پاتینا میلر ممکن است نقش یک ملکهی مواد مخدر نترس در شهر نیویورک را بازی کند که از مادر فیفتی سنت در تلویزیون الهام گرفته شده است، اما برای مدت طولانی، چیزی او را میترساند: داشتن فرزند.
خانم میلر ۴۰ ساله که نقش راکل توماس تسلیمناپذیر را در درام جنایی «Power Book III: Raising Kanan» بازی میکند، گفت: «فکر میکردم شاید در این کار خوب نباشم.» (فصل چهارم روز جمعه در استارز پخش میشود.)
او گفت: «همیشه از نگه داشتن نوزادان دیگران میترسیدم زیرا فکر میکردم آنها را میشکنم.»
اما اکنون که او مادر است - به یک دختر ۷ ساله به نام امرسون هارپر مارس، با همسرش، دیوید مارس سرمایهگذار - نمیتواند زندگی خود را به شکل دیگری تصور کند.
خانم میلر که خواهرزاده ۱۵ سالهاش، آلانا میلر نیز با او زندگی میکند، گفت: «یکشنبهها در مورد راحت بودن، با خانواده بودن است.» او افزود: «خوب است که بنشینیم و بدون اینکه به تلفنهایمان نگاه کنیم با یکدیگر صحبت کنیم.»
خانم میلر در پیگلند، کارولینای جنوبی به دنیا آمد و توسط یک مادر مجرد بزرگ شد که عشق او به موسیقی گاسپل را تشویق کرد. او از سال ۲۰۰۷ در نیویورک زندگی میکند، زمانی که پس از کالج از کارولینای جنوبی نقل مکان کرد و متعاقباً نقش برجستهاش را به عنوان خواننده کاباره دلوریس ون کارتیر در اقتباس برادوی «Sister Act» به دست آورد. او در سال ۲۰۱۳ برای بازی در نقش یک هنرمند سیرک در موزیکال «پیپین» جایزه تونی را دریافت کرد.
او سه سال است که آپر وست ساید را خانه خود مینامد. خانواده او در یک ساختمان قهوهایرنگ بین پارک مرکزی و پارک ریورساید با بولداگ انگلیسی خود، مدی زندگی میکنند.
برخیز و بدو سعی میکنم کمی بیشتر بخوابم، در حالت ایدهآل تا ساعت ۹، اما گاهی اوقات فقط تا ساعت ۷:۳۰ یا ۸. این بستگی به این دارد که در کجای تمرینات ماراتن باشم. یکشنبهها روز دویدن طولانی من است و میتواند از شش تا ۲۰ مایل باشد.

بیدار شو، خوابالو مطمئن میشوم که دخترم بیدار و آماده است و برایش صبحانه درست میکنم. او عاشق بلغور جو دوسر با مقداری توت و موز است، شاید یک کیسه ماست در کنارش. او یک دختر بسیار ساده در صبح است.
نمیتوانم قبل از دویدن یک وعده غذایی بزرگ بخورم، بنابراین بلغور جو دوسر، یک فنجان توت مخلوط با مقداری شربت افرا و کمی پودر پروتئین میخورم. سعی میکنم پروتئین زیادی مصرف نکنم، فقط به این دلیل که اگر مراقب نباشید میتواند معده شما را ناراحت کند.

ذهنیت ماراتن در سال ۲۰۲۱، یکی از مربیان من، بث از The Limit، ماراتن میدوید و گفت: "تو باید این کار را انجام دهی." بنابراین من به طور تصادفی، از روی هوا ثبت نام کردم و بعد گفتم: "خدای من، من چه کار کردم؟"
یادم میآید که فقط در حال قدم زدن در یک بلوک بودم و خودم را نفرین میکردم، مثل اینکه "من نمیتوانم این کار را انجام دهم" و بعد به خودم دلداری میدادم، مثل اینکه "من میتوانم هر کاری را انجام دهم." من به این کار ادامه دادم و ناگهان دیدم که چهار مایل میدوم و بعد شش مایل میدوم و بعد هشت، ۱۰ مایل میدوم. و بعد تولد من همزمان با ماراتن شهر نیویورک ۲۰۲۲ بود. و نکته در مورد من این است که من عاشق چالش هستم. از آن زمان، من فقط میگویم: "چگونه میتوانم بهتر باشم؟ چگونه میتوانم سریعتر باشم؟ چگونه میتوانم قویتر باشم؟"
تسخیر پارک مرکزی دشمن من پارک مرکزی است. به طور پنهانی دویدن در آن بسیار دشوار است. تپههای غلتان وجود دارد و این یک مسیر شش مایلی بسیار سخت است. با این حال، برای شما بسیار خوب است. وقتی فقط میخواهم در مورد خودم احساس خوبی داشته باشم، عاشق دویدن در بزرگراه وست ساید هستم، تا بالای خیابان ۱۲۵ یا تا پایین سیپورت خیابان جنوبی.
مطالعه شخصیت من یک لیست پخش R&B برای دویدن در یکشنبه دارم، اما وقتی واقعاً به انگیزه نیاز دارم، به هیپ هاپ، رپ، تاپ ۴۰، چیزهایی با ضرباهنگ خوب گوش میدهم. "Lose Yourself" امینم یک آهنگ واقعاً خوب برای پارک مرکزی است. و گاهی اوقات من وارد شخصیت میشوم و از آن لحظات برای حفظ خطوط استفاده میکنم.

