در یک روز سرد آلاسکا در مارس 2021، اندکی پس از روی کار آمدن جو بایدن، دیپلماتهای ارشد ایالات متحده و چین در هتل کاپیتان کوک در انکوریج برای نشستی گرد هم آمدند که به سرعت از مسیر خود خارج شد.
چنین گردهماییهایی معمولاً از یک فیلمنامه پیروی میکنند: به روزنامهنگاران اجازه ورود به اتاق داده میشود، هر دو طرف چند اظهارنظر پیش پا افتاده میکنند و سپس پس از رفتن دوربینها به کار خود میپردازند. در این مورد، آنها در یک مسابقه جدال 71 دقیقهای بر سر نظم بینالمللی شرکت کردند، زیرا مترجمان تلاش میکردند پیامهای صریح را در میان نگاههای سنگین و ناراحتکننده هر دو طرف به طور دقیق منتقل کنند.
آنچه واقعاً بازدیدکنندگان پکن را خشمگین کرد، اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه وقت بود که چین را به "اجبار اقتصادی" علیه متحدان ایالات متحده متهم کرد و اقدامات در هنگ کنگ، شین جیانگ و تایوان را که "نظم مبتنی بر قوانین را که ثبات جهانی را حفظ میکند، تهدید میکند" مورد انتقاد قرار داد. او خواستار تقویت این سیستم شد و گفت جایگزین آن "دنیایی است که در آن قدرت حق را میسازد و برندگان همه چیز را میگیرند."
یانگ جیه چی، دیپلمات ارشد چین در آن زمان، با یک پاسخ طولانی پاسخ داد و گفت که کشورش از "سیستم بینالمللی متمرکز بر سازمان ملل" پیروی میکند. او گفت ایالات متحده "نماینده جهان نیست" و بسیاری از کشورها "ارزشهای جهانی مورد حمایت ایالات متحده" را به رسمیت نمیشناسند.
یانگ گفت: "ایالات متحده دموکراسی به سبک ایالات متحده خود را دارد و چین دموکراسی به سبک چینی خود را دارد."

چهار سال بعد، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، این 주고받기 تقریباً عجیب به نظر میرسد. صحبت بلینکن از "نظم مبتنی بر قوانین" با دکترین "اول آمریکا" و "صلح از طریق قدرت" جایگزین شده است. ترامپ دوستان و دشمنان را به طور یکسان با تعرفهها تهدید کرده است، تلاش کرده است تا به نحوی گرینلند و نوار غزه را به دست آورد و ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین را که سه سال گذشته را صرف دفع حمله روسیه ولادیمیر پوتین کرده است، "دیکتاتور" خوانده است.
ترامپ هفته گذشته گفت: "این واقعاً صلح از طریق قدرت است. زیرا بدون قدرت، دستیابی به صلح بسیار دشوار خواهد بود."
ترامپ همچنین اساس حاکمیت قانون را زیر سوال برده است و در رسانههای اجتماعی اعلام کرده است که "کسی که کشورش را نجات میدهد، هیچ قانونی را نقض نمیکند" - جملهای که اغلب به ناپلئون بناپارت نسبت داده میشود.
کمی بیش از یک ماه از دوره دوم ترامپ میگذرد، خط روشنی که ایالات متحده و چین را در آلاسکا از هم جدا میکرد، اکنون محو شده است، اگر نگوییم کاملاً پاک شده است. درک ترامپ از قدرت - مطالبه وفاداری و نشان دادن اینکه او آماده است از اجبار برای دستیابی به اهداف خود استفاده کند - مسلماً بیشتر با دیدگاه چین از جهان مطابقت دارد تا هر رئیس جمهور ایالات متحده از زمان تأسیس سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم. این تغییر، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین را در نبرد جهانی ایدهها جلوتر قرار میدهد.
در چین، همه سیاستمداران، سربازان، قضات، بوروکراتها و غولهای تجاری به حزب کمونیست پاسخگو هستند، شکلی از کنترل که هفته آینده در گردهمایی سالانه قوه مقننه چین، کنگره ملی خلق به نمایش گذاشته میشود. دولت شی میلیاردها دلار صرف ایجاد یک دولت نظارتی اورولی کرده است تا شهروندان را زیر نظر داشته باشد و مخالفتها را قبل از اینکه بتواند حزب را تهدید کند، خاموش کند. قوانین به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت عمل میکنند و دسترسی به بازار 1.4 میلیارد مصرفکننده چین به عنوان سلاحی برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی به کار گرفته میشود.
