بیکر برای افراد بدون فرزند هستید، لیزا تریگر تندخو برای شما اینجا است. او گفت: "آیا تا به حال به یک مادر گفتهاید که خستهاید؟" "کلاه ایمنی بگیرید. آنها عصبانی هستند." او در جملات کوبنده، رگههای قضاوتگر دوستان والد خود را که میگویند به وقت آزاد او حسادت میکنند، به سیخ میکشد. او میگوید: "اگر به دوش گرفتن من حسادت میکنید، پس اعتراف کنید که کودکتان مزخرف است."
تریگر خود را فردی خسته و تنبل نشان میدهد که مغزش با پیمایش اینترنت از کار افتاده است. اما هیجان، حتی خطری در شخصیت روی صحنه او وجود دارد، زیرا او جوکها را بیشتر از آنچه انتظار دارید پیش میبرد و جمعیت را تفت میدهد. او با پوشیدن یک ژاکت چرمی صورتی در مقابل یک دیوار آجری پوشیده از گل رز، انرژی گزندهای را به کمدی باشگاهی خسته وارد میکند و همه چیز را از والدین مهاجر گرفته تا اینکه شخصیتش در یک اردوگاه کار اجباری چگونه خواهد بود، پوشش میدهد.
جاش جانسون، "چرا نمایش بین دو نیمه سوپر باول کندریک لامار آمریکا است"
جاش جانسون، ستاره نوظهور استندآپ نافذ، در یک مجموعه 50 دقیقهای ویروسی، با حال و هوای معمولی کسی که با صدای بلند فکر میکند، نگاهی انتقادی عمیق به نمایش بین دو نیمه کندریک لامار میاندازد و در عین حال افرادی را که نگاههای انتقادی عمیق میاندازند، هجو میکند. این هفته بیش از 1.5 میلیون بازدید داشته است. تجزیه و تحلیل کمدی او به زبان، روایت و ایدهها توجه دارد و منتقدانی را که لامار را خستهکننده یا به اندازه کافی ستیزهجو نمیدانستند، رد میکند. او استدلال میکند که این فقط در ظاهر درست است. او میگوید که نمایش بین دو نیمه لایهلایه و گریزان بود، قرار بود از هم باز شود، نه اینکه فوراً درک شود، بیشتر هنر بود تا سرگرمی. جانسون همچنین چند جوک میگوید، اما قلب این مجموعه مغناطیسی، استدلالی پرشور برای کاری است که هنر میتواند در دنیای بی فرهنگ انجام دهد - و کاری که نمیتواند. او گفت: "انتظار دارید کندریک آنقدر خوب رپ بخواند که ترامپ بگوید: من متوقف میشوم." "جدی باشید."
کریگ فرگوسن، "من خیلی خوشحالم"
اگر شوخطبعی سرکش مجری سابق آخر شب، کریگ فرگوسن را از دست دادهاید، این ساعت از داستانها، شکایات و دروغهای کمیک بیضرر باید شما را سرگرم کند. او که اکنون در 60 سالگی است، با پوشیدن کت و شلوار گشاد و کفشهای روشن آدیداس، در مورد روزهای میزبانی قدیمی خود، دستیار رباتیک خود، زمانی که مجبور شد از کل استرالیا عذرخواهی کند و موارد دیگر صحبت میکند. جوکهای او قلمروهای بیش از حد آشنا را پوشش میدهند (تطبیق با دوران بیداری، کووید، مگان و هری)، اما داستانسرایی او بهتر از برداشتهایش است. جذابیت او لمس سبک، شوخطبعی برندهاش و بازیگوشی اوست. او با لبخندی موذیانه میگوید: "آیا میدانید که ایلان ماسک 28 فرزند دارد؟" او میداند که تعداد کمی حرف او را باور میکنند و این همان چیزی است که او دوست دارد.