عکس: گتی ایمیجز
عکس: گتی ایمیجز

رهبران غربی باید از فرصت برای ایمن‌سازی اروپا استفاده کنند

هنگامی که آنها در لندن ملاقات می‌کنند، ولادیمیر پوتین ضعف را حس خواهد کرد.

از ماه‌های اولیه جنگ در اوکراین سه سال پیش، خط مقدم در میدان جنگ به سختی تکان خورده است. اما در دفتر بیضی شکل در 28 فوریه، همانطور که دونالد ترامپ و جی.دی. ونس به ولودیمیر زلنسکی حمله کردند، دفاع اوکراین در عرض چند دقیقه ویرانگر فرو ریخت.

همانطور که جهان تماشا می کرد، ابتدا معاون رئیس جمهور و سپس رئیس او، مردی را که در مبارزه با یک دیکتاتور متجاوز با آمریکا ایستاده بود، با ارزش های مشترک دموکراسی و آزادی مورد تمسخر قرار دادند. اما آقای ترامپ و آقای ونس اهمیتی به این موضوع ندادند. آنها گفتند که آقای زلنسکی به آمریکا "احترام" نگذاشته است. او "سپاسگزار" نبود. هیچ یک از این اتهامات درست نیست، همانطور که سابقه سال های جنگ نشان می دهد. اما آقای ترامپ و آقای ونسِ نصیحت‌گو نیز به این موضوع اهمیتی ندادند.

دیدن تلاش آقای زلنسکی برای متقاعد کردن آقای ترامپ مبنی بر اینکه توافق آنها باید شامل توافقات امنیتی باشد و مشاهده از دست دادن احمقانه و غیرسیاسی خودکنترلی او دردناک بود. اما بدتر از آن، نمایش زنده و واقعی این بود که چگونه این دولت دهه ها رهبری آمریکا را کنار گذاشته است. در این دولت، آنچه مهم است، تصورات زودگذر و ناقص آقای ترامپ در مورد آنچه به نفع اوست و اعتقاد بیش از حد او به اینکه، تحت رهبری او، کشورش قدرت تامین آنها را دارد - دیدگاهی که چندان متفاوت از دشمن آقای زلنسکی، ولادیمیر پوتین نیست.

فاجعه در دفتر بیضی شکل حاوی هشداری برای آمریکا، اوکراین و مهمتر از همه، اروپا است. هشدار برای آمریکا باید این باشد که طرح‌های قدرت‌مدارانه آقای ترامپ اغلب به ضرر کشورشان عمل می‌کند. رئیس جمهور و پایگاه او، دعوای روز جمعه را نشانه ای از قوی بودن آمریکا می دانند. در واقع، او آقای پوتین را احیا و جسور کرده، به اوکراین خیانت کرده و انسجام ناتو را تضعیف کرده است. با این حال، اگر معجزه ای رخ ندهد، این معامله گر افسانه ای اکنون هیچ صلحی برای نشان دادن نخواهد داشت.

رئیس جمهور استدلال کرد که برای متوقف کردن جنگ، او به سادگی باید خود را در میانه آقای پوتین و آقای زلنسکی قرار دهد. ایده او این بود که صلح آمریکا با آقای پوتین از هر چیز دیگری مهمتر است. اما او سوء تفاهمی از نقض مکرر معاهدات و توافقات توسط آقای پوتین دارد - چیزی که آقای زلنسکی سعی کرد روز جمعه بیهوده به آن اشاره کند. و او تمایل اوکراینی ها به فداکاری برای هدفی که بزرگتر از آنهاست را دست کم می گیرد. آنها در گذشته رنج های وصف ناپذیری را تحت حکومت مسکو متحمل شده اند. آنها نمی خواهند آن را تکرار کنند.

هشدار برای اوکراینی ها باید این باشد که بداخلاقی آقای ترامپ راهی احتمالی به سوی یک شکست فاجعه بار را باز کرده است. بدون آتش بس، آمریکا می تواند کمک های نظامی، اطلاعات و ارتباطات میدان جنگ را پس بگیرد. روحیه اوکراین ممکن است خم شود. بدون شک با تحریک آقای پوتین، سیاست در کیف می تواند فاسد شود. این کشور می تواند تسلیم یک روایت خیانت شود که روابط با متحدان باقی مانده خود در اروپا را مسموم می کند. این یک تراژدی برای اوکراین و یک تهدید برای اروپا و آمریکا خواهد بود.

