خواهرم پس از بروز تنشهایی بین او و همسرش که تقریباً به نقطه شکست رسیده بود، شروع به دیدن یک درمانگر کرد. در ابتدا خوشحال شدم که شنیدم او در حال برداشتن گامهایی برای رسیدگی به این وضعیت است. اما او اخیراً توضیح داد که درمانگرش همچنین یک «مدیوم روحانی» خودخوانده است که به خواهرم گفته است «سه روح» او را دنبال میکنند و او بار ناخوشایندی از زندگی گذشته را حمل میکند. این «درمانگر/مدیوم» همچنین پیشنهاد داد خانهاش را از نظر وجود ارواح بررسی کند و هر روحی را که پیدا شد بیرون کند. وقتی به خواهرم گفتم که اینها همگی نگران کننده و نامناسب برای یک متخصص بهداشت روان به نظر میرسند، او پاسخ داد: «خب، من این را دوست دارم.» او در حال بررسی این است که از «درمانگر/مدیوم» بخواهد او را «با پدرمان که تقریباً دو دهه پیش درگذشت، مرتبط کند».
نگرانم که شخصی که اعتماد خواهرم را جلب کرده است، اکنون از آن سوء استفاده میکند. آیا باید کاری بیش از ارائه نگرانیهایم به طور اتفاقی انجام دهم؟ میخواهم به استقلال خواهرم احترام بگذارم و در تصمیمات او دخالت نکنم و نمیخواهم همه اعتقادات به امور شبحوار را رد کنم (فکر میکنم چنین چیزهایی در نهایت غیرقابل شناخت هستند)، اما میترسم که او در موقعیتی نباشد که قضاوت خوبی در این مورد داشته باشد و اینکه چیزی از نظر اخلاقی ناپسند در حال وقوع است. — نام محفوظ
از اخلاقدان:
مانند شما، من به ادعاهای ماوراء الطبیعه این درمانگر مشکوکم؛ برخلاف شما، فرض نمیکنم که آنها باید ریاکارانه باشند. من با اعضای خانوادهای از غنا و انگلستان بزرگ شدم و فقط غناییها نبودند که در دنیایی پر از ارواح اجدادی زندگی میکردند. وقتی بچه بودم، یک مدیوم در خانه مادربزرگ انگلیسیام جلسه احضار روح برگزار کرد و ما را «با» پدربزرگ مرحومم «در ارتباط قرار داد» - چیزی که مادربزرگم و من هر دو آن را تسلیبخش یافتیم. اکنون شک دارم که روح پدربزرگم واقعاً پیامهایی را از طریق یک جنتلمن مرده چینی که از دهان یک پستچی کوچک اسکاتلندی صحبت میکرد، ارسال میکرد. اما نمیدانم که آیا هدف آن پستچی فریب دادن ما بود یا خیر. مطمئناً، برخی از مدیومها واقعاً به تواناییهای خود متقاعد شدهاند و تجربیاتی دارند که آنها را به عنوان سیگنالهایی از مردگان تفسیر میکنند.
همچنین این احتمال را رد نمیکنم که مشتریانی با اعتقادات معنوی قوی میتوانند از همکاری با یک درمانگر که در این اعتقادات سهیم است، سود ببرند. در طول دههها، مجموعهای از تحقیقات نشان داده است که اثربخشی گفتار درمانی تا حد زیادی تحت تأثیر مکتب فکری درمانگر قرار نمیگیرد. برخی از مطالعات نشان میدهند که برخی از درمانها میتوانند نتایج بهتری برای شرایط خاص به دست آورند و برخی از رویکردهای درمانی میتوانند آسیب ایجاد کنند. اما، در طیفی از موارد، آنچه بهبود بیمار را پیشبینی میکند، صرفاً داشتن ارتباط خوب با یک درمانگر است.
اساساً، صحبت کردن با کسی که به او اعتماد دارید و او را دلسوز مییابید میتواند مفید باشد. همچنین توجه کنید که چگونه بسیاری از مدلهای درمانی از ما میخواهند که روان را به عنوان تقسیم شده بین نهادهای در حال رقابت تصور کنیم. یک متخصص درمان سیستمهای خانوادگی داخلی ممکن است به بیماران بیاموزد که ناراحتی را از نظر بخشها یا زیرشخصیتهای خود مفهومسازی کنند (به عنوان مثال، «تبعیدیها» و «آتشنشانها»)، در حالی که درمانگر خواهر شما مشکل را به یک مجموعه نیروهای خارجی منتقل میکند. اما آیا این امکان وجود دارد که تجربه بهبودی مشابه باشد اگر خواهر شما در مدیریت احساسات خود بهتر شود و راههایی برای پیشرفت پیدا کند؟
من کار انجام شده توسط درمانگران آموزش دیده و دارای اعتبار را با کاری که مدیومها انجام میدهند، برابر نمیدانم. درمانگر خواهر شما، که ظاهراً هر دو است، میتواند کدهای اخلاقی را که متخصصان بهداشت روان قرار است رعایت کنند، نقض کند. به ویژه اگر او برای جنگیری خود هزینه اضافی دریافت کند، ممکن است استثمار وارد تصویر شود. میتوانید صادقانه به خواهرتان بگویید که در حالی که شما در مورد این ارواح محتاط هستید، به اندازه کافی روشنفکر هستید که میخواهید درگیر بمانید و در مورد تجربیات او بشنوید. شما خواهر و برادر حامی او خواهید بود، اما همچنین خواهر و برادر محتاطی که او ممکن است روزی از آن سپاسگزار باشد - آماده کمک به او در فکر کردن به مسائل در صورتی که کسی سعی کند حساب بانکی او را به پرواز درآورد.