بیکن و تخم مرغ دخترم در Asphalt Green در آپر ایست ساید کلاس شنا دارد. سپس من، شوهرم و خواهرزادهام برای صرف صبحانه با هم ملاقات میکنیم. ما عاشق Friedman’s; The Smith; ABC Kitchen هستیم. ما پنکیک، بیکن، تخم مرغ، آووکادو سفارش میدهیم. مورد علاقه دخترم بیسکویت با کره و ژله در Chez Nick است.
زمان استودیو من به استودیویی به نام Invite Only میروم که در چلسی در محله قدیمی من قرار دارد. من در حال کار بر روی یک E.P. هستم. آخر هفتهها زمانی میشود که میتوانم از نظر خلاقانه تغییر دنده دهم.
من مدت زیادی منتظر بودم تا موسیقی خودم را بسازم زیرا میخواستم حرفی برای گفتن داشته باشم. Afrobeat وجود دارد، R&B وجود دارد، کمی راک، پاپ، سول وجود دارد. این یک E.P. است برای معرفی صدای من - من به عنوان یک هنرمند، من به عنوان یک خواننده، من به عنوان یک نویسنده. من نمیتوانم صبر کنم تا تمام شود. بدیهی است که میترسم با بیرون گذاشتن بچهام در دنیا، اما اوقات بسیار خوبی را در استودیو برای کار بر روی آن سپری میکنم.

شام خانوادگی ما معمولاً حدود ساعت ۷:۳۰ بعد از ظهر غذا میخوریم. در طول هفته، ما خوشبخت هستیم که یک پرستار بچه داریم، زیرا من نمیتوانم هنگام کار آشپزی کنم، بنابراین آخر هفتهها برای من است که آن را بیرون بیاورم. من یک ماهی قزل آلا واقعاً خوب درست میکنم. این بسیار ساده است، زیرا دخترم بسیار سختگیر است. و سپس کلم بروکلی بخارپز یا کلم بروکلی برشته شده - او ترد آن را دوست دارد - و برنج یاس در کنار آن. خواهرزادهام نیز عاشق آزمایش در آشپزخانه است، بنابراین ما عاشق تست کردن تمام غذاهای او هستیم!
شب فیلم دخترم به هر چیزی متحرک علاقه دارد - او یک دختر "Elemental" است. و او به تازگی "Dog Man" و "Moana 2" را در تئاتر دید. ما هر زمان که بتوانیم فیلمها را تماشا میکنیم. او یک طرفدار بزرگ "Bluey" است، بنابراین ممکن است در نهایت آن را نیز تماشا کنیم.
فقط برای ما من و شوهرم دوست داریم دخترمان را با هم بخوابانیم. ما دوست داریم برای او بخوانیم و او برای ما میخواند. کار گاهی اوقات به آخر هفته کشیده میشود و باید فداکاری کرد، اما من همیشه مطمئن میشوم که به اندازه کافی برگشتهام تا با او وقت بگذرانم.

پیمایش قبل از خواب من سعی میکنم یک صفحه پر از کتاب در هفته بخوانم. من در حال حاضر "جنگ ستارگان: مسیر روشنتر" اثر جورج مان را میخوانم. من در این مرحله فقط یک نراد هستم، اما من از فیلمها لذت میبرم و از گسترش جهان بسیار هیجانزده هستم. و بعد من هرگز بدون یک قسمت از "قانون و نظم: SVU" نمیخوابم. همیشه برای من آرامشبخش است.