تصویرسازی: پابلو دلکان
تصویرسازی: پابلو دلکان

به عصر بازی با حاصل جمع صفر خوش آمدید. چگونه از آن خارج شویم؟

ایده پدربزرگم برای جستجوی تخم‌مرغ عید پاک شامل پنهان کردن پول در تخم‌مرغ‌های پلاستیکی رنگارنگ بود که در اطراف خانه‌اش در لانگ آیلند پراکنده شده بودند. بیشتر آنها سکه داشتند، اما همیشه یکی با یک اسکناس 100 دلاری نو و تازه وجود داشت.

من و پسرعمویم، بیلی-او، تنها بازیکنان بودیم. ما معمولاً شرکای بازیگوشی در شرارت بودیم، اما به عنوان رقیب، هر جستجو را با اشتیاق انجام می‌دادیم، کوسن‌ها را برمی‌گرداندیم، کابینت‌ها را باز می‌کردیم، یکدیگر را کنار می‌زدیم تا اینکه، بدون استثنا، بیلی-او 100 دلار را پیدا می‌کرد.

اولین باری که او برنده شد، با اشک مبارزه کردم. اما بعد از چند سال باخت، منفجر شدم.

فریاد زدم: "این عادلانه نیست."

پدربزرگم به ما گفت: "زندگی ناعادلانه است. یا برنده می‌شوید یا می‌بازید."

این همان چیزی است که تفکر حاصل جمع صفر نامیده می‌شود - این باور که زندگی نبردی بر سر پاداش‌های محدود است که در آن سود برای یک نفر به معنای زیان برای دیگری است. و این روزها، به نظر می‌رسد که این مفهوم همه‌جا وجود دارد. این همان چیزی است که ما پذیرش دانشگاه را به عنوان یک رقابت بی‌رحمانه برای گروه‌هایی که بر اساس نژاد یا امتیاز تعریف شده‌اند، می‌بینیم. این در عشق ما به "بازی مرکب" وجود دارد. این مرام برنده همه چیز را می‌گیرد در سیلیکون ولی است، و در هسته بسیاری از نظرات رایج قرار دارد: اینکه مهاجران مشاغل را از آمریکایی‌ها می‌دزدند. اینکه ثروتمندان به هزینه دیگران ثروتمند می‌شوند. اینکه مردان با به دست آوردن زنان قدرت و جایگاه خود را از دست می‌دهند.

اما هیچ کجا ظهور عصر حاصل جمع صفر ما آشکارتر از صحنه جهانی نیست، جایی که رئیس جمهور ترامپ دهه‌ها سیاست خارجی مشارکتی را با تهدید تعرفه‌های حمایت‌گرایانه و درخواست برای گرینلند، غزه، کانال پاناما و حقوق معدنی در اوکراین ویران کرده است. از زمان تصدی این مقام، او اغلب دوره‌ای را که بیشتر تحسین می‌کند کانالیزه کرده است - قرن نوزدهم امپراتوری.

و در گذشته خود او، تفکر حاصل جمع صفر عمیقاً ریشه دوانده بود. زندگی‌نامه‌نویسان او به ما می‌گویند که او از پدرش آموخته است که شما در زندگی یا برنده هستید یا بازنده، و هیچ چیز بدتر از این نیست که یک احمق باشید. در ترامپ‌ورلد، یا بکش یا کشته شو. کسی که چکش نیست، باید سندان باشد.

آقای ترامپ ممکن است در این مورد تنها نباشد. ولادیمیر پوتین از روسیه و شی جین پینگ از چین نیز دیدگاه حاصل جمع صفر را در مورد جهانی به نمایش گذاشته‌اند که در آن قدرت‌های بزرگ‌تر می‌توانند هر کاری را که می‌خواهند انجام دهند در حالی که قدرت‌های ضعیف‌تر رنج می‌برند. هر سه رهبر، صرف نظر از آنچه می‌گویند، اغلب طوری رفتار می‌کنند که گویی قدرت و ثروت کم است، که به ناچار منجر به رقابت و رویارویی می‌شود.

تا همین اواخر، نظم بین‌المللی تا حد زیادی بر اساس ایده‌ای متفاوت بنا شده بود - اینکه وابستگی متقابل و قوانین فرصت‌ها را برای همه افزایش می‌دهد. این یک آرمان بود که باعث چهار برابر شدن رشد اقتصادی از دهه 1980 شد، و حتی معاهدات خلع سلاح هسته‌ای از ابرقدرت‌ها. همچنین پر از وعده‌های گازی بود - از مکان‌هایی مانند داووس یا G20 - که به ندرت زندگی روزمره را بهبود می‌بخشید.

