اعلامیه سر کییر استارمر در ۲۵ فوریه مبنی بر اینکه بریتانیا هزینههای دفاعی خود را از ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی به ۲.۵ درصد تا سال ۲۰۲۷ افزایش خواهد داد، با هدف رسیدن به ۳ درصد پس از سال ۲۰۳۰ برای مواجهه با یک چالش امنیتی "نسلی"، قرار بود توجهات را به خود جلب کند—و نه فقط در بریتانیا. نخستوزیر قرار بود ۴۸ ساعت بعد در کاخ سفید با دونالد ترامپ دیدار کند. او حداقل حالا چیزی برای نشان دادن به او داشت.
سر کییر همچنین امیدوار است که بتواند نقش بریتانیا را به عنوان یک وزنه امنیتی در قاره اروپا احیا کند، در حالی که هدفی جدید را به رایدهندگان در داخل کشور نشان میدهد. قرار است گروهی از رهبران اروپایی در ۲ مارس در لندن برای بحث در مورد دفاع گرد هم آیند. اینکه آیا پول اضافی، که با غارت بودجه کمکهای خارجی به دست آمده است، برای رسیدگی به مشکلات آنچه منتقدان آن را نیروهای مسلح "توخالی شده" بریتانیا توصیف کردهاند، کافی خواهد بود یا خیر، مشکوک است. اما این یک شروع است.
این ممکن است آقای ترامپ را راضی نکند، که از اروپا خواسته است هزینههای نظامی خود را به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهد. بریتانیا یک رابطه امنیتی منحصربهفرد نزدیک با آمریکا دارد. بازگشت دوباره آقای ترامپ، تردیدهایی را در مورد فرضیات غیرقابل انکار قبلی در مورد استحکام این رابطه ایجاد کرده است.
هیچ چیز قدرتمندتر از کمکی که آمریکا در حفظ بریتانیا در تجارت بازدارندگی هستهای ارائه میدهد، نمادی از میزان پیوستگی نظامی این دو کشور نیست. بازدارندگی بریتانیا همچنین اهمیت جدیدی برای متحدان اروپایی پیدا کرده است که میترسند آقای ترامپ چتر هستهای آمریکا را که بیش از ۷۰ سال از آنها محافظت کرده است، ببندد. پیش از آنکه فردریک مرتز، صدراعظم احتمالی بعدی آلمان شود، درباره "به اشتراک گذاری" نیروهای هستهای خود توسط بریتانیا و فرانسه در صورتی که دیگر نتوان به آمریکا تکیه کرد، فکر میکرد.
برخلاف بازدارندگی هستهای فرانسه، که یک تلاش کاملاً ملی است، نیروهای بریتانیا، در حالی که "از نظر عملیاتی مستقل" هستند، به یک توافق ۶۷ ساله متکی هستند که بر اساس آن آمریکا فناوری و زیرساختهای هستهای خود را با بریتانیا به اشتراک میگذارد. چه میشود اگر آقای ترامپ به این نتیجه برسد که این توافق دیگر منافع آمریکا را تأمین نمیکند؟
اسناد بنیانگذار رابطه هستهای، توافقنامه دفاع متقابل (MDA) سال ۱۹۵۸ و توافقنامه فروش Polaris سال ۱۹۶۳ است که از طریق آن بریتانیا توانست موشک بالستیک پرتاب شده از زیردریایی جدید آمریکایی را به دست آورد. در حالی که بریتانیا زیردریاییها و کلاهکهای جنگی خود را میسازد و طراحی میکند، به شدت به فناوری آمریکا تکیه خواهد کرد. با این حال، نیروهای هستهای بریتانیا تحت کنترل انحصاری نخستوزیر بریتانیا خواهند بود، که میتواند دستور دهد موشکها بدون اجازه رئیسجمهور آمریکا به سمت اهدافی در روسیه شلیک شوند.
مشخص بود که این توافق برای بریتانیا چه فایدهای دارد. این کشور ارزانتر از آنچه در غیر این صورت ممکن بود، یک قدرت هستهای باقی خواهد ماند. برای آمریکاییها، مزایا ظریفتر بود. بریتانیا میتواند بیشتر روی نیروهای متعارف خود در اروپا هزینه کند و سهمی در هزینههای آمریکا خواهد داشت. سر لارنس فریدمن، یک استراتژیست بریتانیایی، میگوید آمریکاییها همچنین از نبوغ دانشمندان هستهای بریتانیایی که گاهی اوقات راههای ارزانتری برای انجام کارها پیدا میکردند، قدردانی میکردند. یک منطق دیگر این بود که یک مرکز تصمیمگیری هستهای دوم، بازدارندگی را تقویت میکند اگر روسها (به اشتباه) تعهد هستهای آمریکا به اروپا را زیر سوال ببرند.