اما در حالی که شی از تمام قدرت دولت برای اطمینان از اینکه هیچ کس نمیتواند قدرت حزب را به چالش بکشد، استفاده میکند، ترامپ از تمام اهرمهای قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا برای حفظ برتری ایالات متحده بر چین به عنوان ابرقدرت برجسته جهان استفاده میکند. در حالی که این استراتژی ممکن است در کوتاه مدت موفقیتآمیز باشد، در دراز مدت اقدامات او دنیایی بسیار همسو با منافع چین ایجاد میکند.

در بالای دامنههای خرد شده شارپ پیک، یکی از بالاترین نقاط هنگ کنگ، میتوان به آبهای خوش منظره خلیج میرس در امتداد ساحل جنوب چین نگاه کرد. بیش از 100 سال پیش از این بدنه آبی بود که ایالات متحده نقشه ژئوپلیتیکی آسیا را تغییر داد، تا حد زیادی به این دلیل که چین در آن زمان نمیتوانست خط ساحلی خود را کنترل کند.
پس از اینکه رئیس جمهور ویلیام مک کینلی - یکی از افراد مورد علاقه ترامپ - در سال 1898 یک محاصره دریایی را بر کوبای تحت کنترل اسپانیا اعمال کرد، نیروهای آمریکایی مستقر در هنگ کنگ تحت کنترل انگلیس 48 ساعت فرصت داشتند تا شهر را ترک کنند، زیرا قوانین بینالمللی بنادر بیطرف را از دادن مهمات و سوخت به کشورهای در حال جنگ منع میکرد. بنابراین، کمودور جورج دوی 30 مایل به سمت ساحل در آبهای چین از بندر ویکتوریا شناور شد تا ناوگان خود را برای حمله به نیروهای اسپانیایی در مانیل آماده کند.
دوی بعداً در مورد این اقدام آشکار برای دور زدن قوانین جهانی گفت: "ما قدردانی کردیم که یک نهاد ملی با سازماندهی ضعیف مانند امپراتوری چین نمیتواند قوانین بیطرفی را اجرا کند."
در اواخر همان سال، ایالات متحده فیلیپین و گوام را از اسپانیا به دست آورد و به طور جداگانه هاوایی را ضمیمه کرد - همه مکانهایی که از نظر استراتژیک در تلاشهای آمریکا برای مقابله با چین مهم باقی ماندهاند. پکن به آن دوره، زمانی که نیروهای استعماری کنترل بنادر را در امتداد ساحل خود به دست گرفتند، به عنوان قرن تحقیر اشاره میکند. و این تا به امروز عمیقاً در روان سیاسی ملت ریشه دوانده است.
در جریان مذاکرات تجاری در دوره اول ترامپ، او تلاش کرد تا با درخواست تغییراتی در چندین قانون چین، از جمله قوانین مربوط به حمایت از مالکیت معنوی و انتقال اجباری فناوری، شی را وادار به تسلیم کند. ملیگرایان در چین خشمگین شدند و در یک مقطع، مذاکره کننده ارشد تجاری شی را با یک مقام سلسله چینگ مقایسه کردند که در سال 1895 معاهده شیمونوسکی را با ژاپن امضا کرد. این توافق همچنان منبع شرم ملی است، زیرا چین را موظف میکرد تا بنادر بیشتری را به روی تجارت خارجی باز کند و قلمرو، از جمله تایوان را واگذار کند.
در نهایت شی در برابر خواستههای ترامپ مقاومت کرد و رئیس جمهور ایالات متحده در نهایت به آنچه که یک توافق تجاری "فاز یک" نامیده میشد، که عمدتاً به خریدهای کالاهای کشاورزی ایالات متحده قبل از انتخابات 2020 مرتبط بود، بسنده کرد. سپس کووید-19 آمد و روابط ایالات متحده و چین را خراب کرد و در نهایت شانس پیروزی ترامپ را از بین برد.
دوره اول ترامپ چین را زخمی کرد. وزارت امور خارجه آن لحن تهاجمیتری را برای مقابله با انتقادات روزانه او اتخاذ کرده بود و با آنچه که به عنوان دیپلماسی "جنگجوی گرگ" شناخته میشد، به وجهه جهانی این کشور آسیب رساند. از آنجایی که ترامپ با نامیدن کووید-19 به عنوان "ویروس چین" پکن را آزار میداد، شی برخی از سختگیرانهترین کنترلهای جهان را بر رفت و آمد اعمال کرد، تا حدی برای نشان دادن برتری کشور در کنترل شیوع. این سیاست عدم تحمل در نهایت منجر به تظاهرات خیابانی همزمان و خودجوش شد - بزرگترین نمایش عمومی مخالفت علیه شی و حزب کمونیست در سالهای اخیر.