هال برندز، استاد امور جهانی در دانشگاه جانز هاپکینز و عضو ارشد موسسه American Enterprise گفت: "بازگشت به تفکر حاصل جمع صفر اکنون به نوعی واکنش منفی به تفکر حاصل جمع مثبت دوران پس از جنگ سرد است - این ایده که جهانی شدن می‌تواند همه قایق‌ها را بالا ببرد، که ایالات متحده می‌تواند نظمی بین‌المللی را تنظیم کند که تقریباً همه می‌توانند در آن شرکت کنند و به یک ذینفع مسئول تبدیل شوند." "بینش اصلی ترامپ از سال 2016-2017 این بود که این اتفاق نمی‌افتاد."

آنچه که ما اکنون تجربه می‌کنیم، به ویژه در ایالات متحده، در واقع رد باور به فراوانی و همکاری است. این قیام علیه این فرضیه است که بسیاری از گروه‌ها می‌توانند به طور همزمان سود ببرند - یک نگرش بدبینانه و مسری ما یا آنها، که در سراسر کشورها، جوامع و خانواده‌ها گسترش می‌یابد.

شاید بازی‌های کودکان، حاصل جمع صفر، احساس عشق سختگیرانه را ایجاد کند. اما در مقیاس ملی و جهانی، به طور فزاینده‌ای سخت است که نپرسیم: با رویکرد برد یا باخت چه چیزی را از دست می‌دهیم؟

'تصویری از خیر محدود'

به نظر می‌رسد تفکر حاصل جمع صفر برای اجداد تکاملی ما منطقی بوده است، زیرا آنها مجبور بودند برای بقا برای غذا رقابت کنند. اما این طرز فکر باقی مانده است و محققان علاقه بیشتری به ترسیم تأثیر آن پیدا کرده‌اند.

جدیدترین کار در علوم اجتماعی بر اساس یافته‌های جورج ام. فاستر، یک مردم‌شناس از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ساخته شده است. او کار میدانی خود را در جوامع روستایی مکزیک انجام داد، جایی که او اولین محققی بود که نشان داد برخی از جوامع دارای "تصویری از خیر محدود" هستند.

او در سال 1965 نوشت که مردمانی که او در تپه‌های میچوآکان مطالعه کرد، کل جهان خود را "به عنوان جهانی می‌بینند که در آن تمام چیزهای مطلوب در زندگی مانند زمین، ثروت، سلامتی، دوستی و عشق، مردانگی و افتخار، احترام و جایگاه، قدرت و نفوذ، امنیت و ایمنی، در مقدار محدودی وجود دارند و همیشه کم هستند."

روانشناسان بعداً تأیید کردند که احساس کمبود و احساس تهدید اجزای اساسی تفکر حاصل جمع صفر در افراد و فرهنگ‌ها هستند. به عنوان مثال، یک تحلیل از 43 ملت در سال 2018 نشان داد که باورهای حاصل جمع صفر تمایل دارند بیشتر "در جوامع سلسله مراتبی با نابرابری اقتصادی منابع کمیاب" ظاهر شوند.

اما تفکر حاصل جمع صفر یک برداشت است، نه یک ارزیابی عینی. گاهی اوقات مردم بازی‌های حاصل جمع صفر را در اطراف خود می‌بینند، حتی اگر برای اکثر ما، "موقعیت‌های صرفاً حاصل جمع صفر بسیار نادر هستند"، همانطور که یک مقاله در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی اخیراً اشاره کرد.

به دو همکار فکر کنید که برای یک ارتقاء شغلی تلاش می‌کنند: بله، ممکن است یکی آن را دریافت کند و دیگری نه، اما در دراز مدت، ثروت آنها نیز بر اساس عملکرد تیم یا شرکتشان به طور مشترک افزایش یا کاهش می‌یابد. حتی در ورزش - مسابقه نمونه اولیه حاصل جمع صفر - باختن به یک رقیب قوی‌تر می‌تواند توسعه مهارت‌های مهم را تسریع بخشد - همانطور که من همیشه به پسرم می‌گویم وقتی تیم فوتبال او برای گلزنی در یک لیگ سخت محلی تلاش می‌کند.

