تصویرسازی: دن ویلیامز
تصویرسازی: دن ویلیامز

زمان آن رسیده که خشونت جنسی در جنگ به عنوان شکنجه تلقی شود، به قلم گزارشگر سازمان ملل

آلیس ادواردز استدلال می کند که چنین جنایاتی به طور فزاینده ای بخشی از استراتژی نظامی هستند

سربازان ردهایی گلی را در سراسر خانه به جا گذاشتند - نشانه های فیزیکی از خشونت که آن روز آزاد کردند. ردپای چکمه ها تا حوضچه خون اطراف جسد زن کشیده شده بود. لباسش دور کمرش کشیده شده بود، لباس زیرش پاره شده و در گوشه ای انداخته شده بود. از چشمان به شدت کتک خورده اش، می توانست دو فرزند خردسالش را ببیند که در گوشه ای پنهان شده اند، پسر بزرگتر چشمان خواهر کوچکترش را از وحشتی که شاهد آن بودند، محافظت می کند.

این جنایت، که توسط جنگجویان وفادار به جنگ سالار صرب، آرکان در کوزوو در سال 1998 انجام شد، یکی از اولین موارد خشونت جنسی در درگیری بود که من به عنوان یک وکیل جوان بین المللی مستند کردم. این مدت هاست که مرا آزار می دهد. اکنون، تقریباً سه دهه بعد، خشونت جنسی شدید به طور هشدار دهنده ای به عنوان یک سلاح جنگی رایج است. در سال گذشته، دفتر من ادعاهایی مبنی بر تجاوز جنسی و سایر اشکال تجاوز جنسی گرافیکی از حداقل 27 کشور که در حال جنگ هستند یا اخیراً درگیری را تجربه کرده اند، دریافت کرده است.

این موارد شامل رویدادهای به خوبی گزارش شده مانند حملات 7 اکتبر توسط حماس است که شامل حملات جنسی به زنان و دختران اسرائیلی بود. زنان اسرائیلی که آزاد شده اند، حوادثی از برهنگی اجباری، لمس جنسی و سایر رفتارهای ارعاب آمیز با ماهیت جنسی را به من گزارش داده اند. جدا از این، من در حال پیگیری اتهامات جدی جنایات جنسی علیه فلسطینیان بازداشت شده در بازداشت اسرائیل هستم، از جمله لواط ادعایی یک بازداشتی مرد توسط سربازان. این احتمال وجود دارد که بسیاری از تخلفات در طول درگیری اسرائیل و حماس، در همه طرف ها، هنوز فاش نشده باشد.

در سوریه، زندانیانی که اخیراً از زندان های بشار اسد آزاد شده اند، از تجاوزهای جنسی و سایر حملات جنسی رایج خبر داده اند. این جنایات در جریان دادرسی های آتی در دیوان بین المللی دادگستری بررسی خواهد شد. من به طور گسترده در مورد جنایات جنسی علیه اسرای جنگی و غیرنظامیان اوکراینی گزارش داده ام، که به نظر می رسد محور اصلی کمپین شکنجه سیستماتیک روسیه است. شکنجه جنسی نیز در جنگ های کم اهمیت تر، از جمله در جمهوری دموکراتیک کنگو، میانمار و سودان گسترده است. حتی حافظان صلح سازمان ملل نیز به تجاوز جنسی متهم شده اند.

خشونت جنسی در طول جنگ یک سوء استفاده عمیق از قدرت است. و اشتباه است اگر فرض کنیم که فقط زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. هم زنان و هم مردان در معرض انواع مختلف شکنجه جنسی قرار می گیرند، از جمله برق گرفتگی یا قطع عضو اندام تناسلی، ضرب و شتم های جنسی و حملات وحشتناکی که ممکن است منجر به از دست دادن عملکرد تولید مثل یا آلت تناسلی شود. من با بسیاری از بازماندگان مرد، از جمله سربازان، مصاحبه کرده ام که در حالی که مصیبت های خود را بازگو می کنند، تلاش می کنند اشک های خود را نگه دارند.

نگاه کردن به این اعمال شنیع از دریچه شکنجه، دیدگاه ساده انگارانه ای را که خشونت جنسی مربوط به رابطه جنسی است، از بین می برد. اشتباه نکنید: این در مورد کنترل، قدرت و سلب انسانیت است.

