من در سال 1985 در سخنرانی وضعیت کشور خود، رونالد ریگان در مقابل کنگره ایستاد و اعلام کرد که مأموریت آمریکا "تغذیه و دفاع از آزادی و دموکراسی، و انتقال این آرمان ها به هر جایی است که می توانیم".
در آن زمان من یک عضو 32 ساله پارلمان دانمارک بودم، و پیام ریگان در من ماند. در واقع، این پیامی بود که من در طول 30 سال بعدی زندگی عمومی خود—به عنوان یک نماینده پارلمان، به عنوان یک وزیر، و به عنوان اولین نخست وزیر دانمارک و سپس دبیرکل ناتو حمل کردم. مهم نیست که چه خطراتی در یک درگیری جهانی از آرمان ها وجود دارد، آمریکا می دانست کجا ایستاده است.
من می دانستم که آمریکا نقص هایی دارد—که گاهی اوقات در تحقق مأموریت والای اعلام شده ریگان ناکام می ماند—اما در هیچ مقطعی هرگز تردید نکردم که امنیت هم کشورم و هم قاره ام به بهترین وجه توسط یک مشارکت نزدیک با ایالات متحده تضمین می شود.
این اعتقادی است که من می دانم تا ژانویه امسال توسط رهبران تقریباً هر عضو اتحاد ناتو به اشتراک گذاشته می شد—هر کدام از آنها اکنون، مانند من، در تلاش برای درک یک رابطه فراآتلانتیکی هستند که در مقابل چشمان ما در حال فروپاشی است.
در حالی که دونالد ترامپ گرینلند را به الحاق، اروپا را به جنگ اقتصادی و اوکراین را به انتخاب بین استعمار اقتصادی توسط آمریکا و انقراض به دست روسیه تهدید می کند، سؤالی که رهبران ما با آن روبرو هستند این نیست که آیا اروپا اشتباه کرده است که به آمریکا اعتماد کرده است.
در واقع، اروپا از تعهد آمریکا به امنیت خود بسیار سود برده است. دهه ها در صلح سپری شد، و هر دلاری که ایالات متحده برای دفاع از اروپا خرج کرد، یورویی بود که قاره می توانست برای زیرساخت ها، مراقبت های بهداشتی و بازنشستگی صرف کند. آقای ترامپ تجلی بسیاری از آمریکایی ها است که به درستی احساس می کنند که طرف کوتاه این قضیه را گرفته اند.
در زمان صلح، عدم سازش اروپا در مورد دفاع ما را آسیب پذیر کرد، اگرچه نه به صورت وجودی. اما امروز، در مواجهه با یک روسیه انتقام جو که در حال جنگ در مرزهای ما است و یک رئیس جمهور آمریکایی که آشکارا با اتحاد فراآتلانتیکی خصومت دارد، اروپا باید با این واقعیت کنار بیاید که ما نه تنها از نظر وجودی آسیب پذیر هستیم، بلکه ظاهراً تنها نیز هستیم.
پس از 80 سال امنیت تحت حمایت آمریکا، ما اروپایی ها اکنون باید بار تأمین امنیت صلح در قاره خود را بر دوش بکشیم. انجام این کار مستلزم آن است که ما به دو چالش به همان اندازه فوری رسیدگی کنیم: اطمینان از اینکه اروپا می تواند سرانجام از خود دفاع کند، و تأمین یک صلح پایدار برای یک اوکراین مستقل.
به عنوان یک خط مبنا، هزینه های دفاعی اروپا باید به سطح دوران جنگ سرد بازگردد. بر اساس برابری قدرت خرید، روسیه سال گذشته بیشتر از کل اروپا در دفاع هزینه کرد. من معتقدم که هدف فعلی هزینه های دفاعی ناتو 2 درصد از تولید ناخالص داخلی باید فوراً به یک الزام 3 درصدی تبدیل شود، و تا سال 2028 به 4 درصد برسد. این به معنای حدود 400 میلیارد دلار هزینه دفاعی سالانه اضافی خواهد بود.
هزینه کردن آن برای تانک ها، توپخانه و هواپیماهای جنگنده کافی نخواهد بود. اروپا همچنین باید اطمینان حاصل کند که می تواند مستقل از آمریکا عمل کند. این امر مستلزم سرمایه گذاری های قابل توجهی در قابلیت هایی مانند دفاع هوایی، سوخت گیری و سایر تدارکات است که از عملیات نظامی پشتیبانی می کنند—و اروپا تقریباً به طور کامل به آمریکا وابسته است.