در آغاز دوره دوم خود، ترامپ به نظر میرسد در موقعیت قویتری نسبت به هشت سال پیش قرار دارد. او قبلاً 10 درصد تعرفه بر تمام واردات چین اعمال کرده است و تهدید کرده است که 10 درصد دیگر نیز هفته آینده به آن اضافه میکند. آنها ممکن است حتی بیشتر افزایش یابند، زیرا او در حال بررسی اقدامات گستردهتری برای حفظ برتری اقتصادی، نظامی و فناوری ایالات متحده است.
در عین حال، ترامپ نشان داده است که برای توافق با چین باز است. او برخی از خواستهها را پیشنهاد کرده است - او میخواهد چین فروش TikTok را تأیید کند و به پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین کمک کند - اما مشخص نیست که آیا او خطوط قرمز شی در مورد حاکمیت را تحت فشار قرار میدهد یا خیر. در حالی که ترامپ خود را با تعداد زیادی از جنگطلبان چین احاطه کرده است، به نظر میرسد نزدیکترین محرم او در این روزها ایلان ماسک است که منافع تجاری گستردهای در دومین اقتصاد بزرگ جهان دارد.
تا کنون، شی با خونسردی بازی میکند. به نظر میرسد که او از دور اول جنگ تجاری درس گرفته است، زمانی که چین در مذاکرات غافلگیر شد و طعمه تحریکات ترامپ را خورد. برخلاف رهبرانی مانند جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، که برای جلوگیری از تعرفهها به سمت ترامپ دوید، او تا کنون درخواستهای تماس تلفنی دیگری با رئیس جمهور ایالات متحده را رد کرده است. در حالی که شی احتمالاً اگر شرایط آن خیلی دردناک نباشد، به سرعت به یک توافق میرسد، هدف بلندمدت او ساختن چینی است که نتوان آن را توسط ایالات متحده تحت فشار قرار داد.
مانند اکثر آمریکاییها، اکثریت چینیها فقط میخواهند شغلهای خوبی پیدا کنند، آخر هفتهها بیرون غذا بخورند، چیزهای خوبی بخرند، به دنیا سفر کنند، اطمینان حاصل کنند که فرزندانشان آموزش با کیفیتی دریافت میکنند و وقت خود را با خانوادههایشان بگذرانند. این آرزوها هسته اصلی قرارداد اجتماعی چین را تشکیل میدهند: کنترل سیاسی را به حزب کمونیست واگذار کنید در ازای چشمانداز یک زندگی راحتتر.
اما در چند سال گذشته، رابطه بین حزب و شهروندان چین تیره شده است. رکود بازار املاک، سرکوب بخش خصوصی و ضعف هزینههای مصرفکننده، این کشور را در مسیری قرار داده است که طولانیترین دوره تورم منفی از دهه 1960 را تجربه کند، که به حذف چین از مسیر سبقت گرفتن از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان تا سال 2030 کمک میکند.
تنها نقطه روشن، صادرات بوده است. شی ماشین تولید چین را به سطوح تاریخی رسانده است تا رشد را تقویت کند و بر صنایع نوظهوری مانند خودروهای برقی، باتریها و پنلهای خورشیدی تسلط یابد. اما تعرفههای ترامپ این استراتژی را تهدید میکند و سایر کشورها نیز ممکن است برای جلوگیری از هجوم صادرات چین به جهان، از این روند پیروی کنند.
گردهمایی NPC هفته آینده طرحی را برای برنامههای شی برای به حرکت درآوردن مجدد اقتصاد داخلی در جهانی حمایتگرایانهتر ارائه میدهد. در حالی که انتظار میرود این شامل اقداماتی برای افزایش مصرف باشد، که به چین کمک میکند تا خواستههای مداوم ایالات متحده برای متعادل کردن مجدد اقتصاد را کاهش دهد، شی همچنان میخواهد یک بخش تولید قوی را حفظ کند - در درجه اول به عنوان منبع اشتغال و نوآوری، بلکه برای امنیت ملی.
تا حدودی از قضا، رهبران در پکن نگران تکرار "شوک چین" هستند که مشاغل را در کمربند زنگار آمریکا از بین برد و به ظهور ترامپ کمک کرد. رهبر ایالات متحده اکنون در تلاش است تا توانایی تولید ایالات متحده را بازسازی کند و تعرفهها را در مناطق استراتژیک مانند تراشهها برای جلب سرمایهگذاری تهدید میکند، در حالی که به دنبال تشدید کنترلهای صادراتی برای جلوگیری از دستیابی چین به فناوری پیشرفته است. تا کنون اینها نتوانستهاند از دسترسی چین به تراشههای پیشرفته جلوگیری کنند و به DeepSeek اجازه دادهاند تا به یک پیشرفت در هوش مصنوعی دست یابد که باعث ایجاد خوشبینی جدید در میان سرمایهگذاران شده است.
