اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در حال سخنرانی در استراسبورگ، فرانسه، در 18 ژوئیه 2024. Frederick Florin/AFP via Getty
 Images
اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در حال سخنرانی در استراسبورگ، فرانسه، در 18 ژوئیه 2024. Frederick Florin/AFP via Getty Images

یادداشتی به اروپا: آرامش خود را حفظ کنید و تلافی نکنید

تعرفه‌های دونالد ترامپ فقط به آمریکایی‌ها آسیب می‌زند.

پیگیری همه تعرفه‌هایی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، این روزها اعلام یا اعمال می‌کند، دشوار است. علاوه بر تعرفه‌های 10 درصدی که او در 4 فوریه بر چین اعمال کرد، واشنگتن تعرفه‌های یکسان فولاد و آلومینیوم را از 12 مارس و برنامه‌هایی برای بحث در مورد تعرفه‌های متقابل بر همه کشورها در 1 آوریل اعلام کرده است. در همان روز، تعرفه 25 درصدی بر کانادا و مکزیک نیز می‌تواند علاوه بر تعرفه‌ای که به طور خاص واردات خودروهای آمریکایی را هدف قرار می‌دهد، اجرایی شود. دیروز، ترامپ برای تکمیل این فهرست، گفت که "به زودی" تعرفه 25 درصدی بر واردات از اتحادیه اروپا اعلام خواهد کرد.

وسواس ترامپ در مورد تعرفه‌ها عجیب است، زیرا چنین عوارضی فقط حدود 2 درصد از درآمدهای فدرال ایالات متحده را تشکیل می‌دهند، که مطابق با میانگین در سایر اقتصادهای با درآمد بالا است. میانگین تعرفه‌ها نیز در محدوده مشابهی حرکت می‌کنند، به طوری که نرخ وزن‌دار تجاری 2.2 درصدی ایالات متحده تفاوت چندانی با 1.9 درصد ژاپن و 2.7 درصد اتحادیه اروپا ندارد.

از دید اروپا، وسواس ترامپ در مورد تعرفه‌ها نگران‌کننده به نظر می‌رسد. روی کاغذ، چهار مورد از پنج اقدام پیشنهادی - تعرفه یکسان بر واردات از اتحادیه اروپا، تعرفه‌های فولاد و آلومینیوم، تعرفه‌های متقابل، اقداماتی که خودروها را هدف قرار می‌دهند - می‌تواند ضربه سختی به این بلوک وارد کند. در مقابل، در طول هفته‌های گذشته، مقامات اتحادیه اروپا به سختی توضیح داده‌اند که تعرفه‌ها "برای تجارت بد، برای مصرف‌کنندگان بدتر" و "برای سیستم تجارت جهانی مضر" هستند.

از این منظر، ممکن است کمی عجیب به نظر برسد که فرض اصلی این است که اتحادیه اروپا باید با همان زهر تلافی کند و تعرفه‌ها را بر ایالات متحده افزایش دهد. این موضع منطقی به نظر نمی‌رسد. اروپا از پاسخ به تعرفه‌های ترامپ چیز زیادی برای به دست آوردن ندارد - و احتمالاً چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد.

اقتصاددانان دوست دارند اختلاف نظر داشته باشند، اما معمولاً حداقل در یک چیز با هم توافق دارند: در اقتصادهای توسعه‌یافته، تعرفه‌ها - مالیاتی که شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان داخلی بر واردات می‌پردازند - اغلب ایده خوبی نیستند.

تعرفه‌های ترامپ هیچ یک از این موارد را ندارند: آنها اقدامات یکسان و تصادفی هستند که به نظر می‌رسد بسته به حال و هوای رئیس‌جمهور می‌آیند و می‌روند. در مقابل، ممکن است تعجب‌آور نباشد که تعرفه‌هایی که ترامپ در سال 2018 اعمال کرد، منجر به زیان خالص رفاهی تخمینی $7.2 میلیارد در ایالات متحده شد، حتی پس از احتساب افزایش درآمدهای تعرفه‌ای و دستاوردهای برخی از تولیدکنندگان داخلی که از حمایت بهره‌مند می‌شوند.

این داده‌ها یک حقیقت ناخوشایند را برای طرفداران تعرفه نشان می‌دهد: حتی اگر برخی از صنایع کمی از تعرفه‌های جدید بهره‌مند شوند (به عنوان مثال، تولیدکنندگان فولاد ایالات متحده)، طیف گسترده‌ای از تولیدکنندگان پایین‌دستی به دلیل آنها با هزینه‌های بالاتری مواجه می‌شوند، که بر اشتغال، سرمایه‌گذاری و صادرات تأثیر می‌گذارد. در چنین سناریویی، تنها گزینه برای واشنگتن برای کاهش تأثیر تورمی تعرفه‌ها، یارانه‌دهی به تولید گران‌تر ایالات متحده خواهد بود.