اروپا همچنین باید بتواند در مقیاس وسیع تجهیزات و فناوری مورد نیاز خود را تولید کند. تقریباً 80 درصد از تدارکات دفاعی آن از خارج از اروپا—عمدتاً از ایالات متحده—تأمین می شود. شرکت های دفاعی اروپا، که در کشورهای مختلف گسترده شده اند و متکی به سفارش های ملی کوچک هستند، مقیاس لازم برای رقابت با همتایان آمریکایی خود را ندارند. در نتیجه، قاره کمتر از آنچه نیاز دارد تولید می کند—اغلب با هزینه بیشتر. این باید به سرعت تغییر کند.
اروپا باید اجازه ادغام های عمده در صنعت دفاعی خود را بدهد، حتی اگر به معنای ادغام ده ها شرکت دفاعی ملی کوچک و متوسط باشد. برای تشویق سرمایه گذاری خصوصی جدید، بانک سرمایه گذاری اروپا باید دستورالعمل های ESG (محیط زیست، اجتماعی و حکومتی) خود را تغییر دهد تا به آن اجازه دهد بیشتر به این بخش وام دهد. اگر نیروهای روسی در حال راهپیمایی به سمت تالین باشند در حالی که آمریکا نظاره گر است، می توانید تأمین مالی انتقال سبز را فراموش کنید.
در حالی که در اروپا تقریباً اجماع وجود دارد که باید بیشتر در دفاع هزینه کرد، اما در مورد چگونگی رسیدگی به جدی ترین تهدید برای امنیت ما از زمان تسلیم آلمان نازی، اختلاف نظر وجود دارد. همانطور که آقای ترامپ در حال مذاکره بر سر حاکمیت اوکراین با ولادیمیر پوتین است، اروپا اکنون باید کارت های خود را روی میز بگذارد.
اوکراین پس از جنگ به تضمین های امنیتی مشخصی نیاز خواهد داشت تا روسیه استراحت کرده و دوباره مسلح شده را منصرف کند. ماده 5 دفاع متقابل ناتو محکم ترین و مقرون به صرفه ترین تضمین ها است—بنابراین ما باید با قاطعیت از عضویت اوکراین در ناتو حمایت کنیم.
علیرغم خواسته هایش، آقای پوتین در مورد اینکه آیا این اتحاد از اوکراین استقبال می کند یا خیر، حرفی برای گفتن ندارد. این بر عهده اوکراین و ناتو است که مذاکره کنند. اما اگر آقای ترامپ، به عنوان رهبر بزرگترین عضو ناتو، آن را نپذیرد، اروپا باید تضمین های خود را ارائه دهد.
در غیاب آمریکا، من هیچ عامل بازدارنده معتبری فراتر از یک مأموریت اجرای صلح به رهبری اروپا نمی بینم، که بر اساس آن ده ها هزار نفر از نیروهای ما در پشت خطوط در حمایت از همتایان اوکراینی خود مستقر می شوند—با یک تعهد روشن مبنی بر اینکه هر حمله مجدد روسیه با یک واکنش نظامی از سوی اروپا روبرو خواهد شد.
آقای پوتین به دنبال ادعای وتوی نیروهای غربی در خاک اوکراین بوده است، اما این بر عهده او نیست که تصمیم بگیرد. اگر دولت مستقل اوکراین درخواست یک مأموریت بازدارنده اروپایی را بدهد، ما باید تهدیدهای رهبر روسیه را نادیده بگیریم، نه اینکه از ترس آنها بترسیم.
چنین مأموریتی البته خطراتی را برای اروپا به همراه خواهد داشت و به سختی سه ماه پیش غیرقابل تصور بود. اما هزینه های یک صلح ناپایدار در درازمدت بیشتر خواهد بود. تاریخ به ما می گوید که مماشات و اقدامات نیمه کاره به صلح منجر نمی شود. اگر آقای پوتین ضعفی را حس کند، در اوکراین متوقف نخواهد شد. ما باید روشن کنیم که در مورد مسائلی که برای امنیت ما ضروری است، اروپا عقب نشینی نخواهد کرد.
تصمیماتی که اروپا با آن روبرو است آسان نیست. افزایش سرمایه گذاری در دفاع به معنای پول کمتر برای هزینه های اجتماعی خواهد بود. استقرار مردان و زنان یونیفرم پوش باید به عنوان تصمیمی که بالقوه مرگ و زندگی است تلقی شود. اما ما زمانی برای تلف کردن در تردید نداریم.
معماری امنیتی که اروپا برای نسل ها به آن تکیه کرده است از بین رفته است و باز نخواهد گشت. در بحبوحه یک درگیری جهانی جدید از آرمان ها، ما دیگر نمی دانیم آمریکا کجا ایستاده است. اگر مأموریت دفاع از آزادی و دموکراسی در اروپا صرفاً بر عهده ما باشد، باید سرانجام آماده پذیرش آن باشیم.¦
آندرس فوگ راسموسن از سال 2001 تا 2009 نخست وزیر دانمارک و از سال 2009 تا 2014 دبیرکل ناتو بود.