نویسنده جوآن دیدین به طور مشهوری مشاهده کرد: «ما برای اینکه زندگی کنیم، برای خودمان داستان میگوییم.» ملتها نیز همینطور. به عنوان مثال، چین داستانهایی را اختراع میکند تا تاریخ ناخوشایند را پاک کند یا دوباره بنویسد، مانند قیام تیانآنمن (مشابه تلاش دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده برای پاک کردن 6 ژانویه) یا وحشتهای انقلاب فرهنگی مائو تسه تونگ. در صحنه جهانی، چین به جهان داستانهایی درباره دیدگاه خود برای یک نظم جهانی پساآمریکایی میگوید که شباهت کمی به سیاستهای واقعی آن در آسیا دارد—بهویژه، و به طور فاحشتر، در همسایه جنگزده خود میانمار.
داستان چینی اینگونه است: هژمونی آمریکا سرکوبگر و تکقطبی بوده است. ظهور چین جهان را به روی یک نظم عادلانهتر و برابرتر باز خواهد کرد. پکن به طور پیوسته داستان خود را از یک نظم پساآمریکایی با مجموعهای از ابتکارات جهانی و نهادهای چینمحور مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای برای تحقق بخشیدن به دیدگاه شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، توسعه داده است: «جامعهای با سرنوشت مشترک». مکانیسم اصلی طراحیشده برای تحقق بخشیدن به جاهطلبیهای شی، ابتکار امنیت جهانی (GSI) است که به گفته پکن "حمایت و تحسین" بیش از 100 کشور را دریافت کرده است.
حدس میزنم آنها از مادر بودن و پای سیب نیز حمایت کنند. GSI بیشتر یک نسخه باز بستهبندی شده از پنج اصل همزیستی مسالمتآمیز، یکی از ستونهای سیاست خارجی رسمی چین از سال 1954 است. این اصول شامل: تعهد به "احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی"، "امنیت مشترک، جامع، مشارکتی و پایدار"، پیروی از "اهداف و اصول منشور سازمان ملل" و "حل اختلافات و مناقشات از طریق گفتگو و مشاوره" است.
رفتار واقعی پکن داستان دیگری را بازگو میکند. منطقه خاکستری دریایی علیه فیلیپین، ویتنام، مالزی و ژاپن در دریاهای چین جنوبی و شرقی، و درگیریهای وحشیانه با هند در هیمالیا وجود دارد. با این حال، مداخله یکجانبه پکن برای مدیریت جزئی یک نتیجه در جنگ داخلی میانمار، که در سال 2021 آغاز شد و حداقل 53000 نفر را کشته و حدود 3.5 میلیون نفر را در داخل کشور آواره کرده است، نشاندهنده آسیبشناسی رویکرد چین به آسیا است. برخلاف مواردی مانند دریای چین جنوبی یا مرز با هند، جایی که اختلافات ارضی طولانیمدتی وجود دارد و پکن ممکن است استدلال کند که اجبار آن اعمال حاکمیت است (البته بیشتر بر اساس ادعاهای مشکوک و بیاعتبار)، هیچ اختلاف مرزی حلنشدهای در رابطه با میانمار وجود ندارد.
برای انصاف، چین با 14 کشور در سراسر اوراسیا مرز مشترک دارد. تعداد کمی از مرزهای چین دوستانه هستند، برخی مورد مناقشه هستند و منجر به درگیریهای نظامی شدهاند، و برخی از کشورهای مرزی ناپایدار و/یا نفوذپذیر هستند. حتی مرزهای صلحآمیز کنونی مانند روسیه نیز شاهد درگیریهای بزرگ در حافظه زنده بودهاند.
بنابراین، با یک جنگ داخلی وحشیانه که در امتداد مرز 1323 مایلی آن با میانمار در جریان است، با برخی از گروههای قومی مانند وا یا کاچین که بین هر دو کشور تقسیم شدهاند، و باندهای جنایتکار که مراکز کلاهبرداری را اداره میکنند که به طور معمول شهروندان چینی را ربودهاند، درک این موضوع دشوار نیست که چرا سیاست خارجی یک حزب کمونیست چین که وسواس امنیتی دارد، ممکن است درگیر میانمار باشد. حکومت نظامی گاهی اوقات بمبهایی در امتداد مرز خود با چین پرتاب کرده است که به غیرنظامیان چینی در آن سوی مرز اصابت کرده و چین نیز گلولههای هشداری به سمت جتهای حکومت نظامی در مرز شلیک کرده است.
در حالی که چین قدرت مسلط است، میانمار همچنین با هند و بنگلادش در غرب، و تایلند و لائوس در جنوب شرقی خود مرز مشترک دارد. اصول GSI شی باید احترام به حاکمیت میانمار، همراه با همکاری و هماهنگی با سایر کشورهای آسیایی در خط مقدم که با پیامدهای آشفتگی جنگ داخلی دست و پنجه نرم میکنند، را نشان دهد.
