تصویرسازی: Ellie Foreman-Peck
تصویرسازی: Ellie Foreman-Peck

رئیس جمهور منزوی‌کننده‌ی آمریکا

خیر، لاس زدن‌های دونالد ترامپ با پوتین مانند سفر نیکسون به چین نیست.

اگر آمریکا باید بی‌رحم باشد، حداقل بگذارید درخشان باشد. این دعایی است که مدافعان رئیس جمهور دونالد ترامپ باید زمزمه کنند، زیرا او اوکراین را به دلیل مورد تهاجم قرار گرفتن سرزنش می‌کند و در سازمان ملل متحد از روسیه طرفداری می‌کند. تحسین‌کنندگان آقای ترامپ باید باور داشته باشند که ترفندهای سرد و در عین حال هوشمندانه، امتیازدهی‌های او به ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه را توضیح می‌دهند. یک نظریه محبوب شامل چین است. ادعا می‌شود که آقای ترامپ در حال لاس زدن با روسیه است تا آن را از آغوش چین، ابرقدرتی که رقیب مهیب آمریکا است، دور کند. برخی این را "کیسینجر معکوس" می‌نامند.

این برچسب از نظر ظاهری منطقی است. در اعماق جنگ سرد، هنری کیسینجر به عنوان مشاور دیپلماتیک ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهوری با استعدادهای فراوان که توسط اصول اخلاقی محدود شده بود، خدمت می‌کرد. این دو مرد از سال 1970 شروع به یک شاهکار زدند. آنها کانال‌های مخفی ارتباطی با مائو تسه تونگ، رهبر حزب کمونیست چین باز کردند. در آغوش گرفتن مائو برای افراد حساس نبود: این ظالم سالخورده خون زیادی بر دستان خود داشت. آرزوی بزرگ مائو پایان دادن به حمایت آمریکا از تایوان، جزیره تحت کنترل ملی‌گرایان بود که او آن را یک استان شورشی می‌دانست که باید توسط چین پس گرفته شود. رونوشت‌های طبقه‌بندی‌شده نشان می‌دهد که کیسینجر در مأموریت‌های خود به پکن اشاره می‌کند که آمریکا مانع از فتح تایوان نخواهد شد و از خط مشی علنی دولت خود فراتر می‌رود.

مجموعه‌ای از انگیزه‌ها الهام‌بخش تلاش نیکسون بود که منجر به سفر او به چین در سال 1972 شد. برخی از آنها شامل منافع ملی خودخواهانه بود، به ویژه امید (بی‌ثمر) او مبنی بر اینکه چین ممکن است به او در پایان دادن به جنگ آمریکا در ویتنام کمک کند. با این حال، برخی از آنها منعکس‌کننده اعتقاد نیکسون به مسئولیت‌های آمریکا به عنوان حافظ نظم پایدار جهانی بود. او با صدایی کاملاً جهانی‌گرایانه در سال 1967 نوشت: "ما به سادگی نمی‌توانیم برای همیشه چین را خارج از خانواده ملت‌ها رها کنیم، تا در آنجا به خیالات خود پر و بال دهد، نفرت‌های خود را گرامی بدارد و همسایگان خود را تهدید کند."

هدف اصلی نیکسون و کیسینجر بازی با "کارت چین" برای مهار شوروی نبود. این دو امیدوار بودند که چین را از حمایت از شورش‌های مائوئیستی در کشورهای در حال توسعه بازدارند. آنها همچنین در مورد ناراحت کردن سودمند رهبران شوروی صحبت کردند تا آنها را به سمت پیمان‌های کنترل تسلیحات و سایر اشکال تنش‌زدایی با آمریکا سوق دهند. تنها بعداً چین و آمریکا یک مشارکت ضد شوروی را شکل دادند، از جمله، به طرز شگفت‌آوری، پست‌های شنود سیا در سین‌کیانگ، در دورافتاده‌ترین غرب چین، برای جاسوسی از پرتاب موشک‌های شوروی. در طول دو دهه بعد، چین برای نوسازی خود به غرب متکی بود، نه به اتحاد جماهیر شوروی.

امروزه، اعضای حلقه داخلی آقای ترامپ توجیهات مختلفی برای پایان دادن به جنگ اوکراین و بیرون آوردن آقای پوتین از انزوا ارائه می‌دهند. بیشتر آنها شامل چین است. پیت هگست، وزیر دفاع، در توضیح کاهش علاقه آمریکا به امنیت اروپا می‌گوید: «ایالات متحده اولویت را به جلوگیری از جنگ با چین در اقیانوس آرام می‌دهد.» جی.دی. ونس، معاون رئیس جمهور، برای آمریکا "مضحک" است که "روسیه را به دست چینی‌ها سوق دهد" و همچنین "مضحک" است که روسیه "شریک کوچک چینی‌ها" باشد. در دنیای ترامپ، بازی کیسینجر معکوس یک حرکت "اول آمریکا" است. افسوس که این تاریخ بد و تحلیل بدتری از وضعیت کنونی است.

