درون یک اتاق بزرگ در وست ساید منهتن، تمرین برای جدیدترین احیای برادوی از نمایش «Glengarry Glen Ross» اثر دیوید مامیت پر از لاف زنیهای مردانه و صحبتهای زشت بود. و این قبل از شروع اجرای صحنه توسط بازیگران بود.
صبح یک روز جمعه بود و پاتریک ماربر، کارگردان بریتانیایی نمایش، پس از یک دوره کوتاه بیماری، به دو تن از ستارگان خود، بیل بور و مایکل مککین، نزدیک شد. آنها داخل یک غرفه رستوران موقت نشسته بودند و آماده میشدند تا نقش فروشندگان مستأصل املاک و مستغلات را بازی کنند که به فکر سرقت از دفتر خود هستند.
سپس ماربر یک کیف دستی را جلوی آنها دید که قبلاً ندیده بود. بور با لحن بریده بریده بوستونی خود پاسخ داد: «شما رفته بودید، بنابراین نمایشنامه تغییر کرد.»
ماربر بین حالت آزرده و سرگرم به نظر میرسید. مورد تمسخر قرار گرفتن توسط یکی از بزرگترین کمدینهای استندآپ زنده یک افتخار است. اما کاری برای انجام دادن وجود داشت. پیشنمایشها فقط چند هفته دیگر، در 10 مارس، در تئاتر پالاس شروع میشد. او چرخید، به سمت میز خود بازگشت، یک ویپ برداشت و یک پک زد. بور جست زد. با لحنی تحقیرآمیز پرسید: «این چیه؟» «مثل یک مرد سیگار بکش!»
بور عاشق اذیت کردن مردم است. البته فعل دقیقتری از «اذیت کردن» وجود دارد، اما من قرار نیست از آن در اینجا استفاده کنم. اینقدر ذاتی شخصیت آزاردهندهاش است که وقتی دقایقی قبل از تمرین از او پرسیدم چرا فرانسوی میخواند، بور یک فانتزی انتقامجویانه را توصیف کرد: یک اجرای استندآپ احتمالی در فرانسه با هدف تحریک پاریسیهایی که نسبت به آمریکاییها که زبانشان را خراب میکنند، مغرور هستند. فقط بیل بور فرانسوی را «از روی لجبازی» یاد میگیرد.

در ساعت بعد، او به اذیت کردن ماربر ادامه داد. وقتی کارگردان، که او نیز یک کمدین و نمایشنامه نویس است، از او خواست که به نحوه استفاده مککین از خلال دندان در صحنه توجه کند، بور با لحنی طعنهآمیز گفت: «باید به او توجه کنم؟ باشه. متاسفم.»
در یک مقطع، بور توضیح داد که به این دلیل ماربر را دست میاندازد که او نیز یک کمدین است: بور گفت: «اگر او واقعاً یک شخص بود، من احساساتش را جریحهدار میکردم.»
بور با «Glengarry»، 56 ساله، وارد قلمرو جدیدی میشود. او در فیلمها و برنامههایی مانند «Breaking Bad» (همراه با باب اودنکرک، همبازیاش در «Glengarry») و «The Mandalorian» بازی کرده است، اما این اولین حضور حرفهای او در تئاتر است.
از یک زاویه خاص، غیرمحتمل به نظر میرسد. بور در طول دههها استندآپ پرکار، شخصیت پرحرفی را به تصویر کشید که در انتهای بار داد میزند. او به من گفت که مدت زیادی فکر نمیکرد تئاتر برای او مناسب است و آن را با نمایشهای موزیکال مرتبط میدانست، که به گفته او «لزوماً حال و هوای من نیستند». دیدن فیلیپ سیمور هافمن و جان سی. رایلی در برادوی در «True West» نظرش را تغییر داد. او در مورد این اثر که در سال 2000 به روی صحنه رفت گفت: «قدرت آن را دیدم. مانند استندآپ بود، که از انرژی جمعیت تغذیه میکرد.»
جالب اینجاست که بور این کار را مدیون ناتان لین است، بازیگری که هرگز ملاقات نکرده است و در این اثر حضور ندارد. با این حال، در ابتدا از لین خواسته شده بود که نقش فروشنده مسنتر، شلی لِوین را بازی کند (اودنکرک پس از ترک لین برای یک سریال تلویزیونی این نقش را بر عهده گرفت) و به تهیهکننده، جفری ریچاردز گفته بود که فقط در صورتی این کار را انجام میدهد که بور را در نقش ماس انتخاب کنند.