تلاشهای چینی برای ایجاد همکاری یا دیپلماسی چندجانبه با سایر کشورهای در خط مقدم یا با انجمن ملل آسیای جنوب شرقی (آسهآن)، میانجیگر اصلی با میانمار، عضو سرکش آن، کم بوده است. منافع استراتژیک و اقتصادی چین در کریدور اقتصادی چین-میانمار، یک پروژه زیرساختی نیمهکاره از ابتکار کمربند و جاده (BRI) شامل یک بندر آبهای عمیق در خلیج بنگال، مناطق تجاری مرزی، خطوط لوله نفت و گاز به استان یوننان چین و یک پارک صنعتی گره خورده است. در صورت تکمیل، کل سرمایهگذاری میتواند به حدود $20 میلیارد برسد.
این بندر و خطوط لوله بخشی از تلاشهای پکن برای کاهش آسیبپذیری انرژی از خلیج فارس است که از طریق تنگه مالاکا حمل میشود. بیشتر مزایا به جز یک پارک صنعتی که هنوز محقق نشده است، به چین تعلق میگیرد و نقش اقتصادی پکن را در میانمار تقویت میکند. این درگیری پروژههای برنامهریزیشده BRI مانند سد میتسونه -اولویت پکن- را به عقب انداخته و تجارت فرامرزی را مختل کرده است.
در طول جنگ، پکن به فکر شماره 1 بوده و تلاشهای خود را بر حفاظت از منافع اقتصادی، جاهطلبیها و منافع امنیتی خود در امتداد مرز متمرکز کرده است. به حدی که پس از اینکه پکن پیشنهاد ایجاد یک شرکت امنیتی مشترک با حکومت نظامی برای محافظت از داراییهای خود در میانمار را داد، در ماه فوریه، حکومت نظامی قانونی را تصویب کرد که به شرکتهای امنیتی خصوصی چینی اجازه میدهد در میانمار فعالیت کنند تا از منافع خود محافظت کنند.
با این حال، چین که از همه طرف بازی میکند، به طور رسمی دولت نظامی را به رسمیت نشناخته است، و هیچ عشقی بین آنها وجود ندارد، اگرچه وابستگی متقابل وجود دارد. پکن به طور مبهم به عنوان یک دلال قدرت خود منصوب برای آشتی دادن منافع خود با گروههای قومی و حکومت نظامی، فشار میآورد، گاهی اوقات به سمت مخالفان، سازمانهای مسلح قومی (EAO) مختلف مانند ارتشهای ملی آراکان و کاچین، و اخیراً به سمت حکومت نظامی متمایل میشود. چین اکنون نگران فروپاشی احتمالی حکومت نظامی است، زیرا ارتش میانمار اکنون کمتر از نیمی از کشور را کنترل میکند—از جمله پایگاههای نظامی کلیدی و، گاهی اوقات، برخی از مراکز تجاری مرزی کلیدی.
سلاحهای چینی هر دو طرف حکومت نظامی و EAO را مسلح میکنند، که بسیاری از آنها توسط ارتش ایالتی متحد وا، یکی از EAOهایی که نزدیکترین روابط را با پکن دارد، در بین سایر گروههای اپوزیسیون توزیع میشوند. ناامیدی چین از شکستهای حکومت نظامی با افزایش مراکز کلاهبرداری میلیاردی در ایالت شان و در امتداد مرز تایلند که شهروندان چینی را برای انجام کلاهبرداری جهانی در مقیاس قاچاق میکنند، افزایش یافت.
نگرانی پکن در مورد وضعیت در آن سوی مرز خود ممکن است به توضیح اینکه چرا چین ظاهراً تأیید ضمنی به یک حمله تهاجمی اپوزیسیون در 16 ماه گذشته داده است که به طرز تکاندهندهای موفقیتآمیز بوده است. در 27 اکتبر 2023، گروهی از سه EAO ائتلاف سه برادر (3BTA) را تشکیل دادند و حملهای را آغاز کردند که اکنون "عملیات 1027" در ایالت شان مجاور چین نامیده میشود. تا پایان دسامبر، کنترل حدود 7700 مایل مربع از قلمرو را به دست گرفته بود. چین، با همکاری گروههای محلی و دولت تایلند و حکومت نظامی میانمار، شروع به نابودی سندیکاهای کلاهبرداری کرد، اگرچه برخی از آنها به سمت جنوب در امتداد مرز تایلند-میانمار حرکت کردند.
چین میانجیگر یک آتشبس موقت شد و سعی کرد با هر دو طرف برای بازگشایی تجارت مرزی همکاری کند. آتشبس متعاقباً شکست خورد. در این میان، یک حمله جداگانه توسط ارتش استقلال کاچین آغاز شد. در هر صورت، یک آتشبس متعاقب با MNDAA در ژانویه 2025 حاصل شد.