برای شی، یک بخش صنعتی سالم نیز کلید تولید سلاح و انرژی است. برای مثال، پنلهای خورشیدی و باتریها میتوانند وابستگی به سوختهای فسیلی وارداتی را کاهش دهند، اگر ایالات متحده و متحدانش در هر جنگی بر سر تایوان تلاش کنند تا عرضه را قطع کنند - که مدتهاست بزرگترین نقطه اشتعال بین ایالات متحده و چین بوده است.
اظهارات ترامپ نشان میدهد که او از جنگ با دشمنان استراتژیک مانند روسیه و چین اجتناب خواهد کرد، مگر اینکه منافع اصلی ایالات متحده مستقیماً تهدید شود - چشماندازی نگرانکننده برای متحدان دیرینه در اروپا و شرق آسیا و همچنین تایوان. اگر ایالات متحده در نهایت به پوتین یک پیروزی در اوکراین بدهد، این سوال مطرح میشود که آیا این کشور در صورت حمله چین به تایوان از این کشور دفاع خواهد کرد یا خیر.
با این حال، حتی اگر ترامپ فردا به شی چراغ سبز برای تصرف تایوان بدهد، یک جنگ تمام عیار بعید است. یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی قرارداد اجتماعی چین شامل حفظ امنیت مردم است و هرگونه خشونت عمده یک مشکل سیاسی برای حزب است. از زمانی که ارتش چین صدها و احتمالاً هزاران نفر از معترضان را در میدان تیانآنمن کشت، روش ترجیحی حزب کمونیست برای تحمیل اراده خود، اجبار شدید به جای درگیری خونین بوده است. به عنوان مثال، در هنگ کنگ و شین جیانگ، شی از قوانین سختگیرانه، نظارت، بازداشتهای دستهجمعی و سایر اقدامات سرکوبگرانه برای سرکوب مخالفتها به جای سرکوبهای مرگبار استفاده کرده است.
حتی اگر شی معتقد باشد که میتواند به سرعت در جنگ بر سر تایوان پیروز شود و از یک نبرد طولانی مدت که میتواند حزب کمونیست را تهدید کند، اجتناب کند، احتمال تلفات گسترده غیرنظامیان ناشی از حملات تلافیجویانه در شهرهای ساحلی بزرگ مانند شانگهای خطرناک است. مقامات چینی به طور رسمی میگویند که همه مردم چین آماده جنگیدن و مردن برای میهن هستند، اما به طور خصوصی اذعان میکنند که این کشور به هیچ وجه برای جنگ آماده نیست.
علاوه بر این، هرگونه تحریم تحت حمایت ایالات متحده، هدف گستردهتر شی را به خطر میاندازد که اطمینان حاصل کند سرانه تولید ناخالص داخلی چین تا سال 2035 با "کشور توسعه یافته در سطح متوسط" برابر است و این کشور تا اواسط این قرن در "نفوذ بینالمللی" در جهان پیشرو است.
لی کیانگ، نخست وزیر، احتمالاً هفته آینده در NPC بر این اهداف کلی تمرکز خواهد کرد. در حالی که چند پاراگراف در مورد تایوان به درستی هر ساله توجه رسانهها را به خود جلب میکند، بیشتر سخنرانی 13700 کلمهای او در سال 2024 صرف تشریح راههایی برای بهبود زندگی شهروندان عادی شد، از جمله مواردی مانند بهبود کیفیت خاک برای کشاورزان، نصب آسانسور در مجتمعهای مسکونی قدیمی و ترویج "عشق به مطالعه در میان مردم ما".

زمانی که یانگ به بلینکن گفت که ایالات متحده "نماینده جهان" نیست، پاسخ شی به ترامپ در بسیاری از سطوح در جریان است: چین بر روی این فرض عمل میکند که بهترین راه برای نشان دادن رهبری در حال ظهور، مدیریت امور در داخل و پاسخگویی به خواستههای مردم است.
ترامپ احتمالاً این دیدگاه را رد خواهد کرد، زیرا در نهایت او به ایجاد "ایالات متحده قویتر و امنتر" متمرکز است و نه لزوماً جهانی بهتر. با این حال، در حالی که کاخ سفید بر این استراتژی تمرکز دارد، نباید فراموش کرد که چگونه شی جین پینگ، اغلب با اجبار و جبر، در مسیر تبدیل جهان به مکانی منطبقتر با دیدگاه خود قرار دارد.