لین برای ریچاردز و ماربر کلیپهایی از اجراهای بور، از جمله یکی از استندآپهای او را فرستاد. او نوشت: «آقایان، به میدانی که پر است توجه کنید.» آنها متقاعد شدند. (لین موفقیت کمتری در متقاعد کردن مامیت برای قرار دادن سخنرانی «قهوه برای فروشندگان موفق است» الک بالدوین از اقتباس فیلمی در نمایشنامه داشت.)
لین علاوه بر اینکه بازیگر بزرگی است، توضیح داد که بور فقط شبیه یکی از شخصیتهای مامیت به نظر میرسد. لین در یک مصاحبه تلفنی به من گفت: «خشم. خشم فروخفته. خطری در او وجود دارد. این با دنیای مامیت همخوانی دارد. میتوانستم صدای او را بشنوم که کمی خندهدار و کمی ترسناک است.»

داخل یک کافه آرام در محله ایتالیای کوچک، شروع کردم به گفتن به بور که چیزی وجود دارد که او اغلب در مورد آن صحبت میکند که با من همخوانی دارد که او حرفم را قطع کرد.
او در حالی که به عقب تکیه میداد و میخندید، با یک هودی خاکستری و شلوار جین پاسخ داد: «فاحشهها؟» من پاسخ دادم نه، من در مورد فاحشهها صحبت نمیکنم، و کاملاً قدردان این هستم که چقدر خندهدار به نظر میرسد که یک روزنامهنگار نیویورک تایمز این را در یک مصاحبه بگوید.
من میخواستم در مورد خشم مردانه صحبت کنم، یک موضوع همیشگی در استندآپهای او. برخی از خندهدارترین بخشهای بور در مورد این است که چگونه مردان، آنقدر نگران به نظر رسیدن حساس یا ضعیف هستند که نمیخواهند با خرید کدو تنبل یا حتی حمام کردن، مردانگی خود را به خطر بیندازند، این احساسات را سرکوب میکنند که در نهایت به خشم تبدیل میشوند. وقتی این را مطرح کردم، بور دوباره حرفم را قطع کرد.
او با یک نگاه خیره شدید گفت: «اجازه بدهید این را از شما بپرسم. یک ساعت است که با من هستید. آیا من آدم عصبانی به نظر میرسم؟»
مکث میکنم. او زمانی که من با او در مورد قطعهای که در مورد ورزش زنان انجام میدهد، دعوا کردم، کمی آزرده به نظر میرسید. بور تنها کسی نیست که دوست دارد مردم را اذیت کند. اما بور به تنهایی در گفتگو، شبیه همان مردی است که جلوی جمعیت است، فقط متفکرتر و ملایمتر. او گفت: «حقیقت زیادی در مورد پسری که روی صحنه میبینید وجود دارد. اما شما فقط از یک طرف به من نگاه میکنید.»
سمتی که من در اینجا میبینم، پسری با مشکلات خشم است که یاد گرفته چگونه آنها را کنترل کند. ازدواج و داشتن فرزند به او کمک کرد، ناگفته نماند که قارچ مصرف کرد، که در یک ویژه برنامه نتفلیکس در سال 2022 در مورد آن صحبت کرد. بور این ایده را رد میکند که کنترل کردن عصبانیتش باعث میشود لبه خود را از دست بدهد.
او گفت: «من میخواهم لبهام را از دست بدهم. نمیخواهم عصبانی زندگی کنم.» «و این نکته: اگر لبهای داشته باشید، هرگز آن را از دست نمیدهید. هر زمان که نیاز داشته باشم میتوانم به آن ضربه بزنم. شما به سگ دیگر پارس میکنید و باعث میشوید که دور شود. من میدانم چگونه این کار را انجام دهم.»