اساساً، بسیاری از مردم به چیزی می‌لغزند که دانیل وی. میگان، روانشناس دانشگاه گوئلف در انتاریو، کانادا، به عنوان "یک سوگیری حاصل جمع صفر" شناسایی کرده است. آنها بر این باورند که در سناریوهای رقابت بی‌رحمانه قرار دارند، حتی زمانی که اینطور نیست.

بسیاری از افراد حاصل جمع صفر دوست دارند خود را به عنوان واقع‌گرایان سرسخت و سخت‌کوش به تصویر بکشند - و گاهی اوقات یک رویکرد برنده همه چیز می‌تواند حداقل به طور موقت منجر به سود یا پیروزی شود. اما علم می‌گوید که تفکر حاصل جمع صفر ریشه در ترس دارد. این "تصویر خیر محدود" فاستر را با خرد اشتباه می‌گیرد و با شرکای بالقوه به عنوان تهدید رفتار می‌کند و نقاط کور را در مورد پتانسیل سود متقابل ایجاد می‌کند.

به همین دلیل است که تفکر حاصل جمع صفر می‌تواند بسیار مشکل‌ساز باشد: این دیدگاه را محدود می‌کند، خصومت را تیز می‌کند و ذهن ما را از آنچه می‌توانیم با همکاری و خلاقیت انجام دهیم منحرف می‌کند. افرادی که ذهنیت حاصل جمع صفر دارند به راحتی می‌توانند یک برد-برد را از دست بدهند.

اما خطر بسیار بزرگتر برای تفکر حاصل جمع صفر، باخت-باخت است.

با ما یا علیه ما

آخرین باری که تفکر حاصل جمع صفر جهان را هدایت کرد، قدرت‌های استعماری اروپا از قرن شانزدهم تا نوزدهم ثروت را محدود می‌دانستند که با طلا، نقره و زمین اندازه‌گیری می‌شد. سود برای یک نفر به معنای زیان برای دیگری بود و امپراتوری‌ها تعرفه‌های بالایی را برای محافظت از خود در برابر رقبا وضع کردند.

آقای ترامپ انتهای دوره را عاشقانه کرده است. او ماه گذشته به خبرنگاران گفت: «ما از سال 1870 تا 1913 ثروتمندترین بودیم. این زمانی بود که ما یک کشور تعرفه‌ای بودیم.»

در واقع، ایالات متحده اکنون از نظر درآمد خانوار و تولید اقتصادی بسیار ثروتمندتر است. اما نگرانی بیشتر ممکن است امتناع آقای ترامپ از اذعان به زمینه تاریخی باشد. اقتصاددانان می‌گویند مرکانتیلیسم و رقابت‌های قدرت‌های بزرگ آن دوران امپراتوری مانع از ایجاد ثروت، پیشرفت نابرابری و اغلب منجر به کامل‌ترین بازی حاصل جمع صفر می‌شد: جنگ.

جنگ 80 ساله. جنگ 30 ساله. جنگ نُه ساله. انحصارات تجاری و امپراتوری‌سازی دهه‌ها باخت-باخت را به وجود آورد که هزینه‌های زیادی را به همراه داشت و میلیون‌ها تلفات برجای گذاشت.

به گفته مورخان، آنچه در واقع ایالات متحده را متمایز کرد، پایبندی بیشتر به سرمایه‌داری پرشور بود که توسط «ثروت ملل» آدام اسمیت ارائه شد.

این کتاب که در سال 1776 منتشر شد، از فرضیات کمیابی مرکانتیلیسم فاصله گرفت. اسمیت نشان داد که ثروت می‌تواند بیش از فلز باشد. این می‌تواند هر کاری باشد که یک اقتصاد انجام می‌دهد، که به عنوان تولید ناخالص داخلی شناخته می‌شود. ثروت‌های جدید را می‌توان از طریق بهره‌وری، نوآوری و بازارهای آزاد ایجاد کرد که به هر کشور اجازه می‌دهد آنچه را که بهترین انجام می‌دهد در اولویت قرار دهد.

سرمایه‌داری غیر حاصل جمع صفر برای یک ملت جوان از مهاجران سخت‌کوش بسیار قانع‌کننده بود. (سهم متولدین خارج در جمعیت ایالات متحده در حدود سال 1890 به نزدیک به 15 درصد رسید، واقعیتی که به نظر می‌رسد آقای ترامپ نیز آن را نادیده می‌گیرد.) و از بسیاری جهات، بازارهای آزاد و اشتراک‌گذاری برای رهبران اروپا سخت‌تر بود. جنگ‌های جهانی اول و دوم هر دو با رویکردهای حاصل جمع صفر به روابط بین‌الملل دامن زده شدند.