این اتفاق قرار نیست بیفتد. حتی با نرخ‌های بالا، تعرفه‌های ترامپ به اندازه‌ای پول تولید نخواهند کرد که دولت ایالات متحده بتواند ولخرجی کند - چه رسد به اینکه جایگزین مالیات بر درآمد شوند، همانطور که ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی سال گذشته خود خیال‌پردازی می‌کرد.

مشکلات مربوط به تعرفه‌ها به همین جا ختم نمی‌شود. شرکت‌ها معمولاً هزینه‌های بالاتر را به مصرف‌کنندگان منتقل می‌کنند، که در نهایت بیشتر بار تعرفه را به دوش می‌کشند. این ارقام به هیچ وجه یک خطای گرد کردن نیستند: موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون محاسبه کرده است که اگر تعرفه‌های پیشنهادی بر مکزیک و کانادا (علاوه بر تعرفه 10 درصدی که قبلاً بر چین اعمال شده است) اجرایی شوند، می‌تواند حداقل $1200 دلار در سال برای یک خانواده معمولی آمریکایی هزینه داشته باشد.

تعرفه‌های تلافی‌جویانه بر ایالات متحده نیز به همان اندازه برای اروپا ایده بدی خواهد بود. اگر اتحادیه اروپا این مسیر را دنبال کند، تولیدکنندگان اروپایی در زمانی که بسیاری از بخش‌ها در حال حاضر در میان قیمت‌های بالای انرژی و افزایش رقابت چین دست و پنجه نرم می‌کنند، با هزینه‌های ورودی بالاتری مواجه خواهند شد. (خودروسازان آلمانی به عنوان یک نمونه به ویژه خوب از شرکت‌هایی به ذهن می‌رسند که بیشترین تأثیر را خواهند پذیرفت.)

و درست مانند تعرفه‌های ایالات متحده که به خانواده‌های آمریکایی آسیب می‌زند، تعرفه‌های اتحادیه اروپا نیز به عنوان مالیاتی بر مصرف‌کنندگان اروپایی عمل می‌کند و در زمانی که هزینه زندگی در حال حاضر مهم‌ترین نگرانی آنها است، طبق یک نظرسنجی که پارلمان اروپا در سال گذشته انجام داد، تورم را تشدید می‌کند. در مقابل، تخمین‌ها نشان می‌دهد که اجتناب از تلافی تعرفه‌های ایالات متحده منجر به حداقل ضربه به تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا می‌شود، کاهشی فقط 0.1 درصد. (این مدل‌سازی نرخ تعرفه ایالات متحده 60 درصد بر چین و نرخ 10 درصد بر سایر اقتصادها را فرض می‌کند).

فراتر از اقتصاد، به سختی می‌توان دید که چگونه اروپایی‌ها می‌توانند بر سر شکل تعرفه‌های تلافی‌جویانه وارد دعواهای سیاسی تلخی شوند. بسیاری از اقتصادهای اتحادیه اروپا به نحوی با ایالات متحده روابط تجاری عمیقی دارند. برخی از آنها (مانند اتریش، فنلاند، آلمان، ایرلند، ایتالیا و پرتغال) بیش از 20 درصد از صادرات خود به خارج از اتحادیه اروپا را به ایالات متحده ارسال می‌کنند، که نشان می‌دهد تمایل آنها به خطر انداختن جنگ تجاری فراآتلانتیک غیرقابل پیش‌بینی می‌تواند کم باشد.

و بسیاری از اقتصادهای اتحادیه اروپا (از جمله بلژیک، فرانسه، ایرلند، لیتوانی، لوکزامبورگ و هلند) به ایالات متحده به عنوان یک منبع اصلی واردات متکی هستند، به این معنی که تعرفه‌های اتحادیه اروپا باعث افزایش تورم داخلی می‌شود. این واقعیت را اضافه کنید که دیگر کشورهای عضو، مانند سوئد، می‌خواهند هرگونه تلافی احتمالی با قوانین سازمان تجارت جهانی مطابقت داشته باشد، که تقریباً غیرممکن است. دستیابی به اجماع در سطح اتحادیه اروپا در مورد نحوه پاسخ به ترامپ به وضوح دشوار خواهد بود.