او این را در اتاق تمرین نشان داد. بور با وجود بیاحترامی شوخآمیزش، به نقش خود جدی برخورد کرده است (او به کمی عصبی بودن اعتراف میکند). او تقریباً کاملاً بدون متن و با یک برداشت دقیق از نمایشنامه و روانشناسی و زندگی عاطفی مردان در آن، وارد تمرینات شد. ماربر به من گفت که بور یک «حرفهای تمامعیار»، یک بازیگر صحنهای طبیعی و کاملاً مناسب است. ماربر در مورد این شخصیت توضیح داد: «ماس بیادب و ناخوشایند و خشن است، اما نمیتوانید به خاطر آن از او متنفر باشید. او درست مانند بیل، مقدار مشخصی جذابیت و خوش زبانی دارد.»
در بازگشت به اتاق تمرین، بور در صحنه خود با مککین، یک فروشنده است که ایده خود را به یک فروشنده دیگر میفروشد. (درست بیرون در، کیران کالکین، که نقش فروشنده برتر، ریکی روما را بازی میکند، روی لپتاپ خود خم شده بود و روی زندگینامه خود در Playbill کار میکرد.) بور لحظهای شوخ و توطئهآمیز، گرم و پچپچکنان بود و لحظهای دیگر منفجر میشد، اما به طور استراتژیک. وقتی شخصیتش دروغ گفتن گیر افتاد، بور به جلو خم شد و حمله کرد. او با صدایی بلند که سطح دسیبل آن بالا میرفت، غرید: «دروغ گفتم. خب؟» خطر اینجاست.
بور به من گفت که خشم ماس از آسیب ناشی میشود. او گفت: «او احساس نمیکند مورد احترام است. او احساس نمیکند دوستش دارند. او احساس تنهایی میکند.» «به عنوان یک مرد، شما اجازه ندارید آن را ابراز کنید. شما نمیتوانید اینگونه با مرد دیگری در مقابل مردان دیگر صمیمی باشید.»
بور توضیح داد که به جای آن، او به او فحش میدهد.
در این لحظه سیاسی قطبیشده ما، این کمدین به طور عمدی دست نیافتنی است. او از لگد زدن به حساسیتهای لیبرال لذت میبرد. اما یک خط فکری پوپولیستی نیز در کار او وجود دارد که بانکداران، شرکتهای بیمه و ثروتمندان را مورد تمسخر قرار میدهد. اخیراً او ایلان ماسک را که متهم به نشان دادن سلام نازی شده بود، مسخره کرد و روز قبل از اینکه او را در تمرین ببینم، پس از اینکه TMZ کلیپی از «پادکست صبح دوشنبه» طولانی مدتش منتشر کرد که میگفت میلیاردرها باید «مانند سگهای هار کشته شوند»، در X ترند شده بود.
وقتی به او میگویم که بن شاپیرو، شخصیت رسانهای راستگرا، گفته است که او «هوشیار» شده است، بور جواب میدهد: «تنها چیزی که او میدانست این است که اگر کلمه "هوشیار" را روی چیزی که من گفتم بگذارد، پول بیشتری به دست خواهد آورد. نمیدانم او کیست، اما آن مرد یک آدم عوضی است.»

مامیت در سالهای اخیر به عنوان نمایشنامهنویسی که بیشترین طرفداری را از ترامپ در برادوی داشته است، ظاهر شده است، اما بور «Glengarry Glen Ross» برنده جایزه پولیتزر را شبیه منتقدان و دانشگاهیانی میداند که در ابتدا هنگام افتتاح آن در دهه 1980 دیدند: به عنوان انتقادی از سرمایهداری افسارگسیخته و قاعده «برنده همهچیز را میبرد».
بور که در لس آنجلس زندگی میکند، گفت: «نکته خندهدار این است که بسیاری از این نمایشنامه را از طریق ظهور سرویسهای استریم تجربه کردهام. وقتی 30 سال پیش وارد این تجارت شدم، یک بازیگر نقش مکمل میتوانست زندگی خود را تامین کند. در طول 20 سال گذشته، این فقط ستاره سینما و چند نفر دیگر شده است. یک نفر در بالا این چیز آبدار را میخورد و بقیه ما پوست آن را میخوریم.»
بور در اوج حرفه خود قرار دارد. لورن مایکلز از او خواست تا تکگویی اولین قسمت «Saturday Night Live» را که پس از انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر پخش میشد، انجام دهد. اما به اندازه کافی با او صحبت کنید و متوجه میشوید که خاطرات او به عنوان یک جوان در حال تقلا هنوز تازه هستند. اشاراتی به «خانه دیوانه آلمانی ایرلندی» دوران کودکیاش خواهید شنید، مکانی که فاقد گرمای خانههای دوستانش بود. یا روزهای اولیه کمدی که احساس میکرد از عمق خود خارج شده است.