مهم‌تر از همه، آمریکا چین و اتحاد جماهیر شوروی را از هم جدا نکرد. در اواخر دهه 1960، متحدان سابق در آستانه جنگ بودند. چین با جسارت ناشی از شور و شوق مائوئیستی و رویاهای انقلاب جهانی (و دوز سنگینی از ملی‌گرایی)، شوروی را به "امپریالیسم سوسیالیستی" متهم کرد و آن را بدتر از امپریالیسم سرمایه‌داری آمریکا خواند. در یک مقطع، 45 لشکر ارتش شوروی در مرز چین مستقر شدند. دوئل‌های توپخانه‌ای ترس از حملات هسته‌ای را افزایش داد.

اکنون چین قدرت بسیار قوی‌تری است که بر روسیه، "برادر بزرگتر" سابق خود تسلط دارد. نشانه‌های زیادی از تردید روسیه در مورد این وابستگی به چین وجود دارد. پس از اینکه تهاجم به اوکراین باعث تحریم‌ها در غرب شد، روسیه به طور فزاینده‌ای به خریداران چینی کالاهای خود و به تأمین‌کنندگان چینی ابزار و قطعاتی متکی شده است که کارخانه‌هایش را به کار می‌اندازند، به ویژه آنهایی که پهپادها، موشک‌ها و تانک‌ها را تولید می‌کنند. آقای پوتین به معاملات سختی که چین هنگام خرید انرژی کشورش انجام می‌دهد، اشاره کرده است. اما اکنون که تجارت رونق گرفته است، هر دو کشور می‌توانند ببینند که چگونه اقتصادهایشان با هم سازگار هستند.

این نیز درست است که منافع دیپلماتیک و امنیتی همسایگان کاملاً همسو نیستند. از سوی چینی‌ها، محققان خوش‌نام می‌گویند که دولت‌های اروپایی هنگام متهم کردن چین به حمایت از روسیه در جنگ با اوکراین، منصفانه رفتار نمی‌کنند. با این حال، آنها اعتراف می‌کنند که تصور حمایت از روسیه به منافع چین در اروپا آسیب جدی وارد کرده است. همین محققان چینی از روابط نزدیک‌تر روسیه با کره شمالی، همسایه دردسرساز و متحد فرضی کشورشان، شکایت دارند. آنها ابراز نگرانی می‌کنند که ممکن است کره شمالی در ازای اعزام نیرو به اوکراین با سلاح‌های پیشرفته‌ای که منطقه را بی‌ثبات می‌کند، تلافی شود. به عبارت دیگر، چین و روسیه شرکای ناهموار و مشکوکی هستند. اما این سال 1969 نیست. روسیه از چین نمی‌ترسد و چین هم از روسیه نمی‌ترسد. بلکه، هر دو کشور متقاعد شده‌اند که در یک رقابت طولانی‌مدت برای برتری با آمریکا قفل شده‌اند، رقابتی که بیشتر از دونالد ترامپ دوام خواهد داشت.

خودخواهی و بی‌رحمی یکسان نیستند

کسانی که آقای ترامپ را به عنوان یک استراتژیست چیره‌دست به تصویر می‌کشند، یک مشکل آخر هم دارند. حتی مشخص نیست که آیا آقای ترامپ معتقد است که در حال قدم گذاشتن در جای پای نیکسون و کیسینجر است یا خیر. او اغلب به نظر می‌رسد که با ژئوپلیتیک و در واقع با این تصور که خارجی‌ها تاریخ و باورهای اصلی خود را دارند، بی‌حوصله است. در عوض، به نظر می‌رسد که او ایدئولوژی را مانعی آزاردهنده برای انجام معاملات تجاری می‌داند. در مقابل، آقای شی و آقای پوتین وسواس تاریخ دارند. آنها در استفاده از تنش‌های ژئوپلیتیکی و اختلافات ایدئولوژیک برای افزایش قدرت، استاد هستند. هر دو رهبر ترس از تهدیدهای خارجی و نفوذ غرب را برای تحمیل سرکوب شدید در داخل کشور دامن زده‌اند.

اگر آقای ترامپ کشوری را منزوی می‌کند، کشور خودش است، زیرا او آمریکا را از متحدانش در اروپا و غرب گسترده‌تر جدا می‌کند. تحسین‌کنندگان می‌توانند در صورت لزوم آن را بی‌رحمانه بنامند. این حیله‌گری کیسینجری نیست.¦

مشترکین اکونومیست می‌توانند در خبرنامه نظرات جدید ما ثبت‌نام کنند، که بهترین سرمقاله‌ها، ستون‌ها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان را گرد هم می‌آورد.

این مقاله در بخش بین‌الملل نسخه چاپی با عنوان "رئیس جمهور منزوی‌کننده‌ی آمریکا" منتشر شد.