این خطی که من در بالای این مقاله آورده‌ام - "کسی که چکش نیست، باید سندان باشد"؟ این از سخنرانی است که آدولف هیتلر درباره معاهده ورسای ایراد کرد که آلمان را مجبور کرد پس از جنگ جهانی اول غرامت بپردازد، خلع سلاح کند و سرزمین خود را از دست بدهد.

دانیل ایمروار، مورخ سیاست خارجی ایالات متحده در دانشگاه نورث‌وسترن گفت: «اگر دهه 1930 باشد، به درستی درک می‌کنید که اگر کشورها محکم در بلوک شما نباشند، ممکن است کاملاً علیه شما بسیج شوند.» او افزود که تنها پس از پایان جنگ بود که تلاشی برای "تغییر قوانین بازی" صورت گرفت - برای اینکه جهان کمتر حاصل جمع صفر باشد، با تضمین به کشورها که می‌توانند از طریق تجارت ثروتمند شوند تا اینکه با تصرف زمین یا شروع جنگ.

ایالات متحده این سیستم را عمدتاً از طریق سازمان‌هایی مانند صندوق بین‌المللی پول ساخت و نظارت کرد. این بدان معنا نیست که دیدگاه واشنگتن هرگز حاصل جمع صفر نبود، یا اینکه ایالات متحده هرگز در باخت-باخت خودش گیر نکرد.

من جنگ عراق را پوشش دادم، پس از اینکه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به سایر کشورها گفت که یک انتخاب حاصل جمع صفر دارند: "یا با ما هستید یا با تروریست‌ها."

چند ماه پیش، من یک دفتر جدید برای نیویورک تایمز در ویتنام افتتاح کردم. من اکنون با خانواده‌ام در کشوری زندگی می‌کنم که هنوز در حال مقابله با پیامدهای یک جنگ داخلی حاصل جمع صفر است که ایالات متحده به دلیل باور حاصل جمع صفر خود مبنی بر اینکه هر کشوری که کمونیست‌ها برنده شوند به منزله یک زیان بزرگ برای سبک زندگی آمریکا است، به آن پیوست.

پیامدها شدید بود: سه میلیون کشته ویتنامی و بیش از 58000 سرباز آمریکایی، به اضافه میراثی از آسیب روانی.

شاید جهان بتواند از تکرار چنین مارپیچ فاجعه باری اجتناب کند. اقتصاد جهانی اکنون بیشتر به هم پیوسته است، یک عامل بازدارنده قوی برای تجاوز. بسیاری از کشورهایی که از سیستم پس از جنگ نیز سود برده‌اند - به ویژه در اروپا و آسیا - به دنبال محافظت از اصل صلح از طریق بازدارندگی مشارکتی هستند.

شاید تفکر حاصل جمع صفر حتی بتواند مهار را تشویق کند. در همان مقاله‌ای که اعلام می‌کند موقعیت‌های صرفاً حاصل جمع صفر "بسیار نادر هستند"، دو استاد روانشناسی، پاتریشیا اندرو فیرون و فریدریش ام. گوتز، دریافتند که "ذهنیت حاصل جمع صفر هم رقابت بیش از حد و هم اجتناب مضطرب از رقابت‌ها را پیش‌بینی می‌کند."

آنها نتیجه گرفتند که برخی از افراد حاصل جمع صفر ممکن است رقابت نکنند، زیرا نمی‌خواهند دردی ایجاد کنند یا با هزینه‌هایی که فکر می‌کنند برای موفقیت ضروری است، مواجه شوند. آنها همچنین ممکن است از مسابقاتی که فکر می‌کنند نمی‌توانند برنده شوند، اجتناب کنند.

آقای ترامپ بسته به شرایط ممکن است بجنگد و فرار کند. آقای ایمروار گفت که او فقط به دو صورت به سایر کشورها نگاه می‌کند: "یا آنها کاملاً در بند شما هستند یا تهدید هستند."

ساده‌لوحانه است، بله، اما بسیاری از آمریکایی‌ها نیز امور خارجی را به صورت صریح و شخصی می‌بینند. پس از اینکه اخیراً در مورد تأثیر دردناک نابودی U.S.A.I.D بر قربانیان عامل نارنجی ویتنام نوشتم، یکی از خوانندگان ایمیلی کوتاه و گویا انتقاد کرد: "جدی باش. این پول من است."