بریتانیا در دهه ۱۹۸۰ تا حدودی بیشتر به آمریکاییها وابسته شد، زمانی که موشک قدرتمندتر Trident جایگزین Polaris شد. دولت تاچر تصمیم گرفت که از آنجایی که ۵۸ موشک Trident که بریتانیا حق خرید آنها را داشت، میتوانستند برای مدت طولانیتری نسبت به Polaris در لولههای پرتاب خود بمانند، نیازی نبود که مانند قبل در بریتانیا نگهداری شوند. آنها بخشی از مجموعهای از موشکها خواهند شد که در پایگاه زیردریایی کینگز بی در جورجیا نگهداری میشوند.
نگرانیها در مورد وابستگی نادیده گرفته شد. رابرت آرمسترانگ، دبیر کابینه مارگارت تاچر، به او گفت که "در صورت غیرقابل تصوری که یک دولت آمریکایی آینده تصمیم بگیرد تامین قطعات را قطع کند"، "هیچ اثر ناگهانی" وجود نخواهد داشت، اگرچه در طول "دو یا سه سال" اثربخشی بازدارندگی "شروع به کاهش" میکند. در سال ۲۰۰۶، کمودور تیم هیر، رئیس سابق سیاست هستهای در وزارت دفاع، به کمیته دفاع عوام گفت: "اگر، در یک دوره بسیار طولانی، ما به شدت از آمریکاییها بیگانه شویم و آنها تصمیم بگیرند که توافقات خود را زیر پا بگذارند، ما در ... مشکل بزرگی قرار خواهیم گرفت." اما این خطر "بسیار کم" بود.
استقلال عملیاتی همچنان ادامه دارد. جیمز جینکس، نویسنده "یک بمب بسیار بریتانیایی"، که سال آینده منتشر میشود، میگوید: "هیچ چیز در سیستم Trident، به عنوان مثال یک کلید کشتار یا نرمافزار، وجود ندارد که مانع از پرتاب موشک توسط یک فرمانده زیردریایی بریتانیایی پس از صدور مجوز از سوی نخستوزیر بریتانیا شود." آمریکاییها همچنین نمیتوانند سیستمهای هدایت را که خودکفا هستند، خاموش کنند.
بریتانیا اخیراً اقداماتی را برای اعطای اختیارات بیشتر به خود انجام داده است. به عنوان بخشی از تجدید بازدارندگی و توافق زیردریایی هستهای AUKUS با استرالیا و آمریکا، بریتانیا سال گذشته احیای پایگاه صنعتی هستهای خود را اعلام کرد. در سال ۲۰۲۱، بریتانیا کنترل سازمان تسلیحات اتمی، که کلاهکهای جنگی را طراحی و تولید میکند، از کنسرسیومی به رهبری لاکهید مارتین، یک شرکت دفاعی آمریکایی، پس گرفت.
با این حال، شرکت هستهای بریتانیا همچنان عمیقاً با آمریکا در هم تنیده است. موشکها از مجموعه کینگز بی میآیند. آزمایش موشک تحت نظارت آمریکا در کیپ کاناورال انجام میشود. زیردریاییها و کلاهکهای جنگی بریتانیایی طرحهایی را با همتایان آمریکایی خود به اشتراک میگذارند و به قطعات یدکی ساخته شده در آمریکا متکی هستند (اعتقاد بر این است که بریتانیا نیز قطعات را در جهت دیگر میفرستد). MDA قبلاً هر ده سال یکبار قابل تمدید بود، اما سال گذشته اصلاح شد تا یک توافق "پایدار" باشد. اینکه آیا میتواند تصمیمی از سوی آقای ترامپ برای پایان دادن به آن را تحمل کند، موضوع دیگری است.
سر لارنس معتقد است که اگر این اتفاق بیفتد، "از دست دادن ناگهانی" اثربخشی وجود نخواهد داشت، "اما با گذشت زمان ما برای حفظ آن تلاش خواهیم کرد". بزرگترین مشکلات جایگزینی محل نگهداری موشک کینگز بی و تمام شدن قطعات یدکی حیاتی خواهد بود.
در گذشته، چنین افکاری در ذهن یک نخستوزیر بریتانیایی که از کاخ سفید بازدید میکند، وجود نداشت. ده سال پیش، مالکوم چالمرز از RUSI، یک اتاق فکر، گفت: "اگر ایالات متحده اکنون کمکهای هستهای را قطع کند—پس از تقریباً ۶۰ سال—این یک اقدام خصمانه خواهد بود که رابطه اتحاد گستردهتر را زیر سوال میبرد. من هیچ چشماندازی برای وقوع این اتفاق نمیبینم." آن زمانها متفاوت بودند. ¦
این مقاله در بخش بریتانیا از نسخه چاپی با عنوان "سوال هستهای جدید" منتشر شد.