مشکلات مربوط به هماهنگی اتحادیه اروپا به همین جا ختم نمی‌شود، حداقل به دو دلیل. اول، اصرار ترامپ بر برخورد با کشورهای اتحادیه اروپا به صورت موردی به این معنی است که دولت‌های اتحادیه اروپا با یک دوراهی زندانی مواجه هستند. نظریه بازی‌ها نشان می‌دهد که انفرادی عمل کردن و تلاش برای انعقاد معاملات دوجانبه با ترامپ، به جای همکاری با همسایگان اتحادیه اروپا، می‌تواند آنها را در وضعیت بهتری قرار دهد. به نظر می‌رسد برخی از کشورهای عضو، مانند مجارستان، تمایل دارند به هر حال با ترامپ صمیمی شوند، و این احتمال وجود ندارد که آنها با چیزی بیش از یک تعرفه نمادین اتحادیه اروپا موافق باشند. دوم، خطر تجزیه نیز در مورد بسته هویج کمیسیون اروپا که قرار است ترامپ را متقاعد کند که اتحادیه اروپا را از تعرفه‌ها معاف کند، زیاد است. پیشنهادات شامل تعهداتی برای خرید سلاح‌های بیشتر ایالات متحده (برای فرانسه غیرقابل قبول) و سخت‌گیری بیشتر در مورد چین (موفق باشید در این مورد در آلمان) است.

این سوال را مطرح می‌کند که اگر نه با تعرفه‌ها، اروپایی‌ها چگونه باید به اقدامات ترامپ پاسخ دهند. نگاه کردن در آینه و پرداختن به نقاط ضعف تجاری خود اتحادیه اروپا می‌تواند شروع خوبی باشد. هزینه‌ها و موانع تجاری درون اتحادیه اروپا به قدری زیاد است که به طور متوسط معادل تعرفه 44 درصدی بر حمل و نقل کالاها (به استثنای کشاورزی) و 110 درصد برای مبادلات خدمات در سراسر کشورهای عضو اتحادیه اروپا است - بسیار بیشتر از هر تعرفه‌ای که ترامپ تا به حال بر این بلوک اعمال خواهد کرد.

چنین موانعی شامل زیرساخت‌های مرزی ضعیف، عدم هماهنگی نظارتی و همزیستی بسیاری از رژیم‌های تدارکات ملی است. تمایل اروپا به اعمال تعرفه‌های بالفعل بر خود پیامدهای جدی دارد: تجارت در سراسر کشورهای عضو اتحادیه اروپا کمتر از نصف سطح تجارت بین ایالات متحده است.

و در زمینه تجارت، تکمیل "بازار واحد" اتحادیه اروپا تنها موردی نیست که باید در صدر فهرست کارهای این بلوک باشد. انعقاد توافقات تجاری با اقتصادهای در حال توسعه، با شروع بلوک مرکوسور، نیز در زمانی که شرکت‌های اتحادیه اروپا نگران هستند که تعرفه‌ها بر صادرات آنها به ایالات متحده تأثیر بگذارد، به ذهن می‌رسد.

اگر انجام ندادن هیچ کاری در تلافی به دلایل سیاسی یک گزینه نیست، رهبران اتحادیه اروپا می‌توانند با نگاه کردن به چین برای دریافت نکاتی در مورد تلافی هوشمندانه، کار بدتری انجام دهند. پس از اعمال تعرفه 10 درصدی ترامپ بر تمام واردات کالاهای چینی ایالات متحده، پاسخ پکن به طرز چشمگیری خاموش بوده است. چین علاوه بر تعرفه 10 درصدی بر نفت خام، تعرفه 15 درصدی بر واردات گاز طبیعی مایع شده و زغال سنگ کک‌شو ایالات متحده اعمال کرد. در مجموع، اینها فقط $13.9 میلیارد واردات سالانه از ایالات متحده یا فقط 0.5 درصد از کل واردات چین را پوشش می‌دهد.

پکن با این کار، یک استراتژی معقول را برای اعمال تعرفه‌های تلافی‌جویانه جراحی اتخاذ کرده است که از هدف دیرینه خود برای تقویت امنیت انرژی حمایت می‌کند. این دقیقاً همان کاری است که اروپایی‌ها باید انجام دهند: از ترامپ 2.0 به عنوان یک فرصت برای تسریع در اتخاذ سیاست‌هایی استفاده کنند که به هر حال باید برای تقویت چشم‌اندازهای اقتصادی خود اجرا کنند.

با در نظر گرفتن همه چیز، ممکن است اروپایی‌ها بهتر باشند که افراد بالغ در اتاق باشند و بگذارند ترامپ در صورت تمایل به اقتصاد ایالات متحده آسیب برساند. تعرفه‌های تلافی‌جویانه که توسط اتحادیه اروپا وضع شده‌اند نه تنها در حل این مسئله ناکام خواهند بود (نه، ترامپ عقب‌نشینی نخواهد کرد)، بلکه مشکلات جدیدی را نیز برای اروپایی‌ها ایجاد خواهند کرد.

در مقابل، اجتناب از تلافی به این معنی است که هزینه‌های اقتصادی تعرفه‌ها بیشتر بر دوش مشاغل و خانواده‌های آمریکایی خواهد بود. در زمانی که تمام صحبت‌ها در اروپا در مورد کاهش شکاف رو به رشد بین اقتصادهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده است، این چیز کاملاً بدی نخواهد بود.