شخصیتی از «Glengarry» که او بیشتر با آن همذاتپنداری میکند، یکی از فروشندگان پر تلاش و پرحرف مامیت نیست، بلکه جیمز لینک، علامت بیاثر، مردی است که به او فروخته میشود و سپس به خاطر عدم قدرت خود برای تصمیمگیری عذرخواهی میکند. او گفت: «من تا حدود 30 سالگی آن پسر بودم.» و افزود که از نظر اجتماعی برای سن خود نابالغ بود. اینکه چگونه در صندوق عقب ماشین کسی سر در نیاوردم فراتر از درک من است.»
ویژه برنامه بعدی بور، «سالهای مرده متحرک»، که در 14 مارس در Hulu به نمایش در میآید، آسیبپذیری او را نیز نشان میدهد و با اعترافی شروع میشود که دلیل ورود او به کمدی این بود که گروهی از غریبهها او را دوست داشته باشند. برای مردی که اینقدر راحت یک اتاق را عصبانی میکند، و دوست دارد مردم را اذیت کند، این موضوع تعجبآور است. بور در پاسخ به این سوال با لحنی متفکرانه میگوید که روشی که او مردم را از خود دور میکند نیز راهی برای کنار آمدن است. «این فقط یک مکانیسم دفاعی دیگر است.»
پس از اینکه بور و مککین اجرای صحنه خود را به پایان رساندند، ماربر از هر دو تعریف کرد و پیشنهاد کرد که مککین در حالی که بور صحبت میکند، لحظهای برای نوشیدن پیدا کند. پس از آن، شخصی که مراقب فیلمنامه بود و چند قدم دورتر از ماربر نشسته بود، به بور گفت که او یک کلمه را اشتباه گفته است.
این سخنرانی در مورد این است که چگونه مردم هندی هرگز از فروشندگان خرید نمیکنند. این شکایت نژادپرستانه روی نگاه چهره زنان هندی متمرکز است. این جمله در نمایشنامه این است که آنها طوری به نظر میرسند که گویی رابطه جنسی «با یک گربه مرده» داشتهاند، اما بور گفت «توسط یک گربه مرده».
مککین با صدای یک ویراستار دقیق گفت: «این متفاوت است.» و افزود: «شهرت گربه به اندازه کافی بد است.»
ماربر از این لحظه برای بررسی معنای این جمله استفاده کرد. او از بور پرسید: «شما چه میگویید؟»
بور گفت که خود توضیحی به نظر میرسد. ماربر به متن بازگشت. «اما آیا میپرسید که آیا یک گربه مرده وارد آنها شده است؟»
این احتمالاً پوچترین لحظه ساعت گذشته بود، لحظهای که بیشتر از همه خواستار یک شوخی بود. شاید این یک تنظیم خیلی آسان بود یا غریزه کمدین او این بود که وقتی دیگران زیگ میکنند، زاگ کند، اما بور به جای اینکه این وضعیت را سبک کند، با صدای بلند دراماتورژیک شد. او با جلب توجه اتاق پرسید: «گوش کن. میخواهی در مورد آن توضیح دهم؟»
او در مورد شخصیت خود گفت: «او یک پیرمرد است که میخواهد وقتی در اطراف آنهاست، زنان زیبا لبخند بزنند. آنها هیچ چیز به او نمیدهند، که به نفس او لطمه میزند. خب، او چه کار میکند؟ میگوید «من باید روی خودم کار کنم»؟ نه! او حرفی باورنکردنی بیادبانه میزند.»
پس از لحظهای سکوت، ماربر قبل از شکستن دیوار چهارم اتاق تمرین و چرخیدن به سمت من گفت «درخشان» و پرسید که آیا من توضیحات بور را شنیدهام یا خیر. او با تکیه بر لهجه بریتانیایی خود، شاید نیش خود را میزد و فریاد زد: «بازیگر حسابی. بازیگر صحنهای حسابی.»
بور لبخند زد. او با اشاره به توضیح قبلی خود گفت: «همچنین، این یک جلسه درمانی بود.»