هنگامی که رهبران اروپایی، به همراه جاستین ترودو، نخست وزیر در حال خروج کانادا، در 2 مارس در لندن با آقای زلنسکی دیدار می کنند، وسوسه این خواهد بود که وقت خود را صرف این کنند که چگونه روابط بین اوکراین و آمریکا را بازسازی کنند. درک بهتر، بدیهی است که ارزشمند خواهد بود. اما پس از دعوای روز جمعه، اعتماد کردن به حمایت قاطع آقای ترامپ اشتباه وحشتناکی خواهد بود.

و این منجر به هشدار سوم، برای اروپا می شود. آقای زلنسکی اتفاقاً کسی بود که مورد حمله دفتر بیضی شکل قرار گرفت، اما می توانست به همان اندازه رهبر یکی از کشورهای حوزه بالتیک باشد که برای حمایت التماس می کند زیرا خرابکاران روسی کشورشان را فلج کرده اند. یا اتحادیه اروپا پس از نفوذ روسیه به یک حزب سیاسی راست افراطی که همدردی آقای ونس را داشت، خواهان حمایت آمریکا است. اگر از آقای ترامپ خواسته شود که در برابر روسیه با اروپا بایستد، اولین سوال او این خواهد بود که برای من چه فایده ای دارد؟

در مواجهه با این واقعیت و خطر جدید اوکراین، اجلاس لندن فوریت و اهمیتی پیدا کرده است که هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند. رهبران اروپایی باید از این فرصت استفاده کنند.

برای شروع، اروپایی ها باید روشن کنند که اوکراین از حمایت فوری آنها برخوردار خواهد شد. این بدان معناست که وعده پول بیشتر و نشان دادن اینکه واقعاً با تعهد 300 میلیارد دلار یا بیشتر از دارایی های دولتی روسیه که توقیف شده است، که بیشتر آنها تحت صلاحیت اروپا هستند، می رسد. تاکنون در مورد این موضوع صحبت شده است، اما چندین کشور از جمله فرانسه مردد بوده اند.

به همین ترتیب، تعهدات آن برای افزایش هزینه های دفاعی. حداقل یک دهه طول می کشد تا اروپا بتواند به تنهایی بایستد. رهبرانی مانند فردریش مرتس، صدراعظم احتمالی بعدی آلمان، و سر کیر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، سوگند یاد کرده اند که مقیاس این کار را درک می کنند.

با این حال، سیاست های آنها دروغ بودن حرف هایشان را نشان می دهد. در حال حاضر آقای مرتس از حذف محدودیت قانون اساسی برای استقراض خودداری کرده است - که در واقع به این معنی است که افزایش پایدار در هزینه های دفاعی نیازمند رای گیری های مکرر است. سر کیر در واقع هزینه ها را افزایش داده است، اما فقط 0.2 درصد از تولید ناخالص داخلی، به 2.5 درصد تا آوریل 2027، و افزایش های بیشتری را برای بعد ذخیره کرده است.

اگر کرملین حس کند که بین گفتار و عمل شکاف وجود دارد، آن را به عنوان ضعف تلقی خواهد کرد. در عوض، ناتو به طور کلی باید از لهستان پیروی کند، که 4.7 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع می کند. نشست فردا لحظه ای است که رهبران اروپا باید علامت دهند که تهدید را درک کرده اند. حتی یک 3 درصد کلی نیز تفاوت ایجاد می کند.

رهبران اروپایی باید مبارزه تلویزیونی در دفتر بیضی شکل را به نفع خود تبدیل کنند. رای دهندگان آنها به تازگی شاهد یک قسمت فوق العاده و ناپسند از قلدری عمومی ریاست جمهوری بوده اند. اگر زمانی برای ایستادن و با هم ایستادن اروپا وجود داشته باشد، اکنون است. اگر تاکنون تردیدی وجود داشته است، آقای ترامپ به تازگی به رای دهندگان نشان داده است که چرا اقدام فوری است.¦

یادداشت سردبیر (2 مارس): این مقاله برای روشن شدن قوانین هزینه کرد آلمان در مورد دفاع به روز شده است.