یک بازنگری اساسی در مورد نحوه برخورد ما با خشونت جنسی در زمان جنگ و سایر بحران های امنیتی به شدت مورد نیاز است. این باید شامل طبقه بندی مجدد چنین خشونت به عنوان شکنجه باشد. این از نظر قانونی یک کشش نیست: بیشتر موارد شامل درد یا رنج شدید است و به طور عمدی انجام می شود.

این را می توان نسبتاً ساده با متهم کردن جرایم جنسی تحت قوانین موجود شکنجه، در دادگاه های داخلی و بین المللی، به دست آورد. تعداد فزاینده ای از ایالت ها به صراحت اشکال جنسی شکنجه را در جرم شکنجه گنجانده اند.

این امر پیگرد قانونی را تسهیل می کند. ممنوعیت جهانی شکنجه برای همه کشورها الزام آور است: این یک "هنجار آمره" است، یک اصل اساسی حقوق بین الملل که باید در همه جا اعمال شود. این در مورد همه موارد تجاوز جنسی صدق نمی کند. تحقیقات شکنجه هرگز مشمول مرور زمان نمی شود. هیچ کس نمی تواند ادعای عفو یا مصونیت کند. مجرمان نمی توانند پشت این دفاع پنهان شوند که فقط از دستورات پیروی می کردند.

مزایا می تواند فوری و گسترده باشد. پیگرد قانونی جرایم جنسی به طرز شرم آوری دشوار است، اغلب به دلیل شهادت های متضاد در مورد رضایت. سوالاتی از این دست مربوط به شکنجه نیست. رضایت یک معیار برای جرم شکنجه نیست و بنابراین در هیچ پیگرد قانونی عاملی نیست.

این تغییر رویکرد می تواند بار سنگین شرمی را که اغلب همراه با قربانی تجاوز جنسی یا تعرض است، بردارد. با در نظر گرفتن قربانیان خشونت جنسی به عنوان بازماندگان شکنجه، شرم به کسانی که باید آن را حمل کنند - عاملان - منتقل می شود. هیچ شرمی در زنده ماندن از شکنجه وجود ندارد. قربانیان و خانواده های آنها این را حتی زمانی که شکنجه شامل اعمال جنسی است به من تکرار می کنند. آنها تجربه پذیرشی را دارند که اغلب از بازماندگان تجاوز جنسی و سایر جرایم برچسب خشونت جنسی دور می زند.

در واقع، بازماندگان شکنجه از نظر تاریخی به عنوان قهرمانانی دیده می شوند که بر ناملایمات غلبه کرده اند، و جوامع تمایل دارند در اطراف بهبودی و توانبخشی آنها جمع شوند. زمان آن رسیده است که همین شناخت به قربانیان خشونت جنسی در درگیری ها نیز داده شود، که اغلب مورد انگ قرار می گیرند.

با این حال، مزایای طبقه بندی مجدد چنین جنایاتی کاهش می یابد، اگر دادگاه ها نتوانند همگام شوند. موارد جدید تجاوز جنسی با چنان نرخ بالایی رخ می دهد که حتی در کشورهایی که تمایل به پیگرد قانونی این جنایات وجود دارد، سیستم های قضایی برای رسیدگی به پرونده ها تلاش می کنند.

برخی نشانه های امید وجود دارد. به تازگی، یک دادگاه مدنی در آمریکا به یک پیمانکار دفاعی دستور داد تا 42 میلیون دلار به سه شاکی عراقی که در معرض شکنجه جنسی قرار گرفته بودند، بپردازد. در سال 2022، یک دادگاه آلمانی دو مقام سابق امنیتی سوریه را به دلیل جنایات علیه بشریت، از جمله شکنجه جنسی، پاسخگو دانست. حدود 100 مورد مشابه "صلاحیت جهانی" - که به جرایم جدی علیه حقوق بین الملل که در یک کشور انجام می شود اجازه می دهد در کشور دیگری تحت پیگرد قانونی قرار گیرند - در سراسر جهان باز شده است.

طبقه بندی مجدد و پیگرد قانونی خشونت جنسی به عنوان شکنجه مطلوب، از نظر قانونی امکان پذیر - و فوری است. انجام این کار به سربازان و مافوق آنها هشدار می دهد که وقتی تجاوز جنسی یا تعرض می کنند، شکنجه گر می شوند. اگر رویکرد فعلی ادامه یابد، چنین خشونتی همچنان به بدبختی جنگ می افزاید، زندگی ها را نابود می کند، جوامع را از هم می پاشد و صلح را بیش از پیش دست نیافتنی می کند. ¦

Alice Edwards گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد شکنجه است.