بازی را تغییر دهید

چه چیزی باعث این نوع تفکر حاصل جمع صفر می‌شود؟

نابرابری اقتصادی چنین باوری را در مورد موفقیت تقویت می‌کند. اما ممکن است آمریکایی‌های حاصل جمع صفر واقعاً بر سر مالیات، دانشگاه، مشاغل یا ثروت بحث نکنند.

جر کلیفتون، روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا که بر نظرسنجی‌های گسترده از باورهای جهانی بدوی نظارت دارد، به من گفت که ممکن است واکنش منفی کنونی ریشه در یک اعتقاد حاصل جمع صفر در مورد چیزی عمیق‌تر داشته باشد: اهمیت.

به نظر می‌رسد بسیاری از آمریکایی‌ها می‌ترسند که اگر گروه دیگری مهم‌تر باشد، آنها کمتر مهم باشند. دکتر کلیفتون گفت: «در آمریکای قرن بیست و یکم، ترس رایج‌تر و محرک‌تر کمبود غذا یا منابع نیست، بلکه معنای کافی نداشتن است. ما مردمی هستیم که برای مهم بودن تلاش می‌کنیم.»

در نظم قدیمی، آمریکایی‌ها معنایی در این باور یافتند که ایالات متحده خاص است. ملت ما نه بر خون یا خاک، بلکه بر ایده‌ها - دموکراسی، آزادی، فرصتی برای برخاستن از فقر به ثروت - بنا شده بود و ما مطمئن بودیم که می‌توانیم الهام‌بخش و بهبودبخش کشورهای دیگر باشیم.

بر اساس نظرسنجی‌های گالوپ که به دهه 60 بازمی‌گردد، امروزه کمتر از همیشه آمریکایی‌ها می‌خواهند که ایالات متحده نقش مهم یا پیشرو در امور بین‌الملل ایفا کند. آنها از خود و جهان ناراضی هستند و در مورد چگونگی پیشروی مردد هستند.

هرگونه احیای مطلوب معنا ممکن است به راحتی به دست نیاید. فرهنگ حاصل جمع صفر با اصرار بر سلطه، خصومت و بی‌اعتمادی را پرورش می‌دهد. می‌توانید پاسخی رایج را در فریدریش مرتز بشنوید که احتمالاً رهبر جدید آلمان خواهد بود و خواستار "استقلال" از ایالات متحده است.

مایکل اسمیتسون، استاد بازنشسته روانشناسی در دانشگاه ملی استرالیا که بیش از یک دهه است به مطالعه تفکر حاصل جمع صفر می‌پردازد، گفت: «یکی از کارهایی که من دیده‌ام مردم انجام می‌دهند اگر بدانند که مجبور به انجام یک بازی حاصل جمع صفر هستند، به حداقل رساندن سرمایه‌گذاری و عقب نگه داشتن منابع است.»

اساساً، کسانی که در برابر بازی مقاومت می‌کنند، از بازیکن حاصل جمع صفر دوری می‌کنند که تمایل دارد کمتر خوشحال باشد و تحمل او سخت باشد. بازیکنان (و منابع) کمتر بازی را سودآورتر - اما امن‌تر - می‌کنند. با گذشت زمان، "برنده-برنده‌ها" شرکای خود را اضافه می‌کنند و با قوانین جدید موافقت می‌کنند. در راستای کتاب دانیل کانمن "تفکر، سریع و آهسته"، مطالعات نشان داده‌اند که می‌توان به افراد آموزش داد که با تدبیر و راهنمایی موقعیت‌ها را به عنوان غیر حاصل جمع صفر ببینند.

آقای اسمیتسون گفت که او اغلب به دانشجویان خود در کلاس‌هایش می‌گفت که او را به عنوان حریف خود ببینند تا با یکدیگر همکاری کنند، نه رقابت.

جستجوی تخم‌مرغ عید پاک پدربزرگم می‌توانست از یک گرایش مشابه استفاده کند. با محدودیت زمانی، من و بیلی-او انگیزه‌ای برای همکاری داشتیم تا مطمئن شویم که تخم‌مرغ 100 دلاری را قبل از پایان مهلت پیدا می‌کنیم. به جای برد یا باخت، می‌توانست "کار و برد را به اشتراک بگذارید" باشد.