نتیجه همه اینها این است که مجموعهای از EAOها وجود دارند، برخی برای دههها برای به دست آوردن کنترل محلی در برابر دولت مرکزی مبارزه میکنند، بسیاری از آنها اکنون علیه رژیم نظامی همسو شدهاند. ترسهای فزاینده چین از فروپاشی یا شکست حکومت نظامی، تلاش پکن برای ایجاد یک نتیجه پایدار که از منافع آن محافظت کند را تحریک کرده است.
پکن در تلاش است تا برخی از EAOها را از یک همسویی اپوزیسیونی رو به رشد دور کند و به سمت همکاری با حکومت نظامی سوق دهد، فشار میآورد تا با انتخابات نوامبر 2025 که توسط یک رژیم نظامی ضعیفشده فراخوانده شده است، موافقت کنند. سرشماری خشونتآمیز مورد مناقشه 2024، که قبل از انتخابات مورد نیاز است—مورد مخالفت بسیاری از EAOها و دولت وحدت ملی در تبعید (NUG)—فقط در 145 شهر از 330 شهر کشور به پایان رسید—ممکن است هر گونه انتخاباتی را به تأخیر بیندازد. آسهآن آنچه را که میترسد انتخابات ساختگی باشد محکوم کرده است، استدلال میکند که صلح باید بر انتخابات مقدم باشد.
اگرچه پکن ترجیح میدهد نتیجهای را که توسط رژیم نظامی رهبری یا تطبیق داده شود، علیرغم ناراحتی آن از نیروهای طرفدار دموکراسی، به نظر میرسد مایل است با دولتی به رهبری NUG زندگی کند، اگر ثبات را به ارمغان بیاورد. تلاشهای انتخاباتی مشکلساز و ناتوانی چین در گلهداری گربهها به نظر میرسد که تردیدهایی را در پکن ایجاد میکند که میتواند به طور یکجانبه یک نتیجه پایدار و مشروع بین نیروهای پیچیده و رقیب را ترتیب دهد.
چین ترسهای ناشی از آنچه که تنها یک نقش متوسط ایالات متحده بوده است را اغراقآمیز کرده است. ایالات متحده پس از کودتای 2021 تحریمهای مالی را بر رژیم اعمال کرد و یک برنامه کمک بشردوستانه (که اکنون منجمد شده است) در میانمار داشته است، که بیشتر آن برای حمایت از پناهندگان روهینگیا بوده است. کمک ایالات متحده "حمایت فنی و غیرکشنده" به نیروهای طرفدار دموکراسی ارائه کرده است و با ائتلاف نیروهای دموکراتیک منتخب و چندین EAO در تماس است.
تا به امروز، میانمار، بیشتر از اکثر درگیریهای داخلی دیگر، نسبت به تلاشهای دیپلماتیک بینالمللی نفوذناپذیر بوده است. تا حدی، این ممکن است منعکسکننده پیچیدگی تنوع قومی آن باشد که ملت هنوز به طور کامل آشتی نداده است، آنچه که به نظر میرسد یک بنبست ناپایدار است. اما اعمال نفوذ اقتصادی، نظامی و انحصاری دیپلماتیک چین تنها در خدمت منافع خود، عامل کوچکی نبوده است.
شی در یک سخنرانی 2014 به کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا، اعلام کرد: "امور آسیا در نهایت باید توسط آسیاییها رسیدگی شود، مشکلات آسیا در نهایت باید توسط آسیاییها حل شود و امنیت آسیا در نهایت باید توسط آسیاییها محافظت شود."
اما این واقعیت که چهار کشور آسیایی دیگر با میانمار مرز مشترک دارند و مستقیماً در نتیجه سهیم هستند، نشان میدهد که در دنیای واقعی، برخی از آسیاییها از دیگران برابرتر هستند. از نظر عملی، ایدهآلهای GSI شی و BRI و ادعاهای چین برای یک نظم بینالمللی بهتر به میانمار یا آسیاییها در کل منتقل نشده است. برای پکن، آسیا فقط از طریق عینک منافع چین دیده میشود.
تنها تعداد کمی به این باور میرسند که سیاست بینالملل به طور ناگزیر یک بازی با مجموع صفر است، اما سیاست چین نشان میدهد که پکن این را بدیهی میداند. سایر کشورهای آسیایی ممکن است به این نتیجه برسند که شی، علیرغم لفاظیهای ضد سلطهطلبانه خود، فقط یک جایگزین برای منافع ایالات متحده است تا یک شریک صادق. به عنوان مثال، حتی ژنرالهای طرفدار پکن در حکومت نظامی میانمار به این نتیجه رسیدهاند که تنها چین «به منافع خود خدمت میکند.»
مهمتر از همه، در حالی که ممکن است برای خودمان داستان بگوییم تا زندگی کنیم، در نهایت رویدادها ما را به این نتیجه میرسانند که داستانهایمان درست نیستند.
رابرت ای. منینگ، یک عضو ارشد در شورای آتلانتیک، به طور گستردهای در مورد سیاست خارجی ایالات متحده، آسیا و تکثیر هستهای نوشته است.